هنوزبعد گذشت ١٢روز ازديدار ترامپ و پوتين محتوای مذاکره روسای جمهور روسیه و آمریکا در هلسینکی مکتوم مانده است. وزیر دفاع آلمان میگوید پوتین با ایفای نقش بازیگری جهانی، میخواهد ضعفهای اقتصاد کشورش را بپوشاند اما هدف یا برنامه ترامپ مشخص نیست.
هیچ استراتژی روشنی از سوی ترامپ پس از ملاقات با ريیس جمهور روسیه دیده نمیشود.
نمایندگان کنگره آمریکا خواستار اطلاعاتی در این زمینه شدهاند که آیا ترامپ به پوتین امتیازاتی داده یا نه. اين ديدارپشت درهای بسته انجام گرفت و تنها مترجمهای طرفین اجازه حضور در این ملاقات را یافتند.
جهان به ملاقات پوتین و ترامپ در پایتخت فنلاند چشم دوخته بود. در کنار بحران اوکراین، دخالتهای روسیه در انتخابات آمریکا و نیز موضوع ایران و سوریه جزو این گفتوگوها بود اما طرفین در کنفرانس خبری مشترک تنها به کلیاتی از این دست اشاره کردند.« قانون» براي بررسي بيشتر اين موضوع با شعيب بهمن،كارشناس مسائل روسيه،گفت وگويي داشته كه در ادامه ازنظر مي گذرد:
يكي از موضوعاتي كه در ديدار پوتين و ترامپ بررسي شد، منع گسترش سلاح هستهاي بود اما تنها چند روز بعد از اين ديدار شاهد رونمايي و آزمايش تسليحات نظامي روسيه بوديم،به نظر شما اين عمل از سمت روسيه به چه معناست؟
در مجموع آن چيزي كه در ديدار پوتين و ترامپ اتفاق افتاد بيش از آنكه مبناي مذاكره جدي دوجانبه باشدوبخواهد دستاورد از آن بيرون بيايد،بيشتر نمايشي سياسي بود كه به ويژه از طرف آمريكاييها و شخص ترامپ دنبال مي شد.براي اين ديدار موضوعات مختلفي گمانه زني مي شد كه در دستور كار باشد و ميان رهبران دوكشور مورد بحث و بررسي قرار بگيرد؛يكي ازاين موضوعات كنترل تسليحات بود.در حال حاضرمي توان گفت هيچ توافق سياسي بين دو كشور حاصل نشده يا زمينهاي براي توافق در خصوص كنترل تسليحات يا به طور اساسي تر، كنار گذاشتن اختلافات بين المللي ميان مسكو و واشنگتن به دست نيامده است.
در چنين شرايطي واضح و روشن است كه هركدام از اين كشورها درپي حفظ وافزايش قدرت خود در سطح بين الملل هستند و با توجه به اينكه يكي از مهم ترين ابعاد قدرت را قدرت نظامي تشكيل ميدهد؛بنابراين دستيابي به تسليحات جديد و آزمايش آن، مي تواند بر قدرت روسيه يا آمريكا يا هر كشور ديگري در سطح بين الملل بيفزايد.مي توان گفت باقي ماندن اختلافات روسيه و آمريكا و همچنين فقدان چشم انداز مناسب ومطلوب براي دستيابي به يك توافق ازجمله مسائلي هستند كه درشرايط فعلي نمي توانند آمريكا و روسيه را به يك شرايط مطلوبي برسانند.
موضوع بحران سوريه يكي ديگر از موضوعات مورد بررسي در اين ديدار بود؛به نظر شما روسيه و آمريكا در اين زمينه ميتوانند به توافقاتي برسند؟
در رابطه با بحران سوريه نيز همان شرايط پيشين حاكم است به اين دليل كه دراهداف و منافع كلي دو كشور تفاوت هاي اساسي وجود دارد.روسها از زمان شروع بحران و به ويژه زماني كه فرصت حضور مستقيم در سوريه پيداكردند به صورت عيان و آشكار خواستار حفظ نظام سياسي حاكم برسوريه و همچنين مبارزه با گروه هاي مختلف تروريستي بودند؛درحالي كه آمريكاييها به عنوان يكي از به وجودآورندگان اين بحران خواهان تغيير نظام سياسي بودند.در برهه هاي گوناگون زماني اسناد و مدارك زيادي وجود دارد كه آمريكايي ها از گروه هاي مختلف تروريستي حمايت كردند (حمايت مالي،تسليحاتي و... .)
