پس از اقدام امریکا مبنی بر قرار دادن نام سپاه در لیست گروههای تروریستی این کشور و اقدام متقابل جمهوری اسلامی در تروریست خواندن نیروهای ارتش امریکا و سنتکام در خاورمیانه تنشها میان تهران و واشنگتن بالا گرفته است. این برای اولین بار بود که امریکا یک نیروی نظامی رسمی را در فهرست گروههای تروریستی قرار میداد. با امیر موسوی، کارشناس مسائل استراتژیک و دیپلمات سابق ایران پیرامون این اقدام و تبعات آن بر مواجهه میدانی نیروهای نظامی ایران و امریکا در منطقه گفتوگو کردیم.
امریکا در جدیدترین اقدام علیه ایران نام نیروی سپاه پاسداران را در فهرست تحریمهای یکجانبه قرار داده است. کاخ سفید چه اهدافی را از قبال این اقدام که بر اساس آن یکی از نهادهای رسمی کشورمان را هدف تحریم قرار داده است، دنبال میکند؟
قرار دادن نام سپاه در فهرست تحریمهای امریکا را باید از منظر تحولات جاری منطقه و تقابل نیروی محور مقاومت با نیروهای ائتلافی امریکا و اسرائیل در خاورمیانه بررسی کرد. در این چارچوب برخلاف آنچه رژیم اسرائیل از زمان معاهده کمپ دیوید دنبال میکرد یعنی خواهان این بود که همه کشورهای اطراف فلسطین اشغالی سازشکار بوده و ارتشهایشان ضعیف و تابع نقشههای امریکا و اسرائیل حرکت کنند، روند تحولات بر پایه این هدف پیش نرفت.
اسرائیل برای رسیدن به این هدف بعد از ناکامی در پیگیری اهداف مشخص و دوجانبه نسبت به کشورهایی چون مصر، عراق، سوریه، لبنان و همچنین پیگیری سیاست شکلگیری تروریستها و تکفیریها برای ایجاد خلافت اسلامی در اطراف فلسطین اشغالی در مقابل محور مقاومت، در نهایت نتوانست ایران را مهار کند و روی کار آمدن ترامپ و همسویی او با مقامهای اسرائیلی باعث شد تا سیاست تحریم برای مواجهه با ایران که روز به روز در منطقه قویتر میشد، در دستور کار قرار گیرد.
مقامهای اسرائیل با همراهی امریکا در عین حال میخواستند یک سپر دائمی و ضد محور مقاومت از نظر سیاسی و مذهبی ایجاد کنند چون تحرکات تکفیریها از نظر مذهبی قویتر از سیاسی و امنیتی بود؛ یعنی آنچه امت اسلامی را به هم ریخت، فتنهگری مذهبی و طایفهای بود. خب در اجرای این سیاست تا حدی موفق بودند یعنی موفق شدند در عراق و سوریه از این منظر اختلاف و دودستگی ایجاد کنند و شرایطی را به وجود آورند که تکفیریها به غزه هم رسیدند و در آنجا علیه محور مقاومت موضعگیری کردند.
در چنین شرایطی بود که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وارد میدان شد و این روند را معکوس کرد. یعنی علاوه بر پاکسازی تکفیریها، به تقویت حزبالله، ارتش و نیروهای دفاع ملی عراق و سوریه کمک کرد تا آنها توانستند ذیل این کمکها فضا را از دست تندروها و تکفیریها خارج کنند.دلیل دیگر تحریم سپاه به تحرکات امریکاییها در عراق بازمیگردد. امریکاییها در پایگاه عین الاسد در الانبار عراق نزدیک مرز اردن در غرب عراق ۵ هزار و ۵۰۰ نیرو دارند. این منطقهای است که عراقیها حق ورود و پرواز بر فراز آن را ندارند؛ یعنی یک منطقه کاملاً محرمانه و خطرناک است. امریکا درصدد است در این منطقه جریان تکفیریها را بازسازی و احیا کند.
