حضور ظریف در شورای راهبردی روابط خارجی امریکا همچنان محمل حواشی متعدد است. از یک سو برخی جریانها منتقد پاسخهای او به پرسشهایی درباره مسائل داخلی ایران شدهاند و همزمان روزنامه کیهان با تخطئه این موضع ظریف درباره مسائل منطقه که گفت« نه ایران و نه عربستان نمیتوانند هژمون –قدرت غالب- منطقه باشند، بگذارید طوری بگویم که به هیچکدام برنخورد: ما نیاز به یک منطقه قوی داریم نه به یک قویترین در منطقه.
در تلاشی برای قدرتمندترین شدن در منطقه، یکدیگر را در منطقه نادیده گرفتیم و اینطور ما منطقه را نابود کردهایم» او را متهم به بیان اظهارات خلاف منافع ملی کرده است. اتهام زنی که حتی بیانیه روز پنجشنبه وزارت امورخارجه سبب انصراف این رسانه از تکرار آن نشد. با وجود این حواشی در گفتوگو با جاوید قربان اوغلی، دیپلمات سابق و کارشناس مسائل بینالملل پیرامون دیپلماسی عمومی ظریف و چگونگی تأثیرگذاری آن گفتوگو کردیم.
سفر وزیر امور خارجه کشورمان به نیویورک و دیپلماسی عمومی که او در آن سفر پیگیری کرد با حاشیههای متعددی مواجه شده است. فارغ از این حاشیهها، این دیپلماسی عمومی بر تصمیم گیریهای آتی طرفهای توافق هستهای درباره برجام چه تأثیری خواهد داشت؟
یک مبارزه دیپلماتیک میان ایران و امریکا از یک طرف و یک گفتوگوی دیپلماتیک میان اروپا و امریکا از طرف دیگر در فاصله باقی مانده تا ۲۲ اردیبهشت (موعد تصمیمگیری ترامپ درباره برجام) در جریان است. در این راستا هر اقدامی که بتواند بر تصمیم دولت امریکا درباره برجام تأثیر بگذارد و مانع از اخلال در این توافق بینالمللی مورد پشتیبانی کشورهای بزرگ دنیا و مورد تأیید سازمان ملل شود؛ اقدام درست و قابل دفاعی است و در این چارچوب تحرکات دیپلماتیک آقای ظریف و وزارت امور خارجه را باید تأیید و حمایت کرد.
کما اینکه آقای مکرون و خانم مرکل هم در همین راستا و برای تأثیرگذاری بر دیدگاه آقای ترامپ به امریکا سفر کردند.
اما بهنظرم در حال حاضر دیپلماسی فعال امریکا با کمک متحداناش اعم از اسرائیل و عربستان سعودی اهمیت بیشتری دارد. آنها دارند فضاسازی بینالمللی را ایجاد میکنند که بگویند توافق برجام، توافق ناقصی است و باید مذاکره مجددی درباره آن برای ایجاد یک الحاقیه یا متن مجدد انجام شود. اتفاق بد جا افتادن چنین خواست نامعقولی است و امریکا سعی میکند آن را در میان نخبگان و تصمیم گیران و نیز افکار عمومی جهان جا بیندازد.
این در حالی است که ما بر اساس تأیید سازمان بینالمللی انرژی اتمی و دبیر کل آن به برجام متعهد بودهایم. برعکس امریکا بویژه پس از روی کار آمدن ترامپ ناقض این تعهد بودند و با هژمونی خود این نقض عهد را به دیگر کشورها از جمله کشورهای اروپایی تحمیل میکنند. بنابر این هم و غم ظریف و دستگاه دیپلماسی ما باید در راستای برهم زدن این فضاسازی باشد. در عین حال که ما بارها اعلام کردهایم که مذاکره مجدد نمیکنیم. بنابر این باید تلاشها در این راستا متمرکز شود که موضوع مذاکره مجدد از سوی امریکاییها مشروعیت نیابد.
