با اقدامات اخیر ایران درباره برجام و از سوی دیگر ورود ناو آبراهام لینکن به خلیج فارس و مستقر شدن بمب افکنهای آمریکایی در قطر بوی کار شکنی بیش از همیشه در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس به مشام میرسد. در کنار این مسائل باید خرابکاری کشتیهای تجاری در بند فجیره امارات متحده عربی و همچنین انفجار در خط لوله شرق به غرب عربستان را بهانههایی برای تنش نظامی در جنگ خیزترین منطقه جهان ارزیابی کرد. در چنین شرایطی البته مواضع دونالد ترامپ مانند همیشه خبرساز بوده است. ترامپ دوباره و در یک اقدامی عجیب درخواست مذاکره با ایران را تکرار کرده و عنوان کرده که منتظر است تا مسئولان جمهوری اسلامی برای مذاکره با وی تماس بگیرند. اتفاقی که با توجه به مواضع اخیر مسئولان در حد صفراست.
با این وجود بسیاری از تحلیلگران سیاسی سرنوشت ترامپ و انتخابات ریاست جمهوری آینده آمریکا را به ایران گره زده و معتقدند قبول مذاکره از سوی ایران میتواند برگ برنده ترامپ در انتخابات و عدم پذیرفتن پیشنهاد مذاکره میتواند زمینهساز شکست وی را در انتخابات آینده آمریکا رقم بزند. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان» با هدایتا... آقایی تحلیلگر روابط بینالمللی گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
واکنش ایران در مقابل تحریمهای آمریکا، تعلیق برخی از مفاد برجام بود،ارزیابی شما از این اقدام چیست؟
این در حالی است که آقای عراقچی عنوان کرده خروج مرحله به مرحله ایران از برجام در دستور کار قرار گرفته است.آنچه اتفاق افتاده خروج ایران از برجام نیست، بلکه اقداماتی است که در درون برجام رخ داده و نه بیرون از آن.
افزایش میزان غنیسازی و عدم فروش آب سنگین راکتور اراک نیز در راستای توافقاتی صورت گرفته که در درون برجام وجود داشته است. اقدامات اخیر ایران نوعی هشدار به طرفین مذاکرات است که اگر آنها به تعهدات خود عمل نکنند ایران نیز به تعهدات خود عمل نخواهد کرد. ایران به اتحادیه اروپا۶۰ روز فرصت داده که این کشورها به تعهداتی که در برجام به ایران دادهاند عمل کنند. بدون شک اگر کشورهای اروپایی در طول این ۶۰ روز اقدامات مناسبی در این زمینه انجام ندهند ایران گامهای بعدی را برمیدارد که احتمالات زیادی در باره آن وجود دارد. در توافق برجام همه مسائل در نظر گرفته شده و به طرفیت توافق این اجازه داده شده در صورت بدعهدی یکی از طرفین مذاکره طرف دیگر میتواند اقدامات مشابه و هموزن آن را انجام بدهد. به همین دلیل اگر کشورهای اروپایی در طول۶۰ روز آینده اقدامات مناسبی در زمینه خواستههای ایران انجام ندهند این احتمال وجود دارد که ایران وارد مراحل دیگر و اقدامات جدیتری شود.
