روابط ديرينه ايران و هند، طي هفتههاي جاري و با سفر رييسجمهور اسلامي ايران به هندوستان، در مركز توجه رسانهها قرار گرفته است. دستاوردهاي اين سفر در حوزه مناسبات تجاري و اقتصادي و آينده روابط دو كشور به خصوص با توجه به رويكرد جديد امريكا به هندوستان از جمله مسائلي است كه مورد توجه تحليلگران قرار دارد. ابهامها و انتقادهايي از سوي برخي تحليلگران در مورد تخفيفهاي ايران به هندوستان در حوزه صادرات نفت و همچنين كندي يا بيميلي هنديها در مورد اجراي پروژهها و سرمايهگذاري در ايران مطرح ميشود.
غلامرضا انصاري، سفير جمهوري اسلامي ايران در دهلي نو كه قرار است تا چند روز ديگر به تهران بيايد و در مقام معاونت اقتصادي وزارت خارجه مشغول به كار شود، در گفتوگو با «اعتماد» دستاوردهاي سفر روحاني به هند را تشريح كرده است و به برخي از ابهامها و انتقادات در مورد توافقهاي دو كشور پاسخ ميگويد. در ادامه متن كامل گفتوگوي «اعتماد» را با غلامرضا انصاري، سفير ايران در هند مطالعه ميكنيد.
سفر رييسجمهور كشورمان به هند چه دستاوردهايي در زمينه تعميق و گسترش همكاريهاي دوجانبه فراتر از روابط مبتني بر نفت خام داشت؟
اگر بخواهيم هندوستان را با ديگر شركاي اقتصادي ايران و واردكنندگان نفت خام از ايران مقايسه بكنيم، تفاوت جدي ميان هند و ديگر كشورها وجود ندارد. در واقع در تجارت ميان ايران و هندوستان تنوع مناسبي وجود دارد. اما ويژگي بارز مناسبات تجاري و اقتصادي هند و ايران به دوران تحريمهاي هستهاي بازميگردد. هند يكي از معدود كشورهايي بود كه در دوران تحريمهاي بينالملل به واردات نفت ايران ادامه داد، ضمن اينكه ديگر مناسبات تجاري چه صادرات به ايران و چه واردات كالاي ايراني را در دوران تحريمها قطع نكرد. اين كشور در دوران تحريمها خط اعتباري در اختيار قرار داد و ايران توانست از اين خط اعتباري براي واردات كالاهايي كه نياز داشت استفاده بكند. اينكه بگوييم روابط و مناسبات دوكشور فقط مبتني بر نفت خام است، گزاره درستي نيست، تنوع قابل قبولي در تجارت دو كشور وجود دارد.
رويدادي كه باعث برجسته شدن سفر اخير حسن روحاني، رييسجمهور اسلامي كشورمان به هند ميشود اين است كه در اين سفر برنامههاي بلندمدتي پيشبيني شد كه روابط تجاري ايران را اعم از كالاي مصرفي، كالاي سرمايهاي و انرژي را از حالت صرف تجاري به حالت روابط عميق اقتصادي تبديل كند. در اين سفر توافقهايي انجام شد كه هند بيشتر در سرمايهگذاري حوزه بالادستي نفت و گاز ايران حاضر شود و همزمان در حوزه پاييندستي انرژي هم وارد شود.
ديگر تحولي كه در رابطه بين دو كشور طي سالهاي اخير ايجاد شده، بحث اتصال يا Connectivity است، به اين شكل كه هند براي دسترسي به بازارهاي افغانستان، آسياي ميانه، روسيه و شمال اروپا و بالعكس از مسير ايران استفاده كند. پشتيباني لجستيك و صنعتي از مسير اتصال هند از طريق بندر چابهار از جمله برنامههاي بلندمدت روابط اقتصادي دو كشور است، به جز سرمايهگذاري در توسعه بندر شهيد بهشتي و ساخت خط آهن چابهار زاهدان، ازجمله قراردادهايي كه ميان دو كشور بستهشده است، پشتيباني از توليد مشترك خطوط ريلي است كه يك گام بسيار بزرگ براي صنعت فولاد كشور و رونق گرفتن فعاليت ذوبآهن ايران است.
