ظریف در تور رسانهایاش به نیویورک که از دیدگاه سخنگوی وزارت خارجه «آب در خوابگه مورچگان» ریخته، با این استراتژی سخن گفته که ترامپ طبق قول انتخاباتیاش دنبال کشاندن ایالات متحده به جنگ دیگری نیست؛ اما عدهای از اطرافیانش میخواهند او را به این سمت بکشانند. او پیشتر هم این گروه را معرفی کرده و خطاب قرار داده بود؛ اما این هفته در نیویورک بهویژه در گفتوگو با شبکه فاکسنیوز تمرکزش را آنها قرار داده بود.
ظریف در گفتوگو با فاکسنیوز تلاش کرد با بخشی از بدنه اجتماعی مردم ایالات متحده سخن بگوید که راستگرا هستند و رأیشان در سبد ترامپ یا همتیمیهای او قرار میگیرد. خود او دراینباره توضیح داده که «بهخاطر ارتباط با لایهای از مردم آمریکا که طرفدار دولت ترامپ هستند»، این گفتوگو انجام شده است. «این تذکر داده میشد که منافع آمریکا در حال قربانیشدن برای منافع اسرائیل و یک گروه جنگطلب است. این واقعیت، موضوع جدیدی نیست اما فضا را بهقدری با تبلیغات و هوچیگری سنگین کردهاند که بسیاری از کسانی که به این واقعیت باور دارند، جرئت این را ندارند که این واقعیت را بهراحتی به زبان بیاورند.
برای همین است که بهزبانآوردن این واقعیات در این محیط هم لازم است و هم میتواند در شکستن این فضای اختناق خبری برخلاف ادعای آزادی، مؤثر باشد». شبکه فاکسنیوز از رسانههای نزدیک به جریانهای نئومحافظهکار جمهوریخواه است و شبکه مورد علاقه دونالد ترامپ به شمار میرود. جان بولتون اولین کسی است که به این صحبتهای ظریف واکنش نشان داد و این بخش از صحبتهای محمدجواد ظریف را «کاملا خندهدار» خواند و گفت: «این مصاحبه یک پروپاگاندای بهدقت تهیهشده و نوشتهشده توسط ایرانیها بود». مشاور امنیت ملی کاخ سفید با متهمکردن مقامهای جمهوری اسلامی به «تلاش برای گمراهسازی بخشهای مختلف دولت آمریکا» گفت: سیاست دونالد ترامپ در قبال ایران «پیش از پیوستن من به دولت هم کاملا مشخص و بر مبنای واردآوردن فشار حداکثری بود».
وزیر مشاور امارات در امور خارجه نیز به سخنان اخیر ظریف درباره ولیعهد ابوظبی و ولیعهد عربستان واکنش نشان داد. به گزارش ایسنا، انور قرقاش، در صفحه توییتر خود مدعی شد: توهین وزیر خارجه ایران به نمادهای امارات و عربستان از طریق رسانههای آمریکا را نمیپذیریم. وی در ادامه مدعی شد: شرایط کنونی ایران ساخته دست خود این کشور است و خروج از بحران نیازمند یک خطمشی حقیقی است. قرقاش مدعی شد: هدفقراردادن رهبرانمان را نمیپذیریم و این مسئله کمکی به ایران نمیکند بلکه شرایط را پیچیدهتر میکند. در ادامه این متن میتوانید سابقه ضدیت این مربع ضد ایرانی را بخوانید.
**بولتون؛ جنگطلبی که خود به جنگ نمیرود
بولتون مشکلی با این ندارد که «جنگطلب» خوانده شود؛ او از مشوقان بوش برای حمله به عراق بوده و شیفته ایده «حمله پیشگیرانه» است. او درحالحاضر منصه ظهور این ایده خود را در دو داستان ایران و کره شمالی جستوجو میکند. اکنون لباس «مشاور امنیت ملی رئیسجمهور ایالات متحده» را به تن کرده و بهعنوان تأثیرگذارترین سیاستگذار ضد ایرانی دولت ترامپ شناخته میشود. جان رابرت بولتون متولد بیست نوامبر ۱۹۴۸ است. در شهر بالتیمور متولد شد. پدرش آتشنشان بود و مادرش خانهدار. با دریافت بورس تحصیلی دوره دبیرستان را در دبیرستان شناختهشده «مک دونوگ» بالتیمور گذراند و سال ۱۹۶۶ وارد دانشگاه معتبر «ییل» شد و دکترای حقوق خود را نیز از همان دانشگاه کسب کرد. بولتون زمانی وارد دانشگاه شد که انجمن سیاسی ییل در دستان لیبرالهایی مانند «جان کری» و «کلارنس توماس»، قاضی جنجالی دیوان عالی آمریکا بود؛ اما او سنتی و محافظهکار بود و از رویکرد خود روی برنگرداند.
