روز شنبه سوم آذرسالجاری گروهک تروریستی و تجزیهطلبی موسوم به «حرکه النضال العربی لتحریرالاحواز»(جنبش مبارزه عربی برای آزادی اهواز)، در شهر کپنهاگ یکگردهمایی ضدایرانی برگزار کرد که به نظر میرسد برگزاری چنین همایشی بدون حمایت دولت دانمارک از این گروهک میسر نبوده است. این تشکل تروریستی که بخشی از جنبش موسوم به «الاحوازیه» یا «مقاومت ملی الاحواز» محسوب میشود، گروهی تجزیهطلب و خواستار جدا کردن خوزستان از ایران است.
این جنبش دارای مشی مبارزه مسلحانه علیه حاکمیت ایران است و از سال۲۰۰۵ فعالیتهای رسمی خود را آغاز کرده است که در اهم اهدافش، آزادسازی اهواز از آنچه «اشغال فارسی» نامیده شده، تلاش برای به رسمیت شناخته شدن «حق حاکمیت و استقلال ملت عرب احواز» و همچنین تاسیس «دولت عربی الاحواز» را قرار داده است. گردان «محیالدین آلناصر»، شاخه نظامی این جنبش، تاکنون مسئولیت چندین اقدام مسلحانه در ایران را که به کشته و زخمی شدن تعدادی از افراد غیر مسلح انجامیده به عهده گرفته است. بهعنوان مثال در ناآرامیهای سالهای اخیر در جنوب ایران، این جنبش مسئولیت حمله مسلحانه به یک پایگاه بسیج را بر عهده گرفت.
«یعقوب حر تُستری» سخنگوی این گروهک پانعربی و تروریستی که در روز سیویکم شهریور و پس از حمله تروریستی به رژه اهواز با شبکه «ایران اینترنشنال» درمورد حمایت مالی سعودیها مصاحبه و از حمله تروریستی در اهواز تمجید کرده بود، از حمایت دانمارک در برگزاری این گردهمایی تشکر کرد. این در حالی است که دولت دانمارک داعیه مبارزه با تروریسم دارد اما به این گروهک تروریستی اجازه فعالیت آزادانه در کشور خود را داده و متاسفانه دستگاه سیاست خارجی کشور نیز در مقابل این تحرکات ضد ایرانی در دانمارک تاکنون واکنش دیپلماتیک جدیای از خود نشان نداده است.
در گرهمایی جداییطلبان چه گذشت؟
در این گردهمایی، فعالان سیاسی ضد ایران از کشورهای عربی حضور داشتند؛ از جمله «انور مالک»، روزنامهنگار و افسر سابق اطلاعاتی الجزایر و مدیر شبکه تلویزیونی ضد ایرانی «سعودیه ۲۴» عربستان سعودی، «جورج صبرا» ريیس پارلمان سابق سوریه که با آغاز ناآرامیها از دولت اسد جدا شد و به گروههای تروریستی ضد دولت مستقر سوریه پیوست، «جمال قارصلی» از فعالان سیاسی سوریهایالاصل ساکن آلمان و دیگر اعضای گروهک تروریستی «الاحوازیه». نکته مهمی که در این گردهمایی وجود داشت، حضور فعال برخی از عناصر تجزیهطلب پانترکیست در مراسم و در بین سخنرانان اصلی بود.
سخنگوی گروهک هویتطلبِ تروریستی و تجزیهطلب به نام «آذربایجان میللی دیرنیش تشکیلاتی» (تشکیلات مقاومت ملی آذربایجان)یکی از سخنرانان اصلی این همایش بود که علت حضور خود را نشانهای از همبستگی میان دو ملت ترک آذربایجان جنوبی و ملت عرب اهواز دانست! و افزود :«وقت آن فرا رسیده که تمامی ملل غیر فارس در یک جبهه واحد علیه رژیم ایران بهپا خیزند و من مطمئن هستم با اتحاد در برابر رژیم تروریستی ایران پیروزی از آن ما خواهد بود». وی در پایان از دانمارک به دلیل میزبانی و فراهم كردن بسترهای این نشست تقدیر و تشکر كرد.سخنگوی یکی دیگر از گروهکهای تجزیهطلب پانترکیستی از دیگر سخنرانان اصلی این همایش بود که با اشاره به تاریخچه ترور در ایران، آذربایجان جنوبی را یکی از قربانیان ترور در ایران خواند.
پیشینه تاریخی اتحادپانترکیسم و پان عربسیم
به طور کلی در بررسی پیوند میان پانترکیسم و پانعربیسم توجه به پیشینه تاریخی این اتحاد بسیار مهم است و همایش فوقالذکر را نیز میتوان جلوهای دیگر از اتحاد مثلث شوم پانعربیسم، پانترکیسم و صهیونیسم علیه امنیت ملی ایران دانست. حمایت دانمارک از این همایش که لابیهای قوی صهیونیستی در این کشور فعالیت قابل توجهی دارند و از کشورهای اصلی حامی اسرايیل در اتحادیه اروپا نیز است، نمیتواند با این اتفاق بیارتباط باشد.
اگرچه در مورد گردهمایی مزبور، امکان رد یا تایید ارتباط این جریانات ضد ایرانی با یکدیگر قابل بحث است اما کلیت ارتباط ماهوی آنها را نمیتوان مبتنی بر تئوری توطئه دانست؛ چراکه اسناد متقن تاریخی بر ارتباط این جریانات و داشتن ریشه مشترک میان آنها صحه میگذارد؛ خاصه آنکه شکلگیری این جریانات به طور کلی دارای سرچشمههای مشترکی است.
