خبرفوری نوشت: در آستانه یکسالگی انتخابات ریاست جمهوری و رای ۱۸میلیونی به سید ابراهیم رئیسی، حالا او در پایینترین حد محبوبیت قرار دارد؛ اما چرا؟رئیسی و حامیان او در یکساله گذشته سطح انتظار مردم را بالا برده و حتی تاکید کردند که با وجود تحریمها، آنها وضعیت اقتصاری را بهبود میبخشند.در همین راستا یارانههای جدیدی وعده داده شد و وزیر کار دستمزد کارگران را تا ۵۷درصد بالا برد و وقتی هم حرف از گرانی به میان آمد، معاون وزیر صمت دستور داد که قیمتها پایین بیاید؛ که البته نیامد!
به این ترتیب افکارعمومی از دولت رئیسی انتظار گرانی ندارد و همین امر گرانی خودرو، برنج، اینترنت، نان، ماکارونی و دهها قلمکالای دیگر را برای افکارعمومی غیرقابل قبول کرده است.اما چرا رئیسی در کنترل قیمتها موفق عمل نکرد و دولت و مجلس یکدست، ناتوان از پایین نگه داشتن قیمت اقلام ضروری هستند؟
به نظر میرسد که ۵ اشتباه، دولت رئیسی را به نامحبوبترین دولت در سال اول فعالیت در تاریخ دولتهای پس از انقلاب تبدیل کرده است.
اول: رئیسی مانند روحانی از دولتی ناهمگون استفاده کرد. او عملا دولتی ائتلافی تشکیل داد که در آن وزرا و معاونینی نامتجانس قرار دارند. اختلاف در تیم اقتصادی، اخیرا با حذف دو معاون از کمیسیون اقتصادی علنی شده است و این اختلافات باعث شده تا دولت برنامه واحدی برای حل مسائل اقتصادی نداشته باشد.جالب اینکه برخلاف تصورات اولیه، دولت رئیسی حتی با مجلس نیز همسو نیست و این اختلاف در جریان لایحه بودجه ۱۴۰۱ و ماجرای حذف ارز ترجیحی خود را نمایان کرد. اقدامی که حالا با گرانی نان، ضربهای کاری به طبقات محروم هوادار دولت زده است.
دوم: دولت رئیسی درست مانند دولت روحانی، فاقد پایگاه اجتماعی ثابتی است. در واقع رئیسی از محبوبیت برخی جریانات اصولگرا بهره برده تا تشکیل شود، اما آرای شخص رئیس جمهور، نه ناشی از محبوبیت او، بلکه آرایی سلبی برای جلوگیری از تکرار دولت روحانی است؛ بنابراین رئیسی و دولتش محبوبیت ذاتی ندارند.استفاده رئیسی از رحم اجارهای محبوبیت جریانات اصولگرا باعث شده تا به محض افشای اختلافات او با دیگر جریانات، محبوبیت رئیسی نیز سقوط کند.
سوم: رئیسی در جریان مذاکرات هستهای نیز اشتباه روحانی را تکرار کرد. روحانی با طولانی کردن مذاکرات، به طرف مقابل پیام داد که تا هر زمانی بخواهد حاضر است گفتگوها را ادامه دهد، چراکه به دنبال توافق است. رئیسی هم به رغم بنبست مذاکرات، اصرار دارد گفتگوها را ادامه دهد. این روند، اقتصاد ایران را سرگردان کرده و صاحبان کسب و کار نمیدانند که باید خود را با شرایط توافق تطبیق دهند یا عدم توافق.به نظر میرسد ضرر بلاتکلیفی مذاکرات از شکست گفتگوها بیشتر است و رئیسی نباید با تکرار خطای روحانی، بار دیگر اقتصاد ایران را در باتلاق دیپلماسی گرفتار کند.
چهارم: رئیسی مانند روحانی از ظرفیتهای فضای مجازی به قدر مطلوب استفاده نمیکند. روحانی با وجود نزدیکی سیاسی به خاندان لاریجانی، نتوانست یا نخواست مانع از تصمیم اشتباه دستگاه قضایی برای فیلتر تلگرام شود.رئیسی هم اکنون در برابر فشارهای "صیانت" از سوی همان طیف تندرو ایستادگی نکرده و به طور مداوم از محبوبیت خود میکاهد. اگر در دوره رئیسی، محدودیتهای شدید بر فضای مجازی اعمال شود، اندک امیدها به حفظ رونق کسب و کار در فشار تحریم و سوءمدیریت از بین خواهد رفت.
پنجم: رئیسی با اینکه در دستگاه قضا سابقه خوبی در برخورد با فساد داشت، در مقام ریاست جمهوری نتوانست عملکرد قابل قبولی در مبارزه با فساد داشته باشد؛ بنابراین فساد ساختاری دولت ادامه یافت که مهمترین مصداق آن، قدرتنمایی مافیای خودرو در افزایش قیمتها و ضعف دولت در کنترل مافیاست.
رئیسی به خوبی میداند که مافیای اقتصادی چطور منافع مردم را به خطر انداخته؛ برخورد با این مافیا نیاز به اصلاحات ساختاری و نه برخوردهای فرمایشی دارد. با این وجود رئیسی برنامهای برای اصلاحات ساختاری ندارد و همین امر دست مافیا را باز گذاشته تا به بهانه تحریم، تبر بر ریشه اقتصاد ایران بزند.دولت رئیسی و مجلس انقلابی حتی در زمینه شفافیت هم گامهای درخوری، آنطور که حامیان انتظار داشتند برنداشتند و همین امر فرصت برای فساد را افزایش داده است و اگر اندک نظارت فعالان فضای مجازی هم نباشد، مافیا به فساد خود بیشتر ادامه خواهد داد.به این ترتیب، نزدیک به یک سال پس از انتخابات ۱۴۰۰، حالا رئیسی شاید ناخواسته، به همان راهی میرود که روحانی رفت و این شاید از او، نامحبوبترین رئیسجمهور تاریخ ایران را بسازد.
- 17
- 4