محمدجواد ظریف این روزها در شرایطی در کانون حملات مخالفان دولت قرار گرفته است که هر بار بخشی از سخنانش در تشریح تحولات سیاست خارجی به موجی علیه خودش تبدیل میشود. منتقدانی که برایشان اهمیتی ندارد مواضع ظریف با چه هدفی و از چه منظری مطرح شده همان قدر که بتوانند سقلمهای به دستگاه وزارت خارجه بزنند تا از رهگذرش گردی بر خاطر آن بنشیند، کافی است.
حالا در شرایطی که وزیر خارجه ایران همزمان با هشدار به اروپا برای سرعت بخشیدن به تلاشهایشان جهت حفظ برجام، اهداف اصلی مذاکرات و توافق هستهای را یادآور شده، او را متهم به تحریف مطالبات ایران از مذاکره با قدرتهای بزرگ میکنند. دیاکو حسینی، مدیر برنامه مطالعات جهانی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری در گفتوگو با «ایران» به این انتقادات پاسخ گفته است.
آقای ظریف طی روزهای اخیر در واکنش به انتقاداتی که بر پایه تعلل اروپا در نهایی کردن ساز و کار مالی برای حفظ برجام مطرح شده بر یکی از وجوه اصلی این توافق تأکید کردند که هدف اصلی برجام اقتصادی نبود و همین اظهارات با واکنشهای تندی از سوی برخی از منتقدین دولت مواجه شد... ارزیابی شما چیست؟
برداشت آقای دکتر ظریف کاملاً درست است. مذاکرات فنی هستهای که به برجام منتهی شد، هدف اقتصادی نداشت البته این به آن معنا نیست که ما از ورود به این مذاکرات قصد نداشتیم که در نهایت با لغو تحریمها فشارهای اقتصادی بر گرده ایران را برداریم و زندگی را برای مردم راحتتر کنیم اما رفع تحریم، نتیجه و ثمره گریزناپذیر برجام بود نه هدف اولیه آن. باید توجه داشته باشیم که تحریمهای پیش از برجام، معلول یک اتفاق شوم و مهمتر بود؛ یعنی اجماع جهانی علیه ایران و امنیتی شدن فوقالعاده پرونده هستهای که از طریق صدور ۶ قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد به نمایش گذاشته شده بود.
بنابراین هدف اصلی امنیتیزدایی از فعالیتهای هستهای ایران بود که مشروعیت اخلاقی برای تحریمهای چندجانبه فراهم میکرد. برجام این اجماع را شکست و با لغو قطعنامههای شورای امنیت، این صحنه آراسته شده را به هم ریخت. حتی امروز هم که ایالات متحده از برجام خارج شده و تحریمهای یکجانبهای علیه ایران وضع کرده، دیگر نمیتواند به احیای قطعنامههای سابق فکر کند و اراده بینالمللی برای اعاده آن تحریمهای فلج کننده را به خدمت بگیرد.
منتقدان میگویند قرار بود «مابهازای» یکسری تعهدات فنی از سوی ایران در زمینه فعالیتهای هستهایاش، رفع تحریمها و تسهیل تبادلات اقتصادی ایران و جهان باشد که از منظر آنها چنین نشد. چه جوابی به منتقدان دارید؟
به دست آورن حق غنیسازی هستهای و همین طور رفع مشکلات اقتصادی پیامد منطقی عادیسازی پرونده هستهای ایران بود. جواب به این سؤال که چرا نظام جهانی حق غنیسازی ایران را به رسمیت نمیشناخت، با جواب این سؤال که چرا نظام جهانی تصمیم به تحریم اقتصادی ایران گرفت، یکسان است: چون یک بی اعتمادی عمیق به نیات ایران در ساخت تسلیحات هستهای وجود داشت و اگرچه به ناحق ولی جهان تصمیم گرفت که به هر نحوی هرگونه پیشرفت ایران در صنعت هستهای و منابع مالی آن را متوقف کند. برای سنجیدن میزان موفقیت در دستیابی به این هدف، کافی است که نگاهی به وضعیت صنعت هستهای و روابط خارجی ایران بیندازیم.