به اعتقاد من سفر رييسجمهور ايران به هند كه به دعوت رييسجمهور و نخستوزير هند انجام شد، يك تحول بسيار بنيادي و ساختاري در روابط ميان تهران و دهلي نو ايجاد كرد.
به جز حوزههاي حمل و نقل، ترانزيت و انرژي، آيا توافقهايي در حوزههاي ديگر از جمله حوزه فناوري اطلاعات و حوزه صنايع كوچك و متوسط حاصل شده است؟
در اين زمينه رييسجمهور موضوعات مهمي را مطرح كردند و مورد استقبال طرف هندي هم قرار گرفت. در حوزه كمك و سرمايهگذاري در ايجاد شهركهاي IT و بيوتكنولوژي در ايران با طرف هندي رايزنيهايي در اين سفر انجام شد و اميد داريم كه سازوكارهاي عملي كردن آن در آينده مشخص شود. در زمينه همكاريها در زمينه فناوري اطلاعات هم مذاكراتي انجام شد، البته مدتي قبل از رييسجمهور، وزير ارتباطات و فناوري اطلاعات كشورمان، محمدجواد آذري جهرمي هم سفري به هند انجام دادهبود و تفاهمنامهاي بين دو طرف در مورد همكاريهاي IT امضا شد و در سفر رييسجمهور هم بر گسترش همكاريها تاكيد شد.
در مورد صنايع كوچك و متوسط هم و حتي در حوزه آموزش صنعتگران هم تفاهمهايي ميان دو طرف صورت گرفت و اميد اين است كه به زودي شاهد افزايش حضور هنديها در سرمايهگذاريهاي كوچك و متوسط در صنايع ايران باشيم. البته بايد تاكيد كنم كه هندوستان پيش از اين هم در اين حوزه با ايران همكاري ميكرد و فعاليتهاي هنديها در استانهاي يزد، كرمان و برخي استانهاي ديگر را شاهد بوديم. پيشبيني ما اين است كه حضور هنديها در صنايع كوچك و متوسط در آينده بيشتر و بيشتر شود.
برخي رسانهها خبرهايي از تخفيف طرف ايراني در فروش نفت خام ايران خبر دادند، از جمله تخفيف صد در صدي در حمل و نقل و تخفيف يك دلاري در هر بشكه نفت. دليل اين تخفيفها چه بود؟
اول اجازه بدهيد كه من توضيح بدهم اين تصور كه ايران نيازمند تخفيف به ديگر كشورها براي فروش نفت خام است، تصور غلطي است. در شرايط كنوني ايران هيچ محدوديت و معذوريتي براي فروش نفت خام ندارد و در واقع اين كشورهاي خارجي هستند كه به دنبال خريد نفت ايران هستند و ايران در جايگاهي قرار دارد كه نهتنها نيازي به امتياز دادن براي فروش نفت ندارد، بلكه ميتواند از مشتريانش امتيازهايي هم دريافت كند.
گاهي مساله امتيازهاي دوطرفه مطرح ميشود، با هر يك از خريداران نفت خام ايران ممكن است توافقهايي در زمينه سرمايهگذاري يا امتيازهاي ديگر در حوزههاي مختلف دريافت شود كه در برابر امتيازهايي هم در مقابل از طرف فروشنده داده ميشود. اگر ميان ايران و هند توافقي براي امتياز در فروش نفت شكل بگيرد به دليل محدوديت در فروش نفت نيست، بلكه در مقابل امتيازهايي است كه از طرف مقابل دريافت شده است. ايران در حال حاضر مشكلاتي در زمينه نقل و انتقال پول و مبادلات بانكي دارد، اگر در اين زمينه امتيازهاي ويژهاي براي ايران در نظر بگيرند، ايران هم ميتواند تخفيفهايي براي آنها در نظر بگيرد.