در تابستان ۱۹۷۲، دو سال پیش از اخذ مدرک دکترا، بهعنوان کارآموز به استخدام «اسپیرو اگنو» معاون رئیسجمهور وقت، یعنی نیکسون درآمد. او پس از اتمام تحصیلاتش در شرکت حقوقی «کاوینگتون و برلینگ» مشغول به کار شد. او نفوذ در محافل محافظهکار را از دانشگاه آغاز کرد و موفق شد رابطه خوبی با همفکران خود در دولتهای نیکسون و ریگان ایجاد کند. رابطه گرم او با «جیمز بیکر»، وزیر خزانهداری نیکسون و تبلیغاتی که در ستاد انتخاباتی بیکر انجام داده بود، باعث شد مسیر رشد را سریعتر طی کند. بیکر در دولت بوش پدر وزیر امور خارجه شد و بولتون را دستیار خود در امور بینالملل کرد. به گزارش رویداد ۲۴، «بهجرئت میتوان گفت که شخصیت سیاسی بولتون در سال ۱۹۹۷ شکل گرفت؛ زمانی که به عضویت یکی از مهمترین اتاقهای فکر جهان یعنی «آمریکن اینترپرایز» درآمد؛ مؤسسهای که از دهه ۴۰ میلادی تاکنون تبدیل به مقر اصلی محافظهکاران آمریکایی شده است».
او یکی از نویسندگان ثابت هفتهنامه مؤسسه «آمریکن اینترپرایز» شد. با رویکارآمدن بوش پسر او دوباره به گزینهای برای تصدی کرسیهای مربوط به سیاست خارجی تبدیل شد. سال ۲۰۰۵، بوش پسر، در تعطیلات کنگره او را بهعنوان سفیر ایالات متحده در سازمان ملل منصوب کرد. این تصمیم دیری نپایید. مخالفت شدید دموکراتها باعث شد او در سال ۲۰۰۶ از این سمت استعفا دهد. آن زمان مجله معتبر اکونومیست او را جنجالیترین فرستاده ایالات متحده به سازمان ملل نامید.
او دو کتاب نوشته با نامهای «تسلیم نمیشویم؛ دفاع از ایالات متحده در سازمان ملل و بیرون از مرزها» و «چگونه باراک اوباما سلطه و برتری ما را به خطر میاندازد». جان رابرت بولتون چیزی برای پنهانکاری ندارد و علنا مینویسد: «سازمان ملل متحدی وجود ندارد. تنها چیزی که وجود دارد، جامعه بینالملل است که از سوی تنها قدرت واقعی جهان - یعنی ایالات متحده آمریکا - مبتنی بر منافعش رهبری میشود».
با همه این اوصاف بولتون خود را مهمتر از آن میداند که در جنگهای آمریکا کشته شود؛ البته او دلیل حضورنیافتن خود را در «شالیزارهای» ویتنام مشخصبودن باختن آمریکا از پیش عنوان کرده است. منتقدان او به کنایه میگویند زمانی که جنگ ویتنام در جریان بود، بولتون ترجیح داد خدمت خود را در دانشگاه مصروف ترویج جنگ کند! بولتون از معدود افرادی است که هنوز از جنگ عراق حمایت میکند و آن را عملی شایسته و «در راستای امنیت و دموکراسی جهانی» میداند.