تنها در يك حالت مي توان گفت كه احتمال شكل گيري همكاري ميان روسيه و آمريكا وجود داد.به اين شرط كه يكي از طرفين در سياست و اهداف خود تغييري بدهند اما در حال حاضر با توجه به آنچه از سياست خارجي هر دو كشور مشاهده ميشود ، نه روسيه و نه آمريكا تمايلي به اين تغييررويكرد خود ندارند.البته آمريكا ملاحظاتي را در خصوص سوريه دارد ،به ويژه به واسطه تامين امنيت اسراييل.آن ها سعي مي كنند در اين راستا با روسيه وارد مذاكره بشوند تا بتوانند امنيت اسراييلي هارا تامين بكنند.واقعيت اين است كه توافق بزرگي در خصوص سوريه بين دو كشوراتفاق نيفتاده و بعيد است كه دست كم در آينده نزديك اتفاق بيفتد.
با توجه به مواضع آمريكا در قبال ايران و ديدار بين رهبران دوكشور قدرتمند(آمريكا و روسيه)،آيا روسيه روابط خود را با ايران تغيير مي دهد وآيا براي ايران قابل اعتماد است؟
تا به امروز آمريكايي ها موفق به تاثيرگذاري در پروژه همكاري ايران و روسيه در سوريه نبودند.علت اصلي واساسي آن اين است كه دوكشور(ايران و روسيه)منافع و اهداف همسويي را در خصوص مساله سوريه دارند و اين منافع و اهداف با رويكردهاي آمريكا كاملا متفاوت است.همواره يك متغير سوم در رابطه ايران و روسيه وجود داشته است، اين متغير سوم مي تواند ساختار بين الملل،فشارهاي ناشي از توزيع قدرت در نظام بين الملل يا كشوري قدرتمند كه همواره تاثيري در روابط تهران و مسكو داشته است،باشد.
عاملي كه مي تواند بيان كننده نزديكي و همسويي ايران و روسيه باشد اين است كه تا چه اندازه دو كشوربتوانند اهداف ومنافع خود رابه صورت مشترك وهمسو در برابر ساير بازيگران تعريف كنند.دست كم در پرونده سوريه آنچه تا كنون اتفاق افتاده حاكي از آن است كه تهران و مسكو مبتني بر توافقاتي كه از ابتدا باهم داشتند ،همچنان آن را پيش ميبرند.اگر بخواهيم بدانيم كه آيا اين پروژه تبديل به پروسه خواهد شد يابه سايرپروژهها و مسائلي كه ايران با آن درگير است تسري پيدا خواهد كرد يا نه ،بايد روابط ايران وروسيه را در سالهاي گذشته بررسي كنيم.
در خصوص قسمت دوم سوال بايد گفت به هيچ كشوري نمي توان اعتماد كرد. مبناي رفتارهر كشور با ساير كشورها منافع ملي آن كشور است و منافع ملي ايران و روسيه تا هر زمان كه اقتضا كند،همراهي وهمكاري را خواهند داشت.هر زمان هم كه منافع ملي دو كشور اقتضا نكند ،كشورها به شكل ديگري رفتارخواهندكرد.در اين بين چيزي كه تا به امروز فقدان آن حس شده ومي تواند باعث گسترش همكاري ها بين دوكشور بشود؛بحث روابط اقتصادي بين دو كشور است.
اين موضوع متاسفانه در سال هاي گذشته به هيچ وجه با توسعه چشمگيري روبهرو نبوده ،به نحوي كه روابط اقتصادي ايران و روسيه كمتر از دو ميليارد دلار بوده است كه اين رقم براي دوكشوري كه تمايل دارند همكاري هاي خود را در خصوص مسائل منطقه اي وبين المللي گسترش بدهند، سطح بسيار پاييني است.
فاطمه خسروی
- 9
- 3