رئیس دفتر نهاد ریاست جمهوری یکی از نزدیکترین سمتها به روسای جمهوری محسوب میشود، بنابراین چندان دور از ذهن نیست که گاهیاوقات روسای جمهوری دوستان و بستگان نزدیک خود را برای این سمت در نظر میگیرند. بنابران چندان هم عجیب نیست که این سمت از نفوذ زیادی در دولت برخوردار باشد. با توجه به نفوذ افراد در بدنه دولت، در دورههای اخیر هم روز به روز به حواشی و بحثهای پیرامون رویکرد اشخاصی که در این جایگاه قرار میگیرند، افزوده میشود. حال سوال اینجا است که منشا این حواشی کجا است و چه مشکلی در رویکرد روسای دفتر وجود داشته که به حواشی پیرامون این سمت دامن زده است؟
افزایش حواشی با گذر زمان
با نگاهی گذرا به روندی که روسای دفتر نهاد ریاست جمهوری در دولتهای گذشته داشتهاند به سادگی میتوان به این مسئله پی برد که بسیاری از مسائل و مشکلات در خصوص افزایش نفوذ و قدرت این سمت به دولت هاشمی رفسنجانی و انتخاب حسین مرعشی در این جایگاه باز میگردد.
البته به زعم بسیاری گاهی اوقات این نفوذ به سود دولت تمام میشد، همان طور که در ادامه رویکرد محمدعلی ابطحی رئیس دفتر دولت اصلاحات منجر به ارتباط گسترده این دولت با بخشها و احزاب گوناگون شد. اما همین فردگرایی در ادامه به زیان سیاستهای کلان کشور خاتمه یافت. به عنوان مثال میتوان به حواشی ایجاد شده پیرامون اسفندیار رحیم مشائی در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد اشاره کرد. البته شاید بتوان سرکشیهای رحیم مشائی را با خوی عصیانگر دولتهای نهم و دهم توجیه کرد اما این روند در دولتهای یازدهم و دوازدهم هم مشاهده میشود و در ماه های گذشته شایعات بسیاری درخصوص عملکرد محمود واعظی در این جایگاه به وجود آمد.
با این اوصاف سوال اینجا است که مشکل و ریشه این اتفاق و افزایش حواشی پیرامون رئیس دفترها ریشه در چه امری دارد؟ درهمین خصوص مرتضی مبلغ مشاور سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات در گفتوگو با «ابتکار» عنوان کرد: « مدیرانی که برای سمتی انتخاب میشوند باید دو ویژگی را داشته باشند، نخستین ویژگی کارآمدی است و ویژگی دوم تناسب داشتن با آن سمت است. یک مدیر ممکن است توانمند باشد اما تناسب لازم را با آن جایگاه نداشته باشند. این فرد برای آن سمت باید تجربه و توانایی لازم را داشته باشد.
من فکر میکنم دلیل اصلی این حواشی به ویژگی دوم باز میگردد و این مقام به گونهای است که باید بیطرفانه عمل کند و ارتباط وسیع داشته باشد و بتواند ارتباط را فارغ از گرایشها برقرار کند.» محمدصادق جوادی حصار فعال سیاسی اصلاح طلب هم در رابطه با جایگاه رئیس دفتر نهاد ریاست جمهوری در گفتوگو با «ابتکار» بیان کرد: «رئیس دفتری در حقیقت مسئول هماهنگی و سازماندهی برنامههای رئیس جمهوری است و روسای جمهور احتمالا بخشهایی از کار خود را که نمیخواهند شخصا وارد عمل شوند، به رئیس دفتر واگذار میکنند و همین برجسته شدن نقش روسای دفتر از زمان آقای هاشمی آغاز شد،
آقای هاشمی این اختیار را داد که با امضای وی بسیاری از کارها انجام شود و نقش معاون اولی در حقیقت با آقای مرعشی بود. به نظر من امر پسندیدهای نیست که رئیس دفتر نهاد ریاست جمهوری در این حد در امور جاری کشور نقش داشته باشد.» وی تصریح کرد: «این سمت تنها جایی است که رئیس جمهوری میتواند بدون دخالت مجلس و دیگر مجمعهای نظارتی فرد را انتخاب کند.
اگر بخواهیم به سمت شفافیت حرکت کنیم و مسائل را دنبال کنیم، شاید اگر این اختیارات در دست رئیس دفتر نباشد در حقیقت از میزان حاشیهها هم کاسته شود.»
نقش دولت سازندگی
باتوجه به اظهارات جوادی حصار محمد غرضی یکی از وزرای دولت آیت الله هاشمیرفسنجانی در رابطه با موقعیت رئیس دفتر نهاد ریاست جمهوری طی گفتوگو با «ابتکار» اظهار کرد: « مدتی که من در دولت حضور داشتم، رئیس دفتر نقشی اساسی در دولت داشت و من باتوجه به اطلاعاتی که دارم در این خصوص صحبت میکنم. به عنوان مثال، آقای هاشمی دو رئیس دفتر داشتند. دوره اول آقای میرمحمدی و دوره دوم آقای مرعشی رئیس دفتر بودند اما این دو فرد از نظر شخصیتی افرادی متفاوت بودند. وقتی مسائل جهانی را میبینیم، نقش روسای دفتر هم تعیین کننده است. رئیس دفتر دوگل تمامی جریانهای فرانسه را تغییر داد و علت اصلی اینکه در سال ۱۹۶۸ آن تظاهرات وسیع علیه دوگل انجام شد بخشی به اقدامات این فرد بازمیگشت.»
