حكم تختروانچي را واعظي رييس دفتر امضا كرده و حكم جديد ابوطالبي را رييسجمهور.
مهاجرت تختروانچي به نهاد رياستجمهوري به رسانههاي مخالف دولت اين بهانه را داد كه بگويند تيم مذاكرهكننده به دليل شكست برجام هر كدام به گوشهاي فرستاده شدهاند، ظريف سكوت كرده، عراقچي ميخواهد سفير شود و تختروانچي هم به جايي رفته كه ارتباط چنداني با تخصص اصلياش ندارد.
فارغ از درستي يا نادرستي گمانهزنيهاي منتقدان دولت اما ميتوان از چرايي امضاي حكم تختروانچي و ارتباط آن با ديگر اتفاقات دفتر رييسجمهور پرسش كرد و در مورد مسائلي كه چندي است درباره رييس دفتر جديد مطرح ميشود تاملي دوباره كرد.
واعظي بر جاي نهاونديان نشسته است؛ مردي كه در سكوت كار خود را پيش ميبرد و بر كنار رييسجمهور نشستن اصرار عجيبي داشت با تغيير دولت مدتي شايعه معاون اول شدنش هم مطرح بود كه البته كنار زدن جهانگيري تا بدان حد كاري غيرممكن بود.
واعظي بعد از پيروزي روحاني در سال ٩٢ برخلاف انتظار به جاي وزارت خارجه به وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات رفت، در آن پست خوش درخشيد و با ممانعت از قطع شدن تلگرام در روز انتخابات مجلس و رياستجمهوري نقشي موثر در پيروزي حاميان دولت ايفا كرد.
رضايت روحاني از عملكرد واعظي در دور دوم او را به پستي مهمتر بالا كشيد، حالا او هم رييس دفتر رييسجمهور است و وقت ملاقات با ساير وزرا را تعيين ميكند و هم يكي از نيروهاي خودش را جوانترين وزير جمهوري اسلامي كرده است.
در پست جديد گويي با واعظي جديدي مواجهيم، در واقع تغييرات در دفتر رييسجمهور به كاهش نقش محمد نهاونديان و حميد ابوطالبي يا آمدن مجيد تختروانچي ختم نميشود. فراموش شدن مرتضي بانك كه يكي از موثرترين چهرههاي نهاد رياستجمهوري در دولت يازدهم بود را هم بايد در رديف تغييرات هدفمند دفتر رييسجمهور و مجموعه نهاد رياستجمهوري قرار داد. واقعا واعظي چه سودايي در سر دارد؟ از نظر او تختروانچي در وزارت خارجه موثرتر است يا در نهاد رياستجمهوري؟ اصلا بودن يك ديپلمات در نهاد چه خاصيتي دارد؟ قرار است اتفاقاتي بيفتند كه نهاد رياستجمهوري بيشتر از سياست داخلي به سياست خارجي بپردازد؟ و اصلا براي پست معاونت سياسي تخصص و مهارت و سابقهاي مرتبط با اين سمت لازم نيست؟ الان متخصص اين كار در حلقه يك رييسجمهور كيست؟ آشنا در مركز بررسيهاي استراتژيك؟
اختلافات واعظي و اصلاحطلبان و فراكسيون اميد را چگونه بايد تحليل كرد؟ شايعاتي است بياساس يا روز به روز قوت خواهد گرفت و در بزنگاهي كار دست دولت اعتدال ميدهد؟
حرف و حديثها درباره دخالت رييس دفتر در چينش كابينه دوازدهم و نقش او در اختلافات موجود در حالي است كه خودش ميگويد «دفتر رييسجمهور بايد چشم و گوش وي باشد تا پيش از بيشتر شدن اختلاف سليقهها به آنها رسيدگي و رفع كند». تلاش او براي حل و فصل اختلافات موجود به لبخند زدنهاي بعد از جلسه هيات دولت و تكذيب اختلافات، خلاصه ميشود. واعظي در حالي از برقراري روابط صميمانه در دولت ميگويد كه چهرههاي موثري در ميان اصلاحطلبان او را مسوول كاهش نقش جهانگيري در دولت ميدانند.