محافظهکار تندرو داستان ما، الان در رأس سیاستگذارانی است که دنبال فشار حداکثری بر ایران است. این اولین باری نیست که او به ایران و جریانهای تحولخواه آن آسیب میزند. یرواند آبراهامیان، پژوهشگر برجسته تاریخ معاصر ایران، یکی از عوامل شکست اصلاحات دوم خردادی را اقدام بوش پسر در اواخر دولت اصلاحات میداند. بوش در سخنران مهم خود ایران، عراق و کرهشمالی را «محور شرارت» نامید و با این کار اقدامات دولت خاتمی برای عادیسازی روابط خارجی را با چالشی بزرگ روبهرو کرد. «جان بولتون که در آن زمان معاون وزیر خارجه و از چهرههای تأثیرگذار نئوکانهای آمریکا بود، یکی از کسانی بود که جورج بوش را به محور شرارت خواندن ایران مجاب کرد». بولتون البته کمی بعدتر در سخنرانی خود سه کشور کوبا، لیبی و سوریه را نیز به این فهرست افزود.
همچنین رابطه نزدیک بولتون با سازمان منافقین مورد توجه تحلیلگران بوده است. بولتون بارها در گردهماییهای این سازمان سخنرانی کرده و آن را سازمانی مشروع میداند که باید از فهرست گروههای تروریستی خارج شود.
ریچارد انگل، خبرنگار مشهور آمریکایی، گزارش داده که بولتون دستکم ۱۰ هزار دلار از سازمان منافقین پول دریافت کرده است. همچنین به گزارش سازمان افشای عمومی ایالات متحده، بولتون برای سخنرانی در گردهمایی سازمان منافقین در پاریس ۴۰ هزار دلار دریافت کرده است.
** محمد بنسلمان؛ برآمده از جنگ قدرت داخلی
پدرش در سال ۲۰۱۵ پادشاه عربستان شد و نام او آرامآرام به محافل تحلیلی و رسانهای راه یافت. متولد آگوست ۱۹۸۵ است و کمسنترین رهبر یک قدرت منطقهای. «عربستان در شرایط فعلی، در حال دگردیسی است؛ این قضیه بعد از فوت ملک عبدالله و پادشاهشدن ملک سلمان شروع شده و فعلا ادامه دارد. اینکه به کجا ختم میشود، هنوز مشخص نیست. بهطورکلی اتفاقهایی که در دو، سهماهه اخیر در عربستان رخ داده، تقریبا بیسابقه است». این را سیدمحمد صدر، تحلیلگر مسائل منطقه و مشاور وزیر خارجه، اوایل سال ۹۴ به «شرق» گفته بود. صدر تجربه چندین سال کار در حوزه معاونت عربی وزارت خارجه را نیز دارد.
او سال ۹۶ نیز در گفتوگویی دیگر با «شرق» ادامه ماجرا را اینطور تعریف کرد: «او [ملک سلمان] ابتدا که پادشاه شد، مقرن عبدالعزیز، آخرین فرزند عبدالعزیز را که ولیعهد بود و به تأیید شورای بیعت و مجموعه خاندان سعودی رسیده بود، برکنار کرد. در حقیقت روالی را که از گذشته وجود داشت، تغییر داد، مقرن را کنار گذاشت و محمد بن نایف، برادرزادهاش را ولیعهد اول و محمد بنسلمان را ولیعهد دوم کرد. این انتصاب شروع به کار ملک سلمان بود و راهی بود تا در آینده به قدرت برسد. به عبارت دیگر، ملک سلمان از دو سال پیش زمینه بهقدرترسیدن پسرش محمد را ترتیب داد. اینکه نایف از سوی سلمان عزل شود، از همان ابتدا قابل پیشبینی بود؛ کمااینکه محمد در دوران ولیعهدی دوم و وزارت دفاع کارهای زیادی را با حمایت پدر انجام داد. او عامل حمله عربستان به یمن است».