هندوستان نه تنها از مشتريان قديمي نفت خام ايران محسوب ميشود، بلكه از مشتريان خوشحساب و خوب در اين بازار محسوب ميشود. هنديها در سختترين شرايط تحريمها يك لحظه هم ايران را تنها نگذاشتند، چه در زمينه پرداختها خوشحساب بود و هيچگاه تاخير نداشتند و چه زماني كه ما تصميم گرفتيم براي خريد از هند به جاي دلار از روپيه استفاده بكنيم، اين امكان را در اختيار ما قرار دادند و ما هم توانستيم از اين امكانات استفاده كنيم.
در مورد همين موضوع در داخل كشور اختلافنظرهايي وجود دارد و برخي ادعا ميكنند كه هند بخشي از بدهيهاي يورويي مربوط به خريد نفت ايران را بازپرداخت نكرده يا در زمينه پرداخت به روپيه اشكالها يا تاخيرهايي وجود داشته است.
اينكه در روابط تجاري طولاني مدت و دههها تبادل تجاري و اقتصادي ميان ايران و هند، طلب و بدهي ايجاد شود، در تجارت بينالمللي يك امر كاملا طبيعي است و از ويژگيهاي تجارت جهاني است. امروز اگر كسي بگويد كه هند پول پرداخت نشدهاي به ايران دارد به هيچوجه درست نيست. همه تسويه حسابها انجام شده و هيچ ادعاي حل نشدهاي نه از طرف ايران و نه از طرف هند وجود ندارد. من باز هم تاكيد ميكنم كه هند از مشتريان خوب و خوشحساب ايران است.
هر بار كه ما درخواست كرديم هنديها تمامي پول نفت را به يورو پرداخت كنند، بلافاصله اين كار انجام شده و بدون اختلال و اختلافنظر بلافاصله بر اساس قراردادهاي تنظيم شده مبالغ پرداخت شده است. من تمامي شايعات و گمانهزنيها در مورد بدحسابي يا بدهي مورد اختلاف از سوي هند به ايران را تكذيب ميكنم. اين تا جايي است كه من به عنوان رييس نمايندگي جمهوري اسلامي ايران در دهلي نو خبر دارم، بعيد ميدانم جزيياتي از روابط اقتصادي دو كشور باشد كه من از آن مطلع نباشم. اين حرف من به تنهايي نيست، مقامهاي متعدد ايراني چه از بانك مركزي و چه از وزارت نفت بر اين نكته صحه گذاشتهاند كه هندوستان از شركاي خوب، خوش حساب و خوش قول ايران است و درست به همين دليل است كه ايران براي توسعه مناسبات تجاري و اقتصادي با هند علاقهمند است.
در مورد ميدان گازي فرزاد بايد اين نكته را مورد توجه قرار داد كه هنديها بيش از ١٧ سال است كه در مورد اين پروژه مذاكره ميكنند و از مشتريان اصلي و شركاي قديمي ايران براي توسعه ميدان گازي فرزاد الف و فرزاد ب هستند. دولت هندوستان مدعي است كه ميليونها دلار در زمينه اكتشاف و استخراج در ميدان گازي فرزاد سرمايهگذاري كرده و چندين چاه آزمايشي حفر كرده است. دهلينو بهشدت علاقهمند است كه سرمايهگذاري براي توسعه و بهرهبرداري اين ميدان را در اختيار داشتهباشد. وزارت نفت جمهوري اسلامي ايران هم مذاكرات فني در مورد جزييات اين ميدان با هنديها دارد و اين مذاكرات مدتهاست كه در جريان است.
يكي از مسائل در مورد فرزاد ب اين است كه دو طرف معتقدند كه اين ميدان گازي به لحاظ فني براي استخراج ميدان پيچيدهاي محسوب ميشود و مشكلات فني زيادي براي بهرهبرداري از آن وجود دارد. مذاكرات ادامه دارد و طرف ايراني اميدوار است كه بتواند نهايتا به توافقي مناسب براي توسعه ميدان فرزاد ب با هنديها برسد و اين اشتياق در هنديها هم وجود دارد كه از اين فرصتسرمايهگذاري استفاده كنند.
