دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا در حالی کمتر از یک ماه دیگر با امضای فرمان تعلیق تحریمهای هستهای ایران یا خودداری از آن برای سرنوشت توافق هستهای تعیین تکلیف میکند که ناظران مسائل بینالمللی معتقدند نحوه مواجهه ایران با تصمیم خروج امریکا از برجام نباید چنان باشد که برای فضاسازی دولتمردان امریکا و شرکایش در احیای سناریوی ایران هراسی فرصتسازی کند. حسین واله، استاد دانشگاه و دیپلمات پیشین کشورمان چنین اعتقادی دارد. او در گفتوگو با ایران به طرحی اشاره میکند که تیم تندروهای امریکایی و لابیهای اسرائیل برای ترغیب ترامپ به خروج از برجام و متعاقب آن تندتر کردن فضای جهانی و منطقهای علیه ایران تدارک دیدهاند.
رئیس جمهوری امریکا با تغییر آرایش تیم سیاست خارجی خود، چهرههای تندرویی را برگزیده که گمانهزنیها پیرامون خروج امریکا از برجام را قوت بخشیده است... ارزیابی شما از تصمیم احتمالی ترامپ درباره برجام چیست؟
در باب اصل موضوع، من هنوز معتقدم قصد اصلی ترامپ از این فضاسازیها، کار روی داخل ایران از طریق اعمال فشار است و خیلی قصد قاطعی مشخصاً برای خروج از برجام ندارد. در حالی که همه دنیا و بخش مهمی در حاکمیت امریکا، با خروج این کشور از برجام مخالفند و در این جهت تلاش هم میکنند، ترامپ هنوز به شدت بر طبل خروج میکوبد. معلوم است که تهدیدهای پیاپی ترامپ، او را عملاً به بنبستی میکشاند و به نقطهای میرساند که یا از برجام خارج شود و به همه آسیبهایی تن بدهد که متوجهش خواهد شد یا در برجام بماند و یکبار دیگر عقبنشینی فضاحت بار بکند. اگر ترامپ امروز از برجام بیرون برود، اولین سؤالی که بر مذاکراتش با کره شمالی سایه میاندازد، این است: «از کجا معلوم زیر توافق با ما نزنی؟» اگر تصمیمش درباره برجام را به کرسی ننشاند، در افکار عمومی و گروه حامیانش به عنوان چهرهای ضعیف و مذبذب معرفی میشود که نمیتوان روی حرفش حساب کرد. خب، چرا وارد این بازی شده است؟ یا هدفی مهمتر که اعلام نشده در کار است یا از حداقل عقلانیت برخوردار نیست. اگر دومین فرض درست میبود سالها پیش باید شکست میخورد. اصلاً نمیتوانست در مسابقه ریاست جمهوری شرکت کند چه رسد به اینکه پیروز شود. پس باید فرض را بر این بگذاریم که هدف مهمتری دارد که به این هزینه میارزد. لذا هنوز معتقدم ترامپ و بازهای امریکا روی سیاست داخلی ایران کار میکنند. اهداف کاسبکارانهای هم برای این حرکت میتوان برشمرد: تشدید تشنج در منطقه و صادرات اسلحه بیشتر و از این طریق جذب دلارهای نفتی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس. چه از برجام خارج بشود و چه نشود، این اهداف با همین سروصداها تا حد زیادی محقق میشود.
