در شرایطی که اشتغالزایی یکی از بزرگترین مشکلات اقتصاد ایران بهحساب میآید، افرادی با صرف هزینه و زمان خود کسبوکارهای مختلف و شغلهای گوناگون ایجاد کردهاند. دولت بهتر از همه میداند اشتغالزایی از کنترل تورم هم سختتر است و شاید همین یکی از دلایلی باشد که رئیس دولت بهشدت مخالفت خود را فیلترینگ تلگرام مطرح کردهاست؛ رئیسجمهوری، حسن روحانی تلویحا مخالفت خود را با بیکار شدن ۱۰۰هزار نفر بهواسطه فیلترینگ تلگرام اعلام کردهاست.
در همین باره به گفته مراد راهداری «در شرایط کنونی که گستره اعتراضات بهصورت مستقیم به وضعیت اقتصادی اشاره داشت بیکارکردن ۱۰۰هزار نفر دیگر طبعا تاثیر مثبتی بر آرامسازی معترضان اقتصادی ندارد» و حتی «بهدلیل نامتمرکز بودن این تعداد نیروی کار تبعات منفی بیشتری بر وضعیت موجود خواهد داشت.» آنهم در شرایطی که به گفته این اقتصاددان «۱۳میلیون نفر بیکار، خود خطری بسیار جدیتر از آمریکا و جنگ برای جمهوری اسلامی ایران دارد». در ادامه گفتوگوی «آسمان آبی» با مراد راهداری، اقتصاددان را در این زمینه میخوانید.
شورای عالی امنیت ملی بهدلایلی تلگرام را فیلتر کرد. این کار به بیکار شدن ۱۰۰هزار نفر به گفته رئیسجمهوری منجر شد. آمارهایی هم از تعطیل شدن ۹هزار کسبوکار میگویند. اینها عدهای بودهاند که خود اشتغالزایی کرده بودند. از منظر امنیت سرمایهگذاری این تصمیم چه تاثیری بر شرایط موجود داشتهاست؟
بحث امنیت سرمایهگذاری در اقتصاد مثل تصور عامه نیست که مثلا اگر کشوری مثل افغانستان، عراق و سوریه وارد جنگ شود امنیت اقتصادی از بین میرود. درحالیکه امنیت مسائل زیادی را در برمیگیرد که عمدتا بیرون از این ادبیات است. مثلا اگر قوانین خیلی تغییر کنند امنیت سرمایهگذاری از بین میرود.
مسائل دیگری مثل تسهیلات، تغییر نرخ بهره، تغییر ارز، ثبات ارزش پول همگی در امنیت اقتصادی تأثیر میگذارد. تصمیمات یکی دوهفتهگذشته نیز که مدنظر رئیسجمهوری هم هست، در فضای کسبوکار تاثیر بسزایی گذاشته است. این فضای کسبوکار ابزاری به نام تلگرام دارد که قطع و وصلکردن آن ناامن کردن این ابزار است. این هم نبود امنیت است. البته اینکه اندازهگیری کرده و بخواهیم دقیق محاسبه کنیم که در اثر فیلترینگ تلگرام چه تعداد بیکار خواهند شد مستلزم یکسری مطالعاتی است که باید انجام شود. البته دولت ابزارهای لازم را دارد و میتواند تشخیص دهد که آمار بیکاری از این اتفاق چقدر است. اینجا بحث تنها بر سر تلگرام نیست بلکه بحث ابزار کار است. در فضای کسبوکار اگر متغیرهای اقتصادی که یکی از آنها ابزار کار است بخواهد مدام تغییر کند، بیثباتی بهوجود میآورد که امنیت تصمیمگیری در فضای کسبوکار را از بین میبرد.
در این شرایط که آمار بیکاری بسیار بالاست این مسئله چه تأثیری بر وضعیت بازار کار در بلندمدت و کوتاهمدت خواهد داشت؟
باید نگاه را از بلندمدت تعریف کرد. برنامههای سه تا هفتساله را میانمدت میدانیم. البته در حوزههای مختلف متفاوت است. مثلا در بورس یکساله بلندمدت است. اکنون با توجه به تغییرات جهانی شدیدی که سالانه علم و ابزارهای اقتصادی تغییر میکنند میتوان گفت که در حوزه تجارت الکترونیک پیشبینیها به آیندهنگری تغییر پیدا میکند. پس تفسیر شرایط خیلی سختتر میشود. در شرایط امروز ما که بهطور واقعی بیش از ۱۳میلیون نفر بیکار در کشور داریم آمارهای بیکاری رسمی که از سهمیلیون نفر صحبت میشود با تعریفی که با عنوان بیکاری واقعی میشناسیم برابر نیست. حالا در این شرایط عدهای آمدهاند و خودشان دستبهکار شده و با هوش تجاری که داشتهاند در فضای مجازی کار ایجاد کنند. فضای مجازی بستری مانند بازار واقعی است که ارتباطی بین تولید و مصرف ایجاد کرده است. اینکه این بستر را ببندیم و عدهای را بیکار کنیم قطعا موردپذیرش نیست.