اين پروژه براي هنديها بسيار مهم و باارزش است، چرا كه باعث ميشود جايگاه شركت هندي مجري طرح هم در بازار نفت و گاز به شكل جدي بهبود پيدا كند. در سفر رييسجمهور به هند هم اين موضوع بار ديگر در مذاكرات رييسجمهور كشورمان و آقاي نراندرا مودي، نخستوزير هند مطرح شد و مقرر شد كه دو طرف با يك بازنگري در محاسبات مالي و فني مربوط به اين پروژه، مذاكرات را بار ديگر با ديدگاهي مثبتتر از سر بگيرند تا نهايتا امكان انجام پروژه با مشاركت طرف هندي ايجاد شود. البته هيچ تضميني براي موفقيت اين مذاكرات وجود ندارد و با قطعيت نميتوان در مورد نتايج مذاكرات صحبت كرد، اما اميدواري وجود دارد كه در محاسبات جديدي كه از سوي هنديها در مورد شيوه سرمايهگذاري، سود طرفين، برداشت از منابع و هزينههاي پروژه انجام ميشود، بتوان به يك قرارداد مرضيالطرفين براي پروژه فرزاد ب رسيد.
هنديها در واكنش به لغو قراردادهاي پيشين در مورد ميدان گازي فرزاد از سوي ايران، تهديد به كاهش خريد نفت خام از ايران هم كرده بودند...
چند ماه پيش در يك مقطعي چنين تصميمي از سوي هند اعلام شد و اين اتفاق افتاد، اما امروز ما شاهد هستيم كه شرايط به حالت عادي بازگشته است و هنديها به سرعت واردات نفت خودشان را از ايران افزايش دادهاند و فكر نميكنم كه چنين سياستي ديگر از سوي هند پيگيري شود.
با توجه به همه اشتراك نظرها و اختلاف نظرها ميان دو كشور، مساله جايگاه هند در سياست خارجي دولت جديد امريكا، ميتواند به عنوان يك مساله در رابطه ميان تهران و دهلي نو موثر باشد، چه تضميني وجود دارد كه توافقهاي اخير ميان ايران و هند به دليل فشار امريكا كنار گذاشته نشود؟
هند كشوري نيست كه فقط مورد توجه امريكا باشد. هند با توجه به رشد اقتصادي كمنظيرش، با توجه به جايگاه جغرافيايي، با توجه به جمعيت و شرايط اقتصادي اين كشور، توانسته است جايگاه قابل قبولي طي سالهاي اخير به عنوان يك شريك سياسي و اقتصادي قابل اتكا براي بسياري از قدرتهاي جهاني در آسيا براي خود دست و پا كند. سياستگذاريها و تصميمگيريهاي مناسب و صحيحي كه مديريت دولتي هند طي سالهاي اخير داشته، چشمانداز روشني در بخش اقتصاد، صنعت و فناوري براي اين كشور ايجاد كرده است. هند فقط مورد توجه امريكا نيست، چين، روسيه، اروپا و كشورهاي كوچك آسيايي هند را به عنوان يك شريك قابل اتكا و يك قدرت نوظهور مورد توجه قرار دادهاند.
امروز ايران به عنوان يكي از بزرگترين دارندگان ذخاير نفت و گاز جهان و يكي از كشورهاي مطرح در صنايع پاييندستي نفت، براي هندوستان كه يكي از بزرگترين واردكنندگان انرژي جهان محسوب ميشود و از جمله بزرگترين واردكنندگان محصولات پاييندستي نفت به حساب ميآيد، ايران از جايگاه ويژهاي در سياست خارجي برخوردار است. همين ظرفيت انرژي به تنهايي كافي است كه روابط تجاري ايران و هند براي يك برنامه درازمدت دو جانبه به يك رابطه عميق اقتصادي تبديل شود. ايران در عين حال بهترين، كوتاهترين، كمهزينهترين و امنترين مسير براي صادرات كالا و توليدات صنعتي هندوستان به افغانستان، آسياي ميانه و روسيه است.
