محمدجواد ظریف ، مرد اول وزارت خارجه، از همان روزهای نخست شروع بهکارش در ساختمان قدیمی وزارت خارجه و از همان آغازین مذاکراتش در پرونده هستهای تا توافق برجام همواره دشواریهای بسیاری را از سوی منتقدان مسئول و غیرمسئول تجربه کرده است. اما مرد کارکشته دیپلماسی ایران این روزها تجربههای تلختری را پشت سر میگذارد. به قول خودش به اسم نقد کار از تهمت و دروغ گذشته و اکنون ناسزا است که از سوی منتقدان به وزارت خارجه سرازیر میشود .
ظریف در مصاحبه مفصل اخیر خود ضمن انتقاد از افرادی که کار را به ناسزاگویی کشاندهاند بر این نکته تاکید کرده بود که این افراد از سیاست خارجی کمترین اطلاع را دارند، اما برای سیاست خارجی خطمشی ترسیم می کنند. این نکته سبب شد تا در مصاحبه با علی خرم استاد حقوق بینالملل و دیپلمات پیشین، موضوع آگاهی منتقدان برجام و حساسیت آن را بررسی کنیم.
به نظر شما میزان حساسیت در موضوعگیرهای افراد مسئول در روابط بین الملل هر کشوری چه اندازه است؟
اگر ما به ساختار همه کشورها به طور مشابه دقت کنیم بخشی از آن سیاست داخلی و بخشی از آن سیاست خارجی است. برخی کشورها هستند که ممکن است مثل ایران سیاست داخلی آنها ۷۰ تا ۸۰ درصد باشد و سیاست خارجی آنها ۲۰ تا ۳۰ درصد باشد. کشورهای دیگری هم هستند که این تقسیمبندی برای آنها حدودا ۵۰ ـ ۵۰ است. اما برعکس، سیاست خارجی برخی کشورها غلبه بر سیاست داخلی آنها دارد. یعنی براساس احتیاجات و نیاز کشور سیاست خارجی خود را تنظیم و عرضه میکنند. از طرفی سیاست خارجی ویترین هر کشوری محسوب میشود که باید تمام تحولات بینالملی را رصد و تجزیه و تحلیل کند و در داخل کشور نیز به تناسب آن سیاست تعین شود.
دخالت افراد غیرمطلع و غیرمسئول در روابط خارجی ایران چه سوابقی دارد و چه تاثیراتی از برسرنوشت کشور داشته است؟
درکشور ما از سال ۵۷ در پرتو انقلاب تصوراتی شکل گرفت که میتوان گفت اشتباه بوده است. البته این تصورات به عقیده برخی انقلابیون درست به نظر میرسید. این در حالی است که بخش عمدهای از سیاست خارجی تخصصی است و یک فنوعلم محسوب میشود. از سویی در سطح بینالملل واضح است که اگر تعداد دشمنان از یکی بیشتر باشد به دردسر خواهیم افتاد یا اگر تعداد دوستان محدود باشد دردسر بیشتری خواهیم داشت. در نتیجه همه کشورها تلاش دارند تعداد دوستانشان افزون و دشمنانشان حتی یکی هم نباشد .این که باید با همه کشورها رابطه داشته باشیم بحثی است که همه دولتها آن را دنبال میکنند.
ما مجبوریم بهخاطر رفع مشکلات و موانعی که در سطح بینالمللی برای تجارت و اقتصاد و سیاست و دریافت تکنولوژیهای پیشرفته و امور نظامی، یک نوع تعامل سازنده با دولتها داشته باشیم. در همین رابطه چشم انداز ۱۴۰۴ این مشکل را بهخوبی رفع کرده است. یعنی ۲۰ سال پیش این موضوع تدوین شد که جمهوری اسلامی با همه جهان تعامل سازنده خواهد داشت و از این طریق اقتصاد کشور را به رتبه اول میرسانیم. اما از همان سال ۱۳۸۴ که برنامه چشم انداز ۲۰ ساله شروع شد، مصادف شد با آمدن احمدینژاد و سیاست خارجی ما سیر قهقرایی پیدا کرد. در همین رابطه ایران نه تنها به سیاست تعامل سازنده دست نیافت بلکه آنچه را که تا آن زمان به آن دست یافته بود را از دست داد.
