به گزارش جهان صنعت، فعلا روزی دو سه حکم رسانهای و چند توصیهنامه هم افشا میشود. آخرینش همین مهدی رحیمی باجناق فرید حدادعادل که دیروز مدیر روابط عمومی دفتر رئیس جمهور شد. تعداد بیشتری هم حتما پنهان میماند؛ خلاصه جا برای همه هست غیر از مدیران شایسته و جوانان بیکار و تحصیلکردهای که واقعا مستحق بهکارگیری در این مناصب هستند!
تخلف در «بهارستان»
فامیلبازی و استخدامهای شائبهدار و رانتی که این روزها خیلی بیشتر از هر وقت دیگری برملا شده و مورد توجه است البته صرفا در دولت مشاهده نمیشود. این آفت متاسفانه به جان همه ارکان و نهادها افتاده است. از مجلس گرفته تا شهرداری و… موارد و مصادیق آن هم آنقدر زیاد است که دیگر فهرست کردن آن کار سادهای نیست. تازهترینهایشان را اما اگر بررسی کنیم، باید نگاهی به تخلف صورت گرفته در انتصاب مدیرکل فرهنگی و روابط عمومی مجلس اندازیم. محمدعلی قندهارینیا که گویا از چهرههای نزدیک به سعید احدیان است در حالی این سمت را به عهده گرفته که یکی از شرایط احراز این پست داشتن مدرک کارشناسی ارشد و حداقل پنج سال سابقه کار یا داشتن مدرک کارشناسی و ۱۰ سال سابقه کار است. قندهارینیا اما فقط دیپلم دارد!
حاشیهسازی در «بهشت»
حواشی استخدامی در «بهشت» هم تمامی ندارد. شاهد آنکه ماجرا بعد از جنجال انتخاب زاکانی با وجود آن همه مانع قانونی تمام نشد و شهردار جدید به تنهایی کلی حاشیه درست کرد. از آن سوالات و چارچوبهای عجیب که برای استخدامها در مجموعه شهرداری گذاشته بود گرفته تا ماجرای صدور حکم دستیاری برای دامادش که نهایتا با فشار افکار عمومی به لغو حکم کشید. جناب زاکانی اما انگار قصد کوتاه آمدن ندارد و قصد کرده تا شخصا برای جریان سیاسی متبوعش هزینهتراشی کند. شاهدش همین ابداع شاعرانه اخیر! او برای مرتضی امیری اسفندقه شاعر انقلابی، سمتی تحت عنوان «دستیار ویژه در حوزه شعر و ادبیات» ابداع کرده و در حکم انتصاب او نوشته است: «با نگاهی نو به ظرفیت بیبدیل شعر مومنانه و شناسایی و حمایت از استعدادهای این عرصه در محلات و مساجد مسیر تحقق گفتمان انقلاب اسلامی هموارتر گردد.»
رسانهای شدن این حکم هم کلی حاشیه به همراه داشت و این سوال را به ذهن رساند که آقای شهردار برای مدیریت کلانشهری مثل تهران و حل مشکلات عظیم آن از جمله آلودگی، ترافیک و… چه نیازی به شعرهای انقلابی دارد؟!
انتصابات پرحاشیه وزارت نفت
در ادامه اخبار مربوط به انتصابات رانتی اما یک بار دیگر به وزارت نفت رسیدیم؛ همان وزارتخانهای که چندی قبل با برملا شدن نامه سنگدوینی نماینده مجلس و توصیه به استخدام رسمی دخترش سر زبانها افتاد و فرافکنیهای نماینده محترم و رو کردن فهرست انتصابهای این وزارتخانه در دوره زنگنه هم غائله را ختم نکرد. خبر جدید که به نقل از مهدیافشار نیک، سردبیر «از نفت چه خبر» در فضای مجازی چرخید این بود که دو نفر از نزدیکان سعید جلیلی در دو معاونت وزارت نفت پست گرفتهاند. بر این اساس سجاد خلیلی به عنوان معاون هیدروکربن و احمد اسدزاده به عنوان معاون بینالملل منصوب شدهاند. آن هم در حالی که هر دو نفر در سطح کارشناسی ساده قرار داشتهاند و حالا به یمن روی کار آمدن دولت جدید معاون شدهاند. البته هنوز هم جدیترین حاشیه این وزارتخانه با فاصله مربوط است به حقوق ۳۲ میلیون تومانی جناب کهتری که فقط یک ماه است مسوول دفتر وزیر شده و روابط عمومی وزارتخانه نیز در دفاع از پرداخت این حقوق نجومی اشاره کرده که این رقم بیشتر از سقف پرداختی نیست.
