پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات عرب در واشنگتن طی یادداشتی در لابلاگ کاهش تعهدات برجامی ایران و افزایش میزان غنی سازی اورانیوم را اقدامی مورد پسند دولت ترامپ خوانده و نوشته امروز دولت ترامپ با گزینههای سختی روبه روست؛ اینکه راهی برای کارکردن با حکومتی پیدا کند که دولت ترامپ و دوستان و متحدان منطقهایاش آن را تهدیدی خطرناک میدانند یا استراتژی تغییر نظام و فشارهای اقتصادیاش را حفظ کند.
به گزارش رویداد۲۴ دنیل برومبرگ در یادداشت خود نوشته است انتخاب اول نیازمند تعامل و فشار همزمان است که همان سیاست دولت اوباما را یادآوری میکند. انتخاب دوم خطر افتادن آمریکا در یک چاه سیاه را در بر دارد که رسیدن دولت به هیچ یک اهدافش در آن تضمین نشده است. در واقع کاخ سفید اسب استراتژیهایش را به سمت تغییر نظام حرکت داده و رهبران تهران نیز به تدریج به استراتژی هستهای شدن روی آوردهاند.
به گفته این محقق آمریکایی، ائتلافی داخلی و خارجی وجود دارد که ترامپ را به سمت جنگ با ایران سوق میدهد. اما این این ارزیابی پخته نیست چرا که بسیاری از کشورهای خاورمیانه از جنگ میترسند حتی اگر امیدوار باشند آمریکا در این جنگ علیه ایران با آنها همراهی خواهد کرد. کشورهایی نظیر امارات، عربستان و اسرائیل چشمشان به سیاستهای دولت آمریکا خواهد بود. در جبهه آمریکا تنها مشاوران کاخ سفید که خواستار حمله به ایرانند، امروز منزوی شدهاند.
به گزارش رویداد۲۴ ستون نویس نیویورک تایمز اخیرا در یادداشتی نوشته بود جان بولتون از تصمیم دقیقه نودی ترامپ برای جلوگیری از حمله به ایران خجالت زده شده و از این گذشته مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا نیز دوم ژوئن اعلام کرد دولت آماده گفتوگوی بدون پیش شرط با تهران است؛ بنابراین او عملا از دوازده شرط قبلی خود برای ایران کوتاه آمده است.
اما این تغییرات از آنچه انتظار میرود بسیار کمتر است. ترامپ باید یک تصمیم پایهای بگیرد وگرنه شرایط برای او تصمیم گیرنده خواهند بود. او اخیرا به طور مستقیم رهبر ایران را تحت تحریم قرار داده و این در حالی است که میداند این تصمیم هیچ تاثیر اقتصادیای بر حاکمیت ایران ندارد. تهران این اقدامات ترامپ را سیگنال روشنی مبنی بر تلاش دولت آمریکا برای تغییر نظام میداند.
اما هنوز در صورتی که ترامپ وزیر دفاعی با سیاستهای امنیتی قابل اعتماد در مسیر سیاستهای عقلایی انتخاب کند، جای امیدواری هست. چنین اقدامی میتواند اروپاییها را در تقویت مکانیزمهای مالی مشترکشان با ایران برای حفظ برجام تشویق کند. در کوتاه مدت تصمیم ایران برای کاهش تعهدات برجامیاش با هدف حفظ برجام است، اما همین الان هم فرانسه و بریتانیا اقدام ایران را تقبیح کردهاند.
تصمیم بنیادین ایران در سال ۲۰۱۵
وبسایت لابلاگ در مطلب خود نوشته تصمیم ایران برای امضای برجام با یک هدف انجام شد: بقای نظام. ارتباط حیاتی میان بقای نظام و بخش نفت و گاز این کشور توضیح خوبی برای چرایی امضای برجام است. در واقع چه از زاویه انرژی نگاه کنیم چه از زاویه استراتژیهای نظامی ایران، هستهای شدن هیچ کمکی به برنامههای ایران برای حفظ نظام نمیکرد. از جنبه داخلی نیز شواهد نشان میداد ایران با اتکا به برنامههای انرژی فسیلی بهتر میتواند مشکلاتش را حل کند تا با اتکا به انرژی هستهای.
از نظر ژئوپلتیک و نظامی هم هستهای شدن خطراتی برای ایران به همراه خواهد داشت. اگر ایران واقعا خواستار موازنه قدرت از طریق انرژی هستهای باشد باید به سمت ساخت بمب اتم برای داشتن قدرت ضربه دوم برود. این در حالی است که داشتن بمب اتم در ایران حرام اعلام شده است.
ایرانیها در سالهای ابتدایی ۲۰۰۰ از برنامه غنی سازی اورانیومشان به عنوان برگی برای حذف تحریمها استفاده کردند. ایران به اندازهای که برای ساخت یک بمب کفایت میکرد اورانیوم غنی کرد و این سیاست بیش از اینکه یک سیاست نظامی باشد دیپلماتیک بود.
انتخابهای جدید و سخت ایران بین سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۰
لابلاگ مدعی است ایران راهی برای بازگشت و باز تاسیس برنامههای هستهایاش برای استفاده از این کارت برای چانه زنی ندارد. اما این واقعیت تهران را از تلاش برای جلب توجه کشورهای اروپایی از طریق افزایش غنی سازیش باز نداشته است. هدف ایران در این مرحله هستهای شدن نیست بلکه تهران میخواهد اروپا را مجبور کند قدمی در راستای تقویت مکانیزم ویژه مالی مشترک برای حفظ برجام بردارند.
