نامه مستقیم شخص حسن روحانی به همتایان عرب خود در منطقه را در چنین برهه حساسی بیشک باید گامی مهم در راستای سیاست نظام برای افزایش صلح و ثبات در منطقه و به دست گرفتن ابتکار عمل این مهم دانست. راهبردی که حسن روحانی و محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه سکانداران آن هستند و همزمان شده با پیغام و پسغامهای ریاض برای گفتوگو با ایران. راهبرد «کمپین صلح هرمز» که دولت روحانی در آخرین دور از تلاش خود برای عملیاتی ساختن آن، دیپلماسی نامهنگاری را بکار گرفته است میتواند رویای دیرینه کشورهای منطقه برای تامین امنیت منطقه خلیجفارس به دست خودشان را تحقق بخشد.
«دیپلماسی نامهنگاری» روحانی با رهبران عرب
اما با خاتمه یافتن سفر هیئت ایرانی به نیویورک پیشبرد «کمپین صلح هرمز» پایان نیافت و رئیسجمهوری و وزیر خارجه در سفرهای منطقهای خود و دیدار با رهبران کشورهای همسایه تلاش کردند تا این برنامه تحت لوای یک شعار باقی نماند و رنگ و بوی عملیاتی شدن به خود بگیرد. اکنون در تازهترین فاز کمپین صلح هرمز، حسن روحانی که یکبار پیشتر نیز در سال ۸۴ زمانی که دبیر شورای عالی امنیت ملی بود با ملک عبدالله، پادشاه پیشین سعودی در عربستان دیدار کرده بود، اینبار دست به قلم شده است تا پیام جمهوری اسلامی ایران برای ارتقا صلح و ثبات منطقهای را با «دیپلماسی نامهنگاری» به گوش رهبران منطقهای عرب برساند.
در ماههای اخیر و پس از مخابره پیام صلح هرمز روحانی در سازمانملل بود که کشور امارات یک هیئت دیپلماتیک را برای کاهش تنش با ایران روانه تهران کرد و عربستان نیز پالسهای مثبتی را برای گفتوگو با ایران فرستادند تاجایی که عمران خان، نخستوزیر پاکستان نیز برای میانجیگری بین تهران و ریاض به ایران سفر کرد.
نامه فرصتساز برای ایران
بدون تردید یکی از مهمترین دستاوردهای تداوم دیپلماسی منطقهای ایران به روش دیپلماسی نامهنگاری آن است که تعهد و التزام مقامات ایران را به ارتقا صلح و کاهش تنش در منطقه نشان میدهد حتی اگر باب گفتوگوی رسمی با کشوری نظیر عربستان به دلیل قطع روابط مسدود باشد. اما ارسال این نامه ضمن خنثیسازی تلاش برخی برای ترسیم تصویر جنگطلبانه از ایران در منطقه، میتواند حسننیت کشورمان را برای گشایشهای دیپلماتیک نشان دهد. از سوی دیگر این طرح چه در همین چارچوب یا در مقیاسی گستردهتر میتواند رویای دیرینه کشورهای منطقه برای تامین امنیت منطقه خلیجفارس به دست خودشان را تحقق بخشد.
روابط پرفراز و نشیب تهران-ریاض
ایران و عربستان سعودی حدود چهار دهه است که رقبای منطقهای هستند؛ بهنظرمی رسد نقطه عطف این رقابت پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بود. تشکیل یک جمهوری آن هم در از نوع اسلامی در منطقه از همان ابتدا بذر نگرانی را در دل حکام سعودی که پایههای مشروعیت خود را بر خلافت اسلامی بنا کرده بودند، کاشت.
ماهانه یک میلیارد دلار برای صدام
از همینرو سعودی ها احساس میکردند که تسلط آنها با وجود جمهوری اسلامی در منطقه روبه افول خواهد گذاشت و عزم خود را جزم کردند تا آن را تضعیف کنند.از همین رو ریاض تصمیم گرفت از موقعیتی که در جنگ بین ایران و عراق حاصل شده نهایت استفاده را ببرد و با کمکهای مالی به صدام، هدف خود را در تضعیف جمهوری اسلامی عملی سازد. در همین زمینه گزارشهای متعددی از کمک ماهیانه یک میلیارد دلاری سعودیها به صدام وجود دارد.
یک سال بیشتر از آغاز جنگ ایران و عراق نگذشته بود، که عربستان به همراه کشورهای قطر، عمان، بحرین، کویت و امارات شورای همکاری خلیجفارس را تشکیل دادند که یکی از دلایل عمده آن واکنش امنیتی اعراب منطقه به جنگ و انقلاب در ایران تعبیر میشد.
در روز نهم مرداد ۱۳۶۶، ۲۷۵ تن از حجاج ایرانی که برای موسم حج در مکه بودند و شعارهایی را در جهت برائت از مشرکان سر دادند مورد هجوم نیروهای سعودی قرار گرفتند و به شهادت رسیدند. به همین دلیل برای نخستینبار، روابط دوجانبه قطع و اعزام حجاج ایرانی برای چهار سال متوقف شد.
استارت بهبود روابط در دوره هاشمی
با اینحال پس از توقف اعزام حجاج ایرانی و کمک انساندوستانه سعودیها به زلزلهزدگان رودبار و منجیل در سال ۱۳۶۹، یک سال بعد تهران و ریاض روابط دیپلماتیک را از سر گرفتند.