چنین حجمی از شغلکشی با کدام بخش از اقتصاد قابلمقایسه است؟
یکی از بزرگترین پالایشگاههای ایران، پالایشگاه آبادان است که استاندارد نیروی کارش ۲۵۰۰نفر است. هر پالایشگاهی هم معادل ۱۰پتروشیمی است. اینطور اگر بررسی کنیم میبینیم یکهزار شغل یعنی چه! اینطور حساب کنیم میبینیم چقدر پالایشگاه، چند پتروشیمی تعطیل شدهاند؛ یعنی دو ایرانخودرو با همه زیرمجموعههایش! درحالیکه ما نمیدانیم از فیلترینگ تلگرام چقدر بهصورت غیرمستقیم مشغول به کار بودهاند. عدد بزرگ است و درست است که شاید نسبت به ۱۳میلیون نفر بیکار زیاد نباشد ولی نسبت بهسختی اشتغالزایی بسیار بزرگ است. وقتی برای ایجاد سه هزار شغل باید یک پالایشگاه بزرگ ایجاد کنیم تصورش را کنید که چنین حذف شغل کلانی چه هزینه کلانی برای اقتصاد داشتهاست.
این شرکتهایی که گفتید مجموعههای متمرکزی هستند که تعطیل شدنشان راحتتر قابلبررسی است. درحالیکه اشتغالزایی صورت گرفته از طریق تجارت الکترونیک بسیار پراکندهاست و در روستاهای دورافتاده هم از چنین بسترهایی شغل ایجادشدهبود. این گستردگی اشتغال در صورت شغلکشی چه تبعات اجتماعی و اقتصادی دارد؟
اینکه انتشار آن بیشتر است باعث میشود آثار منفی آنهم بیشتر شود. اگر یکجا بود و نقطهای بود آن افراد مثلا اعتراض خود را روبهروی مجلس به گوش نمایندگان میرساندند. حالا باوجوداین پراکندگی درست است که این نکته را دارد که متضرران این تصمیم نمیتوانند همدیگر را پیدا کنند و باهم اعتراض کنند، نکتهای که از طرف عدهای مثبت ارزیابی میشود، آثار روانی که بر نارضایتی مردم میگذارد بیشتر و زیرپوستیتر است. اینطور فردی که در یک شهر کوچک شغل خود را ازدستداده با آنکسی که در تهران سرمایهگذاری بزرگی در این حوزه کرده بود همدردی میکند. چون هر دو فضای کسبوکارشان آسیبدیده است.
آیا امنیت شغلی در شرایطی که نرخ بیکاری تا این حد بالاست جزو عواملی بر نارضایتی اجتماعی و در نهایت امنیت ملی محسوب نخواهد شد؟
من چند سال پیش در یک سخنرانی رسمی اعلام کرده بودم که کشور از ناحیه آمار بیکاران درخطر است و نیازی به جنگ و اینکه آمریکا حمله کند نیست. همین جمعیت بیکار ما که به این وضعیت درآمده باعث شده بیش از سهمیلیون نفر معتاد، براساس گفتههای رسمی، داشته باشیم. بیش از این مقدار هم اعتیاد تفننی داریم.
آمار طلاق میگوید هرسال ۲۵درصد ازدواجها منجر به شکست و جدایی میشود. وقتی این بحرانها را کنار هم بگذارید که ریشه در بیکاری، تورم و شرایط اقتصادی دارد به شاخص فلاکت میرسیم. این شاخص فلاکت بهدلیل اینکه تورم راحتتر قابلمهار است تا بیکاری، نشان از وضعیتی بحرانی دارد که کاملا قابلمشاهده است. این اتفاقهای دوهفته گذشته از دوسال پیش از سوی بسیاری کارشناسان و خود من پیشبینیشده بود. پیشبینیهای ما بر این بود که برای کنترل بحران موجود باید حداقل ۱۰۰نفر اقتصاددان برای کمیسیونهای مختلف به مجلس راه پیدا میکردند؛ اما متاسفانه الان مجلس ازلحاظ علمی و تخصصی فقیر است و کارها سیاسی انجام میگیرد.
- 13
- 5