کشورهای اروپایی در بیانیهای ضربالاجل ۶۰ روزه ایران را رد کرده و عنوان کردهاند اروپا به تعهدات برجامی خود پایبند بوده و نیاز به ضربالاجل نیست. آیا در این۶۰ روزه قرار است اتفاق خاصی در مواضع اتحادیه اروپا رخ دهد؟
اتحادیه اروپا تاکنون گمان نمیکرد با چنین هشدار جدی از سوی ایران مواجه شود. از زمانی که آمریکا از برجام خارج شد کشورهای اروپایی قولهایی به ایران دادند اما در واقع به این قولها عمل نکردند. به هر حال باید این نکته را در نظر گرفت که کشورهای اروپایی خود را صاحب قدرت میپندارند و گمان میکنند در موضعی قرار دارند که به خواستههای ایران پاسخ مثبت ندهند. البته خانم موگرینی در این زمینه جلساتی را با نمایندگان کشورهای اروپایی برگزار کرده و در این جلسات به تحلیل و بررسی شرایط موجود برجام پرداخته است. براساس اظهارات خانم موگرینی اینستکس در هفتههای آینده به صورت عملی مورد بهرهبرداری قرار میگیرد و اتحادیه اروپا پایبندی به تعهدات برجام را نشان خواهد داد. به نظر میرسد کشورهای اروپایی پس از هشدار ایران به تکاپو افتادهاند که گامهای عملی موثرتری برای حفظ برجام بردارند.
تنش میان ایران و آمریکا به شدیدترین وضعیت خود رسیده، ترامپ دوباره خواستار مذاکره با ایران شده است. چرا ترامپ دوباره و در چنین شرایطی درخواست مذاکره کرده است؟
ترامپ به دنبال اینکه به مقامات آمریکایی و افکار عمومی جهان این مسأله را ثابت کند که در چهار دهه گذشته هیچ کدام از روسای جمهور آمریکا موفق نشدند ایران را کنترل کنند و این من بودم که به این مهم دست پیدا کردهام. البته در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما نیز درخواستهای مذاکره با ایران توسط مقامات آمریکایی مطرح شد اما این مسأله هیچ گاه رنگ واقعیت نگرفت و مذاکراتی که صورت گرفت به صورت چندجانبه و تنها در حد وزرا بود. ترامپ دنبال این است که ایران را به صورت مستقیم پای میز مذاکره بکشاند و بهزعم خود طلسم مذاکره ایران و آمریکا را بشکند. وی به دنبال القای این نکته است که فشارهای من به ایران سبب تسلیم شدن ایران شده و این کشور ناگزیر به مذاکره با آمریکا شده است. بدون شک این برگ برنده بزرگی برای آمریکا خواهد بود و ترامپ میتواند با این برگ برنده در انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا به شکست رقبای خود فکر کند. ترامپ به خوبی به اهمیت ایران آگاهی دارد و تلاش میکند به وسیله مذاکره با ایران برای اقناع افکار عمومی مردم آمریکا برگ برنده موثری را به دست آورد. با این وجود و با توجه به مواضع مسئولان جمهوری اسلامی این اتفاق رخ نخواهد داد و وی به خواستههای خود نخواهد رسید.
بهترین واکنش ایران نسبت به اقدامات ترامپ چه میتواند باشد؟
ایران میتواند با هوشمندی تمام با ترامپ روبهرو شود. کسی تردید ندارد که مذاکره یکی از راهکارهای موثر در دیپلماسی است. با این وجود مذاکره باید در شرایط برابر صورت بگیرد. در شرایط کنونی آمریکا از برجام خارج و توافقنامهای را که بین ایران و شش قدرت جهانی منعقد شد، نادیده گرفت. اگر قرار است مذاکرهای صورت گیرد، آمریکا باید به برجام برگردد و همه تحریمها را لغو کند. در این صورت است که میتوان با بررسی شرایط از مذاکره سخن گفت. در شرایطی که تحریمهای شدیدی علیه ایران وضع شده و مذاکره در شرایط برابر ممکن نیست، نمیتوان به تحقق مذاکره بین ایران و آمریکا فکر کرد.
مسئولان نیز این نکته را گوشزد کردهاند که شرایط باید به قبل از ۱۸ اردیبهشت ۹۷ بازگردد،اما رویکردی که آمریکا در پیش گرفته، برخلاف این خواسته منطقی است. مذاکره زمانی تحقق پیدا خواهد کرد که طرفین در شرایط برابر و بدون فشار بتوانند دیدگاههای خود را مطرح کنند؛ مثل همه مذاکرههایی که در عالم دیپلماسی انجام میشود. در شرایط حاضر مذکره به هیچ وجه قابل قبول نیست آن هم با طرفی که فقط دنبال قلندری است . ایران فعلا مقاومت را جایگزین مذاکره کرده است و برایش مذکراه در این شرایط بی معناست.