سهم حامیان و فامیل
آنچه تا اینجا گفته شد، صرفا انتصابهای قابل توجه و شائبهداری بود که دیروز خبرش در رسانهها آمد و اخبار مشابه آن در روزهای گذشته هم کم نبوده است. مثلا یک روز قبل، درست وقتی هنوز حرف و حدیثها درباره اینکه چرا خانم لاله افتخاری نماینده پیشین مجلس روش رییسی در اداره کشور را سیره ائمه معصومین دانسته و در راستای مقدس جلوه دادن دولت کوشیده است، خبر رسید که پسرش به عنوان مدیرعامل موسسه صندوق حمایت و بازنشستگی کارکنان فولاد انتخاب شده است!
انتصاب او اولین انتصاب پرحاشیه در دولت سیزدهم نبود اما قطعا سریعترین بود چون مدیحه از دهان مادر خارج نشده، پسر پست گرفت! و البته واکنشهایی را هم به همراه داشت. این سرعتعمل در حالی است که حتی برخی نزدیکان دور و نزدیک رییسجمهور برای رسیدن به جایگاههای مورد علاقه خود بیش از اینها صبر کردند. مثلا همین خانم زینب کدخدا دخترخاله جمیله علمالهدی که دیروز، پریروز معلوم شد رییس دانشکده دندانپزشکی دانشگاه شهید بهشتی شده است. نظر دادن درباره سهم شایستهسالاری در انتصاب او البته در تخصص ما نبوده و باید دید که اساتید دانشگاه چه نظری دارند اما امر مسلم این است که او هم در موقع خوبی پست نگرفت. بد نبود که آقایان صبر میکردند تا از ماجرای انتصاب دختر نماینده در وزارت نفت، حکم زدن برای داماد زاکانی و سایر اخباری که جامعه را نسبت به سونامی فامیلبازی نگران کرده، فروکش کند و بعد این پست را که بوی رانت و تعارض منافع میدهد، به وی بدهند.
آمار تقریبی
حالا که بحث انتصابها داغ است باید یادآوری کنیم که تقریبا یک ماه قبل در برخی رسانهها و شبکههای اجتماعی گزارشی منتشر شد که نشان میداد فقط ۱۸۰ انتصاب در حوزه معاونان وزیر، استانداران، مدیران سازمانهای بزرگ دولتی، مشاوران و روسای دانشگاههای مهم در دولت سیزدهم انجام شده است. بررسی این انتصابها هم نشان داده بود که ۹۶ نفر سوابق کاری همرتبه یا نزدیک به سمت جدید را دارند و سوابق ۸۴ نفر از این افراد به لحاظ ارتباط با مسوولیت جدید و سطح سمت مجهول است! جالب آنکه وزارت نفت و بعد هم وزارت کار و وزارت آموزشوپرورش از نظر همسطحنبودن یا غیرمرتبطبودن انتصابها و مجهولبودن سوابق افراد در صدر فهرست قرار گرفته بودند. کمترین میزان انتصابهایی از این دست اما در وزارت اطلاعات دیده شده بود. حالا که یک ماه گذشته حتما تغییرات بیشتری در وزارتخانهها و سایر زیرمجموعههای دولت صورت گرفته و ارقام اعلام شده تفاوت کرده است. به خصوص که اخبار مربوط به فامیلبازی و انتصابهای رانتی هم افزایش یافته است.