لذا امریکا با تروریست اعلام کردن نیروهای سپاه به دنبال این است که برای پیگیری تحرکات خود در عراق هیچ کشور و جریانی جرأت همکاری با سپاه را نداشته باشد و آنها بتوانند اهداف خود را در منطقه پیش ببرند.
انتخابات رژیم صهیونیستی چه تأثیری بر این اقدام داشت؟
انتخابات در رژیم صهیونیستی عامل مهمی برای این اقدام به شمار میرفت زیرا یکی از اهداف اصلی دولت امریکا پشتیبانی از نتانیاهو بود که پیروز شد، از این رو بعید میدانم امریکا بیشتر از این گامی علیه سپاه بردارد.
دیدگاههای مختلفی درباره هدف نهایی امریکا مبنی بر تروریستی خواندن نیروی سپاه ایران از سوی امریکا مطرح است. بنابر آنچه شما اشاره داشتید این اقدام در چارچوب راهبرد امریکا در منطقه و در مواجهه نظامی با نیروی سپاه ارزیابی نمیشود. خب پس چه سیاستی پشت این اقدام است؟
مشکل امریکا جایگاه تضعیف شده اسرائیل در منطقه است. رژیم اسرائیل الان در محاصره است، ببینید جنگ اخیر غزه یک روز و نیم بیشتر طول نکشید. در حالی که جنگهای قبلی حداقل بیش از ۲۰ روز طول میکشید اما اسرائیلیها نتوانستند جنگ جدید را ادامه دهند چون دیدند فلسطینیها تسلیحات جدید دارند. در واقع این برای اولین بار بود که فلسطینیها در جنگ یک روز و نیمه تلآویو را زدند و توانستند شرایط سنگینی برای آن رژیم ایجاد کنند. این در حالی بود که اسرائیل برای نخستین بار در ضربات بعدی جنگ خود را کنترل کرد و ساختمانهای خالی در فلسطین را هدف قرار داد.
یعنی امریکا به دلیل ناکامی در ایجاد ائتلاف منطقهای به نفع اسرائیل به سمت و سوی اقداماتی از جمله تحریم سپاه رفته تا حلقه فشار را بر توان منطقهای ایران تنگتر کند؟
امریکا تلاش میکند تا دیگران را از همکاری با ایران بترساند و مبادلات مالی و همکاریهای نظامی و مستشاریاش با دیگر کشورهای منطقه را محدود کند. آنها نگران هستند جاده همکاری بین تهران، دمشق و بغداد باز شود. بالاخره رؤسای ستادهای مشترک این سه کشور نقشه راه کشیدهاند و الان در حال اجرای آن هستند و امریکا جرأت نمیکند اقدامی علیه آنها انجام دهد.
این تحول بسیار بزرگی است، خط گاز ایران باید از سوریه و عراق رد شود و به سمت اروپا برود یعنی دلیل واقعی جنگ سوریه این است که قطر این کار را به نفع اسرائیل از طریق سوریه انجام دهد. در واقع یکی از اهداف جبهه اسرائیل و امریکا از نابودی بشار اسد این بود که خط گاز قطر به اروپا برود نه خط گاز ایران. الان روند کار اتصال خط گاز ایران رو به پیشرفت است و این برای امریکا و اسرائیل فاجعه است که نمیتوانند کاری بکنند.
میخواهم بگویم اگر امریکا معترض است و درصدد ایجاد فشار بر ایران است به دلیل تقویت جریان مقاومت است که بخوبی نبض تحرکات میدانی و زمینی را در دست دارد اما این در حالی است که امریکاییها نیروی هوایی را در دست دارند.
خب پس هدف نهایی دولت امریکا از ایجاد این فشارها چیست؟
معتقدم ترامپ دنبال مذاکره است او اهل معامله است و اگر در نهایت روند ناکامی او در پیگیری فشارها علیه ایران ادامه یابد و شرایط گفتوگو مهیا شود، از این اقدام استقبال میکند. البته شرایط ایران مهم است که بپذیرد و من فکر میکنم جمهوری اسلامی ایران این آمادگی را دارد که اگر فضا منطقی شود و امریکا شرایط معقول را بپذیرد مذاکره کند. امریکا در نهایت ناچار به گفتوگو با ایران میشود چنان که وزیر خزانهداری امریکا بعد از تحریم سپاه گفت میخواهیم با ایران گفتوگوی عادلانه داشته باشیم.