همزمان هند يك بازار بسيار بزرگ براي محصولات كشاورزي و باغي ايران است، ايران و هند در اقيانوس هند دو قدرت موثر محسوب ميشوند. بر اساس تحليلهاي ژئوپولتيك، آينده آسيا را قدرتهايي رقم خواهند زند كه در اقيانوس هند دست برتر داشتهباشند.
اما سوال من مربوط به نقش امريكا در استمرار اين همكاريها است...
اين مقدمه را عرض كردم كه بگويم ظرفيت ايران و هند در همكاري بسيار وسيع است و در عين حال هر دو كشور به همكاري مكمل يكديگر چه در حوزه حمل و نقل و چه در حوزههايي مانند انرژي و امنيت نياز دارند. به اضافه اينكه سرمايه مشترك بزرگي ميان دو كشور در حوزه تمدن وجود دارد. اسلامي كه در هند ميبينيم، اسلامي است كه از طريق ايران به هند رفته است. مسلمانان هندي، بسيار معتدل و علاقهمند و عاشق اهل بيت عليهمالسلام هستند. زبان فارسي ٨٠٠ سال است كه در هند به عنوان يك زبان رايج استفاده ميشود و كتابخانههايي در هند هست كه كتابها و اسناد بسيار مهمي در زبان فارسي وجود دارد.
اما در پاسخ به اينكه آيا تضميني وجود دارد؟ من نميتوانم چنين تضميني بدهم. اصولا در روابط بينالملل چيزي كه تضمينكننده است، منافع مشترك دو كشور است. آنچه من توضيح دادم، منافع مشترك عظيم ميان ايران و هند بود. به گمان من سفر آقاي روحاني به هند، يك نقطه عطف در روابط دو كشور بود. من تاكيد ميكنم كه اين سفر با همه رفت و آمدهاي پيشين روساي جمهوري ايران و نخست وزيران هندوستان، متفاوت بود. هيچ يك از اين ديدارها ظرفيتي كه در اين سفر به روابط دو كشور وارد كرده است، وارد نشد و بر اثر توافقهايي كه در اين سفر شد، قرار است روابط تجاري دو كشور به يك رابطه اقتصادي عميق تبديل شود. ما اميدواريم كه در نتيجه اين سفر و سياستهاي دو كشور، روابط دو كشور تا حدي پيش برود كه دست كشيدن از روابط براي هر دو طرف ضرر داشته باشد. اين بهترين تضمين براي روابط دو كشور است.
من تاكيد ميكنم كه فشار امريكا، هيچوقت از هيچ كشوري براي رابطه با ايران برداشتهنشده است و دورنمايي هم وجود ندارد كه برداشتهشود، اما اگر تضميني براي روابط ايران با جهان خارج لازم باشد، اين تضمين را بايد در منافع مشترك، ريشههاي تاريخي و فرهنگي مشترك و منافع مشترك جستوجو كرد. ٣٩ سال است كه كشورها در هنگام رابطه با ايران از سوي قدرتهاي غربي تحت فشار قرار ميگيرند، اما ديديم كه سفر آقاي روحاني به دهلي نو با دعوت و اصرار هنديها انجام شد و اين نشان ميدهد كه هند امروز سياستي مستقل در روابط بينالملل خود دنبال ميكند.
سالهاست كه ايران در زمينه فروش گاز طبيعي به هند گمانهزني ميكند، آيا دورنمايي براي فروش گاز طبيعي وجود دارد؟ آيا اميدي به احياي پروژهاي مانند خط لوله صلح وجود دارد؟
فاصله اولين بندر فعال ايران با اولين بندر فعال هند، فقط ١٠٠٠ كيلومتر است، در نتيجه هر خط لولهاي از ايران به هند، مقرون به صرفه است. ايران بزرگترين ذخاير گازي جهان را در اختيار دارد و اين ذخاير به صورت طبيعي تضمينكننده تامين نيازهاي خريدار است. اما هند در سالهاي اخير بهشدت وابسته به الانجي يا گاز مايع شده است و سرمايهگذاري سنگيني در واردات و مصرف الانجي كرده است.