این عملکردها در تضعیف و سرانجام برجام چه تاثیراتی داشته است ؟
بههرحال افرادی که در کشورمان هستند لزوما نه میتوان گفت که همه متخصص روابط بینالملل هستند نه این که علم آن را مطالعه کردهاند. از ابتدای انقلاب کسانی که در این ۴۰ سال در رابطه با سیاست خارجی اظهارنظر کرده و سعی کردهاند سیاست خارجی را دنبال خود هدایت کنند، عموما کسانی نبوده که با تجربه و علم جهانی روی موضوع کار کرده باشند تا بخواهند برای منافع و امنیت ملی کشور نظر بدهند. عموما اهداف انقلابی و ایدئولوژیک را درنظر گرفته و بر مبنای همان نظر کردهاند .
درنتیجه از این جایگاهی که در حال حاضر در آن قرار داریم نمیتوانیم با قاطعیت بگوییم مثلا این ده کشور با ما دوست هستند. در حالی که میتوانیم روی اکثر کشورها دست بگذاریم که به نوعی - حالا مخفیانه و پنهانی یا بهطور آشکار - با ما دشمن هستند. این نشان میدهد نقیصهای در رابط ما با جهان وجود دارد. از میان دشمنان تعریف شده ما یکی آمریکاست و دیگری رژیم صهیونیستی، اما نمیتوانیم که با همه کشورها این گونه تعامل کنیم که با این دو کشور برخورد میکنیم. ما باید هر چه زودتر تمهیداتی را بیندیشیم تا بتوانیم با همه همسایگان و غیرهمسایهها روابطی مستحکم و دوستانه برقرار کنیم.
همه کشورها بر اساس منافع و امنیت ملی کشورشان حرکت میکنند و ما هم باید چنین حرکت کنیم. ما در حال حاضر در اطراف خود دوستانی جدی را نداریم تا اگر مثلا مورد تحریم واقع شویم حاضر باشند به ما کمک کنند، در حالی که کشورهای مختلف تلاش کردهاند تا به طریقی در سطح جهان این تعامل را اجرا کرده و در اهداف خود موفق باشند .
این نوع موضع گیریها و عملکردها چه تاثیراتی در روند مذاکرات و تصویب برجام داشت؟
مذاکرات برجام یک موفقیت برای ایران بود. در حالی که کشور در شرایط دشواری قرار داشت. بعضیها تصور میکنند جهان در حال ایستایی بود و ایران در شرایط ایستا به توافق برجام دست یافت! خیر چنین نبود. ما در برجام درحالی به توافق رسیدیم که در سال ۱۳۹۱ (اگر کسانی که فراموش کردهاند میتوانند به اخبار ان زمان رجوع کنند)کشورهایی مثل بحرین، آذربایجان، افغانستان وغیره هم ایران را تهدید نظامی میکردند . یعنی تا این حد اوضاع کشور تخریب شده بود. یا از نظر اقتصادی، ایران در شرایط بد تحریمها قرار گرفته بود. توافق برجام این مشکل را حل کرد و یک سپر امنیتی برای ما ایجاد کرد که ما هنوز از این سپر امنیتی بهره میبریم .
اما متاسفانه در دو سال آخری که اوباما رئیس ایالات متحده آمریکا بود ما قدر برجام را ندانستیم و نتوانستیم به رشد و توسعه کشور کمک کنیم . در داخل، افرادی اره و تیشه را بههم دادن و سیاست داخلی را آشفته کردند تا ما این دو سال را از دست دادیم و سروکله غول بیشاخو دمی مثل دونالد ترامپ پیدا و کل برجام را منکر شد. در اینجا تازه برخی متوجه شدند که برجام چقدر مفید بوده است. حالا اما ایران به تعهدات خود عمل کرده است و با این که آمریکا از برجام خارج شده است اما ما هنوز برجام را به دلایل سیاسی، امنیتی، اقتصادی و غیره مفید میدانیم. بههرحال در آن دوسال برجام را طوری محکم و تثبیت شده نکردیم تا کشورهای دیگر نتوانند از آن سوء استفاده کنند.
- 10
- 4