چنانچه امریکا تصمیم به خروج از برجام بگیرد چه راهبردی را درباره ایران مورد پیگیری قرار خواهد داد؟
امریکا کشور یکدستی نیست. جریانهای مختلفی در امریکا هستند که هر کدام بخشی از قدرت را در اختیار دارند. آنچه در نهایت رخ میدهد، تصمیم شخصی ترامپ نیست، برآیند فشار این گروههاست. جریان نئوکانها و بخشی از جمهوریخواهان از قدیم معتقدند اهداف امریکا را باید با اتکا به زور پیش برد. جریان مقابلشان هم کسانی هستند که به چندجانبهگرایی، جهانی شدن و افزایش مشارکت بینالمللی معتقدند. بخش مهمی از دموکراتها و عدهای از جمهوریخواهان در این گروه قرار میگیرند. همانها بودند که موضوع هستهای ایران را از طریق مذاکره به سمت توافق بینالمللی بردند. طیف بازها به اعمال زور ایمان دارند. همین طیف در زمان بوش پسر که ایران با اروپا به توافق بسیار نزدیک شد، دخالت کرد و با فشار به اروپاییها، مانع شکل گرفتن توافق شد. خب؛ این دو کمپ هنوز در امریکا هستند. جامعه امریکا زمان انتخابات ریاست جمهوری دو قطبی شده و این قطببندی کماکان ادامه دارد و همان طور که میبینید، دعواهای انتخاباتی هنوز تمام نشده است. بنابراین هر اتفاقی در حوزه سیاستهای حساس رخ دهد، باز این دو قطبی درمیگیرد. لذا اگر امریکا از برجام خارج شود، قدم بعدی ترامپ باز محل منازعه خواهد بود. این طور نیست که بتواند به آسانی اجماعی درست کرده و مثلاً با ایران وارد جنگ شود. از سوی دیگر، اگر هدف ترامپ کسب امتیاز در موضوعات دیگر محل اختلاف میان ایران و امریکا باشد، بدون جنگ هم میتواند به خواستههایش برسد و نیازی نیست وارد عملیات نظامی شود، بالاخص که در صورت عملیات نظامی، آرایش قوا در صحنه بینالمللی به نحو کنترل ناشدهای تغییر خواهد کرد و بعید است نهادهای داخلی امریکا اجازه دهند او به چنین کاری دست بزند.
ترامپ در شرایطی راهبرد خروج از برجام را پیگیری میکند که به موازات میکوشد با همکاری شرکای منطقهایاش بویژه عربستان سعودی، علیه ایران اجماع سازی کند. کوشش او تحت تأثیر چه عواملی نتیجهبخش خواهد بود؟
عربستان مانند یک زندانی بر سر دو راهی قرار گرفته؛ یا باید بکشد یا او را میکشند. دست سعودیها زیر تیغ امریکاست. البته خودشان هم در مخالفت با ایران دلایلی دارند که متعلق به امروز نیست و از زمان شاه هم بوده است. اما آن مخالفتها امروز به خصومتی این چنینی بدل شده است. بخشی ازخصومتها ناشی از وابستگی سعودیها به امریکا است؛ اگرسعودیها از سیاستهای امریکا اطاعت نکنند، حکومت این کشور به سرنوشت پهلوی دچار خواهد شد. سعودیها حدود ۷۰۰ الی ۸۰۰ میلیارد دلار درامریکا سرمایه دارند. پرونده ۱۱ سپتامبر در دادگاه امریکا باز است و به محض اینکه از فرمان کاخ سفید تخطی کنند، آن پرونده به جریان افتاده و پولها از دست میرود. بنابراین، مجبورند مقداری از آن پول را به خود امریکاییها بدهند تا از بقیهاش محافظت کنند. بخش اعظم خصومت ورزی رهبران سعودی، تحت تأثیر فشار کاخ سفید است و بخشی تحت تأثیر ترسی که از سوی ایران القا شده است. درباره همسوسازی اروپاییها با منافع ملیمان قدری موفق بودیم.
این همسویی با اروپا هم در شرایطی بوده که آنها سیاست همسویی را با امریکا درقبال برنامههای موشکی کشورمان داشتند، اما ایران کوشیده مناسباتش را با کشورهای اروپایی در مسیر دوری از تنش پیش ببرد...
راهبرد ما درباره اروپا درست بوده، اما درباره امریکا اشتباهاتی داشتهایم و در منطقه می شد بهتر از این کار کرد . ما در وهله نخست باید تحلیل دقیقی از امکانهای خود داشته باشیم.
از نظر ما ایرانیها همه تقصیرات بر گردن دیگران است. اما اگر اشتباهاتمان را نبینیم، مدام تکرار میکنیم. سیاستمان در ارتباط با اروپا درست بود، اما خیال کردیم میتوان اروپا را مستقل از بقیه دنیا نگه داشت؛ جاهایی میشود و جاهایی نمیشود. چون اروپا که به خاطر ایران کاری نمیکند، هر کاری کند به خاطر خودش است. ما باید به موازات سیاستهایمان در ارتباط با اروپا، در ارتباط با امریکا نیز سنجیدهتر عمل کرده و اجازه نمیدادیم میدان یکپارچه دست کسانی بیفتد که علیه ایران کار میکنند.