در همین زمان بود که اکبر هاشمی رفسنجانی در ایران رئیسجمهور شد و از همان ابتدا موضع نرمتری را در قبال سعودیها اتخاذ کرد. در همنی زمان بود که روایتهای زیادی از نامهنگاری بین هاشمی و عبدالله بن عبدالعزیز که آن زمان به جای ملک فهد بیمار، عهدهدار امور عربستان بود به گوش میرسید. آنها دو بار در کنفرانس یران کشورهای اسلامی یکبار در سنگال و نوبت دوم در پاکستان دیدار کردند.
در سال ۱۳۷۶ عبدالله بین عبدالعزیز نخستین مقام ارشد سعودی بود که پس از انقلاب به ایران سفر کرد تا در کنفرانس سران کشورهای اسلامی حضور یابد. هاشمی علاوه بر سفرهای متعددی که به عربستان داشت و در ابن کشوریک چهره شناخته شده بود، اما پس از اتمام دوران ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۷ توسط ملک عبدالله رای شرکت در کنفرانس سران کشورهای اسلامی به عربستان دعوت شد و در این سفر دروازههای باغ فدک برای نخستینبار به سوی زوار ایرانی باز شد.
خاتمی؛ نخستین رئیسجمهور ایرانی در عربستان
روی کار آمدن سید محمد خاتمی نیز که سیاست منطقهای خود را بر تداوم کاهش تنش با کشورهای عربی منطقه نظیر عربستان قرار داد ادامه یافت. او نیز به نخستین رئیسجمهور ایرانی بدل شد که پس از پیروزی انقلاب در سال ۵۷، برای گفت.گ. با شاهزاده عبدالله وارد ریاض شد. در ادامه روند بهبود روابط بود که دو طرف در سال ۲۰۰۱ تفاهمنامه همکاری را پیرامون مبارزه علیه تروریسم و قاچاق موارد مخدر به امضا رساندند.
سراشیبی روابط در دوره احمدینژاد
با این حال محمود احمدینژاد که رئیسجمهور شد، روابط دو طرف به سرعت روبه تیرگی رفت و البته دو عامل مهم این شیفت ژئوپلتیکی، سرنگونی صدام و تحولات عراق، و البته موضع سرسختانهتر احمدینژاد در سیاستخارجی بود. وی البته تلاشهایی را در ابتدا برای بهبود روابط انجام داد. خبرگزاری سعودی در سال ۸۵ خبری را پیرامون ارسال نامه رئیسجمهور ایران به ملک عبدالله منتشر میکند: «نامه مستقیم محمود احمدینژاد، رئیسجمهور ایران به همراه سلام مقام معظم رهبری ایران و ریاست مجلس خبرگان رهبری امروز توسط منوچهر متکی، وزیر خارجه ایران در دفتر ملک عبدالله به ایشان تقدیم شد.» با این حال روند تحولات منطقهای روز به روز طرفها را به سوی رقابت بیشتر سوق داد.
جنگطلبی که بازی روابط را برهم زد
مرگ ملک عبدالله در سال ۹۴ موجب شد تا تنشهای بین دو کشور بهطور فزایندهای گسترش یابد. ملک سلمان، برادر کوچکتر عبدالله که به دلیل کهولت سن توان حکومت را نداشت از همان سال های ابتدایی عنان امور را به محمد بنسلمان، پسر جاه طلب خود و اندکی بعد نیز بردار کوچکتر خود را از ولیعهدی خلع، و محمد بنسلمان جوان را به جای او ولیعهد قرار داد. او در چشم به هم زدنی به قدرت کامل رسید و نشان داد که رویای تبدیل عربستان به قدرت برتر اعراب را در سر میپروراند و تجاوز نظامی در یمن و تشدید حمایت از گروههای سنی تندرو در سوریه در همین راستا به دستور او انجام شد.
همانطور که انتظار میرفت بنسلمان از همان ابتدا بنای عناد و خصومت را با ایران برپا کرد. تحت رهبری او و اقداماتش در منطقه و بهویژه در یمن، اظهارات تند و ضد ایرانی، روابط تهران و ریاض بار دیگر به اوج تیرگی بازگشت. همین بنسلمان که این روزها پیغام و پسغامهای متعددی را در دست رهبران منطقهای نظیر نخستوزیران پاکستان و عراق قرار میدهد و برای میانجیگری به تهران میفرستد، روزگاری در کسوت وزیر دفاع هرگونه مذاکره با ایرانیها که تلاش میکنند زمینه را برای ظهور «حضرت مهدی عج» را فراهم کنند قویا رد کرده بود. او همچنین تاکید کرده بود که ریاض تلاش میکند تا جنگ را به داخل ایران میکشاند.
این درحالی است که تدبیر دولت در چارچوب سیاستهای کلان نظام موجب شده است که این شهزاده جنگطلب اندکی قبل در مصاحبهای با شبکه «سببیاس» بیمیلی برای ورود به جنگ را ابراز کند و خواستار حل مشکلات با ایران از طریق راهکار سیاسی شود.
اینک طرح ابتکاری صلح هرمز فضای خصومت و دشمنی را از جنگ طلبان منطقه گرفته و طنین همکاری و همگرایی با هدف خروج بیگانگان را نوید می دهد و در چنین شرایطی این حکام کشورهای عربی هستند تا در گام اول با تغییر ذهن و نگاه خود سنگ زیرین همکاری منطقه ای را بنیان گذاری کنند تا مردم این جغرافیای همیشه بحرانی بتوانند چند صباحی را در ارامش و امنیت سپری نمایند.
پوریا فیروزنژاد
- 17
- 1