آیا دیپلماسی عمومی ظریف با مذاکرات سران اروپایی با ترامپ همافزایی دارد و میتواند برای مقابله با این فضاسازی مؤثر واقع شود؟
من چنین اعتقادی ندارم. ضعف دیپلماسی ما این است که ما به دلایل مختلف که ذکرشان خارج از حوصله این بحث است، چه در سطح کشورهای تأثیرگذار جهان و چه در سطح کشورهای همسایه یک متحد، یک دوست و یک شریک قابل اعتماد که بتواند هارمونی صدای ما باشد و همافزایی دیپلماتیک با ما داشته باشد تا بتواند همزمان با ما یک سری فعالیتهای دیپلماتیک را شروع کند، نداریم.
در حالی که ترامپ و کشورهای اروپایی در سطح سران و تصمیم گیران رایزنی میکنند، ما موضعمان را از طریق رسانهها و در گفتوگو با تصمیم سازان سطح دو و سه که چندان در حوزه تصمیمگیری مؤثر نیستند اعلام میکنیم. در این مسیر ممکن است که ما بتوانیم افکار عمومی را با دیپلماسی عمومی خودمان قانع کنیم، اما این روند زمانی به موفقیت میرسد که افکار عمومی بتواند تصمیم گیرندگان اروپا و امریکا را وادار به تغییر تصمیمشان کند و خب این اتفاق نمیافتد. در نتیجه ما نمیتوانیم دیپلماسی عمومی کشورمان را در حال حاضر معطوف به هدف بدانیم.
اما مسأله مهمتر این است که ما در کشورمان برای مسائل مختلف سیاست خارجی از جمله برجام یک استراتژی کلان نداریم. این چنین است که هر کسی از ائمه جمعه تا نمایندگان مجلس و از دبیر شورای عالی امنیت ملی تا وزیر امور خارجه و رئیس جمهوری به گونه متفاوتی در این باره سخن میگوید. ما یک کلام واحد در این مسأله نداریم. یکی به زبان پرخاشگرانه صحبت میکند و دیگری به زبان دیپلماتیک؛ یکی تهدید میکند و دیگری با زبان فنی از بازگشت به قبل از برجام سخن میگوید حال اینکه این خود یک تهدید بینالمللی است. در حالی که باید یک اتاق فکر وجود داشته باشد که درباره این مسائل تصمیم بگیرد و دیگرنهادها از مجلس تا تریبونهای نماز جمعه و دستگاه دیپلماسی همه بر اساس آن تصمیم موضعگیری کنند.
هر کس با زبان خود بگوید اما معطوف به یک هدف و یک شیوه باشد. اما این خلأیی است که متأسفانه ما در کشور با آن مواجه هستیم.
منظورتان این است که اگر این همگامسازی صورت میگرفت میتوانستیم روی تأثیرگذاری دیپلماسی عمومیمان حساب بیشتری باز کنیم؟
متأسفانه وقتی ما به دستاوردی میرسیم همه در آن شریک اند، اما وقتی به هر دلیل مثل جوسازی سیاسی یا پدیدههای مختلف بینالمللی مثل پدیده ترامپ آن مسأله به مشکلی برمی خورد تمام آن کسانی که تا حالا خودشان را شریک میدانستند پا پس میکشند. خب ما پس از برجام فرصت یک سال و نیم دولت اوباما برای نهادینه کردن برجام را از دست دادیم.
بنابر این بهنظر من اشکال کار این است که وقتی به دستاوردی میرسیم چون درباره آن دستاورد یک وفاق ملی وجود ندارد و اهتمام ملی شکل نگرفته و جمعبندی نهایی برای تمام نهادهای تصمیم ساز، سیاستگذار و مجری ابلاغ نمیشود بنابر این هر کسی از ظن خود یار میشود و بر اساس میل خودش صحبت میکند. در مقابل دشمن با مدیریت دیپلماتیک ماهرانه از همین خلل و فرج استفاده میکند و ما فرصتها را از دست میدهیم. نوشتن آن شعارروی موشک به زبان عبری و فارسی در زمان اجرای برجام مصداق همین تضادها و ناهماهنگیها بود.
