برای تحلیل ابعاد و پیامدهای سفر مقام عالی رتبه پاکستانی به تهران با ماشالله شاکری، سفیر سابق ایران در اسلام آباد گفتوگو کردیم. این دیپلمات پیشین کشورمان ضمن تأکید بر لزوم بهرهگیری مقامهای دو کشور از دستاوردهای سیاسی و اقتصادی آن، از اهمیت این سفر میگوید.
عمران خان در حالی برای نخستین بار بعد از انتخابش به عنوان نخست وزیر پاکستان به تهران میآید که او سیاست نزدیکی با تهران را به عنوان یکی از اولویتهای مهم در سیاست خارجی مطرح کرده است. بنابراین گفته میشود در دوره مسئولیت او، تهران و اسلام آباد وارد فصل تازهای از مناسبات سیاسی و اقتصادی میشوند و زمینه همگرایی بیشتری بین دو طرف شکل میگیرد. شما این تحلیلها را تا چه اندازه نزدیک به واقعیت میدانید؟
سیاست خارجی پاکستان فقط توسط دولت و رئیس دستگاه اجرایی کشور تعیین نمیشود و عوامل دیگری هم در آن نقش دارند؛ ارتش به عنوان یک نیروی مؤثر که نقش مهمی در صحنه سیاست پاکستان ایفا میکند، تأثیر بسزایی در جهتگیری سیاست خارجی پاکستان ایفا میکند. همچنین شرایط اقتصادی این کشور نیز پارامتر مؤثری در سوگیری سیاست خارجی اسلام آباد است.
انتخاب عمران خان به عنوان رئیس حزب تحریک انصاف پاکستان که نزدیک به دو دهه در سپهر سیاسی پاکستان حضور دارد و بتازگی در منصب نخست وزیر برگزیده شد ناشی از چند عامل بود؛ یکی فساد اقتصادیای که دولتمردان پیشین پاکستان درگیر آن بودند و خستگی مردم از این مشکلات، دوم حمایتهای پشت پردهای که از سوی حاکمیت ناپیدای پاکستان از او شد در کنار سلسله مانیفستهای عملیاتی که برای حزب تحریک انصاف تعریف شد، به افزایش محبوبیت عمران خان انجامید و امیدهایی را برای بهبود وضعیت کشور ایجاد کرد. از جمله این برنامهها سیاست بهبود روابط با همسایگان بود که عمران خان آن را در دستور کار خود قرار داد.
جایگاه ایران در این چارچوب سیاست خارجی دولت جدید پاکستان در کجا قرار گرفته است؟
پاکستان دارای چهار همسایه است؛ هند، افغانستان، ایران و چین. رابطه پاکستان با هند مشخص است و نیازی به توضیح ندارد، رابطهاش با افغانستان نیز زیر سایه بدبینیهای متقابل قرار گرفته است، با چین در شمال پاکستان مرز مشترک کوچکی دارد و نه به دلیل همسایگی بلکه به دلیل همراستایی با سیاستهای چین و نیازهایی که پاکستان به مناسبات اقتصادی با چین دارد، رابطه بسیار دوستانهای با آن دارد.
اما رابطه پاکستان با ایران تحت تأثیر عناصر ثابتی قرار دارد که موضوع همسایگی یکی از آنهاست و دیگر آنکه هر دو عضو جامعه کشورهای اسلامی به شمار میآیند و وجود سوابق تاریخی تمدنی، فرهنگی و تمدنی به تقویت این روابط بسیار کمک میکند. چنان که نخست وزیر پاکستان در سفر به ایران ابتدا به مشهد و زیارت امام رضا (ع) میروند و این نشان دهنده اعتقادات مشترک و دوست داشتن اهل بیت (ع) در عالیترین سطوح پاکستان است و میتواند عامل مؤثری در تقویت همگرایی فرهنگی و سیاسی طرفین باشد. از سوی دیگر عمران خان در رویکردی متفاوت از دولتمردان سابق پاکستان تلاش میکند نابسامانیهایی را که در روابط خارجی با کشورهای نزدیک از جمله ایران وجود داشت از میان برده و در جهتگیری سیاست خارجی خود نسبت به ایران تعریف تازهای ایجاد کند. تعریفی که او بر اساس آن به دنبال ایجاد رابطه بهتر و مستحکمتر با تهران است.
بنابراین در سفری که عمران خان به ایران خواهد داشت، انتظار میرود خواستههای اسلام آباد به طور مشخص و دقیق از ایران مطالبه شود و مقامهای ایران نیز متقابلاً انتظارات خود را بیان کنند تا خواستههای دو طرف مکمل هم قرار گیرند.
