شاید مهمترین خبری که در عرصه سیاست خارجی در روزهای آغازین سال نو روی خط خبر آمد، انتصاب جان بولتون از سوی ترامپ به عنوان مشاور امنیت ملیاش بود؛ این انتصاب پیامهای مبهمی در خود دارد.
ترامپ در مبارزات انتخاباتی خود مدام از جنگ آمریکا در عراق انتقاد و این جنگ را یک اشتباه بزرگ توصیف کرده بود. بولتون اما یکی از کسانی بود که با تمام توان از این جنگ دفاع کرد. ترامپ شعار «اول آمریکا» را سر میدهد بولتون هم همین شعار را سر میدهد اما با این تفاوت که او خواهان این است که آمریکا در سراسر جهان در رتبه نخست قرار بگیرد و نه فقط در خانه. انتصاب بولتون به عنوان مشاور امنیت ملی چه برای متحدان آمریکا و چه از نظر دشمنان آمریکا ابهاماتی را ایجاد کرده است.
اما شاید بتوان گفت که این انتصاب از منظر «رئال پالتیک» برای هیچ کشوری به اندازه ایران نگرانکننده نیست. تاکنون همه نشانهها حاکی از آن است که ترامپ در تاریخ ١٢ ماه مه از توافق هستهای خارج خواهد شد؛ چه این اتفاق در تاریخ ١٢ ماه مه رخ دهد یا در تاریخی دیگر، چندان اهمیت ندارد. واقعیت این است که آمریکا در حال کنار گذاشتن سیاست عملگرایی در قبال ایران است و بهسرعت به سمت خصومت تند و سخت پیش میرود. چرا؟
توافق هستهای صرف نظر از پیشینه فنی و سیاسی آن، محصول برخی از رخدادهای ژئوپولتیکی در منطقه نیز بود.
ایران ظهور داعش در منطقه را بهعنوان یک تهدید بالقوه به رسمیت شناخته بود. تهدیدی که میتوانست موقعیت ایران را نیز در منطقه به خطر بیندازد و برخی کشورهای عرب منطقه را علیه تهران متحد کند. آمریکا نیز به این نتیجه رسیده بود که جنگ و آشوب بیش از اندازه در خاورمیانه به نفعش نیست. در نتیجه توافق هستهای امضا شد تا هر کدام از طرفین سهمی از مبارزه با داعش داشته باشند. در آن زمان ایران و آمریکا به نوعی در قبال داعش منافع مشترک داشتند و بهرغم تمامی اختلافات عمیق ایدئولوژیک هر دو علیه داعش مبارزه میکردند.
اما حالا داعشی وجود ندارد. ایران تلاش میکند تا از دستاوردهای مبارزه با داعش و شکست این گروه تروریستی در سوریه به نفع خود استفاده کند و این شرایطی نیست که آمریکا آن را تحمل کند. آمریکا به دنبال آن است که بالانس قدرت منطقهای مورد نظر خودش را در خاورمیانه پیاده کند و ایران دقیقا در حال بر هم زدن این بالانس قدرت آمریکایی است. از سوی دیگر ترکیه نیز در سیاست خارجی خود مستقل از آمریکا عمل میکند و بهعنوان یک قدرت هژمون بالقوه در حال ظهور است.
از سوی دیگر برخی رخدادهای داخلی در ایران نیز آمریکا را به وسوسه انداخته است؛ اعتراضات دی ماه در ایران یکی از این رخدادها بود. علاوه بر این برخی اختلافنظرهای داخلی در عرصه سیاسی ایران بر سر برخی موضوعات مهم نظیر برجام زیر ذرهبین آمریکاییها است. دولت حسن روحانی مبارزه علیه داعش را آغاز کرد و پذیرفت تا در برخی از فعالیتهای هستهای محدودیت ایجاد کند؛ چراکه به برداشتهشدن تحریمها و فروش نفت و سرمایهگذاری خارجی نیاز داشت. ایران هنوز هم به برجام نیاز دارد؛ شاید به همین دلیل باشد که ایران هنوز رسما اعلام نکرده است که در صورت خروج آمریکا از برجام، تهران هم بلافاصله از برجام خارج خواهد شد.
حتی وزارت خارجه در حال مذاکره با کشورهای اروپایی امضاکننده برجام برای یافتن راهی است تا در صورت خروج آمریکا از برجام، به شکلی که منافع ایران حفظ شود، باقی کشورها همچنان در برجام باقی بمانند. در سال ٢٠٠٥، خیلی پیش از آنکه آمریکا شروع به اعمال تحریمهایش علیه ایران کند، اتحادیه اروپا حدود ٦درصد از نفت مورد نیازش را از ایران خریداری میکرد. تا اینکه در سال ٢٠١٢، تحریمهای اقتصادی صادرات نفت ایران را هدف قرار داد و واردات نفت از ایران متوقف شد. در سال گذشته بار دیگر اروپا ٥درصد نفت مورد نیازش را از ایران خریداری کرد. بنابراین خیلی طبیعی است که ایران به دنبال تضمین فروش نفت خود به اروپا باشد؛ البته باید توجه داشت همین تمایل ایران نیز موجب خواهد شد تا اتحادیه اروپا اهرم فشاری بر ایران در اختیار داشته باشد.