بنسلمان بزرگترین فرزند سومین زن ملک سلمان، فهده بنت فلاح بنسلطان است. او از دانشگاه ملک سعود، در شهر ریاض لیسانس حقوق گرفت و از آنجا راهی کارها و مقامات دولتی متعددی شد. زمانی که پدرش استاندار ریاض بود، در ۲۴سالگی بهعنوان مشاور ویژه پدرش منصوب شد. اما حرکت او بهسوی قدرت از سال ۲۰۱۳ آغاز شد؛ زمانی که نامش بهعنوان رئیس دربار که جایگاهی معادل وزارت داشت، اعلام شد؛ یک سال پیش از آنکه پدرش، بعد از مرگ نایف بن عبدالعزیز، به مقام ولیعهدی عربستان سعودی برسد. اولین اقدامات محمد بنسلمان بعد از رسیدن به وزارت دفاع، آغاز جنگ یمن در بهار ۲۰۱۵ بود.
این جوان بلندپرواز یک سال بعد از طرحهای خود برای ایجاد تغییرات گسترده اقتصادی و اجتماعی پرده برداشت؛ در طرح او که چشمانداز ۲۰۳۰ نام دارد. شاهزاده سعودی همچنین تغییراتی در سیستم آموزشی ایجاد کرد و از افزایش حضور زنان در بازار کار و سرمایهگذاری در بخش تفریحات دفاع کرد. اقدامات «اصلاحی» او بسیاری را به تمجید واداشت اما همان زمان بودند افرادی که از «کودتای آرام» او در دربار سخن میگفتند.
جنگ یمن، نزاع دیپلماتیک با قطر، افزایش سرکوب مخالفان و از همه پرسروصداتر قتل جمال خاشقجی در کنسولگری عربستان در ترکیه باعث شده نگاه خوشخیالانه به او، حتی برای طرفداران اصلاحات غربی در عربستان ناممکن شود. او در جریان طرح «مبارزه با فساد» یا آنچه دیگران «کودتا» خواندند، بیش از ۳۸۰ نفر از چهرههای تأثیرگذار عربستان را بازداشت کرد. ضلع چهارم تیم B، مواضع تندی علیه حکومت ایران دارد. او پیشتر در مصاحبه با شبکه امبیسی درباره امکان مذاکره با ایران گفت: «چطور با آنها گفتوگو کنیم؟
**نتانیاهو؛ کارگردان نمایشهای ضدایرانی
نخستوزیر رژیم اسرائیل متولد سال ۱۹۴۹ است و زاده تلاویو. پدرش تاریخدان بود. او دو ازدواج ناموفق داشته و حالا با زن سوم خود زندگی میکند. او از دانشگاه MIT فارغالتحصیل شده است. در سرزمینهای اشغالی به «BiBi» مشهور است. نتانیاهو قبلا کماندوی ارتش بوده، در سفارت اسرائیل در آمریکا نیز کار کرده و بعدتر نیز همانجا سفیر شد. او اولین نخستوزیر رژیم اسرائیل است که در اراضی اشغالی متولد شده است. از ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۹ نخستوزیر بود. بعد از شکست در انتخابات سه سال در بخش خصوصی کار کرد و سال ۲۰۰۲ با نشستن به کرسی وزارت خارجه به کابینه برگشت. یک سال بعد وزارتخانهاش جابهجا شد و وزیر اقتصاد شد.
او سال ۲۰۰۵ در اعتراض به عقبنشینی از شهرکسازی از غزه و بازپسگرداندن این اراضی اشغالی به فلسطینیان در دولت استعفا داد؛ استعفایی که بهمنظور در دست گرفتن رهبری تندروها طراحی شده بود، اثر کرد و نتانیاهو در انتخابات درونحزبی همان سال رهبر حزب «لیکود» شد. سال ۲۰۰۹ دوری ۱۰ساله او از نخستوزیری با یک انتخابات نزدیک و البته بحثبرانگیز به پایان رسید. برخلاف اجماع جامعه جهانی نتانیاهو سالها است که بازگشت به مرزهای پیش از ۱۹۶۷ را نمیپذیرد. او در انتخابات اخیر رژیم اسرائیل که چندی پیش برگزار شد وعده ضمیمه کردن بلندیهای جولان (اراضی اشغالی سوریه) را نیز به تندروهای کشور خود داد.