براي هنديها اين يك تصميم استراتژيك خواهد بود كه بار ديگر مسير خود را از الانجي به سمت مصرف گاز طبيعي از طريق خط لوله تغيير دهند. تمايل در اين زمينه چه در ايران و چه در هند وجود دارد. قطعا اميد وجود دارد كه ايران خط لوله صادرات گاز طبيعي به هند تاسيس كند.
اما اين نياز به يك برنامه بلندمدت و اراده جدي در هند دارد وگرنه با فناوريهاي جديد نه تنها مسير خط لوله صلح از طريق زميني، بلكه حتي ميتوان خط لوله مستقيم از ميان اقيانوس هند براي انتقال گاز طبيعي ايران و عمان به هند تاسيس كرد. اما آنچه فعلا از سوي دو كشور در حال بررسي است، اين است كه ايران از طريق صادرات الانجي و گاز مايع روابط خود را با هند در حوزه گازي شروع كند. اگر توافقي در اين زمينه شكل بگيرد قطعا براي ايران منافع طولانيمدتي دارد چرا كه بازار الانجي يك بازار جديد و پرمشتري است كه ورود ايران به آن ميتواند منافع بسيار زيادي براي ايران داشته باشد.
پروژه چابهار يكي از زمينههاي همكاري مهم ميان دو كشور است، برخي منتقدان ميگويند كه هنديها در اين پروژه سرعت عمل ناچيزي دارند و مقايسه ميكنند با پروژه چين در بندر گوادر پاكستان كه با سرعت در حال پيشرفت است. به نظر شما چنين انتقادي تا چه اندازه وارد است؟
به اعتقاد من مقايسه پروژه واگذاري بندر گوادر به چين با همكاري ايران و هند در بندر چابهار، درست نيست چرا كه شرايط متفاوتي دارند. چه از نظر اهداف سرمايهگذاري، گوادر و چابهار با هم تفاوت ماهيتي دارند و چه از نظر جهت حركت ترانزيت، اختلاف زيادي ميان آن دو وجود دارد. چابهار قرار است بندري باشد كه مسير ترانزيت در آن عمدتا از جنوب به شمال است. البته ممكن است تنبلي، سستي يا تاخير از سوي هنديها در اين پروژه وجود داشتهباشد، بايد قبول كنيم كه در بين كشورهاي در حال توسعه اين يك واقعيت است كه به علت قوانين، مقررات، تاخيرهاي قانوني و تصميمگيري و كاغذبازي در دو طرف مواجه هستيم.
اراده در طرف ايراني براي پيشبرد اين پروژه بسيار قوي بود و اگر اكنون شاهد افتتاح فاز اول توسعه بندر شهيد بهشتي بوديم كه ظرفيت آن را از ٢ ميليون ٥٠٠ هزار تن به ٨ ميليون و ٥٠٠ هزار تن رساند، به دليل همت و پيگيري سازمان بنادر و كشتيراني و وزارت راه و شهرسازي بود كه كار بسيار سترگي انجام شده است. با افتتاح فاز يك به نظر من زمينه براي سرعت يافتن اين پروژه آماده شده است.
دو كار جدي بايد براي توسعه چابهار انجام شود، نخست اينكه بار و كالاي لازم براي تخليه در اين بندر را تامين كنيم و دوم اينكه پشتيباني اين بندر را به خصوص در حوزه اتصال به راهآهن سراسري كشور از طريق خط آهن چابهار زاهدان بهبود دهيم. من فكر ميكنم كه با سفر رييسجمهور به دهلي نو و با مذاكرات ميان آقايان روحاني و مودي، شاهد پيشرفت بسيار جديتر و سريعتر در توسعه بندر چابهار باشيم. عزم و اراده رييسجمهور اسلامي ايران و نخستوزير هند، كاملا در جهت توسعه اين بندر است و هر دو طرف در گفتوگوها تاكيد كردند كه شخصا نظارت بر اجراي اين پروژه را در كشورهاي متبوعشان پيگيري و مديريت خواهند كرد.
شهاب شهسواري
- 16
- 5