با خروج نیروهای نظامی امریکا از سوریه این سؤال مطرح است که نقشه محدودسازی قدرت ایران در این کشور و تضمین بیشتر امنیت همپیمانان منطقهای امریکا و اسرائیل از این رهگذر که دائماً مورد تأکید مقامهای کاخ سفید بوده است، چه سرنوشتی پیدا میکند. با رضا میرابیان، سفیر اسبق ایران در کویت پیرامون ابعاد مختلف خروج نیروهای نظامی امریکا از سوریه و پیامدهای آن بر معادلات منطقه ای با حضور ایران گفت وگو کردیم...
٭٭٭
تحلیلهای بسیاری پیرامون تصمیم ناگهانی رئیس جمهوری امریکا به خارج کردن نیروهای نظامی کشورش از سوریه مطرح شده است از جمله اینکه برخی این تصمیم را به معنای سیاست عقبنشینی امریکا در خاورمیانه میدانند. ارزیابی شما چیست؟
دونالد ترامپ هم در طول دوره مبارزات انتخاباتیاش و هم پس از آن بارها وعده کاهش دادن هزینههای جنگ نظامی سوریه را مطرح کرده بود و تأکید کرده بود که امریکا دیگر حاضر نیست برای منطقه هزینه کند و کشورهای خاورمیانه خود باید برای تأمین امنیت خود هزینه کنند.
این تصمیم مبتنی بر نگاه شخصی و نه عقلانیت جمعی در دستگاه حاکمیتی امریکا اتخاذ شده است. چنان که او پیش از این هم تصمیم به اجرایی کردن این وعده گرفته بود اما با مخالفت مشاورانش مواجه شده بود. بنابراین عملیاتی شدن تصمیم او برای خارج کردن نیروهای نظامی امریکا از سوریه اگرچه موجب غافلگیری مسئولین امریکایی شد اما در واقع در امتداد تحقق بخشیدن به خواستههایی بود که او به حامیانش در چارچوب سیاست «نخست امریکا» مطرح کرده بود.
خب ترامپ با پایان یافتن جنگ نظامی سوریه و چشمانداز هزینهبر بودن تداوم حضور نیروهای امریکایی در این کشور، نهایتاً تصمیم خود را عملی کرد. این در حالی است که به نظر میرسد استراتژی دولت ترامپ در منطقه خاورمیانه دستکم در عرض یک سال گذشته هم موفق نبوده است و ادامه این استراتژی میتوانست برای این منطقه پرتنش در سال جدید، هزینه سنگینی دربر داشته باشد. در واقع سیاست او مبتنی بر استراتژی بلند مدت امریکا در خاورمیانه نیست.
بسیاری از منتقدین ترامپ معتقدند این تصمیم با سیاست فشار حداکثری دولت امریکا بر جمهوری اسلامی تناقض دارد چه آنکه با خروج امریکا از سوریه، ایران در کنار روسیه میتواند دست برتر را در فرآیند مذاکرات صلح سوریه و تعمیق بخشیدن به ضریب نفوذ خود در این کشور داشته باشد؟
حضور شمار زیادی از نیروی نظامی امریکایی در خاک سوریه، یکی از جدیترین موانع برای بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه بود تا کنترل کشورش را به کمک ایران و روسیه که خود از آنها دعوت کرده بود، به دست آورد. خب روبهرو نشدن مستقیم این نیروهای نظامی یکی از عوامل نگرانی همه کشورهای دخیل در بحران سوریه بود که با خروج امریکا حداقل این نگرانی در سطح میدانی از میان رفت.
این در حالی است که اقدامات جمهوری اسلامی از آغاز جنگ داخلی در سوریه در امتداد تثبیت موقعیت بشار اسد و کمک به بازگشت کنترل و حاکمیت او بر کل خاک کشور سوریه بوده است. در حقیقت در حالی که تلاش ترامپ برای خارج کردن ایران از معادلات منطقهای در خاورمیانه بی نتیجه مانده است، ایران همراه با پشتیبانی نظامی روسیه، توانسته زمینهای را فراهم کند تا بشار اسد کنترل بیشتر مناطق سوریه را در دست گیرد.
جایگاه روسیه و ایران بعد از خروج نیروهای نظامی امریکا در فرآیند مذاکرات صلح تقویت میشود؟
سوریه یکی از حوزههای عمق استراتژیک جمهوری اسلامی به شمار میآید. ایران به پشتوانه حمایتهای نظامی و میدانیاش از دولت بشار اسد با خروج امریکا از صحنه میدانی سوریه، توان بیشتری برای پیگیری مطالبات خود در فضای پس از جنگ در سوریه و تثبیت حاکمیت بشار اسد پیدا کرده است. در واقع خروج امریکا تحقق این خواسته ایران بود که مسائل کشورهای خاورمیانه و در رأس آنها سوریه با نقشآفرینی خود کشورهای منطقه صورت گیرد. نقشی که اینک با حضور ایران، روسیه و ترکیه چه در زمینه میدانی و چه فرآیند مذاکرات دیپلماتیک ایفا میشود. خب خروج میدانی امریکا میتواند وزن کشورهای منطقهای را در مذاکرات صلح سوریه بیشتر کند و باعث شود تا اهداف این کشورها در چشمانداز مذاکرات صلح پررنگتر شود.