اختلافات رييس دفتر با اصلاحطلبان
اختلاف واعظي با اصلاحطلبان در دولت دوازدهم اوج گرفته اما مساله امروز و ديروز نيست. او در انكار نقش اطلاح طلبان در پيروزي روحاني نه تلويحا و با اشاره غيرمستقيم كه با صراحت وارد ميدان شده است و در يكي از سخنرانيهايش نقش اصلاحطلبان در پيروزي روحاني را آنگونه كه بود نپذيرفت. مصداق اين مدعا چالش لفظي او با محمدرضا عارف رييس فراكسيون اميد در ماههاي پيش از انتخابات مجلس است جايي كه يكي از بزرگان اصلاحات در پاسخ به واعظي كه مدعي شده بود روحاني بدون اصلاحطلبان نيز ميتوانست رييسجمهور شود، با طعنه گفته بود «حداقل به اندازه همان هفت دهم درصد براي ما نقش قائل باشيد.»
واعظي البته نقش اصلاحطلبان در انتخابات ٩٤ و كسب ٣٠ كرسي تهران را هم كمرنگ ميپنداشت. از همين رو در جشني بعد از انتخابات مجلس پشت تريبون رفت و اثربخش بودن كليد واژه «تكرار ميكنم» را انكار كرد. «اميد» را محصول فكر همطيفان خود دانست. به اعتقاد او پيروزي در انتخابات مجلس سه ضلع داشت: اعتدال و توسعه، طيف حامي لاريجاني و اصلاحطلبان. بيان اين نظريه از سوي واعظي در همان جلسه مورد اعتراض الهه كولايي فعال سياسي اصلاحطلب قرار گرفت.
اينگونه اظهارنظرها تنها اقدام عملي براي عبور از اصلاحطلبان نيست و لابيكردنهاي به نفع لاريجاني در جريان انتخابات هيات ريسه مجلس را نيز بايد به آن افزود. لابيگريهايي كه صداي نمايندگان اصلاحطلب را درآورد. چالش كنوني فراكسيون اميد و درگير بودن با رفقاي نيمهراه كه دستشان را در حنا گذاشتهاند نيز ناشي از همين اعمال نفوذها است.
به همين خاطر است كه انتصاب محمود واعظي به عنوان رييس دفتر رييسجمهور اصلاحطلبان را مكدر كرد. چراكه آنها اصرار داشتند كه رييس دفتر رييسجمهور بايد فردي نزديك به رييسجمهور و از ميان بدنه حاميان او باشد نه فردي نزديك به اصولگرايان معتدل. اصلاحطلبان نميخواستند روزي برسد كه رييس دفتر رييسجمهور پشت تريبون با اصلاحطلبان بحث كند و يك هفته بعد در كنگره حزب خود از لاريجاني به عنوان سخنران دعوت كند.
صميميت رييس دفتر با علي لاريجاني
اصلاحطلبان نسبت به حسن نيت واعظي اطمينان خاطر ندارند و اين عدم اطمينان ناشي از عملكرد چند ماه او است. از يك سو اعمال نفوذ در انتصاب وزرايي كه مورد تاييد اصلاحطلبان نبودند و از سوي ديگر بازي در تيم لاريجاني. نزديكترين فرد دولت به رييسجمهور در حالي به سمت لاريجاني تمايل دارد كه گمانه كانديداتوري علي لاريجاني در انتخابات ١٤٠٠ طرح شده و حتي برخي از دو قطبي احتمالي لاريجاني- جهانگيري سخن ميگويند.
در اين بين مشاهده ميشود كه اسحاق جهانگيري با وجود نقش موثري كه در پيروزي روحاني در انتخابات ٩٦ ايفا كرد، در دولت كم فروغتر از قبل شده است. جهانگيري كه در دولت يازدهم به واسطه عملكرد رييس دفتر رييسجمهور مرجع وزرا بود حالا به واسطه رفتن نهاونديان به معاونت اقتصادي و آمدن واعظي به دفتر رييسجمهور به حاشيه رانده شده است. در اين بين دولتيها سعي ميكنند هر خبري در مورد استعفا يا اختلاف را تكذيب كنند. اما ادامه اين روند باعث ميشود ماههاي آينده خبرهاي بيشتري از دلخوريها و كدورتهاي موجود منتشر شود.