موضعگیری کشورهای منطقه در قبال تحریم سپاه از سوی امریکا را چگونه ارزیابی میکنید؟
دولت و جریان مقاومت اسلامی در عراق، سوریه، انصارالله یمن و گروههای مختلف منطقه و همه آنهایی که در مسیر مقاومت فعالیت میکنند اعلام همکاری و پشتیبانی کردند و حمایتهای تبلیغاتی آنها حرکت بسیار خوب و بازدارندهای بود و نقشه امریکا را از بین برد. برخی واکنش ایران در انجام اقدام متقابل و تروریستی اعلام کردن ارتش امریکا را تنها یک حربه تبلیغاتی دانستند که پیامد چندانی در صحنه میدانی ندارد.
ایران موضعگیری خوبی انجام داد. برای اولین بار در تاریخ بود که یک کشور مسلمان و مستقل بدون تأخیر ارتش امریکا را به عنوان تروریست معرفی و مقابله به مثل کرد. چنین حرکتی در دنیا سابقه نداشت حتی وقتی روسیه در معرض تهدید و تحریم امریکا قرار گرفت این کار را نکرد. اما این تصور که پیامدهای اقدام ایران صرفاً در سطح تبلیغاتی باقی میماند، دیدگاه واقعبینانهای نیست.
نیروهای سپاه طی ۴۰ سال گذشته از نظر مالی، نظامی و تبادل تسلیحاتی و کارشناسان و تجربیات ارتباط مستقیم و پیدایی با کشورهای غربی و همچنین امریکا نداشتند و کاملاً تحت تحریم غیرعلنی و اعلام نشده قرار داشتند اما متقابلاً نیروهای ارتش امریکا در شعاع ۳ هزار کیلومتری ایران حضور مستقیم دارند. تروریستی اعلام شدن ارتش امریکا در منطقه عملاً سیستم آنها را به هم ریخت زیرا تعداد زیادی سرباز، پایگاه و ناو دارند و این در حالی است که طرفشان فقط ایران نخواهد بود بلکه همه گروههای همکار با ایران میتوانند برای آنها مشکل جدی ایجاد کنند.
وقتی امریکاییها میخواستند از عراق خارج شوند به توافق امنیتیای که با نوری مالکی، نخست وزیر سابق عراق امضا کردند بندی اضافه کردند که بر اساس آن ایران برای خروج نیروهای امریکایی از عراق تضمین بدهد که آقای مالکی گفت به ایران چه ربطی دارد و امریکاییها در پاسخ اعلام کردند ایران حضور زیادی در منطقه دارد و ما نگران هستیم. بنابراین از سردار سلیمانی خواهش کردند خروج نیروهای امریکایی از عراق با مزاحمتی از سوی ایران مواجه نشود.
شاید تحریم اقتصادی برای امریکا ابزار مؤثری برای تحت فشار قرار دادن ایران باشد اما ایران در صحنه میدانی منطقه میتواند مشکلات زیادی را برای نیروهای امریکایی مستقر در منطقه ایجاد کند. گروههای مقاومت عملاً ثابت کردهاند که اشراف زیادی در منطقه دارند چنان که تلاش شمار زیادی از کشورها و خرج میلیونها دلار سعودی باعث نشد تا بشار اسد سقوط کند، نتوانستند عراق را زیر نفوذ بگیرند و حزبالله را از جنوب بیروت بیرون کنند. در حالی که امریکا هوشمندترین تسلیحات نظامی را در اختیار اسرائیل قرار داد اما در نهایت در پیگیری اهدافشان ناکام ماندند. این نشان میدهد یک اقتدار وتوان نظامی در منطقه وجود دارد که اجازه تحرک جدی به غربیها نمیدهد.
مریم سالاری
- 18
- 1