از نظر بینالمللی ایران با روسیه همکاری نزدیکی را آغاز کرده است و حسن روحانی بر این باور است که با کمک مسکو میتواند به برخی از اهداف منطقهایاش دست یابد؛ اما واقعیت این است که روسیه بیشتر از آمریکا نسبت به افزایش قدرت منطقهای ایران حساس است. از لحاظ جغرافیایی تنها قفقاز و آسیاي مرکزی حايل میان روسیه و ایران است و هر دو این مناطق از مناطقی هستند که روسیه تمایل بسیار دارد تا در آنها نفوذ خود را تثبیت کند.
افزایش شدت دشمنی آمریکا با ایران موجب خواهد شد تا ایران بیشتر به روسیه نزدیک شود. علاوه بر این خروج آمریکا از برجام و تلاش برای اعمال تحریمهای جدید علیه ایران معنایش این است که واشنگتن باید اروپا را قانع کند تا دیگر از ایران نفت وارد نکند. در نتیجه اروپا اگر بخواهد از نفت ایران چشمپوشی کند، مجبور است برای تأمین نیازش بار دیگر به روسیه روی آورد.
واقعیت این است که دشمنی میان ایران و آمریکا یک موضوع ایدئولوژیک است و پیگیری این سیاست احساسات ضد آمریکایی را در میان تمامی جریانات سیاسی ایران افزایش خواهد داد. حمله نظامی موفقیتآمیز علیه ایران تقریبا غیر ممکن است؛ موقعیت جغرافیایی ایران اجازه چنین کاری را به آمریکا نخواهد داد. علاوه بر این هر حمله نظامی علیه ایران، حتی اگر موفقیتآمیز باشد، موجب انتفاع ترکیه، روسیه و سنیهای تندرو میشود که نفعبردن هیچکدام از این سه طرف در راستای منافع آمریکا نیست.
استراتژی امنیت ملی آمریکا که آذر ماه سال گذشته منتشر شد، از روسیه و چین بهعنوان چالشهای آمریکا یاد میکند. از ایران و کرهشمالی تنها بهعنوان دشمنانی یادشده که اقدامات ثباتزدا انجام میدهند. واقعیت اما این است که آمریکا نمیتواند در یک زمان به دو رویارویی بزرگ ورود کند. توافق هستهای در حال حاضر موضوعي حاشیهای است. موضوع مهمتر این است که آیا آمریکا خواهد توانست به رویکردی عملگرایانه در خصوص ایران برسد یا خیر.
اگر چه ممکن است تصورش سخت باشد اما در همین تاریخ ٤٠ ساله بعد از انقلاب، چه زمانی كه روسایجمهوري دموکرات بر سر کار بودند و چه زمانی که جمهوریخواهان قدرت را در کاخسفید در دست داشتند، هر زمانی که آمریکا با تهدیدات بزرگتری در عرصه بینالملل مواجه بود، ترجیح داده با ایران به نوعی وارد گفتوگو و مصالحه شود. حال باید دید آیا اینبار آمریکا قصد دارد همان سیاق سابق را ادامه دهد و یا اینکه قصد دارد جهان را به ورطه آزمونی سخت بیندازد.
از نظر جان بولتون، مشاور امنیت ملی جدید ترامپ، تهدیدات هستهای کرهشمالی و برنامه هستهای ایران هر دو شبیه به هم هستند. او بارها و بارها خواستار خروج آمریکا از برجام شده است. سوال این است که اگر او حقیقتا قصد داشته باشد توافق هستهای را نابود کند، آیا از طریقی روشمند برای نابودی برجام استفاده خواهد کرد و روال حقوقی را در پیش خواهد گرفت و یا اینکه آمریکا به صورت یکجانبه و بدون مشورت با اروپاییها از برجام خارج خواهد شد؟ با در نظر گرفتن افزایش تدریجی قیمت نفت، بازار نفت در حال حاضر نابودی توافق هستهای را محتمل میداند.
اما اینبار آمریکا برای خروج از برجام ائتلاف قدرتمندی را پشت سر خود ندارد. اینبار آمریکا نخواهد توانست تحریمهای قدرتمندی را علیه ایران اعمال کند چراکه اروپا و مشتریان بزرگ آسیایی نفت ایران نظیر چین، چندان تمایل ندارند در زمین آمریکا پا به توپ شوند.
آرمین منتظری
- 11
- 6