سال ۲۰۱۲، او درخواست تشکیل جلسه شورای امنیت را بهمنظور «ترسیم خط قرمز شفاف» درباره برنامه هستهای داد. نتانیاهو از هیچکاری برای فشارآوردن و تلاش برای اجماعسازی علیه ایران فروگذار نکرده است. بعد از روی کار آمدن حسن روحانی در ایران، سیاستخارجی ایران به سمت تنشزدایی سوق پیدا کرد و این چیزی نبود که از چشم نخستوزیر رژیم اسرائیل دور بماند. او در نشست سازمان ملل حسن روحانی را «گرگی در لباس گوسفند» تشبیه کرد که فکر میکند میتواند جامعه جهانی را فریب دهد. او بعدتر توافقنامه هستهای را «اشتباهی تاریخی» خواند و مسیری را که بعدا ترامپ به آن وارد شد، هموار کرد. حتی ظهور داعش در منطقه هم مانع از اقدامات خصمانه او علیه ایران نشد.
او سال ۲۰۱۴ در مجمع عمومی سازمان ملل گفت ظهور داعش نباید مانع از دیدهشدن تهدیدهای ایران و حماس شود. نمایشهای نتانیاهو علیه ایران پایانی ندارد. او در مجمع عمومی سازمان ملل سال ۲۰۱۸ نیز تلاش کرد از آنچه او سازمانهای مخفی هستهای ایران میخواند، پرده بردارد. به گزارش CNN او هیچ مدرکی در تأیید ادعای خود ارائه نکرد و البته این آخرین نمایش ضدایرانی او نیز نبود.
بنیامین نتانیاهو هرچند توانسته در انتخابات پیروز شود اما به موازات آن پروندههای مالی او نیز در دست بررسی قرار گرفته است؛ موضوعی که برخی باور دارند شاید بالاخره موفق شود او را از کرسی نخستوزیری به زیر بکشد. ناگفته نماند که چند سالی هست که این سیاستمدار دستراستی و افراطی اسرائیل در تلاش است تا مخاطبان فارسیزبان را نیز به جنگ رسانهای خود اضافه کند. او حساب توییتر فارسی باز کرده و تابهحال چندین پیام خطاب به مردم ایران منتشر کرده است. هرچند این اقدامات او سوژه طنز رسانهها و کاربران فارسیزبان نیز شده اما او از هیچ کنار هیچ اقدامی نمیگذرد.
** بنزاید: دوست و همراه عربستان و آمریکا علیه ایران
محمد بن زاید آل نهیان آخرین ضلع مربع ضدایرانی «B» است. او ولیعهد ابوظبی است. بنزاید و بن سلمان هر دو ولیعهدهای پرقدرت امارات متحده و عربستان هستند. رابطه خوبی با یکدیگر دارند و در جنگ یمن و تحریم قطر با یکدیگر هم داستان بودند. بن زاید متولد سال ۱۹۶۱ است و به این ترتیب ۲۴ سال مسنتر از همتای عربستانی خود است. ایران و امارات همواره بر سر جزایر سهگانه تنگه هرمز مناقشه داشتند اما اقدامات ضدایرانی این شیخنشین خلیج فارس در سالهای اخیر فصل جدیدی را تجربه میکند.
اخراج ایرانیهای ساکن در این کشور به بهانههای مختلف، بستن حسابهای تجار ایرانی، دستگیری و اخراج معلمان مدرسه ایرانیان در «العین» و تعطیلی مدرسه ایرانی در شارجه تنها بخشی کوچک از این اقدامات بود. هفته گذشته آمریکا اعلام کرد دیگر معافیت چند کشور از تحریمهای نفتی ایران را تمدید نخواهد کرد؛ اقدامی در راستای سیاست به صفر رساندن صادرات نفت ایران. در این مسیر بهطور علنی ترامپ حساب ویژهای روی دو کشور عربستان و امارات باز کرده است. این دو کشور نیز نقش خود را بهخوبی ایفا کرده و تمام تلاش رسانهای و فنی خود را به کار بستند تا جهش ابتدایی تصمیم آمریکا را بهطور ملموس کاهش دهند. بن زاید، فرزند اولین رئیسجمهور امارات متحده عربی و رهبر ابوظبی است. او پنج برادر کوچکتر از خود دارد.
- 14
- 3