از لطمه به روند اداره امور تا کاهش اعتماد عمومی
علی محمد نمازی *عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران-اتفاق ناگواری در حال رخ دادن است. آن هم از ناحیه اعضای دولتی که در شعارهای انتخاباتی وعده مقابله با انحصارگرایی، باندبازی و… را داده و میخواستند که ضابطه را جایگزین رابطه کنند. اکنون اما شاهد اتفاقاتی هستیم که برخلاف قولها و شعارهای داده شده است.
این مساله اهمیت ویژهای دارد به خصوص که در گذشته شاهد این میزان تسلط رابطه نبودیم. مثلا مجلس پنجم در جریان تصویب برنامه سوم به اینکه سالانه ۱۰ درصد نیروها بازنشسته شده و میزان کمتری مشغول به کار شوند، رای داد. نمایندگان مجلس میدانستند که با پایبندی به این اصل به محبوبیت خود صدمه میزنند اما برای اینکه با این رویه دولت به مرور کوچکتر شود، آن را تصویب کردند. حتی از طرح استخدام نیروهای حقالتدریسی به خاطر اینکه با برنامه سوم مغایر بود، حمایت نکردند.
من زمانی که در حوزه اجرایی بودم هم شاهد بودم که ردیفهای استخدامی با خساست، اختصاص داده میشد. به این خاطر که برای استخدام نیرو در دولت به ردیف حقوقی و پست خالی نیاز است.
اکنون اما در اخبار میبینیم که مرتبا نیروهای جدید به کار گرفته میشوند و هم در ارتقا و تخصیص پستها به افراد روابط بر ضوابط حاکم شده است. از همین رو شاهدیم که فرزندان و دامادها و… به کار گرفته میشوند.
این پدیده بسیار بدی است و بر نارضایتی مردم و جامعه میافزاید، چراکه اکنون نرخ بیکاری دو رقمی و در حال افزایش است. تحصیلکردگان بسیاری بیکار هستند و وقتی این اخبار به سمع و نظر جویندگان کار و خانوادههایشان میرسد برای نظام اثر تخریبی دارد و به ضعیف شدن رابطه بین دولت و ملت میانجامد. به خصوص که با وجود شبکههای مجازی این اخبار خیلی سریع منتشر میشود و به اعتماد عمومی آسیب میزند.ضمن اینکه اگر شایستهسالاری را فراموش کنیم کارها پیش نمیرود و به اداره امور کشور آسیب وارد میشود. نیروهایی که بر اساس رابطه به کار گرفته میشوند قطعا از عهده کارها برنخواهند آمد و به روند عمران و آبادانی کشور لطمه خواهد خورد.
به نظر من لازم است که رییسجمهور در دولت از وزرای خود بخواهد و تاکید کند که شایستهسالاری و رعایت ضوابط را به هیچوجه فراموش نکنند و برای کوچک کردن دولت تلاش کنند. طبیعی است که با به کارگیری نیروها به صورت بیمورد دولت فربهتر خواهد شد و این نتیجه خوبی ندارد.
انتقاد یک فعال سیاسی از جایگزینی "دامادسالاری" به جای "شایسته سالاری"
مسیح مهاجری در روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: به نیت خیرخواهی، از انتصابات دولت سیزدهم، نه فقط هیأت دولت بلکه دستگاههای مختلف اجرائی و ردههای مختلف، انتقاد کردیم و نوشتیم نیروهای کاردان را محصور در جناحها ندانید و به سراغ نیروهای مستقل هم بروید که در میان آنها افراد دلسوز و خدوم فراوانند.
این خیرخواهی و توصیه خالصانه را برنتابیدند و شفاهاً و کتباً جواب دادند. ما شفاهی را هضم کردیم و کتبی را عیناً در روزنامه به چاپ رساندیم بدان امید که شاید برای حفظ ظاهر جواب داده باشند و در عمل قدری تغییر مسیر دهند و به نفع کشور و مردم به سراغ نیروهای مستقل بروند.