آیا همکاری ایران برای دستیابی به توافق هستهای و اجرای بی چون و چرای تعهداتش کافی نبود؟ وزرای خارجه ایران و امریکا برای حل موضوع هستهای با وجود خصومت تاریخی دو کشور به صورت جدی مذاکره کردند.
باید با خود امریکاییها بر سر اختلافهای تاریخی مذاکره میکردیم؛ چه به نتیجه میرسیدیم چه نمی رسیدیم. اگر مشکلات از ۱۰ به ۸ میرسید، تنش کاهش مییافت و این موفقیتی برای ایران و شکستی برای اسرائیل میبود. اما ایران منتظر ماند اگر امریکا در «برجام» خوب عمل کرد، به سایر موضوعات بپردازد؛ اما این اتفاق نیفتاد...
مگر ما نمیگفتیم دعوای اتمی که غربیها راه انداختند، بهانه است؛ آنها دعوای دیگری با ایران دارند؟ درست هم میگفتیم. خب عین این قضیه درباره امریکا صدق میکند. نئوکانها که مانع موفقیت مذاکرات هستهای تروئیکای اروپایی (فرانسه، انگلیس و آلمان) با ایران در زمان بوش شدند، به خاطر اختلافات دیگر ایران و امریکا بود، نه بر سر مسأله هستهای. باید میرفتیم شروع میکردیم به حل کردن این موضوعات؛ بویژه زمانی که امریکا دست کسانی بود که حاضر به حل کردن این اختلافات از طریق گفتوگو بودند اما فرصت از دست رفت. تا حالا آقای ظریف ۱۰ بار پیشنهاد مذاکره منطقهای داده، اما جوابی از عربستان نگرفته است. چرا؟ زیرا سعودیها میبینند شرایط بینالمللی طوری است که آنها فکر میکنند میتوانند اصطلاحاً طاقچه بالا بگذارند. اما زمان اوباما آنها حاضر بودند هر امتیازی به ایران بدهند. آن وقتی که میتوانستیم تنش را با امریکاییها کم کنیم، باید میکردیم. الان که فضا دست تندروهای امریکا افتاده است، باید صبر کرد این موج بگذرد. ترامپ تا همیشه نمی تواند این فضا را در امریکا نگه دارد. اگر متوجه نباشیم که چه طور به این فضا رسیدیم، باز ممکن است تصمیمهای عجیب و غریب بگیریم. یکبار میبینی عصبانی شدیم و حالا که ترامپ میخواهد با ما در بیفتد، ما هم تصمیم گرفتیم همین کار را بکنیم!
از نگاه حاکمیت جمهوری اسلامی مذاکره با امریکا همواره جزو خطوط قرمز به شمار میآید.
بخشی از امریکاییها که نمی توانستند از دعواهای گذشته با ایران بگذرند و میخواستند همه مسائل را با تکیه بر قدرت نظامی شان حل کنند، مسائل هستهای را بهانه قرار دادند و بعد جلوی حل و فصل آن را گرفتند. آنها رفتند، تیم دیگر در امریکا روی کار آمد و ما موفق شدیم مسأله اتمی را در سطح بینالملل حل کنیم. امروز گروه قبلی دوباره روی کار آمده و میخواهند مسائل جهان را با زور حل کنند. خب با چنین سیاست و پیشینهای لازم است کاری کنیم آنها به اهدافشان نرسند.
اگر امریکا میخواهد در منطقه جنگ بزرگ دیگری راه بیندازد و بخش عمدهای از دارایی ایران و عربها خرج این جنگ شود، ما باید طوری حرکت کنیم که او ناکام بماند؛ نه اینکه موفق شود. چرا ما یکدفعه عصبانی میشویم و میگوییم اگر امریکا از برجام بیرون برود ما هم باید برگردیم و غنی سازی ۲۰ درصد را از سر بگیریم؟ این حرف را میزنیم چون یادمان رفته اصلاً مشکل ما تولید اورانیوم ۲۰ درصد نبود؛ بلکه این را بهانه کردند تا کار دیگری انجام دهند. خب ما مجدداً به او همان بهانه را میدهیم.
