سیدحسین موسویان، پژوهشگر دانشگاه پرینستون و عضو سابق گروه مذاکرهکننده هستهای در مقالهای برای نشریه المانیتور با اشاره به طرح «صلح هرمز» نوشت: «منافع حیاتی مشترک ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس بیشتر از تضادهاست؛ بنابراین ضروری است این کشورها روی منافع مشترک تمرکز کنند.» به گزارش «ایرنا» موسویان در این مقاله آورده است: «بعد از تلاش اخیر امارات برای کاهش تشنج با تهران، روحانی رئیسجمهور ایران طی نامهای طرح «صلح هرمز» را برای سران کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس ارسال کرده است.»
در چند سال اخیر روابط ایران و سه کشور عربستان، امارات و بحرین وارد فاز خصمانه و خطرناکی شده که ادامه آن میتواند به درگیریهای نظامی ختم شود. بروز خصومت آشکار در این روابط دلایلی داشت که به چند مورد اشاره میکنم. پژوهشگر دانشگاه پرینستون نوشت: «بعد از حمله نظامی عربستان به یمن، ابوظبی و بحرین در این حملات با عربستان مشارکت کردند درحالیکه ایران از حوثیها حمایت کرد.» بعد از اعدام شیخ نمر در عربستان و متعاقبا به آتش کشیده شدن سفارت عربستان در تهران، ریاض و منامه روابط دیپلماتیک خود با تهران را قطع کردند و ابوظبی هم سطح روابط را تقلیل داد. با رویکار آمدن ترامپ، واشنگتن از برجام خارج و با اعمال سختترین تحریمهای تاریخ، سیاست فشار حداکثری علیه ایران را اتخاذ کرد و امارات، عربستان، بحرین و اسرائیل از سیاست آمریکا علیه ایران حمایت کردند.
درحالیکه رقابت عربستان با ایران در سراسر منطقه ازجمله یمن، لبنان، عراق وسوریه ادامه دارد، اخبار منتشره در مورد بهبود روابط کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس با تلآویو؛ تهران را شوکه کرده است. درشرایطی که حملات نظامی اسرائیل به سوریه وعراق ومواضع ایران در این دوکشور در جریان است، تصمیم ترامپ درمورد به رسمیت شناختن بیتالمقدس بهعنوان پایتخت اسرائیل و جولان سوریه بهعنوان بخشی از خاک اسرائیل، تنشها در خاورمیانه را درحد بیسابقهای تشدید کرده است.
به گفته وی، با تظاهرات گسترده در خیابانهای بغداد و بیروت برای تغییرات در حکومت، خاورمیانه بیش از هر زمان دیگر نیازمند بازنگری سیاستهای جاری کشورهاست. درحالیکه بحران فلسطین و اسرائیل همچنان مهمترین بحران خاورمیانه است، رفع تقابلات منطقهای کشورهای حاشیه خلیجفارس بهویژه ایران و عربستان، تاثیر اساسی در حل بحرانهای جاری در یمن، عراق، سوریه و لبنان خواهد داشت. موسویان خاطرنشان کرد که توجه به سه نکته مهم لازمه ایجاد چنین تحولی در حوزه خلیجفارس است.
اول: در سه دهه بعد از انقلاب، کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس مواضع متحدی علیه ایران داشتند که دامنه اختلافات عربی- فارسی را گسترش میداد. اما با تحولات چند ساله اخیر همچون بحران در روابط سه کشور عربستان، امارات و بحرین با قطر؛ ساختار انسجام و همکاری گذشته بین کشورهای عضو شورا از بین رفته است. ضمن اینکه روابط عراق با کشورهای عضو شورا بعد از حمله صدام به کویت و حمله آمریکا به عراق دچار مشکلات اساسی بوده است. بنابراین واقعیت این است که هم «روابط عربی- عربی» و هم «روابط عربی- فارسی» در این منطقه دچار بحران شده است. بنابراین نیازمند نسخهای جدیدی برای صلح و دوستی پایدار در مورد هردو روابط هستیم.
