به گزارش ایلنا، متن یادداشت سیدحسین موسویان در سایت لوبلاگ آمریکا با عنوان «مقایسه ویژگیهای رهبری ایران و عربستان در دوران ستیز» به شرح زیر است:
محمد بن سلمان ولیعهد عربستان با تحکیم قدرت در ریاض، قصد دارد خود را درموقعیت قدرتمندترین رهبر تاریخ این کشور قرار دهد. او این روند را با تشدید دشمنی و حتی سر دادن شعار جنگ با ایران شروع کرده است. در حالی که تنش رهبران دو کشور در حال افزایش است، تجربه و شیوه رهبری آیتالله سیدعلی خامنهای رهبر ۷۸ ساله ایران و محمد بن سلمان ولیعهد ۳۲ ساله سعودی نقش تعیینکنندهای درسرنوشت صلح و ثبات منطقه خواهد داشت.
قبل از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ در ایران، آیتالله خامنهای پانزده سال عمر خود را در مبارزه با رژیم دیکتاتوری شاه در زندان و تبعید و شکنجه گذراند. بعد از انقلاب، در سال ۱۹۸۱ به عنوان رییسجمهور انتخاب شد. در دوران تجاوز صدام در سال ۱۹۸۰ که با حمایت آمریکا و قدرتهای جهانی و عربی همسایه، به خاک ایران صورت گرفت، نیز هشت سال در سطح عالی مدیریت جنگ عراق علیه ایران نقش کلیدی ایفاء کرد. محمد بن سلمان در سال ۱۹۸۵ یعنی در نیمه پایانی چنین جنگی، تازه به دنیا آمده و هیچ یک از این تجربیات و اندوختهها را ندارد.
در دهه ۸۰، ایران با شدیدترین موج ترورها مواجه بود به طوری که فقط سازمان منافقین حدود ۱۷۰۰۰ نفر را به شهادت رساندند. آیتالله خامنهای خود از جمله قربانیان این ترورها است که در یک انفجار تروریستی، دستش معلول شد. مقابله با تروریسم، مسئولان ایران را به متخصصان حرفهای مبارز با تروریسم تبدیل کرد، اندوختهای که زمینه نقشآفرینیهای موفق امروز آنها در جنگ با تروریسم در سطح منطقه را فراهم کرد. محمد بن سلمان در سال ۲۰۱۴ زمانی قدرت را به دست گرفت که نه تنها چنین تجربهای نداشت بلکه طبق گزارش هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه پیشین آمریکا، ریاض تامینکننده مالی و لجستیکی تروریستهای داعش بود.
آیتالله خامنه ای به مدت ۲۸ سال مدیریت عالیه ایران را در شرایطی بر عهده داشته که کشور با شدیدترین تحریمها و فشارهای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و تبلیغاتی آمریکا برای تغییر رژیم مواجه بوده است. با این وجود علاوه برحفظ ثبات و امنیت کشور، ایران به یک قدرت منطقه تبدیل شده است. تحریمها، فشار و جنگ، موجب شد که ایران امروز تنها کشور منطقه باشد که از نظر تامین امنیت به هیچ قدرت خارجی وابسته نیست. تئوری امنیت ملی رهبری ایران این است که مقاومت و مقابله با هژمونی آمریکا، منشاء قدرت، استقلال و امنیت و ثبات ایران است. در نقطه مقابل، عربستان از حمایت تمام عیار نظامی، امنیتی و سیاسی آمریکا برخوردار بوده و برای تامین امنیت خود کاملا به آمریکا وابسته است. محمد بن سلمان اخیرا بزرگترین قرارداد تسلیحاتی تاریخ آمریکا به مبلغ ۳۵۰ میلیارد دلار را با ترامپ امضاء کرد تا از حمایت کامل آمریکا در منطقه برخوردار شود.
ایران در منطقه با روسیه همکاریهای استراتژیک آغاز کرده و به درخواست دولتهای عراق و سوریه، نقش کلیدی در مبارزه با داعش و حفظ تمامیت ارضی این دو کشور ایفاء کرده است. اما ارتش عربستان با وجود حمایتهای تمام عیار آمریکا، بعد از دو سال بمباران شبانهروزی و ایجاد بدترین فاجعه انسانی در یمن به گل نشسته، در پروژه تغییر رژیم در قطر و سوریه با شکست مواجهه شده، در طرح بیثبات کردن دولت لبنان با واکنش منفی و شدید جامعه جهانی مواجه شده و به مداخله پر خطر در بحرین ادامه میدهد. چنین سیاستی باعث شده که طبق گزارش نیویورک تایمز، او به عنوان جوانی ناپخته، عجول و تشنه قدرت شهره شود.
یکی دیگر از ابعاد مهم استراتژی امنیتی ایران در بعد ملی و منطقهای، تجربه موفق در سازماندهی نیروهای مردمی برای تقویت ارتش حرفهای است. بعد از تجاوز صدام به خاک ایران در دهه ۸۰، امام خمینی رهبر وقت ایران، با ابتکاری تاریخی، اقدام به تشکیل ارتش مردمی در کنار ارتش رسمی کشور کرد که نهایتا تبدیل به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی بسیج شد. بعد از اینکه بخش وسیعی از خاک عراق توسط تروریستها اشغال شد، آیتالله سیستانی رهبر مذهبی عراق نیز با توجه به این مدل، فتوای تشکیل نیروهای مردمی عراق برای جنگ با داعش را صادر کرد که نقش تعیینکنندهای در پیروزیهای عراق علیه داعش ایفاء کرد. دولت سوریه هم با سرمشق از همین الگو، نیروی دفاع ملی مردمی تشکیل داد.
