به گزارش فارس، «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران روز یکشنبه در «مجمع دوحه» به تشریح طرح پیشنهادی ایران برای کاهش تنش در خلیج فارس پرداخت.
ظریف در ابتدای سخنرانیاش با بیان اینکه غرب آسیا درگیر «آشفتگی شدید» است، گفت: «من معتقدم که دلیل ریشهای بحرانهای چندگانه و مزمنی که با آن روبرو هستیم، یک اختلال شناختی است: اختلالی که نه تنها کشورهای منطقه، بلکه قدرتهای جهانی هم از آن متأثرند.»
وزیر امور خارجه نشست دوحه را فرصتی منحصر به فرد برای «بازیابی پیشفرضها، بازسازی مفروضات و همفکری در مورد مسیری به سمت خروج از مخمصه منطقهای کنونی» توصیف کرد.
ظریف تفکر «حاصل جمع صفر» را اولین و پایدارترین اختلال شناختی توصیف کرد و گفت برخی همچنان تصور میکنند که حتی در جهان کنونی که همهچیز به هم مرتبط و متصل است، «یک طرف میتواند به هزینه دیگران، به منفعت برسد و میتواند با محروم کردن همسایگانش از امنیت، خود به امنیت دست یابد. این [روش] هرگز نتیجهبخش نبوده و هرگز نتیجهبخش نخواهد بود. امنیت، درست مثل تغییرات اقلیمی، مرز نمیشناسد و تقسیمناپذیر است.»
وی افزود: «اما این تمام مسئله نیست. ناهمگونی قدرت، ابعاد جغرافیایی، منابع طبیعی و انسانی و مواردی از این دست میان کشورهای منطقه ما، به نتایج فاجعهباری منجر شده است.»
وزیر امور خارجه ادامه داد: «برخی از بازیگران جهانی این ناهمگونیها و رقابتهای بیپایان در این منطقه را به چشم یک فرصت میبینند: در حقیقت، به عنوان زمینی حاصلخیز برای بسط حضور نظامی و فروش جنگافزارهای بیشتر به تقریبا تمام طرفها در این منطقه. اما این حضور خارجی، نه امنیت بازیگران خارجی را افزایش داده و نه امنیت این منطقه را. در حقیقت، این تنها به بروز فاجعه منجر شده است، از ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو "یو.اس.اس وینسنس" در سال ۱۹۸۸ گرفته تا ظهور افراطگرایی به عنوان نتیجه طبیعی حضور ایالات متحده در عراق و افغانستان - این نتیجهای بود که ما از همان اوایل سال ۲۰۰۱ پیشبینی کرده بودیم.»
ظریف با بیان اینکه بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ منطقه خلیج فارس یک چهارم واردات جنگ افزار جهان را انجام داده و میزان واردات تسلیحاتی خود را نسبت به پنج سال پیش از این دوره به دو برابر افزایش داده، گفت: «جای تعجبی نیست که اغلب این جنگافزارهای مرگبار را ایالات متحده فروخته است. اما سؤال واقعی این است: آیا این حجم عظیم فروش تسلیحات آمریکایی به این منطقه، حتی جزئی از آن ۷ میلیارد دلاری را که به اذعان رئیسجمهور [دونالد] ترامپ از سال ۲۰۰۱ در منطقه هدر رفته را جبران کرده است؟ منصفانه بگوییم، این اختلال شناختی تنها به قدرتهای جهانی محدود نیست. در واقع به هیچکس محدود نیست.»
وی ادامه داد: «برخی از بازیگران منطقهای ناهمگونیها را به چشم فرصتی برای دستیابی به هژمونی منطقهای میبینند. حمله صدام حسین به ایران و کویت، محاصره قطر توسط عربستان سعودی و جنگ علیه یمن برخی نمونههای سوء محاسبههایی فاجعهبار برای استفاده از فرصتهای مبتنی بر فرضهای غلط برای دستیابی به هژمونی منطقهای هستند.»
وزیر امور خارجه با بیان اینکه اغلب کشورهای منطقه به لطف دلارهای نفتی «تصور میکنند همهچیز خریدنی است»، گفت جنگافزار و حتی «سیاست خارجی» برخی کشورها با پول خریدنی است، اما «آیا امنیت را هم میتوان خرید؟ ثبات منطقهای را هم میتوان خرید؟»
ظریف با اشاره به اینکه وضعیت کنونی به نفع هیچکس نیست، گفت: «ما در ایران - تا حد زیادی شبیه به دوستانمان در قطر - اعتقاد داریم که ما به یک تغییر بنیادین چارچوب فکری نیاز داریم. تغییری مبتنی بر اصلاح شناختی و ساز و کار همکاری ذیل چتر سازمان ملل متحد. این مسئله جدیدی نیست: در واقع ما از سال ۱۹۸۵ این پیشنهاد را ارائه کردهایم.»