دوم: من در چند سال اخیر مطالعات زیادی درمورد امکان برقراری روابط استراتژیک بین هشت کشور حاشیه خلیجفارس داشتهام و در این راستا گفتوگوهای زیادی با کارشناسان و مقامات این حوزه انجام دادهام. برای من مسلم شده که هر پنج کشور امارات، عمان، کویت، قطر و بحرین یک «ترس آشکار» از هژمونی ایران، یک ترس «نیمآشکار» از هژمونی عراق و یک «ترس پنهان» از هژمونی عربستان دارند. لذا نسخه صلح پایدار در حوزه خلیجفارس باید براساس رفع این نگرانیها و ایجاد نظامی برمبنای «هژمونی و سلطه صفر» باشد.
سوم: هر هشت کشور حاشیه خلیجفارس در مورد مداخله و عدم احترام به حاکمیت و سیاستهای قومیتگرایی دیگر همسایگان گلایهمندند. لذا فونداسیون صلح پایدار باید براساس اصول هفتگانه زیر باشد: ۱- عدممداخله در امور داخلی دیگر کشورها، ۲- تضمین حاکمیت کشورها ، ۳- شفافیت در عدم قومیتگرایی، ۴- عدم تغییر جغرافیای موجود، ۵ - احترام متقابل، ۶- تقویت منافع مشترک و ۷- تامین امنیت جمعی و برای همه.
موسویان ادامه داد: ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس هم اشتراک منافع دارند و هم تضاد منافع. اما منافع حیاتی مشترک آنها بیشتر از تضادهاست. بنابراین ضروری است که این کشورها روی منافع مشترک تمرکز کنند. همزیستی و همکاری و همگرایی بین کشورهای حاشیه خلیجفارس، تحول بنیادی در بهبود روابط جهان اهل تسنن و تشیع، تقویت دوستی و برادری بین مسلمانان را رقم زده و تاثیر مهمی بر تامین امنیت و ثبات و توسعه اقتصادی منطقهای وجهانی خواهد داشت. قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل درسال ۱۹۸۷، به دبیرکل ماموریت داده که گفتوگو با کشورهای حاشیه خلیجفارس برای نظام صلح و ثبات را آغاز کند که متاسفانه دبیرکل تلاشی جهت تحقق این ماموریت اساسی بهعمل نیاورد.
صلح و ثبات پایدار و مقابله با تهدیدات جاری منطقه همچون تروریسم، افراطگرایی، تقابلات قومی، جنایات سازمانیافته، تهدیدها و جنگهای نامتقارن و قاچاق مواد مخدر؛ مستلزم ایجاد سیستم همکاری و امنیت بین هشت کشور حاشیه خلیجفارس است؛ سیستمی مشابه سازمان امنیت و همکاری اروپا. نظام همکاری مذکور باید مسوولیت امنیت دریانوردی، تولید و صدور انرژی از تنگه هرمز را بهعهده بگیرد زیرا که بیش از یکچهارم مصرف انرژی جهان از این تنگه عبور میکند.
هشت کشور عضو سیستم همکاری خلیجفارس میتوانند یک «نیروی مخصوص» برای کمک به حل بحرانهای جاری در یمن، سوریه، افغانستان و عراق تشکیل دهند تا از طریق همکاری چندجانبه با سایر قدرتهای منطقهای و جهانی همچون ترکیه، مصر، اروپا، روسیه، آمریکا و چین؛ ثبات را به این کشورهای بحرانزده برگردانند. درحالیکه آمریکا مایل به کاهش تدریجی حضور نظامی در منطقه است، نظام همکاری خلیجفارس میتواند خروج نیروهای نظامی آمریکا و سایر قدرتهای خارجی را تسهیل و راسا مسوولیت تامین امنیت خلیجفارس را عهدهدار شود.
بنابراین زمان آن فرارسیده که ابتکار صلح توسط خود کشورهای منطقه آغاز شود. کویت و عمان تلاشهای شایستهای برای بهبود روابط با تهران داشتهاند. ورود امارات متحده عربی به این صحنه میتواند تاثیر تعیینکننده داشته باشد. برخی خبرها حاکی از نگرش مثبت عربستان و بحرین به نامه روحانی است. بدیهی است که شورای امنیت سازمان ملل باید نقش جدی برای تسریع این روند و تضمین اجرای توافقات جمعی آنها ایفا کند.
- 9
- 5