بخشی از «تبعات کلان تحریم» مانند محدودیت فروش نفت، مشکلات بانکی، تورم و رکود، قابل مشاهده و ارزیابی است؛ اما اثرات مخرب خُرد و مینیاتوری تحریم مانند ورشکستگی، بیکاری، استرس، فقر، طلاق، سلامت روانی و موارد اینچنین، بر مسئولان و حتی خود مردم نیز پوشیده است. تاکنون کسی، نه درباره تبعات خرد تحریم تحقیقی انجام داده و نه نتایج آن برای کسی اهمیت دارد؛ اما واقعیت این است که تحریم، کشور و هرآنچه را درون آن است، به صورت خرد و کلان مچاله میکند.
اما در مقیاس کلان براساس تحقیقات بینالمللی، «تحریمهای سازمان ملل» سالانه دو درصد و «تحریمهای آمریکا» سالانه یک درصد از اقتصاد کشورها را کوچکتر میکند. تأثیر تحریمهای سازمان ملل تا ۱۰ سال و اثر تحریمهای آمریکا تا هفت سال بر اقتصاد کشورها باقی میماند. براساس برآوردها، ایران در دور قبل تحریمها متحمل حدود ۵۰۰ میلیارد دلار (معادل ۱۰ سال فروش نفت) زیان شده است.
این آمار نشان میدهد که تحریم چه تبعاتی در مقیاس خرد و کلان برای کشور دارد؛ بههمیندلیل است که تمام کشورهای دنیا تلاش میکنند تحت تحریمهای سازمان ملل و آمریکا قرار نگیرند؛ چراکه میدانند بختک تحریم چه بلایی در بدنه جامعه ایجاد میکند؛ اما حد این تلاش تا کجاست؟ آیا باید برای رفع تحریم هر هزینهای داد؟ قطعا نه؛ اما هنر دیپلماسی ممانعت از تحریم یا کاهش هزینههای تحریم است و نه صبر و دست روی دست گذاشتن!
بهاینمنظور بد نیست تجربه کشورهای جهان در ممانعت از تحریم را بررسی کنیم.
شرکت زدتیای که یکی از بزرگترین شرکتهای چین و جهان در زمینه ارتباطات و صنعت آیتی است، متهم به دورزدن تحریمها و همکاری با ایران بود و به دلیل استفاده از تجهیزات آمریکایی در ادواتی که به ایران فروخته بود، از سوی آمریکا تحریم شد. تحریم این شرکت تنش اقتصادی و سیاسی زیادی بین چین و آمریکا به وجود آورد. تحریم این شرکت حتی به کنگره آمریکا نیز رسید؛ چراکه این کار نقض تحریمهای اولیه آمریکا تلقی میشد.
اما عکسالعمل چین در برابر این تحریم چه بود؟
تحریم یک شرکت تبدیل به مسئله دیپلماتیک کشور چین شد و این کشور تمام تلاش دیپلماتیک و اقتصادی خود را برای رفع تحریم این شرکت به کار گرفت و در نهایت شروط آمریکا برای رفع تحریم را پذیرفت. براساس گزارش رویترز، چین پذیرفت «حدود دو میلیارد دلار خسارت به آمریکا پرداخت کند»، «هیئتمدیره زدتیای را به درخواست آمریکا تعویض کند»، «مدیران میانی تا سطح معاونت این شرکت را تغییر دهد»، «فعالیتهای این شرکت به مدت ۱۰ سال، تحت نظارت آمریکا قرار گیرد»، «هزینه خدمات نظارت آمریکا از سوی شرکت زدتیای پرداخت شود» و «۴۰۰ میلیون دلار هم به صورت قرضی در یک حساب تحت نظارت آمریکا قرار دهد».
کشور چین دومین اقتصاد بزرگ دنیا، صاحب سلاح اتمی، صاحب حق وتو، صاحب یکی از بزرگترین ارتشهای دنیا و دارای تبادل تجاری مثبت با آمریکا (حدود ۳۰۰ میلیارد دلار) پذیرفته است تمام این اقدامات را انجام دهد تا تحریمهای فقط یک شرکت از هزاران شرکت خود را «تعلیق» و نه «لغو» کند.
بسیاری از این اقدامات اگر قرار بود در کشور ما انجام شود، مصداق امتیازدهی بود اما مسئولان چین پذیرفتهاند که تمام این اقدامات را انجام دهند؛ چراکه هزینههای خرد و کلان تحریم را میداند. چین با پتانیسلهای سیاسی و اقتصادی خود میتواند اقدام متقابل را در دستور کار قرار داده و شرکتهای آمریکایی را تحریم کند؛ اما نیک میداند سرنوشت نهایی تحریم، چیزی جز خسارت نیست.
گرچه باید در نظر گرفت چین تبادل تجاری وسیعی در سطح جهان دارد و تحریم یک شرکت بزرگ و بینالمللی این کشور، تبعات زیادی دارد که قابل مقایسه با شرکتهای داخلی نیست؛ اما در طرف دیگر، درحالحاضر حدود ۶۰۰ فرد حقیقی و حقوقی در فهرست تحریم آمریکا قرار دارد که عمده اقتصاد ایران در اختیار آنهاست. گرچه این تحریمها مختص آمریکا است؛ اما در شرایط فعلی اثرات این تحریمها بهمراتب بیشتر از تحریمهای چندجانبه شورای امنیت سازمان ملل است؛ چراکه ترس کشورها و شرکتها از قوه قهریه هیئت حاکمه آمریکا، اجازه هیچگونه همکاری حتی در مسائل بشردوستانه مانند دارو و غذا را نیز به آنها نمیدهد. مضافا آنکه سلطه دلار بر بازارهای جهانی، فرصت هرگونه تبادل بانکی با طرف ایرانی را غیرممکن میکند.
ازاینرو است که صندوق بینالمللی پول در آخرین پیشبینی خود اعلام کرده که اقتصاد ایران در سال جاری، شش درصد کوچکتر خواهد شد و این یعنی تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران از مجموع تحریمهای سازمان ملل و آمریکا علیه بقیه کشورهای جهان نیز تأثیر بیشتری خواهد داشت.
در این شرایط شاید یکی از راههای پیشروی کشور، تمرکز بر شکست و رفع تحریم، به جای دورزدن تحریم باشد.
- 20
- 5