نقش سرنوشتساز رئیس دفتر در دولت
مبلغ در بخشی دیگر از صحبتهای خود در رابطه با تبعات فعالیت جناحی روسای دفتر اظهار کرد: «اگر رئیس دفتر وارد مسائل جناحی شود و تبعیض قائل شود و از موقعیت جریانها آگاهی نداشته باشد، ممکن است، دولت به مشکل برخورد. در همین راستا، همانطور که میدانید، پایگاه اصلی رای آقای روحانی در میان اصلاحطلبان است، بنابراین باید بتواند با این جریان تعاملی سازنده داشته باشد، در غیر این صورت بسیار حاشیهساز خواهد بود و اگر نتواند رفتارهای خود را بهگونهای سامان دهد که همدلی جریانها را به دنبال داشته باشد، حاشیه ساز خواهد بود.» مبلغ تصریح کرد: «این فرد باید ارتباط ریاست جمهوری را با سایر مسئولان حفظ کند. در حال حاضر، یکی از مشکلات این است که بسیاری به رئیس جمهوری دسترسی ندارند. این گروه حتی جز سرمایههای اجتماعی رئیس جمهور هستند اما نمیتوانند با او در ارتباط باشند.
این روسای دفتر هستند که باید در این زمینه فعالیت داشته باشند و بخشی از زمان آقا روحانی را برای ارتباط با این گروهها و جریانها در نظر بگیرند.» در همین خصوص جوادی حصار بیان کرد: « اقدامات رئیس دفتر با آگاهی ریاست جمهوری است، چنین فردی بدون آگاهی مافوق خود عملی انجام نمیدهد. بسیاری از فعالیتها وجود دارد که رئیس جمهوری نمیخواهد در آن دخالتی داشته باشد برای همین رئیس دفتر خود را وارد قضیه میکند.» این فعال سیاسی اصلاح طلب تصریح کرد: «البته این سیاستی است که گاهی به سود ریاست جمهوری تمام میشود، به عنوان مثال، ریاست جمهوری به رئیس دفتر دستور میدهد که این گروه و یا این مسئله را نادیده بگیرد.
این سیاستهایی است که در حوزه اجرایی همه دارند. رئیس جمهوری اگر نخواهد رئیس دفترش هیچ کاری نمیکند بنابراین، این رئیس جمهور است که به این فرد و یا سمت اختیار میدهد.» وی در ادامه افزود: « قطعا آقای روحانی میداند که واعظی چه گرایشاتی دارد و با توجه به این مسئله است که در این جایگاه گذاشته است و اگر میخواست میتوانست که کسی را انتخاب کند تا ارتباط بهتری با اصلاح طلبان برقرار کند، وقتی رئیس جمهوری چنین انتخابی میکند، بنابراین کاملا آگاهانه است.»
غرضی هم در رابطه با همین مسئله گفت: «در جمهوری اسلامی تنها رئیس دفتر دولت نیست و منشی هم موثر است البته این مشکل محسوب میشود. منشی اطلاعرسانی میکند و مسئول دفتر در پاسخ میگوید که به سمت بالاتر اطلاع رسانی میکند اما در عمل این اتفاق رخ نمیدهد. بنابراین شما به آن فرد دسترسی پیدا نمیکنید یا اینکه عکس آنهم ممکن است اتفاق بیفتد. در حقیقت میتوان چنین برداشت کرد که شاید رویکرد رئیس دفتر همان چیزی است که رئیس جمهور میخواهد.»
رئیس دفتر دولت اصلاحاتدر این میان یکی از دورههایی به عنوان عملکرد مناسب رئیس دفتر دولت یاد میشود، دولت اصلاحات و ابطحی است. مبلغ در خصوص وضعیت رئیس دفتری در همین دوره مطرح کرد: «یکی از ویژگیهایی که رئیس دفتر دولت اصلاحات داشت، این است که ریاست جمهوری چنین رویکردی را دنبال میکرد و در تلاش بود تا ارتباط خود را با جامعه حفظ کند. در این این میان رئیس دفتر هم خیلی نقش مهمی را ایفا کرد، چراکه رئیس جمهوری دغدغههای بسیاری دارد و این رئیس دفتر او است که باید زمان او را به بهترین شکل ممکن برنامهریزی کند که به این کار هم برسد.»
وی در ادامه افزود: «این اتفاق در دولت اصلاحات امری رایج بود و احزاب به ریاست جمهوری دسترسی داشتند و حضور این مقام در محافل گوناگون بسیار چشمگیر بود و در صورت مشغله ریاست جمهوری این رئیس دفتر دولت بود که سعی میکرد، کمبود ها را جبران کند. در مجموع ارتباط و جایگاه اجتماعی برای دولت اهمیت بسیاری دارد که در صورت نددیده گرفتن آن میتواند لطمههای زیادی به دولت بزند.»
با این وجود جوادی حصار در این خصوص بیان کرد: « آقای ابطحی هم از این قاعده مستثنی نبود، البته نه به این شدتی که این روزها دیده میشود اما مسائلی وجود داشت که ممکن بود سلیقهای برخورد میکرد. این مسئله هم باز به شخص رئیس جمهور مربوط میشود و این ریاست جمهوری است که رفتار رئیس دفتر را شکل میدهد.»
با این تفاسیر میتوان چنین برداشت کرد که تمامی انتقادات و حواشی پیرامون رئیس دفتری نهاد ریاست جمهوری به شخص رئیس جمهور و انتخاب وی بازمیگردد و اگر مشکلی در عملکرد این فرد وجود دارد در حقیقت با توجه به اختیاراتی است که ریاست جمهوری به رئیس دفتر خود داده است.
زهره احدی
- 19
- 4