سیاست حل و فصل مسائل اتمی با جهان، سیاست درستی بود اما کافی نبود. همپای این سیاست، باید دو سه راهبرد دیگر را پیگیری میکردیم. روحانی هم اعلام کرد برجام دو و سه لازم داشتیم. باید میرفتیم و تا حدی که میشد، مسائل را با امریکاییها حل میکردیم. شاید خیلیهایش حل نمی شد اما برخی را میشد حل کرد. باید مسائلمان را با کشورهای حاشیه خلیجفارس حل میکردیم. زمان اوباما ما میتوانستیم با مذاکره موضوعاتمان با کشورهای حاشیه خلیج فارس را حل کنیم اما مذاکره نکردیم.
گذشته، چراغ راه آینده است. تنها وقتی میتوانیم تصمیم درستی برای فردا بگیریم که تصویر درستی از گذشته داشته باشیم. آن تصویر گاهی وقتها دردناک است و به غرورمان برمیخورد؛ خب چه اشکالی دارد! لطمه به غرور که بهتر از تکرار اشتباهات گذشته است.
آیا موضع احتمالی ایران در مواجهه با خروج امریکا از برجام تابعی از رفتار سایر کشورهای طرف توافق خواهد بود؟
دو جریان در ایران وجود دارد؛ جریانی که از اول مخالف برجام بود و بازی اسرائیلیها را خوانده بود. این جریان فشار میآورد که اگر امریکا از برجام خارج شد، باید ضرب شستی نشان دهیم و حداقل دو سه کیلو اورانیوم ۸۰ درصد درست کنیم تا مجازات شوند. آنها میگویند اگر واکنش مناسب نسبت به خروج امریکا نشان ندهیم، این خطر وجود دارد که دیگران هم از امریکا پیروی کنند و از برجام خارج شوند. اما بخش دیگر از ناظران معتقدند اسرائیل این تله را طراحی کرده و ترامپ را هم در این تله انداخته و سعودیها هم به دلیل مشکلات با ایران به آنها پیوستهاند. این تله چند تا رکن دارد؛ رکن اصلیاش این است که ایران از برجام خارج شود، این بهانه را به آنها میدهد که سراغ شورای امنیت بروند و اوضاع را به گذشته بازگردانند، با این تفاوت که ایران در گذشته مقداری ذخیره داشت و میتوانست دوام بیاورد اما حالا ندارد.
یعنی استفاده از مکانیسم ماشه؟
بله این تله ای است که آنها چیده اند. بهانه به دستشان میآید که تحریمها را برگردانند. در نتیجه، اسرائیل عملاً یکه تاز میدان خاورمیانه میشود. اگر ایران از توافق خارج شود، مکانیسم ماشه روی ایران عمل میکند. تحریمها خود به خود بازمیگردد. مصوبه جدید شورای امنیت هم نمیخواهد. نگاه دوم در ایران میگوید که اسرائیلیها این تله را طراحی کرده و قصد دارند اوضاع را به شکل گذشته یا حتی بدتر دربیاورند؛ چون اگر چنین فضایی شکل بگیرد، احتمالاً ادامه دادن مثل گذشته در برابر آن تحریمها آسان نخواهد بود و ایران مجبور به واکنشهای تندتر میشود که زمینه را برای جنگ فراهم میکند.
به اعتقاد من، الان شرایط ما به گونه ای است که اروپاییها و قدرتهای شرقی هنوز علاقهمندند برجام بماند؛ به خاطر اینکه از عوارض امنیتی به هم خوردن برجام نگران هستند. چون بخشی از استراتژیستهای امریکایی (بازها) قدرتگرا هستند و صلح و مشارکت و همه جانبه گرایی در مسائل بینالمللی را قبول ندارند. اما این مشی آنها ناامنی و تنش را گسترش میدهد و هزینه جهان صنعتی را افزایش میدهد. دقیقاً به همین دلیل اروپاییها و شرقیها برجام را حفظ خواهند کرد. ما هم میتوانیم برجام را ادامه دهیم و در مبارزه فعالی با بازهای امریکا وارد شویم. هر مقدار امریکاییها فشار بیشتر بیاورند و سرو صدای بیشتر کنند ما از جنبه اقتصادی ضرر میکنیم چون از برجام منتفع نخواهیم شد. اما موضع ما از حیث سیاسی و نظامی و امنیتی تقویت میشود . اگر امریکا از برجام خارج شود، دو قطبی بازها / کبوترها پررنگتر میشود، جبهه کبوترها متحدتر میشود و قدرت نظامی و اهمیت استراتژیک ایران افزایش خواهد یافت. اما البته از نظر اقتصادی ضرر میکنیم زیرا بازار، سرمایه میخواهد. سرمایه هم امنیت میخواهد. سروصداهای ترامپ، امنیت را از ایران میبرد.