آیا حضور عمران خان در تهران را باید در چارچوب یک سفر رسمی متعارف دوجانبه تحلیل کرد یا میتوان انتظار داشت نخست وزیر پاکستان اهداف ویژهای را نسبت به تهران جست و جو میکند؟
عمران خان پیش از این به کشورهایی که با پاکستان روابط خوب و حسنه داشتهاند، سفر کرده است و به نظر من ضمن اینکه از حضور او استقبال کنیم، میتوانستیم خیلی زودتر از این میزبان ایشان باشیم. ایران در زمره کشورهایی است که پاکستان بی تردید رفت و آمد به آن را ضروری میداند. در واقع این سفر در چارچوب یک سفر متعارف همسایگی قرار میگیرد در غیر این صورت شاید باید این سفر زودتر صورت میگرفت.
عمران خان پیشتر در یکی از نخستین سفرهای منطقهایاش راهی ریاض شد. شعارهای او مبنی بر تقویت رابطه با همسایگان و کشورهای منطقه در حالی است که وضعیت منطقه بر پایه رقابت جبهه کشورهای مخالف ایران از جمله امریکا و شرکای منطقهایاش، اسرائیل و عربستان با ایران تحولات سیالی را تجربه میکند. فارغ از افزایش فشارهای اقتصادی امریکا، عربستان نیز میکوشد منطقه را وارد صفبندی جدیدی کند و با وعده دلارهای سعودی به کشورهای نزدیک و هم پیمان ایران از جمله عراق و پاکستان، شکست و ناکامیهای خود را تا حدودی جبران کند. سفر عمران خان به تهران که اشاره کردید میتوانست زودتر اتفاق بیفتد ذیل چنین تحولاتی چگونه ارزیابی میشود؟
پاکستانیها از نظر اقتصادی کشور نیازمندی هستند و نیاز به سرمایه و نفت و انرژی دارند. اینها مسائلی است که حضور عربستان را در پاکستان هم جدی میکند و هم ابعاد دیگری به آن میدهد. ضمن اینکه عربستان از منظر امنیتی نیز به ثبات امنیتی پاکستان نیاز دارد.
ریاض علاوه بر اینها برای تنگتر کردن حلقه فشار و قدرت منطقهای ایران تلاش میکند پیوندهای سیاسی و اقتصادیاش را با کشورهای نزدیک ایران بویژه پاکستان و عراق بیشتر کند. اما با همه اینها نباید فراموش کرد که هم در تهران و هم اسلام آباد دینامیزمی وجود دارد که عنصر همسایگی را حائز اهمیت میداند. دولتمردان جدید پاکستان در برقراری مراودات سیاسی خودشان این پارامترها را در نظر میگیرند و فراتر از آن عناصر دیگر شکل دهنده سیاست خارجی پاکستان بر این واقعیت وقوف دارند.
چه عوامل داخلی در پاکستان بر این جهتگیری اثرگذار هستند؟
ارتش پاکستان در شکل دهی و مدیریت سیاست خارجی این کشور در رابطه با همسایگان نقش اساسی دارد؛ در واقع نظامیان در این کشور ایفاگر نقشهای مهم هستند و قطعاً با پیگیری سیاستهای دولت که منجر به ایجاد ناامنی برای کشور شود، مخالفت خواهند کرد.
مناسبات اقتصادی ایران و پاکستان از چه ویژگیهایی برخوردار است آیا مؤلفههای تأثیرگذاری در این نوع از رابطه دیده میشود تا اسلام آباد را در مواجهه با سیاست فشار عربستان و ابزار تحریمهای ضد ایرانی مقاوم سازد؟
مقامهای پاکستان به این واقعیت رسیدهاند که همکاریهای تنگاتنگ تجاری با ایران میتواند تأثیر مؤثری در اقتصاد آنها داشته باشد بویژه در بحث انرژی و اتصال خط لوله گاز یا شبکه برق یا تأمین فرآورده و تأمین نفت خام زمینههای مؤثری برای همکاری وجود دارد. اما این زمینهها را نمیتوان به موضوع انرژی محدود کرد زیرا موقعیت ژئوپولیتیکی ایران سبب شده تا زمینههای همکاری دو کشور در حوزه حمل و نقل اعم از دریایی، جادهای و ریلی مهیا باشد و میتوان گفت راه پاکستان برای ورود به بازار اروپا و غرب از ایران میگذرد. همه این عوامل میتواند پاکستان را در مسیر رشد بیشتر اقتصادی قرار دهد اما آنچه در این میان غایب است، ارادهای است که پاکستان برای فائق آمدن بر تهدیدات بیرونی از جانب کشورهای مخالف ایران باید از خود نشان دهد.