سانتریفیوژهای هستهای ما در حال چرخش هستند؛ تحقیقات ما برای توسعه تکنولوژی هستهای بدون کوچکترین مانعی ادامه دارد و قطعنامههای تحریمی لغو شدهاند و به استثنای اسرائیل و چند کشور معدود در خلیج فارس، کسی از تحریمهای یکجانبه امریکا حمایت نمیکند و سایر طرفهای برجام در تلاش برای باز کردن راههایی به منظور تبادل تجاری با ایران هستند. ما همه این مزایا را از برجام حتی بدون مشارکت امریکا به دست آوردهایم.
با وجود مزیتهایی که در خلال مذاکرات و در زمینه فعالیتهای هستهای ایران به دست آمده، برخی میگویند بروز مشکلات در زمینه بهرهبرداری کشورمان از منافع اقتصادی برجام به ضعف تیم مذاکره کننده ایرانی در گرفتن ضمانتهای لازم از طرف مقابل و در چارچوبهای توافق شده باز میگردد...
هیچ توافق دو یا چندجانبه در تاریخ سیاست بینالملل وجود ندارد که به صورت ایدهآلی تضمین شده باشد. همه کشورها با یک اشاره میتوانند از تعهداتشان در توافقات بینالمللی عقبنشینی کنند و قانون یا پلیس جهانی وجود ندارد که ناقضان را دستگیر کند و به مجازات نقض عهد به زندان بیندازد. نقض توافقات و پیمانها برای قدرتهای بزرگتر به مراتب سادهتر هم هست.
هرچه جایگاه یک کشور در سلسله مراتب قدرت جهانی بالاتر باشد، راحتتر میتواند با کمترین هزینه تعهدات خارجیاش را زیر پا بگذارد. این ماهیت سیاست بینالملل است. کسانی که دائماً مذاکره کنندگان ما را به کمکاری در نگرفتن تضمینهای معتبر متهم میکنند، دیپلماسی و معاملات بینالمللی را با معاملات سیاسی و اقتصادی در داخل کشورها اشتباه گرفتهاند. در داخل کشورها، پلیس، قانون و قدرت فائقه حکومت وجود دارد که میتواند نظم اقتدارآمیز را برقرار کند ولی در سیاست جهانی هیچ کدام از اینها وجود ندارند.
برجام از آن مقدار تضمینهای نسبی برخوردار بود که ایالات متحده با خروج از برجام نمیتواند از قطعنامههای شورای امنیت برای تحریم علیه ایران استفاده کند اما هیچ تضمینی را نمیتوان تصور کرد که امریکا نتواند از اقتدار حاکمیت ملیاش برای تحریم ایران استفاده کند. اگر امروز شاهد تحریمهای امریکا هستیم، به خاطر قدرت اقتصادی امریکاست که تنها از طریق به کار انداختن اقتدار ناشی از حاکمیت ملی آن سرچشمه گرفته و دولت یا قانونی به غیر از قوانین امریکا نفوذی بر آن ندارد. تا جایی که به برجام مربوط میشود، امریکا و هر دولت ناقض دیگری نمیتواند از مکانیزمهای حقوقی بینالمللی علیه ایران بهره بگیرد.
آیا صحبتهای اخیر آقای ظریف در اشاره به پیامدهای امنیتی و هستهای برجام به معنای کم رنگ شدن امیدها جهت تلاشهای اقتصادی اروپا جهت حفظ این توافق است؟
در ماههای اخیر، رفت و آمدهای زیادی میان مقامات رسمی دولت و سایر کشورهای متعهد در برجام، کشورهای آسیایی و همسایگان ما صورت گرفته و هدف همه آنها، اطمینان از تداوم گشایشهای تجاری و مالی با این کشورهاست. ما در بعضی موارد موفق شدهایم که به توافقاتی درباره نحوه تبادلات مالی و بهبود روابط تجاری دست پیدا کنیم که تأثیر تحریمهای امریکا و سلطه دلار بر این روابط را به حداقل میرساند و در بعضی دیگر، همچنان رایزنیها برای دستیابی به ساز و کارهای متناسب ادامه دارد و در مورد اتحادیه اروپا باید منتظر به کار افتادن SPV و نتایج عملی آن باشیم.