پس ما انتخابهای متعددی داریم؛ تعدد گزینهها به این معناست که خروج ایران از برجام تنها یک گزینه است و البته گزینه خسارت بارتر؟
بله. من به عنوان تحلیلگر میگویم گزینههای دیگری وجود دارد.
گزینه مناسب ایران چیست؟
بهترین گزینه ما این است که در برجام باقی بمانیم و فشارها را بر اروپا افزایش دهیم که حالا ما ماندیم و شما هم هستید؛ باید در برابر نقض عهد امریکاییها واکنش مناسب نشان دهید. واکنش مناسب هم فقط این نیست که از تحریمهای امریکا پیروی نکنید . باید کل اتحادیه اروپا به طور یکپارچه به سرمایه گذار اروپایی اطمینان دهند و از آن در برابر فشار امریکا حمایت کنند. اگر اروپا چنین نکند، با خطر امنیتی مواجه است. در واقع اروپاییها بر سر یک دو راهی قرار گرفته اند. آنها باید یا هزینه اقتصادی دو سه درصدی بدهند تا مانع از به هم خوردن توازن قوا شوند تا ناامنی خطرناکی همه جهان را فرا نگیرد. یا هزینهای گزافتر بپردازند در درگیری بزرگ منطقهای که نیروهای دیوانه و خطرناکی مثل داعش بی مهار را در همه جهان از جمله اروپا آزاد میکند. آنها خودشان میدانند چه کسی داعش و القاعده و دیگر تروریستها را درست کرده است. خب همه این نیروها به جان اروپاییها هم میافتند. ما باید از اروپا بخواهیم در برابر این نقض عهد پافشاری کرده و تضمین دهد. بنابراین اروپاییها چه برای حفظ امنیت ما و چه خودشان باید از فشارهای بی خود بر ایران دست بردارند.
اروپاییها چه انتخابی خواهند داشت؟ آنها از شرکای سنتی و مهم اقتصادی امریکا هستند. آیا عوامل امنیتی به اندازهای برای آنها پررنگ است که بابت آن در برابر امریکا ایستادگی کنند؟
بله به نظرم اروپا در برجام میماند؛ اما اینطور نیست که به خاطر ایران خودکشی کند. ما هم باید حساسیتهای اروپا را در نظر بگیریم. باید این امکان را فراهم کنیم تا اروپا بتواند کاری انجام دهد. اروپاییها چارچوبهایی دارند؛ دشمنان ایران در آن چارچوبها آنها را تحت فشار میگذارند تا از ایران دور شوند. ما باید این ظرایف را در نظر بگیریم. اول باید رفتار یکدست داشته باشیم. رفتار ما به عنوان یک دولت، رفتار یکپارچه نیست. رفتار یک خانواده شلخته است که هر کدام از اعضا یک حرف میزند. طرف مقابل نمی داند باید به حرف چه کسی گوش دهد. حکومت ما ظاهراً متوجه این چندپارگی نیست. دولتهای جهان به خصوص اروپاییها تحت تأثیر فشارهایی از جانب افکار عمومی هستند. برای هر اقدام مهمی اول افکار عمومی را آماده میکنند. ما نباید به افکار عمومی غربی بی توجه باشیم.اروپاییها اختلاف منافع هم با امریکا دارند. در حدی که به مشکل راهبردی دچار نشوند جلوی سیاستهای امریکا میایستند. فرانسویها در برابر بوش پسر ایستادند. الان هم در برابر ترامپ مقاومت خواهند کرد. اما اگر ما کارهایی کردیم که اسرائیل توانست افکار عمومی غرب را علیه ما به نفع ترامپ بسیج کند، از فرانسه هم کاری برنخواهد آمد.