اما به نظر میرسد ایران و روسیه با ترکیه پیرامون مواضع اخیر این کشور در پیگیری عملیات نظامی در شمال سوریه اختلافاتی جدی داشتند؟
امریکا در شرایطی تصمیم به خارج کردن نیروهای نظامی خود گرفت که ترکیه تمام زمینهسازیهای لازم برای شروع عملیات در شرق فرات را با هدف خارج کردن گروههای کرد از منبج و شرق فرات در شمال سوریه انجام داده بود.
اقدامی که بویژه ایران با تکیه بر این موضع که حضور ترکیه در خاک سوریه باید بنا به درخواست دولت این کشور باشد، با آن به مخالفت برخاسته بود. مسأله مورد نظر جمهوری اسلامی در ارتباط با حمله نظامی ترکیه به شرق رود فرات، تعهد این کشور نسبت به احترام به حاکمیت و یکپارچگی خاک سوریه بود که توسط مسئولین دیپلماتیک کشورمان گوشزد شد. اما اینک به نظر میرسد که مقامات ترک با خروج امریکا از سوریه و تجدید نظر در انجام این عملیات حضور مؤثر در فرآیند مذاکرات صلح سوریه را با هدف تحقق بخشیدن به خواستههای خود دنبال میکنند.
ترامپ به دنبال اعلام تصمیم بیرون کشاندن نیروهای نظامی امریکا از سوریه در سفری که به صورت سرزده به عراق داشت، تأکید کرده نیروهای کشورش را با هدف جلوگیری از قدرت گرفتن ایران در عراق باقی نگه خواهد داشت. این موضع با سیاست کم کردن هزینههای اقتصادی امریکا در خاورمیانه منافات دارد.
بازدید سرزده ترامپ از کمپ نیروهای نظامی کشورش در عراق را باید واکنشی به موج گسترده انتقادات داخلی و خارجی از او بابت خروج نیروهای نظامی امریکا از سوریه تفسیر کرد. او تلاش کرد با این سفر فشارهای داخلی منتقدانش را کم کند. این در حالی است که امریکاییها هیچ پایگاه رسمی در عراق ندارند و پارلمان عراق هیچ مجوزی برای ایجاد پایگاه و مصونیت به نیروهای نظامی نداده است. امریکاییها در سالهای اخیر هم به بهانه مبارزه با داعش در عراق حضور یافتند که اینک هیچ نقطهای از عراق در اختیار این گروه تروریستی نیست و آنها دیر یا زود باید از این کشور خارج شوند.
همزمان با این تحولات شاهد تغییراتی در دستگاه حاکمه سعودیها هستیم که از جمله مهمترین آنها کنار گذاشتن عادل الجبیر، وزیر خارجه این کشور است. آیا این تحولات در امتداد سیاست کاهش حضور امریکا در منطقه و در رقابت با ایران معنادار میشود؟
تحولات اخیر کابینه سعودی بیشتر در راستای شکست سیاسی و امنیتی محمد بن سلمان، شاهزاده سعودی است. شکست نظامی عربستان در یمن، بحرین و ناکام ماندن اهداف این کشور در صحنه نقشآفرینی سوریه و عراق هزینههای سنگینی را بر ریاض تحمیل کرده است.
مضاف بر آن تبعات قتل جمال خاشقجی، خبرنگار سعودی و آشکار شدن رد پای بن سلمان در این ماجرا بیش از پیش چهره شاهزاده سعودی را مخدوش ساخته است. معتقدم این تغییرات به نوعی تطهیر اوست تا چهرهاش را برای آینده عربستان بازسازی کنند. انتخاب چهرههای تکنوکرات، سنتی و متخصص در مسئولیتهای مهم با هدف مبرا کردن بن سلمان از ناکامیهای اخیر بویژه موضوع خاشقجی است که در سطح بینالملل و حتی از سوی کشور متحدش یعنی امریکا هم پذیرفته نشده است.
این تغییرات میتواند حداقل در سطح، به تغییر رویکرد سیاست خارجی ریاض بویژه در حوزههای رقابتی با ایران از جمله سوریه بینجامد؟
بله زیرا رویکرد گذشته عربستان بر پایه سیاست ایران هراسی و نزدیکی به رژیم صهیونیستی در چارچوب صلح قرن مورد پیگیری قرار گرفته و عملاً با شکست روبهرو شده است. خب حضور آقای العساف که پیشینهای در حوزه دیپلماتیک ندارد و حداقل در طیف تندروی هیأت حاکمه سعودی به شمار نمیآید، میتواند مقدمات مشارکت پررنگتر ریاض در فرآیندهای دیپلماتیک منطقه باشد.
نشانههایی هم که از سوی این کشور نسبت به ایران مبنی بر میزبانی مناسب از حجاج ایرانی در مراسم سالانه حج و موافقت با گشایش دفتر حفاظت دیپلماتیک ایران در ریاض به چشم میخورد، میتواند فضا را برای تعدیل خصومتها میان دو کشور در دوران بازنگری بن سلمان در سیاستهای داخلی و خارجیاش تغییر دهد.
- 14
- 1