این مکانیزم راه اندازی شده، اما ظریف آن را غیر کافی خوانده است. اقدامات ایران به معنای حرکت سریع به سمت هستهای شدن نیست. برعکس ایران به آرامی سعی میکند از تنش با دولتهای اروپایی بپرهیزد و همزمان اقداماتی را در تعدیل تعهداتش در برجام انجام دهد.
شاید ایران امیدوار است در انتخابات ۲۰۲۰ ترامپ شکست بخورد؛ بنابراین راهی برای نجات برجام وجود خواهد داشت. اما با اقدامی که ترامپ انجام داده از نظر همه ایرانیها، آمریکا طرف قابل اعتمادی نیست و این احتمال که هر یک از روسای جمهوری آمریکا اقدام مشابهی نکنند ضعیف است. با این وضعیت اصولگرایان تندرو در ایران به کلی با هر گونه مذاکره با آمریکا مخالفند. در واقع آنها سیاست مقاومت را برای مقابله با جنگ اقتصادی ترامپ طراحی کردهاند.
انتخابهای ترامپ در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰
اینکه آیا ترامپ درکی از مسائل امنیتی و سیاسی داشته و با این فهم اقدام به خروج از برجام کرده دور از ذهن به نظر میرسد. ترامپ این توافق را بدترین توافق تاریخ خوانده و خواستار امضای یک توافق جدید است.
ترامپ تهدید به استفاده از زور را بخشی از استراتژی زورگویانه خود میداند که ایران را مجبور به عقب نشینی خواهد کرد. چیزی که او متوجه نیست این است که دیپلماسی خشونت تنها زمانی کارساز است که طرفی که تهدید به زور میکند پیشنهادهایی از جنس سیاسی و جنگ اقتصادی و نظامی هم داشته باشد. این دقیقا همان رویکرد اوباماست. این که ترامپ همه سیاستهایش را در تضاد با اقدامات اوباما طراحی کرده، باعث میشود انگیزه دادن به ایران را نافی سیاستهای ضداوبامایی خود بداند.
سیاست ناقض چماق و هویج شاید یکی از گزینههای ترامپ باشد، اما او نمیتواند بدون از دست دادن یکی از جبهههای بسیار مهمش این سیاست را اجرا کند؛ فضای سیاسی داخلی آمریکا.
اگر ترامپ بخواهد به سمت تشویق ایران پیش برود باید در مرحله اول بولتون را اخراج کند. تجربههای قبلی با دیگران نشان داده رییس جمهور تا زمانی که بولتون اقدامی نکند یا بیانیهای صادر نکند که به نظر به اعتماد ترامپ آسیب میزند، دست به اخراج او نخواهد زد؛ بنابراین بولتون گزینه حفظ شغلش را در برابر جنگ طلبی علیه ایران ترجیح داده است. اما اگر ترامپ چنین قصدی داشته باشد بولتون به طور پیشدستانه برای جلوگیری از تحقیر خود استعفا خواهد کرد. چنین تحولاتی مسیر را برای پمپئو باز خواهد کرد که این یعنی آمریکا به سمت مذاکره بدون پیش شرط با ایران حرکت میکند.
انتخاب یک وزیر دفاع ثابت و قابل قبول نیز میتواند کمک بزرگی باشد. چنین وزیری میتواند راه را برای مشورت گرفتن از سران نظامی در پنتاگون باز کند و ارزیابیهای دقیقتری از خطرات یک جنگ کنترل نشدنی میان ایران و آمریکا در اختیار دولت خواهد گذاشت. شاید ترامپ به مراکز اطلاعاتی و سازمان سیا اعتماد نداشته باشد، اما نظامیها را نقطه قدرت آمریکا میداند.
به گزارش رویداد۲۴ در ادامه مطلب لابلاگ آمده است این رویکرد تعاملی- تقابلی باید با سیگنالهایی به متحدان منطقهای آمریکا نیز همراه باشد. آنها باید بدانند واشنگتن به دنبال درگیری نیست. لازم به ذکر است که سعودیها و اماراتیها نیز دیپلماسی را به جنگ ترجیح میدهند. در مورد اسرائیل، نتانیاهو در زندگی سیاسی خودش هم در جنگ است.
شاید مهمترین مانع یافتن درک مشترکی با اروپایی هاست. اگرچه اروپاییها درباره اقدام اخیر ایران در افزایش غنی سازی نا رضایتی خود را اعلام کردهاند، اما همچنان به دنبال راهی برای دور زدن تحریمهای ایرانند. چیزی که اروپاییها به آن نیاز دارند یک هویج واقعی است. برای مثال اگر ترامپ واقعا برای مذاکره با ایران اعلام آمادگی کند ممکن است دولتهای اروپایی هم آمادگیشان را برای گفتوگوی بین المللی بر سر برنامه موشکهای بالستیک ایران اعلام کنند.
در نهایت، حتی اگر ترامپ کم کم از استراتژی تغییر نظام به سمت توافق با ایران برود ممکن است خیلی دیر شده باشد. ممکن است ایران با هرگونه اقدام برای اعتبار بخشی به کاخ سفید سر باز بزند. از این گذشته سران ایران ممکن است به این نتیجه رسیده باشند که تنها دلیل ترامپ برای نشست تاریخی با «کیم جونگ اون» این بوده باشد که کره شمالی به بمب اتم دست پیدا کرده و این چیزی نیست که ایران در دست داشته باشد.
با همه اینها هر اقدامی از سوی تهران برای تکرار استراژی هستهای کره شمالی، با خطراتی همراه است و بنابراین این معضلی که ترامپ به راه انداخته بدون در نظر گرفتن هزینههایی برای تهران و واشنگتن قابل حل نخواهد بود.
- 13
- 6