هیچ کشوری نیست که از رفتار سرکشانه امریکا در دیدار با طرف ایرانی، گلایه نکند اما در عین حال ما محدودیتهای این کشورها را در مقابله با امریکا درک میکنیم. در این شرایط رسیدن به یک راه حل میانه که منافع طرفین را تأمین کند، آسان نیست. در عین حال دشواری این کار باعث خستگی و ناامیدی دولت نشده و از تلاش برای مقابله با آثار تحریمهای امریکا کم نکرده است.
با فرض اینکه مکانیزم SPV نتواند زیانهای ناشی از خروج امریکا از برجام را جبران کند، تکلیف چیست؟ آقای روحانی برجام را «حسنه مداوم» نامید که برای همیشه میماند. آیا این بدان معنی است که حتی اگر دیگران به تعهداتشان عمل نکنند هم از برجام خارج نخواهیم شد؟
قبل از پاسخ به این سؤال، لازم است بدانیم که اگر اروپا نتواند ساز و کار مالی وعده داده شده را به عمل درآورد، تعهداتش را در برجام نقض نکرده است. هدف اول از این ساز و کار این است که آن دسته از شرکتهای اروپایی را که با ایران معامله میکنند، از تحریمهای امریکا ایمن کند. هدف دوم و مرتبط با هدف اول این است که ایران را متقاعد به بهرهمندی از مزایای برجام بعد از خروج امریکا کند و به عبارت دیگر مانع از مقابله به مثل ایران در برابر امریکا شود.
بنابراین SPV ارتباطی با تعهدات سه کشور اروپایی در برجام به عنوان طرفهای متعاهد ندارد و عدم موفقیت آن بدین معنا نیست که علاوه بر امریکا، سه کشور اروپایی نیز برجام را نقض کردهاند. پیامد این شکست آن است که بالقوه میتوانیم مقابله به مثلی را که میباید در همان روزهای خروج امریکا از برجام انجام میدادیم از تعلیق خارج کنیم. حالا اجازه بدهید که به قسمت اول سؤال شما جواب بدهم.
اگرچه برای قضاوت درباره مکانیزم مالی اروپا زود است و باید تا به کار افتادن آن منتظر بمانیم، ولی میتوانیم فرض کنیم که این مکانیزم نتواند به موفقیت برسد و یا ما را نسبت به جبران خسارت ناشی از خروج امریکا مجاب کند. در این صورت، ما گزینههای متنوعی را پیش رو خواهیم داشت که شامل طیفی از اقدامات مانند متوقف کردن برخی همکاریها با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تا خروج کامل از برجام و حتی ان.پی.تی است. تصمیم در این رابطه با سنجیدن همه جوانب و از سوی مقامات عالی نظام اتخاذ خواهد شد. در صورتی که اروپا در جلب رضایت ایران شکست بخورد، نه ماندن ایران در برجام حتمی است و نه خروج ایران از آن ولی اخلاقاً میتوانیم تصمیمات احتمالی را مستظهر به این استدلال کنیم که پیش از آن همه راههای دیگر را آزمایش کردهایم.اما درباره قسمت دوم سؤال باید یادآوری کنم که نباید از صحبتهای رئیس جمهوری برداشتهای ناصواب داشته باشیم.
اینکه برجام یک حسنه مداوم است یعنی از نیات و اهداف خیر سرچشمه گرفته و بر اصول درستی بنا شده و هر سرنوشتی که پیدا کند برای ایران برکاتی خواهد داشت اما در عین حال این حسنه زمانی مداوم خواهد بود که مبتنی بر حسن ظن و حسن عمل همه طرفهایی باشد که در این امر حسنه شرکت داشتهاند. این بیان رئیس جمهوری گزینههای آتی ما را نفی نمیکند بلکه بر جدیت ایران در معتبر دانستن همه این انتخابها صحه میگذارد.
مریم سالاری
- 10
- 5