وی پیشنهاد اخیر «حسن روحانی» رئیسجمهور ایران تحت عنوان «ابتکار صلح هرمز» (HOPE) را ادامه «تعهد دیرینه» ایران به «یک چارچوب فراگیر و جامع منطقهای برای تعامل سازنده» توصیف کرد و گفت این ابتکار بر به رسمیت شناختن مسئولیت تکتک بازیگران منطقه برای «اطمینان از صلح، ثبات و رفاه در منطقه ما و بهره بردن از آن مبتنی است. این بر این فرض مبتنی است که این منطقه و جهان در حفظ آزادی تردد و انرژی برای همه، منفعی مشترک و حیاتی دارند.»
او هدف از این ابتکار را «ترویج همبستگی، مفاهمه متقابل، روابط مسالمتآمیز و دوستانه و همکاری میان همه کشورهای منطقه»، «اطمینان از تمامیت ارضی، استقلال سیاسی و حفظ مرزهای تمام کشورهای منطقه»، «همکاری در زمینه ریشهکن کردن تروریسم، افراطگرایی و تنشهای قومیتی»، «ترویج حل و فصل مسالمتآمیز تمام تنشها و منازعات منطقهای از طریق افزایش ارتباطات و هشدار به هنگام» خواند.
ظریف افزود: «ما برای رسیدن به این اهداف، پایبندی به اصولی مشترک را پیشنهاد کردهایم. اصولی نظیر گفتوگو و احترام متقابل، موضع برابر، احترام به حاکمیت یکدیگر، رد تهدید یا استفاده از زور، عدم تجاوز و عدم مداخله در امور داخلی یا خارجی یکدیگر.»
او با بیان اینکه به اعتقاد ایران رایزنیهای جمعی باید به یک «رویکرد منطقهای جدید» منجر شود، گفت روحانی این ایدههای اولیه را با سران تمام کشورهای حاشیه خلیج فارس به اشتراک گذاشته و از آنها خواسته است که به غنیتر شدن این ایدهها و حرکت به سمت اجرای آنها، کمک کنند.
وزیر امور خارجه ادامه داد: «ما می بایست از نشستهایی همچون مجمع دوحه برای تبادل نظر جمعی در خصوص این اصول و تدوین یک نقشه راه استفاده کنیم. ما میتوانیم طیفی گسترده از حوزههای همکاری از امنیت انرژی تا کنترل تسلیحات، سیستمهای هشدار زودهنگام و ایجاد یک منطقه عاری از سلاحهای کشتارجمعی ترسیم کنیم. ما میتوانیم اقدامات اعتمادسازی در حوزههای گوناگون از مدیریت آب تا ایمنی هستهای یا حتی تماسها و دیدارهای نظامی پیشنهاد کنیم و بر سر اجرای آن به توافق برسیم.»
وی افزود: «ما میتوانیم این فرآیند را با انعقاد یک پیمان جامع عدم تخاصم و عدم مداخله میان کشورهای حوزه هرمز شروع کنیم و تلاشهایمان در این راستا را به نتیجه برسانیم. ما قادریم ستادهایی مشترک به منظور اجرای اقدامات عملی در جهت گسترش همکاری ایجاد کنیم. ما می بایست بخشهای خصوصی و دانشگاهیمان را در طراحی و اجرای این ایدهها شرکت دهیم.»
ظریف ادامه داد: «درحالیکه بسیاری میتوانند استدلال کنند که تغییر پارادایم بر پایه همکاری و اعتمادسازی شاید چندان واقعبینانه نباشد، اما آنها قادر نیستند ویژگیهای پارادایم سیاست واقعگرایانه که طی چهار دهه گذشته بارها امتحان و به شسکت انجامیده است را چندان تشریح کنند.»
او افزود: «البته یک نکته قابل توجه نیز وجود دارد. همانند توافق هستهای برجام، هیچ ایده خوبی را نمیتوان توسط تنها یک طرف پیگیری کرد و هیچ توافقنامهای را نمیتوان به تنهایی توسط یکی از طرفین اجرا کرد. رفتار کوتهبینانه مسری است. همه میتوانستند از تغییر پارادایمی که برجام وعده داده بود—به عنوان یک پایه و نه سقف— بهره بگیرند؛ اما نمیتوان تنها از یکی از طرفین انتظار همکاری داشت درحالیکه دیگران مسیری در جهت مخالف را می پیمایند.»
وی در پایان گفت: «ما فرصتی در مقابل خود داریم تا سرانجام و به طور قاطع مسیرمان را تغییر دهیم و این تغییر مسیر در راستای بهبود زندگی و برای نسل آینده ما باشد.ما باید این فرصت را غنیمت شمرده و با تمام توان در مسیر اجرای آن گام برداریم.»
- 19
- 7