همچنین مخالفت با اسراییل، یکی از محورهای سیاست خارجی ایران است در حالی که عربستان سعودی به سرعت در حال تحکیم روابط با اسراییل است تا با نفوذ ایران در منطقه مقابله کند. چراغ سبز عربستان به ترامپ برای اعلام قدس به عنوان پایتخت اسراییل، به میزان قابل توجهی از مقبولیت و مشروعیت پادشاهی سعودی در جهان اسلام خواهد کاست و متقابلا زمینه را برای تاثیرگذاری ایران در جهان اسلام برای حمایت از فلسطین و مقدسات اسلام افزایش خواهد داد.
آیتالله خامنهای در سنگر رهبری توسط مجلس خبرگان که اعضاء آن با رای مستقیم مردم انتخاب میشوند، برگزیده شده و از موقعیت مستحکمی برخوردار است. او علاوه بر مشروعیت سیاسی، به عنوان مرجع تقلید دینی، هدایت میلیونها نفر در سطح جهانی را برعهده دارد. در حالی که با توجه تسویههای داخلی اخیر، محمد بن سلمان هنوز با چالش داخلی برای قبضه قدرت بعد از فوت پدرش روبهروست.
در حالی که هر دو شخصیت با چالشهای اقتصادی در داخلی همچون فساد، بیکاری و قیمت پایین نفت مواجه هستند، ایران قدمهای مهمی در رفع سوبسیدها و متنوع کردن اقتصادش برداشته است. طبق گزارش بانک جهانی، بودجه ایران ۳۰ درصد اما بودجه عربستان ۹۰ درصد به نفت وابسته است. طبق گزارش صندوق بینالمللی پول، کسری بودجه عربستان امسال نیز روند افزایشی خواهد داشت. با توجه به اینکه پول، وسیله نفوذ منطقهای عربستان است، این وضعیت به کاهش نفوذ منطقهای عربستان نیز کمک خواهد کرد.
تظاهرات اخیر در شهرهای مختلف ایران که تعدادی کشته و زخمی داشته، اساسا به خاطر نارضایتی مردم از شرایط اقتصادی است. در عین حال اخیرا آشکار شد که امریکا و اسرائیل چهار کار گروه برای مقابله با ایران تشکیل دادهاند و محمد بن سلمان هم صریحا اعلام کرد که جنگ را به داخل ایران میکشاند. لذا میتوان حدس زد که بعد از شکست طرحهای کودتا در ترکیه، قطر و اردن و گروگانگیری نخستوزیر لبنان، اکنون اقدامات محور واشنگتن، ریاض، ابوظبی و تلآویو برای ایجاد ناامنی در داخل ایران تشدید شده و در منحرف کردن تظاهرات اخیر از مسیر مسالمت به سمت ایجاد خشونت و آشوب استفاده کنند.
توجه به این نکته هم مهم است که رهبر ایران در یک خانواده فقیر بزرگ شده و بعد از انقلاب یک زندگی ساده داشته است. در حالی که محمد بن سلمان از کودکی تاکنون درکاخهای طلایی زندگی کرده و هیچ گاه مزه سختی و فقر را نچشیده است. او سال گذشته قایق تفریحی به ارزش ۵۰۰ میلیون دلار خرید.
رهبری ایران با حدود نیم قرن تجربه سیاسی، نظامی و امنیتی از تبحر خاصی در تصمیمگیریهای استراتژیک و ژئوپولتیک برخوردار است ضمن اینکه کشور ایران هم از یک تمدن بزرگ برخوردار است و هم سیستم حکومتی نسبتا کارآمدتری دارد. به همین دلیل در چالشهای منطقه، ایران با حداقل هزینه، حداکثر دستاورد را داشته باشد در حالی که عربستان با حداکثر هزینه، دستاورد حداقلی هم نداشته است.
با این وجود محمد بن سلمان رهبری جوان و بلندپروازی است که قصد دارد اصلاحات بیسابقهای در عربستان انجام دهد تا این کشور از جامعهای بازتر برخوردار شده، ضمن اینکه قدرت نهاد دینی وهابیت نیز مهار شود. عربستان دقیقا به چنین اصلاحاتی نیاز دارد. اگر او موفق شود میتواند نقش ثباتزدایی در منطقه و جهان عرب داشته باشد. نهایتا شکست عربستان موجب تشدید موج ناآرامی در خاورمیانه میشود.
بعد از بهار عربی ۲۰۱۱، تغییرات ژئوپولتیک در منطقه اجتنابناپذیر شده است. روابط ایران و عربستان با حاصل جمع صفر، نه تنها برای ثبات منطقه خسارت بار خواهد بود بلکه چشمانداز اصلاحات در عربستان را تاریک خواهد کرد. همکاری بین ایران و عربستان به عنوان دو قدرت سنگین وزن منطقه، نه تنها عنصری کلیدی برای ایجاد نظم جدید در خاورمیانه است بلکه محمد بن سلمان را قادر خواهد کرد بر چالشهای داخلی خود تفوق پیدا کند.
- 11
- 3