«پس از انتخاب به عنوان رئيسجمهور آمريکا، به برجام باز خواهم گشت»؛ اين شعار کليدي اکثر نامزدهاي دموکرات در انتخابات رياست جمهوري ۲۰۲۰ است. «جو بايدن»، معاون اسبق اوباما و بخت نخست پيروزي درون حزبي دموکراتها، ضمن اعلام بازگشت به برجام به عنوان يکي از اولين اقدامات رياست جمهوري خود، ادعا نمود که بنا دارد با همکاري متحدان آمريکا، برجام را «تقويت» و برخي مفاد آن را «تمديد» نمايد. افزايش دايره شمول توافق با ايران فراتر از مساله هستهاي (مانند مسائل منطقهاي و...) و تمديد برخي محدوديتهاي هستهاي برجام از موارد مد نظر بايدن است. از طرف ديگر، دونالد ترامپ رئيسجمهور آمريکا و نامزد احتمالي حزب جمهوري خواهان در انتخابات پيش رو نيز به بهانه نقص برجام و تقاضاي تجديد نظر در مفاد آن، از اين توافق خارج شد.
مذاکره در خصوص توان موشکي، فعاليتهاي منطقهاي ايران، آزادي زندانيان آمريکايي و تمديد، يا حتي مادام العمر، نمودن برخي محدوديتهاي برجام مانند افق هستهاي از جمله موارد مد نظر ترامپ است. لذا در مجموع ميتوان گفت نامزدهاي اصلي هر دو جناح حاضر در انتخابات پيش روي ايالات متحده آمريکا، برجام به شکل فعلي را تمام شده تلقي نموده و خواستار مذاکره مجدد جهت ايجاد تغييرات اساسي در متن آن هستند. در شرايط فعلي که آمريکا از برجام خارج شده، اين معاهده گرچه بدون حضور آمريکا زنده مانده و هنوز ستون فقرات آن، قطعنامه ۲۲۳۱ شوراي امنيت، پابرجاست، اما واقعيت اين است که برجام بدون حضور آمريکا مانند فردي است که دچار فلج مغزي شده نه کاملا بيجان است که بتوان آن را دفن کرد و نه کارايي دارد که بتوان به آن اميد بست. بازيگران ديگر برجام نيز به انتخابات ۲۰۲۰ چشم دوختهاند. اروپا که نه اراده و نه توان جدي در حفظ برجام بدون ايالات متحده را ندارد، تلاش نموده با راه اندازي سيستمي، حداقل نيازهاي ايران را تامين نموده و اين توافق را تا انتخابات پيش رو، حفظ نمايد بلکه يا فردي دموکرات به رياست جمهوري انتخاب گردد، يا ترامپ در دوره دوم که نياز به اقدامات نمايشي ندارد، با منطق بهتري درخصوص اين معاهده تصميم بگيرد.
نکته مغفول آن است که هر روز که از تحريم ميگذرد، تبعات غيرقابل بازگشت آن بر جامعه، اقتصاد و فضاي حاکم کشور، عميقتر شده و جبران خسران آن سختتر خواهد شد. صبر جهت پيروزي دموکراتها يا تغيير رويه ترامپ ممکن راهبردي مناسبي باشد اما مساله اين است که تا آن زمان، جامعه به چه حدي از آسيب رسيده است؟ ايران و آمريکا در نهايت بايست تصميم جدي در خصوص برجام بگيرند اما آن زمان، احتمالا خسارات تحريم چنان بر پيکر اقتصاد نشسته که رفع تحريم تاثير محسوس و تاثيرگذاري بر وضعيت کلان کشور ندارد و بدنه اجتماعي نيز رغبتي به اين موضوع نشان نميدهد.
گذشت زمان، کارتهاي بازي ايران را نيز ميسوزاند. ادامه دار شدن تحريم و تاثير آن بر بدنه اجتماعي، همراهي جهت مقاومت يا مذاکره را به حداقل ممکن ميرساند، فشار اقتصادي و اجتماعي قدرت چانهزني در مذاکره را کاهش داده و امتيازگيري را با چالش جدي مواجه مينمايد. مضافا اينکه تحريم هر قدر طولانيتر گردد، استهلاک بيشتري ايجاد نموده و روشهاي مقابله با آن را پيچيدهتر و پر هزينهتر خواهد نمود. بياد داشته باشيم که در شرايط فعلي، مجلس سنا به عنوان بازوي مويد و تثبيت کننده رفع تحريمهاي احتمالي، در اختيار جمهوريخواهان و با ترامپ هماهنگ است از اين رو توافق احتمالي ميتواند در آينده و با تغيير دولت در آمريکا نيز ثابت بماند.
اتفاقي که ممکن است با يک رئيسجمهور دموکرات، ميسر نباشد. حال که تفاوتي بين سياست ترامپ و اسلاف دموکراتش در مواجه با برجام وجود ندارد و از نظر هر دو، برجام به شکل فعلي قابل امتداد نبوده و مذاکره مجدد لازم است، اساسا صبر کردن جهت تعيين نتيجه انتخابات ۲۰۲۰ چه دستاورد يا راهبري جز عميقتر شدن زخمهاي تحريم بر پيکر نيمه جان اقتصاد ايران ميتواند داشته باشد؟
- 18
- 3