چنین تصمیمی تا چه حد تحت تأثیر فضای سیاسی داخل کشور قرار گرفته است؟
این یک واقعیت است که گروههایی در ایران نسبت به مذاکره با آمریکا حساسیت خاصی دارند و به دلیل نگرانیهایی که وجود دارد، تلاش میکنند هر اقدام خارج از دیدگاههای آنها، خطایی استراتژیک فرض میشود. ضمن اینکه برخی گروههای در داخل کشور دنبال بهانه هستند که مسبوق به سابقه است. در مذاکرات قبلی و در چهارچوب گفتوگوهایی که برای برجام جریان داشت، برخی با تندروی همه تلاش خود را برای تخطئه و محکوم کردن آن به کار گرفتند. در حالی که توافق برجام با نظر تصمیمگیران نظام و در عالیترین سطح تصمیمگیری شد و رهبر انقلاب در این زمینه نظر مساعد خود را اعلام کردند. با این وجود برخی معتقد بودن این توافق نباید صورت میگرفته و توافقی که انجام شده منافع ملی را در حد مطلوب تامین نکرده است.
آیا ورود ناو جنگی آبراهام لینکن به خلیج فارس و حضور بمب افکنهای آمریکا در قطر در راستای تنشهای اخیر بوده است؟
بله؛در واقع این اتفاق رخ داده و فضا به سمت نظامی هم تا حدودی در حال حرکت است. با این وجود ورود ناو جنگی آبراهام لینکن در چارچوب برنامهریزی قبلی انجام میشده که از ماهها قبل طراحی شده و در روزهای اخیر به آبهای خلیج فارس نزدیک شده است. در نتیجه حضور این ناو در خلیج فارس در راستای شرایط جدید بین ایران و آمریکا نیست. البته حضور بمبافکنها آمریکا در منطقه خاورمیانه میتواند به منزله یک هشدار باشد. حضور این ابزار و آلات نظامی نیز بیشتر در راستای جنگ روانی و فشار آمریکا علیه ایران است که به مسئولان جمهوری اسلامی نشان بدهد که آمریکا آمادگی استفاده از هرگونه گزینههای روی میز خود را دارد و مسئولان جمهوری اسلامی باید به پیامدهای اقدامات خود بیشتر فکر کنند.
دولتمردان آمریکایی عنوان کردهاند که به دنبال جنگ با ایران نیستند. با این وجود حضور ادوات نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس به صورت طبیعی فضا را نظامی میکند. در چنین شرایطی است که یک برخورد کوچک نظامی میتواند شعلههای یک جنگ بزرگ را شعلهور کند. به عنوان مثال اتفاقی که چند روز پیش برای چند کشتی در بندر فجیره امارات متحده عربی رخ داد و برخی این مسأله را به عمد و برلای فضا سازی به ایران ارتباط دادند. مسألهای که بیشتر یک بهانهگیری است. به نظر میرسد برخی از مقامات آمریکایی و همچنین دشمنان منطقهای ایران تلاش میکنند تا بهانه لازم را برای جنگ فراهم کنند. با این وجود دولتمردان آمریکا نفعی در جنگ با ایران نمیبینند. آنها به خوبی به این نکته آگاهی دارند که۱۸ماه دیگر باید در مبارزات انتخابات ریاست جمهوری حضور داشته باشند و اگر تا قبل از آن آمریکا را وارد جنگ دیگری کنند با واکنش منفی مردم آمریکا مواجه خواهند شد. جنگی که قطعا عاقبت نامعلومی دارد و مشخص نیست به چه صورت و در کجا پایان مییابد.
