یکسال از انتخاب دوم حسن روحانی میگذرد و در طول این یکسال روزهای سختی بر او و دولتش گذشته است. این را هم خود رئیسجمهوری میداند و هم موافق و مخالفش. اظهارات رئیسجمهوری که چندی پیش در جمع مدیران ارشد خود مطرح کرد و بدنه دولتش را به دو دسته امیدوار و ناامید تقسیم کرد، خود شاهدی بر این مدعاست. مخالفان روحانی هم به این مسأله آگاهی دارند و این فرصت را مستمسکی برای حملههای بیامان خود قرار دادهاند. البته تنهایی یا عدم تنهایی روحانی موضوعی بوده که از میانه دولت نخست او به جد میان افراد، سیاسیون، جناحها و جریانهای مختلف مطرح شد.
تحلیلگران سیاسی تنهایی روحانی و دولت او را به دو مسأله اساسی گره زدهاند؛ یکی اینکه سطح انتظارات حامیان و هواداران او را بالا میدانند و دیگری به مواجهه مخالفان و رسانههای همسو با آنان محدود میکنند که از همان ابتدا و از هیچ فرصتی برای تاختن به دولت فروگذار نکردهاند و حتی در این روزها از او میخواهند که از مردم عذرخواهی کند.
کارشناسان سیاسی معتقدند که حجم مخالفتها و جبههگیریهایی که قوا و نهادهای دیگر در مقابل این دولت انجام دادهاند، بیسابقه بوده است. بسیاری دیگر معتقدند که اگر دولت اصلاحات هر ٩ روز با بحران مواجه میشد، دولت روحانی هر چند روز گرفتار بحران شده است؛ ظهور دلواپسان در برخورد با برجام، سیاسیکردن ریزگردها، بحران محیطزیست، چالش چینش کابینه، اعتراضات خیابانی دیماه ٩٦، تلاطمات نرخ ارز، پیش کشیدن طرح عدم کفایت سیاسی و بسیاری بحرانهای ریز و درشت دیگر که در طول این ٥سال رمق دولت را گرفته است.
بسیاری اینگونه حملات به دولت روحانی را سازماندهیشده میدانند که از پشتوانه عظیم رسانهای نیز برخوردارند. اما این یک وجه ماجراست؛ تحلیلگرانی هستند که تنهایی روحانی را منوط به همان مدیرانی میدانند که همسو با سیاستهای دولت و شخص رئیسجمهوری نیستند. این کارشناسان معتقدند که روحانی برای عبور از این بحران و تنهایی به در آمدن باید دست به تغییرات اساسی بزند؛ حتی اگر شده از همان دفتر خودش.
مدیریت کشور فداکاری میخواهد
یک فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به مواضع سیاسی رئیسجمهوری در ماههای اخیر که زمینه تنهایی او را فراهم کرده، گفت: بهتر است روحانی در فرصت باقی مانده دست به اصلاح و تغییر برای کارآمدی هرچه بیشتر بزند. بزرگترین چالش روحانی و جریان حامی او یعنی اصلاحات، درحال حاضر کارآمدی دولت است. علی تاجرنیا درخصوص مجموع عملکرد دو دولت گذشته و مقایسه آنها در دوره دوم گفت: در دو دولت گذشته از طرف رئیسجمهوری با دو نگاه افراط و تفریط مواجه بودیم. در دولتهای نهم و دهم وزیر خارجه را در ماموریت برکنار میکردند یا بقیه انتصابات را در شرایطی انجام میدادند که موجب عدم ثبات مدیریت در کشور و عدم اطمینان وزیر و سازمانها برای تصمیمگیری میشد. از طرف دیگر در دولت روحانی با وزرایی مواجه هستیم که انگیزه کافی برای انجام مسئولیت خود ندارند و با کمال تعجب رئیسجمهوری در تریبونهای عمومی از آنها گله میکند.
وی با بیان اینکه گلایههای روحانی از کابینه روحانی عملکرد او را زیر سوال برد، افزود: فکر میکنم صحبتهای روحانی ضمن تعجببرانگیزبودن او را هم زیر سوال میبرد، چرا که شاید روحانی نتواند ایدهآلهای خود را بهعنوان وزیر تعیین کند و هماهنگی با نهادهای عالیرتبه و کسب رأی اعتماد از مجلس این مسیر را برای او سخت کند، اما روحانی میتوانست حداقلها را برای انتخاب وزیر در نظر بگیرد و کسانی را انتخاب کند که با او و برنامهها و رویکردهایش همخوان باشند. این فعال سیاسی اصلاحطلب خاطرنشان کرد: من فکر میکنم روحانی در ابتدای تشکیل دولت دوم نظرات و تحلیلهای دلسوزان کشور را نادیده گرفت و به جای استفاده از نیروهای شناختهشده، شناسنامهدار و باانگیزه سراغ افرادی رفت که وجه تمایز آنها تعامل با سایر نهادها بود.
همین امر باعث شد افرادی به درون دولت نفوذ کنند که از انگیزه لازم برای فعالیت برخوردار نیستند و بیش از همه، از وزرا باید فراتر رفته و سراغ حلقه اول دوستان رئیسجمهوری برویم. اگر نگاهی به دوستان نزدیک رئیسجمهوری و نزدیکان او بیندازیم، فکر میکنم مجموع دولت ماحصل رفتارهای آنهاست و روحانی باید بیشتر از آنها گله کند. تاجرنیا با بیان اینکه هنوز هم برای اصلاح ساختار دولت فرصت باقی است، اظهار کرد: بهتر است روحانی در فرصت باقی مانده دست به اصلاح و تغییر برای کارآمدی هرچه بیشتر بزند.