با گذشت چند روز، خبرهای زیادی از انتصابات فامیلی در رسانهها منتشر شد که بیشتر آنها «دامادمحور» بودند. امیدوار بودیم با ملغی شدن حکم صادره توسط شهردار تهران برای دامادش، اصولاً انتصابات «دامادمحوری» یکسره ملغی شوند ولی خبری نشد که هیچ، انتصابات به سایر فامیلها هم سرایت کرد.
با مشاهده این وضعیت به این نتیجه رسیدیم که این، همان «شایستهسالاری» است که در شعارهای انتخاباتی حضرات مطرح بود و ما نمیدانستیم منظور چیست. آنها میدانستند که شایستهها فقط در همین مجموعه حضور دارند و با همین انتصابات میتوان مطمئن شد که مصادر امور به افراد شایسته سپرده شده است. اخیراً دایره شایستگان، شامل دوستان و حتی حقوق نجومی در یکی از وزارتخانهها هم شده بطوری که صدای خودیهایشان را هم درآورده است.
این روش البته چندان هم بدیع و جدید نیست. در دولتهای گذشته هم همین نوع شایستهسالاری را تجربه کردهایم و نتایجش نیز نصیب کشور و ملت شده است. بنابراین، نمیتوانیم حساب دولت سیزدهم را در این زمینه از دولتهای گذشته جدا کنیم و آن را به پیمودن راهی که دولتهای قبل از آن نرفتهاند متهم نمائیم.
اگر سخنی در این مقوله برای گفتن وجود داشته باشد، ایراد گرفتن از دولت سیزدهم نیست، بلکه نالیدن از روش نادرستی است که در نظام جمهوری اسلامی نهادینه و به یک فرهنگ غلط تبدیل شده است. در این فرهنگ غلط، رسم بر اینست که هرکس از مجموعه ما باشد، متعهد و انقلابی و اهل خدمت و کارآمد است و هرکس از مجموعه ما نباشد هیچیک از این ویژگیها را ندارد.
این فرهنگ غلط، که اختصاص به یک دولت خاص ندارد و سالهاست که فرهنگ مسلط بر انتصابات در بخشهای قابل توجهی از نظام جمهوری اسلامی شده، منشأ بسیاری از مفاسد و انحرافات است. ما نباید خود را فریب بدهیم و برای پیدا کردن عوامل فسادزا به سراغ مواردی خارج از عملکردهای خودمان برویم. این، میکروبی است که خودمان آن را به جان این نظام انداختهایم. بنابراین، باید از خودمان شروع کنیم.
اگر به مسئولین توصیه میکنیم «از شهید بهشتی بیاموزید» برای اینست که آن عالم عامل و بااخلاص، به شایستهسالاری به معنای واقعی پایبندی نشان میداد. حضرات، چه این جناح و چه آن جناح، در انتخابات شعار شایستهسالاری میدهند و دیگران را به خاطر عدم پایبندی به شایستهسالاری و فروغلطیدن در فامیلسالاری تخطئه میکنند ولی وقتی به قدرت میرسند، یادشان میرود که نباید دو کلمه «فامیل» و «شایسته» را جابجا کنند و فامیلسالاری و دوستسالاری را با «شایستهسالاری» نباید یکسان بدانند.
اگر درباره انتصابات هشدار میدهیم به این دلیل است که مایل هستیم دولت فعلی به سرنوشت دولتهای قبلی دچار نشود. به آنها هم هشدار دادیم و دادند ولی غیر از بعضی موارد، حاضر به پذیرفتن نشدند. ما به عنوان رسانه، قدرت اجرائی نداریم ولی هشدار دادن را وظیفه خود میدانیم، تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال.
- 18
- 5
کاربر مهمان
۱۴۰۰/۸/۱۲ - ۱۱:۵۷
Permalink