یکی از مباحث مناقشه برانگیز این روزها موضع ظریف درباره رقابت منطقهای ایران و عربستان و تأثیر نامطلوب آن بر منطقه است، که برخی جریانها فحوای آن را مخالف منافع ملی دانسته و به ظریف حمله کردهاند. ارزیابیتان از موضع ظریف و انتقاداتی که علیهاش مطرح میشود چیست؟
این موضع که ایران و عربستان هیچ کدام نمیتوانند قدرت هژمونیک منطقه باشند و بهتر است به جای رقابت با یکدیگر به سمت گفتوگو و تفاهم حرکت کنند حرف درستی است. اما بیان ایده و این ادبیات باید از همان ابتدای دولت یازدهم و پا به پای ادبیات برد- برد برای پیشبرد برجام مطرح میشد و پیش میرفت. در آن زمان هنوز ملک عبدالله زنده بود و هیأت حاکمه عربستان آمادگی بیشتری برای گفتوگو داشت و این حکام
جاه طلب بر سر کار نیامده بودند.
بنابر این صحبت ظریف را اشتباه نمیدانم اما معتقدم در بیان این موضع فرصت سوزی شده است و متأسفانه دو کشور در آستانه رویارویی قرار گرفتهاند. اما بگذارید ارزش کلام را آنقدر پایین نیاوریم که بخواهیم به اتهام زنی یک رسانه با پیشینه مشخص درباره سخنان اخیر ظریف و علیه او بپردازیم.
سخنان ظریف از وجه دیگری هم مورد انتقاد قرار گرفت، پاسخهای او به سؤالاتی درباره مسائل داخلی ایران با هجمه منتقدانی مواجه شد.
این هم از آن موضوعات پارادوکسیکال است. به هر حال آقای ظریف یک دیپلمات بسیار کارکشته است و باید بداند که در مواجهه با چنین پرسشهایی قرار خواهد گرفت و ایشان باید برای پاسخ به این پرسشها آمادگی کامل داشته باشد و از ادبیاتی با کمترین حاشیه استفاده کند تا مستمسک هشتگ سازیهای اینچنینی قرار نگیرد. کما اینکه میتواند به نحو دیپلماتیک و با ظرافت از پاسخ دادن به آنها اجتناب کند. این کاری که دیپلماتها و سیاستمداران جهان با ظرافت انجام میدهند. البته منظورم فرار از پاسخگویی نیست اما پاسخ باید کمترین حاشیه را در پی داشته باشد.
صالحی: اگرهر بار شخصیتی مثل ظریف را تضعیف کنیم، قافیه را در جنگ نرم میبازیم
علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی و وزیر امور خارجه پیشین کشورمان روز گذشته با بیان اینکه «ظریف تلاش کرد بدعهدیهای امریکا را از تریبونهای خود امریکا به گوش دنیا برساند»، به موضعگیریهای اخیر جریانهای تندرو علیه ظریف واکنش نشان داد و گفت: «به جای آنکه قدردان ایشان باشیم، همراهی لازم را از سوی برخی رسانهها ندیدیم. اگر قرار باشد هر بار شخصیتی مثل ظریف را تضعیف کنیم، قافیه را در جنگ نرم به دست خودمان میبازیم.»
صالحی در سرمقاله روزنامه همشهری با یادآوری این تعبیر رهبر معظم انقلاب که «وزارت خارجه نیمی از دولت است»، نوشت: «کسی که در این جایگاه برای دفاع از کیان و منافع کشور در جبهه بینالمللی مبارزه میکند، باید با پشتوانه مردمی و ملی وارد عرصه چالشهای بینالمللی شود. چنین فرماندهای را قطعاً باید حمایت کرد تا با قدرت در جبهه نرم سیاسی و دیپلماسی مبارزه کند؛ بخصوص اینکه بعد از روی کارآمدن دولت جدید امریکا ما با هجمه جدیدی از سوی نهادها و رسانههای این کشور علیه مقامات و شخصیتهای نظام جمهوری اسلامی ایران مواجهیم.»
صالحی با اذعان به اینکه طبیعی است در کشوری مثل جمهوری اسلامی آرای مختلفی نسبت به مسائل سیاسی وجود داشته باشد و این آرا در رسانهها یا از تریبونهای مختلف مطرح شود، نوشت: «تضارب آرا هرقدر هم زیاد باشد نباید به تضعیف جایگاه سرداران دیپلماسی منجر شود.» او تأکید کرد: «اخلاق رسانهای حکم میکند که رسانهها از فضای تخریب مسئولان فاصله بگیرند و بویژه در عرصهای که پای منافع ملی کشور در میان است، از سرداران کشور پشتیبانی کنند.»
- 16
- 5