این تهدیدات هم میتواند سرریز کردن کمکهای اقتصادی دوجانبه کشورهای منطقه از جمله عربستان و بعد تهدید به قطع آن در صورت همکاری با ایران باشد. در عین حال نهادهای پولی بینالمللی مانند بانک جهانی تحت نفوذ امریکاییها هستند یعنی اگر امریکاییها اشارهای داشته باشند نهادهای پولی هم با پاکستان همکاری نمیکنند اخیراً وزیر دارایی پاکستان به واشنگتن سفر و البته اعلام کرد من مذاکرات موفقی داشتم ولی هنوز نشانههایی از موفقیت بروز نکرده است.
در واقع پاکستان کشوری نیازمند کمکهای اقتصادی است اگر کمکهای بیرونی از سوی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس مانند عربستان و امارات نباشد یا کمکهایی که از سوی امریکاییها یا مؤسسات پولی بینالمللی نباشد، ممکن است ورشکسته شود این عوامل باعث میشود این کشور به رغم زمینههای مشترک همکاری با ایران به اندازهای محتاطانه عمل کند و نتواند از بسترهای موجود برای تقویت روابط بهره گیرد.
شکست در برخی پروژههای همکاری در زمینه انرژی از جمله خط لوله گاز ذیل تهدیدات سیاسی کشورهای مخالف ایران معنادار میشود؟
نیاز پاکستان به انرژی ایران از جمله گاز و برق امری پوشیده نیست چنان که در موضوع خط لوله گاز، ایران به تعهدات خود پایبند بود و این خط را تا آستانه مرز پاکستان جلو برد اما مقامهای پاکستانی به رغم نیازهای اساسی خود و نشانههای مثبتی که از ایران دریافت میکنند، به تعهدات روی کاغذ پاسخگو نیستند. به عنوان مثال نخست وزیر و رئیس جمهوریشان و وزرایشان بارها در در دیدار مقامهای ایرانی اعلام کردند که به برق ایران نیاز دارند ولی به نظر میرسد بعد از دریافت سیگنالهای منفی از سوی کشورهایی که به آنها کمکهای اقتصادی بزرگی میکنند، از همکاری با ایران عقبنشینی میکنند.
خب این سطح از مناسبات تا چه اندازه میتواند تأمین کننده مطالبات ایران در قبال همسایگانش باشد؟
برای جمهوری اسلامی ایران همین که پاکستان بتواند در منطقه روی پای خود بایستد یک نوع موفقیت به حساب میآید در غیر این صورت یک اقتصاد و جامعه ورشکسته آثار و پیامدهای تخریب و ویرانگری بر کشور ما نیز خواهد داشت. از این رو درک شرایط و مشکلات داخلی پاکستان از سوی ایران ضرورت دارد. البته اگر پاکستان بتواند در بحث انرژی با چین و ایران یک مثلث و پیوند سه جانبه به وجود بیاورد، یک برد سه گانه برای هر سه کشور خواهد بود.
چرا با وجود اینکه ایران و پاکستان دغدغههای مشترکی در زمینه امنیت و مبارزه با تروریسم دارند عزم جدی از سوی مقامهای اسلام آباد برای چنین وجهی از همکاری دیده نمیشود؟
زیرا پاکستان خودش هم قربانی تروریسم است و هنوز نتوانسته وضعیت داخلی کشورش را از حیث امنیتی به سطحی از ثبات و اطمینان برساند، بنابراین آفتی که دامنگیر پاکستان شده و ناتوانی این کشور برای مبارزه با تروریسم دودش به چشم همسایگان از جمله ایران میرود.
در مجموع آیا حضور عمرانخان در تهران میتواند دستاورد قابل ملاحظهای برای دو کشور به دنبال داشته باشد؟
قطعاً سفر هر رئیس دولت همسایهای به کشور ما یا سفر رئیس جمهوری ایران به آن کشور در ایجاد مودت بیشتر تحکیم مناسبات بیشتر و یافتن فضاهای مشترک همکاری چه در فضای بینالمللی یا محیط منطقهای نقش مهمی دارد. اینکه بنشینیم و با آنها حرفهای دوستانه بزنیم اول ماجراست یعنی خیالمان را از جانب همدیگر راحت میکنیم ولی اینکه قدمهای مشترک بعدی را برای تحکیم مناسبات اقتصادی و فرهنگی و سیاسی برداریم دیگر با استمرار زمان و ممارست و رفت آمدهای بیشتر و ایفای تعهداتی که در آینده تحقق پیدا خواهد کرد، مشخص میشود.
- 16
- 5