برای درک اینکه احتمال جنگ غیرضروری با ایران چقدر زیاد است باید نگاهی به هریک از کشورهایی بیندازیم که درگیر چنین جنگی خواهند بود:
اسرائیل
اسرائیل در مخمصه ای بسیار ناامیدکننده تر نسبت به ۱۰سال گذشته گرفتار آمده است. آنها پیش بینی می کردند که با پایین کشیدن اسد از قدرت در سوریه به موقعیتی مطلوب خواهند رسید که به دلایل زیادی مطلوب آنها بود.ابتدا، تخریب دولت مرکزی قوی در سوریه و ایجاد حکومنی سکولار به اسرائیل کمک می کرد تا قدرت را در بلندی های جولان در دست داشته باشد.
دوم، سوریه تقسیم شده و پر از هرج و مرج مانع از این می شد که مقاومتی واقعی در برابر اقدامات اسرائیل صورت بپذیرد چرا که توانایی حزب الله و قدرت ایران برای تامین منابع به شدت مختل می شد. همچنین هرج و مرج باعث نبرد جهادگران سنی و شیعه می شد و مخالفت ها در برابر حکومت سوریه بود به جای اینکه حول اسرائیل باشد.
در سال ۲۰۰۶، حزب الله نشان داد که قادر به رویارویی نظامی با اسرائیل است. درحال حاضر آنها تجهیزات بهتری نیز در اختیار دارند و تهدید نخست در برابر موجودیت اسرائیل محسوب می شوند. تبلیغات زیادی درباره تهدید ایران در برابر اسرائیل وجود دارد اما این تهدیدها بسیار مشابه آن چیزی است که میان روسیه و آمریکا رخ می دهد. این تهدید تنها زمانی واقعی خواهد بود که ایران توانایی سلاح های اتمی را به دست آورد هرچند که ایران سال های زیادی تا رسدین به این نقطه فاصله دارد. اثر عملی این قضیه اتخاذ روش تهاجمی از سوی اسرائیل است به خصوص اگر ایران قادر به حفظ و مدرن کردن توانایی موشکی خود باشد آن گاه حزب الله واقعیتی است و تهدید موثر و فوری آن علیه امنیت اسرائیل نیز واقعی است.
نتانیاهو به تازگی اعلام کرد که «حزب الله یک روز هم بدون ایران دوام نمی آورد.» او احتمالا حق داشته باشد چرا که نیازهای آنها برای تامین مالی و تجهیزات بالاست. اورشلیم پست اخیرا عنوان کرد که «درحال حاضر اسرائیل باید عیله ایران عمل کند.» اسرائیل هنوز حملات هوایی خود در سوریه را پایان نداده است چرا که دولت ترامپ می گوید شواهدی معتبر از تهدیدهای اسد برای کشتار کودکان با گاز در اختیار دارد. اگرچه اینها همه حدس و گمان است و هیچ مدرکی برای آن وجود ندارد اما وزارت دفاع اسرائیل از این بهانه برای حضور در سوریه استفاده کرده است و می گوید: «اجازه نخواهد داد که نیروهای شیعه کنترل خطوط مقدم را در اختیار داشته باشند.»
عربستان سعودی
پادشاه سلمان سال خورده و در نزدیکی مرگ است. پسر مورد علاقه او محمد بن سلمان به سرعت در حال تثبیت قدرت خود است. بسیاری از پسرعموهایش پیش از او در مرکز قدرت بودند. تنش در خانواده سلطنتی زیاد است و وضعیت پیچیده ای حاکم است اگرچه آنها سعی دارند تصویری دیگر را ارائه دهند. پول آنها رو به اتمام است و ولخرجی دیگر امکان ندارد و ناراضی بودن خانواده سلطنتی یکی از دلایلی است که بسیاری از مقامات ثروتمند در ریاض بازداشت شده اند.
بن سلمان برای ادامه اداره کشور نیاز دارد که پول آنها را به دست بگیرد و این حرکتی خطرناک است که باعث شورش خانواده سلطنتی خواهد شد اما وقتی که شما ورشکسته باشید دیگر ورشکسته هستید و دست به هرکاری خواهید زد.