بيتوجهي به ضعفها
اختلاف واعظي با اصلاحطلبان و اعمال نفوذهاي او در جهت تقويت حزب متبوعش تنها نكته قابل توجه نيست. تغيير و تحول در معاونت سياسي رييسجمهور نيز از جمله موضوعاتي است كه نبايد از آن غافل شد.
ضعف در توجه به سياست داخلي در حالي جلبتوجه ميكند كه به ضعفهاي ديگر نهاد رياستجمهوري نيز توجهي نميشود. دولت يازدهم از همان ابتدا به خاطر عملكرد ضعيف معاونت ارتباطات خود مورد انتقاد بود اما شاهديم كه در دولت دوازدهم نيز هيچ تغييري در اين بخش مشاهده نميشود. واعظي نيز به عنوان رييس دفتر بانفوذي كه در همه عزل و نصبها دخالت دارد، توجهي چنداني به اين بخش نميكند و ترجيح ميدهد كه زمان خود را صرف موضوعات به ظن خود مهمتر كند. او خط دادن به رييسجمهور براي انتخاب وزير علوم يا ارتباطات را در اولويت قرار ميدهد و سعي ميكند كه جايگاه مناسبي براي خود در افق ١٤٠٠ بيابد. اينكه معاونت ارتباطات چطور عمل ميكند يا معاون سياسي چقدر بر ساختار سياست داخلي ايران مسلط است در درجه دوم اهميت قرار ميگيرد وقتي رياست دفتر رييسجمهور يكي از پرقدرتترين سمتها در ساختار دولت باشد و رييس دفتر مستقر دنبال منفعت خود و همحزبيهايش باشد.
وظايف رييس دفتر رييسجمهور
روشن است كه انجام امور جاري و وظايف روتين رييس دفتر رييسجمهور نيز در قاعده اين هرم قرار ميگيرد. وظايف و مسووليتهايي كه شايد عموم مردم از چند و چون آن چندان اطلاع نداشته باشند. هماهنگي، تهيه و تنظيم اوقات، برنامه ملاقاتها، جلسات، سفرها و ديدارهاي رييسجمهور يكي از همين وظايف است و به موجب آن شاهديم كه رييس دفتر امكان مييابد كار يك وزارتخانه را سريع راه انداخته و ديگري را ماهها منتظر نگاه دارد.
تهيه و تنظيم مشروح يا خلاصه مذاكرات با اشخاص، مقامات داخلي و خارجي از ديگر وظايف رييس دفتر رييس جهمور است و به رييس دفتر فرصت ميدهد تا سايه رييسجمهور شده و همهجا حاضر باشد. اين حضور بدون شك به ياري كساني خواهد آمد كه از هر فرصتي براي پيشبرد اهداف سياسي خود بهره ميگيرند.
دريافت، ثبت و اعلام نظرات رييسجمهور و انعكاس آن به مراجع ذيربط سومين وظيفه رييسدفتر رييسجمهور است. ارتباط با استانداريها، دستگاههاي اجرايي، قوه قضاييه، قوه مقننه و... را نيز بايد به فهرست وظايف رييس دفتر افزود. همين وظيفه است كه فرصتسازي ميكند تا آنطور كه برخي ميخواهند لابي كنند و دامنه نفوذ خود را از دولت به ساير نهادها بكشانند.
مديريت چرخه گردش مكاتبات، آمادهسازي نامهها، مستندات و مدارك اداري مرتبط جهت استحضار، هماهنگي در ارايه خدمات پشتيباني، اداري و مالي، پشتيباني امور حفاظتي رييسجمهوري سابق و خانواده آنها، تجهيز و بههنگامسازي حوزه دفتري به فناوريهاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي چند رسانهاي و نگهداري آن با همكاري ساير واحدهاي ذيربط و انجام امور مراسلات، مكاتبات، تهيه و تنظيم پيشنويسها، نامهها، ويرايش و تلخيص مكاتبات و گزارشهاي استحضاري نيز از ديگر وظايف رييسدفتر رييسجمهور به حساب ميآيد.
- 15
- 4