سخنانی هم که اخیرا درباره تنگه هرمز مطرح شده است.
مساله تنگه هرمز هشدار است. در شرایط کنونی ایران نفت خود را به کشورهایی که مورد نظر دارد ارسال میکند و کشورهایی مانند هند و چین خواستار نفت ایران هستند و ایران نیز نفت خود را به این کشورها میفروشد. تحولات بینالمللی نشان میدهد که بعید به نظر میرسد که ایران نتواند نفت خود را از تنگه هرمز عبور دهد و میزان صادارت نفت ایران به صفر برسد. بدون شک اگر این اتفاق رخ بدهد و میزان فروش نفت ایران به سمت کاهش شدید برود احتمال اینکه این هشدارها شکل جدیتری به خود بگیرد وجود خواهد داشت.
تنش با ایران در نهایت در انتخابات ریاست جمهوری آینده آمریکا به سود ترامپ خواهد بود یا به ضررش؟
هنوز۱۸ماه تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا زمان باقی مانده و در طول این مدت اتفاقاتی رخ خواهد داد که ممکن است در سرنوشت دونالد ترامپ در انتخابات تعیین کننده باشد. هدف اصلی ترامپ در تحریم ایران این بود که ایران را تسلیم کند و دوباره به پای میز مذاکره بکشاند. ترامپ گمان میکرد میتواند با این اقدامات در ایران تغییر رفتار ایجاد کند و با مذاکره مجدد با ایران در محتوای برجام تغییر ایجاد کند. مواضع مسئولان جمهوری اسلامی نیز نشان میدهد که به هیچ عنوان حاضر نیستند شرایط ترامپ را بپذیرند. اگر ترامپ بتواند ایران را پای میز مذاکره بکشاند یک برگ برنده بزرگ انتخاباتی برای خود فراهم کرده و در مقابل اگر این اتفاق رخ ندهد شرایط به شکلی دیگری برای وی رقم خواهد خورد. به هر حال بسیاری از متحدان اروپایی آمریکا در این مدت ضررهای زیادی متحمل شدهاند و در صورتی که ترامپ نتواند به اهداف خود دست پیدا کند فضای انتخابات ریاست جمهوری آینده آمریکا به ضرر ترامپ خواهد بود. در شرایط کنونی رابطه کشورهای اروپایی و آمریکا ضمن تأکید بر برخی همگراییها در راستای واگرایی قرار دارد.
بدون شک در آینده کشورهای اروپایی راه مشخصتری نسبت به آمریکا در پیش خواهند گرفت و از استقلال عمل بیشتری برخوردار خواهند بود. البته روی کار آمدن ترامپ در آمریکا نیز به این واگرایی شدت بیشتری داده است. در دوران ریاست جمهوری اوباما رابطه کشورهای اروپایی با آمریکا نزدیکتر بود و اگر پس از اوباما یک رئیسجمهور دموکرات در آمریکا به قدرت میرسید چه بسا روابط نزدیکتر نیز میشد. در گذشته نیز اختلاف نظرهایی بین آمریکا و کشورهای اروپایی وجود داشت. با این وجود وضعیت به شکل کنونی نبود. در شرایط کنونی به راحتی میتوان تفاوت در نوع نگاه کشورهای اروپایی به معادلات بینالمللی را با آمریکا مشاهده کرد. در شرایط کنونی نیز کشورهای اروپایی از نظر اقتصادی استقلال بیشتری نسبت به گذشته نسبت به آمریکا پیدا کردهاند و تلاش میکنند با واسطه کمتری به اهداف خود دست پیدا کنند. البته از این نکته نباید به سادگی غافل شد که اشتراکات فرهنگی و اجتماعی که بین کشورهای اروپایی و آمریکا وجود دارد اجازه نمیدهد که این دو به صورت کامل از هم جدا عمل کنند و بلکه همچنان در کنار هم «جبهه غرب» را تشکیل خواهند داد.
احسان انصاری
- 17
- 4