عربستان سعودی از سال های ۱۹۸۰ برداشت گسترده از میدان های نفتی اش را آغاز کرده و چندصد میلیارد بشکه از آن زمان برداشت کرده است. آب در این کشور تبدیل به یک بحران شده است. در بسیاری حالات عربستان سعودی به احتمال فراوان فروخواهد ریخت اما محمد بن سلمان نمی خواهد این اتفاق به سرعت رخ بدهد و او محتاج این است که قیمت نفت خیلی سریع حداقل به دو برابر قیمت فعلی برسد تا او بتواند هزینه های اضافی را پوشش دهد بدون اینکه پولی از خارجی ها قرض بگیرد.
چشم انداز ایران که قادر است از ذخایر عظیم نفت خود استقاده کند اوضاع را برای عربستان سخت تر می کند. این یکی از دلایلی است که عربستان سعودی درگیری خود را اخیرا علیه ایران آغاز کرده است. ماه گذشته آنها اعلام کردند که موشکی که از سوی حوثی های یمنی به سمت ریاض پرتاب شده متعلق به ایران بوده است. سعودی ها این حرکت را تحت عنوان «تجاوز آشکار ایران» توصیف کردند که می تواند پایه گذار جنگ باشد. ماه گذشته محمد بن سلمان نخست وزیر لبنان، سعدحریری را گروگان گرفته و او را مجبور کرده بود تا استعفا دهد. این حرکت برای مقابله با حزب االه انجام شده بود چرا که سعودی ها هم به مانند اسرائیل از حزب الله هراسان شده اند.
محمد بن سلمان تنها ۳۲ سال دارد و نشان داده که در مدت زمانی کوتاه می تواند حالتی تهاجمی به خود بگیرد. یاس و ناامیدی او قابل درک ست او فرصتی اندک برای دسته پنجه نرم کردن با درآمدهای اندک نفتی، کاهش هزینه ها و بازسازی اساس سیستم پادشاهی برای جلوگیری از نابودی کشور دارد. شاهزادگان ناراضی در تلاش برای کودتا علیه بن سلمان هستند تا به پروژه های بلندپروازانه او پایان دهند و جنگ با ایران احتمالا آنها را در این زمینه مردد خواهد کرد.
محمدبن سلمان همکاری نزدیکی با جارد کوشنر دارد. همین میتواند شاهدی کافی بر این ماجرا باشد که اتفاق بدی در جریان است. شاید تصمیم اخیر ترامپ برای انتقال سفارت این کشور به بیت المقدس اقدامی برای تحریک حزب الله و ایران برای اقدامی خشونت آمیز باشد. هیچ راهی وجود ندارد که چنین کاری بدون مشاوره با سعودیها انجام شده باشد بنابراین نمی توان به اعتراضات کشورهای عربی چندان وقعی نهاد. ترامپ در محاصره نئوکان ها و لابی های صهیونیستی است.
سخت است که بتوان به حدس و گمان دقیقی از طریقه رفتار دیپلماسی خارجی ایالات متحده رسید. اما براساس سوابقی که در سیستم دلارهای نفتی وجود دارد می شود به نتایجی رسید. زمانی که صدام می خواست نفت خود را به یورو بفروشد و قذافی می خواست نفت خود را با طلا معاوضه کند مورد حمله قرار گرفتند. حالا ایران می خواهد مسیر تجارت خود را تغییر دهد و این احتمالا یکی از دلایلی است که گفته می شود ترامپ حمله خود را آغاز خواهد کرد.
آیا ایران تهدیدی برای ایالات متحده است؟ نه. آیا جنگ با ایران به نفع ایالات متحده است؟ نه. آیا بهانه ای معتبر وجود دارد؟ نه. آیا جنگ فاجعه به بار خواهد آورد؟ بله. آیا همه اینها به این معنی است که جنگ به وقوع نخواهد پیوست؟ به هیچ وجه. این همان خطی است که پارانویای نظریه پردازان نامیده می شود. همان مساله ای که حمله به عراق را رقم زد. در نهایت چه نتیجه ای داشت؟ بهترین راه برای درک سیاست خارجی آمریکا و بیشترین تاثیر در آن را می توان این طور مطالعه کرد: آنچه اسرائیل از ایالات متحده می خواهد به دست خواهد آورد. تاثیر این مسائل روی منافع ایالات متحده ارتباط اندکی با تصمیمات آنها دارد.
روزبه آرش
- 22
- 5