به عنوان مثال در بررسی تاریخچه فعالیتهای پانگرایانه در منطقه خاورمیانه، «ارمینوس وامبری» از شرقشناسان یهودی نقش قابل تاملی در ایجاد پانترکیسم و پانعربیسم داشته که در برخی از آثار مرتبط با مطالعات تاریخ معاصر خاورمیانه بهآن پرداخته شده است.
دلایل رویکرد مشترک گروههای جداییطلب
حتی اگر میان این جریانات گفتهشده ارتباط مستقیمی وجود نداشته باشد، به خاطر دو رویکرد مشترک و مهمی که دارند، دارای منافع مشترک و در نتیجه دارای استراتژی واحدی علیه ایران میشوند: یکی اینکه این جریانات نظم بینالمللی را قبول ندارند و حتی از این نظر با جریانهایی مانند داعش و القاعده و طالبان نیز وحدت منافع پیدا میکنند؛ به طوریکه به عنوان مثال در حادثه حمله تروریستی به رژه اهواز شاهد این مهم بودیم که گروهکهای پانعربی و داعش به ترتیب برنامهریز و مجری آن بودند. دومین مورد آنکه این جریانات، همگي در تقابلشان با ایران -بدون توجه به اینکه چه نوع حاکمیت و دولتی در ایران قدرت را در دست دارد- اشتراک نظر و رویه دارند.
این عوامل سبب شده که در دوران معاصر نمودهای بسیاری از ارتباط میان جریانات پانعربی و پانترکی با محوریت صهیونیسم ظهور و بروز کند. از ارتباط بین جریانات پانترکی و پانعربی در دوران معاصر میتوان به دوران حکمرانی رژیم بعث صدام اشاره کرد که وی از حامیان اصلی فعالان پانترکیست ایرانی مانند «محمد تقی زهتابی»، از تئوریسینهای اصلی و تولیدکنندگان محتوای پانترکی در ایران و «محمود پناهیان»، وزیر جنگ فرقه تجزیهطلب دموکرات آذربایجان بود.
بر اساس اسنادی که از سوی وزارت خارجه ایران منتشر شده، زهتابی در سال ۱۹۷۴ میلادی در یک سمینار پانعربی که در بغداد برگزار شد علیه تمامیت ارضی ایران به ایراد سخنرانی پرداخت و به قول خودش به نمایندگی از «۱۲ ميلیون ترک آذربایجانی»(آن زمان هنوز ادعای ۴۰ میلیون ترک ابداع نشده بود!) تجاوزهای تاریخی ایران نسبت به مرزهای اعراب را محکوم کرد. وی حتی توانست در چتر حمایت رژیم بعث عراق، بدون تحصیلات مقدماتی تا مراحل استاد تمامی دانشگاه بغداد خودش را برساند! در طول ایام دفاع مقدس نیز که آذریهای ایران در صف اول مبارزه با بعثیها بودند، اتحاد میان پانعربیسم و پانترکیسم در قالب شبکههای ترکیزبان بغداد از جمله نمودهای این وحدت شوم علیه ایران بود که روزانه به نشر محتوای ضد ایرانی اقدام میکرد.
ضرورت اقدام متناسب دیپلماتیک
نتیجه آنکه برای پژوهشگران و آنهایی که تحولات هویتی و قومی منطقه را دنبال میکنند ارتباط میان پانترکیسم، پانعربیسم و صهیونیسم از بدیهیات تاریخ و تحولات منطقه است که به امروز و دیروز ارتباط ندارد و تا زمانی که یک استراتژی هوشمندانه و البته توسط کارشناسان زبده این حوزه صورت نگیرد، این وحدت شوم میتواند امنیت ملی ایران را با مخاطره روبهرو کند؛ به طور مثال گردهمایی اخیر ضد ایرانی پانعربی-پانترکی در دانمارک را دستگاه وزارت خارجه باید مورد توجه جدی خود قرار دهد و تصمیمی مبتنی بر منافع ملی ایران در مورد آن اخذ کند.
البته اگرچه در حال حاضر به دلیل شرایط خاص ایران در نظام بینالملل شاید خیلی نتوانیم در چانهزنی با کشورهای اروپایی از جمله دانمارک در مورد مسائل گوناگون از جمله موضوع مورد اشاره، دست بالا را در گفتوگوها داشته باشیم اما میتوانیم در بلند مدت با ایجاد لابیهای قدرتمند ایراندوست در غرب و در کوتاه مدت نیز از لابیهای قدرتمندی که در مبارزه با جریانات پانگرا با ایران منافع مشترک دارند بهره گرفت. در هر حال فراموش نکنیم که نوک پیکان این جریانات پان، تمامیت ارضی ایران که در صدر منافع حیاتی کشور قرار دارد و امنیت ملی را با خطر جدی روبهرو میکند، نشانه رفته است و نباید به خاطر مسائلی مانند برجام و تنش با آمریکای ترامپ، آنها را نادیده گرفت.
نکته مهم دیگر اینکه گردهمایی ضد ایرانی در دانمارک بار دیگر نشان داد ادعای واهی دفاع از حقوق قومی و زبانی توسط جریانات پانعربی و پانترکی در ایران، دروغی بیش نیست. نتیجه اینکه سیاستگذاران کشور باید علاوه بر تصمیمات امنیتمحور، حوزه فرهنگ و تاریخ را نیز مطمح نظر قرار داده و ضمن کنترل بیشتر بر فعالیت افراد، جریانات و رسانههای نفرتپراکن قومیتگرا از فعالان فرهنگیای که در راه پاسداشت تاریخ راستین، زبان، فرهنگ و هویت ملی این سرزمین گام برمیدارند، بیش از پیش حمایت کند تا دستکم از این طریق، فعالیت جریانات پانگرای ضد ایران خنثی شود.
- 14
- 6