آیا خوشبینی نیست که بگوییم چنانچه اروپا کنار برجام بایستد امکان نجات برجام وجود دارد؟ به هر حال سیاستگذاری بسیاری از مؤسسات و نهادهای اقتصادی بزرگ اروپایی مستقل از دولتهاست . دول اروپایی چه امکانی برای همراه کردن آنها در ورود به مناسبات اقتصادی با ایران خواهند داشت؟
به همین دلیل میگویم دولت ها باید کار بیشتری کنند. در اروپا دولت ها مالک مؤسسات نیستند. ما با توتال سروکار داریم. آنها باید کار کنند اما میترسند امریکا مجازاتشان کند. اروپا باید اینجا وارد شود. انتظار ما باید از اروپا این باشد که حالا که به دلایل خودش در برجام مانده در حدی که میتواند شرکتهایشان را در برابر فشارهای امریکا بیمه کند. اروپا میتواند با امریکا دعوای حقوقی کند و ما هم میتوانیم دعوای حقوقی کنیم. میتوانیم بلافاصله بعد از نقض برجام از سوی امریکا در دادگاههای امریکا و بینالمللی علیه این کشور اقامه دعوی کنیم به نفعمان هم است. ممکن است آن دعوا طول بکشد، اما مهم نیست. از این ابزار باید استفاده کرد. از نیروهای داخلی خود امریکا هم باید بهره ببریم. نیروهای قدرتمندی در امریکا هستند که با بازها مخالفند.
باید با آنها هم در زمینه برجام همکاری کنیم. باید نگاه یکپارچه بینی امریکا را کنار بگذاریم. این کشورنه خوب است و نه بد. در این کشور نیروهای سیاسی قوی و مؤثری است که باید با آنها کار کنیم و به آنها در جهت تقابل با بازها نزدیک شویم. متأسفانه ما همچنان در پارادایم کهنه قرن بیستم اسیر ماندهایم. ببینید امروز در دعوای اقتصادی چین و امریکا چه اتفاقی میافتد؟ ترامپ میآید تعرفه کالاهای چینی را در آن دسته از ایالتهایی که طرفدار خودش بودند، افزایش میدهد تا امتیازی به طرفداران خودش بدهد. یعنی ترامپ در یک سیاستی عملیاتی برای ایالتهای طرفدار خودش براساس منافع جناحی خودش تبعیض قائل میشود. از این طرف هم چینیها میآیند و تلافی میکنند. لیستی از کالاها داده که بر همه تعرفه میزنند. یعنی بر آن دسته کالاهای وارداتی که از همان ایالتهایی میآید که طرفدار ترامپند. ولی در ایران این گونه به امریکا نگاه نمیشود. در امریکا سندرز هست اوباما هست و گروههایی هستند که طرفدار برجام و کار با ایران هستند؛ اما در ایران اصلاً هیچ توجهی به این گروهها نمیشود. انگار وحی شده نباید حتی به اینها نزدیک شد. همین خانم نانسی پلوسی زمانی رئیس سنا بود و با یک تیم هم به سوریه رفت و اسد را ملاقات کرد. خب چرا ما نباید با آن دسته از نیروهای توانمند امریکا چه در سطح دولت و چه پارلمان و افکار عمومی و دانشگاهی که مخالف ترامپ هستند کار کنیم. خیلی از رسانههای مؤثر امریکایی هم همین طور هستند. ما باید با اینها در جهت تضعیف قدرت بازها به نفع ایران کار کنیم. مرزهای پولادین سابق دیگر وجود ندارند. راه ما بنبست نیست. فرض کنید ترامپ از برجام بیرون بیاید، دنیا که تمام نمیشود. البته اگر از امکانهای موجود استفاده نکنیم، مات میشویم. مهم این است که خودمان خودمان را مات نکنیم.
بهترین گزینه ما این است که در برجام باقی بمانیم و فشارها را بر اروپا افزایش دهیم که حالا ما ماندیم و شما هم هستید؛ باید در برابر نقض عهد امریکاییها واکنش مناسب نشان دهید.
جریانی در ایران از اول مخالف برجام بود و بازی اسرائیلیها را خوانده بود. این جریان فشار میآورد که اگر امریکا از برجام خارج شد، باید ضرب شصتی نشان دهیم و حداقل دو سه کیلو اورانیوم ۸۰درصد درست کنیم تامجازات شوند.
سیاست حل و فصل مسائل اتمی با جهان، سیاست درستی بود اما کافی نبود. همپای این سیاست، باید دو سه راهبرد دیگر را پیگیری میکردیم. روحانی هم اعلام کرد برجام دو و سه لازم داشتیم. باید میرفتیم و تا حدی که میشد، مسائل را با امریکاییها حل میکردیم. شاید خیلیهایش حل نمی شد اما برخی را میشد حل کرد.
مریم سالاری
- 17
- 5