بزرگترین چالش روحانی و جریان حامی او یعنی اصلاحات، درحال حاضر کارآمدی دولت است. وی افزود: کسانی که در مغز استخوان دولت هم هستند ،حاضر به دفاع از آن نیستند. در اینکه کشور با مشکل مواجه است، شکی نیست، اما کسانی باید منتقد آن باشند که دستی بر آتش مدیریت در حاکمیت دولت ندارند. ضمن اینکه در چنین شرایط کشور که تهدیدات همهجانبه وجود دارد، باید خیلی جدیتر از کشور دفاع شود.
من احساس میکنم برخی از افرادی که در پستهای وزارت و معاونان رئیسجمهوری هستند، از موضع بالا به مردم نگاه میکنند و منتی بر سر آنان میبینند که مسئولیت پذیرفتهاند، به همین دلیل شاید آنطور که باید و شاید در بحث دفاع از رئیسجمهوری ورود نمیکنند. نماینده مجلس ششم تهران تصریح کرد: مسنبودن هیأت دولت، افرادی که چندین دوره وزیر بودند یا افرادی که در هیچ فعالیت سیاسی اصلاحطلبانهای فعالیتی نداشتند، قطعا دارای روحیه محافظهکاری هستند و از دولت و عملکرد آن هم دفاع نخواهند کرد. روحانی در بسیاری موضعگیریها غریب و تنهاست و بار عمده مسئولیتها، موضعگیریها و ایستادگیها را به تنهایی به دوش میکشد. بنابراین باید از ابتدا در انتخاب همکاران دقت بیشتری صورت میگرفت، اما درحال حاضر که روحانی خود به این نتیجه رسیده، باید دست به اصلاح ساختار بزند، چون اگر در دوره اول دولت روحانی بسیاری از مشکلات را به دولت قبل ارتباط دادیم، در این دوره نمیتوان این کار را کرد و مردم منتظر تغییرات اساسی و تحقق وعدههای روحانی هستند.
نیاز به همکاران امیدوار
یک نماینده ادوار مجلس در مورد اینکه آیا روحانی بهعنوان رئیسجمهوری از حمایت لازم اطرافیان و مدیران ارشد خود برخوردار است، میگوید: به نظرم روحانی حتی با وجود وزرایی که خود انتخاب کرده، تنهاست. جلال جلالیزاده به «شهروند» گفت: روحانی در میان بدنه اصلاحطلبان که جزو اصلیترین حامیان او محسوب میشوند، تنها نیست، اما از نظر کار اجرایی تنهاست. وی در مورد اینکه روحانی برای اینکه از این تنهایی خارج شود، چه سیاستی را باید اتخاذ کند، اظهار کرد: روحانی قطعا باید سیاستهای خود را از حیث مدیریتی و اجرایی تغییر دهد و مدیرانی را جایگزین ـ افرادی که او آنها را «ناامید» خواندهاند ـ کند که با دولت همراه باشند. وی در مورد اینکه آیا مخالفان روحانی در انزوا یا تنهایی روحانی موثر بودهاند، بیان کرد: منتقد همیشه منتقد است و گریزی از آن نیست. اگرچه معتقدم که بله مخالفان دولت به دلیل اینکه جریانهای قدرتمندی هستند، در تنهایی و جدایی مدیران روحانی اثرگذار بودهاند؛ جایی که گفتم آنها حاضر به دادن هزینه نیستند. وی در پایان تاکید کرد که «روحانی باید به جریانی اعتماد کند که در پیروزی او در انتخابات سهم اصلی را داشتند و برای او زحمت زیادی را کشیدند. به دلیل اینکه خود روحانی به این نتیجه رسیده که بسیاری از مدیران ارشد و نزدیک او از خود ضعف نشان دادهاند و راه بیرون آمدن از این تنهایی تغییرات بنیادی در سطح مدیران و حلقه نزدیک خود او است.»
صداهای همراه در عمل وجود ندارد
برخی از تحلیلگران معتقدند که تنها بیان مواضع از سوی روحانی نمیتواند کافی باشد و دیگر اعضای دولت نیز باید همراه و همصدای روحانی باشند. سعید حجاریان، نظریهپرداز سیاسی اصلاحطلب در این مورد گفته که برخیها ممکن است بگویند خود روحانی حرف میزند و کافی است و دیگر نیاز نیست ما بگوییم. درحالیکه یک صدا کافی نیست و هم باید صداهای همراه وجود داشته باشد و هم همراه عمل باشد. در غیر این صورت صدای روحانی بین صدای مخالفان گم میشود. حجاریان در ادامه معتقد است که «الان ما چند تا روزنامه داریم؟ همین چند روزنامه هم میترسند بسته شوند و با ترس و لرز صدای روحانی را انعکاس میدهند.
در زمان خاتمی روزنامه زیاد بود و صدا را پژواک میدادند. صداوسیما هم که کلا روحانی را سانسور میکند و رسانههای جناح راست هم که مدام تخطئه و تخریب میکنند. خود آقای روحانی هم که حزب ندارد تا انتظار داشته باشیم این حزب صدای او را پژواک دهد.» او با اشاره به اثرگذاری کابینه روحانی در تنهایی او میگوید: کابینه روحانی مانند کابینه آقای هاشمی، کابینه کار است. هاشمی میگفت خودم سیاسی هستم و کافی است و وزرا باید کارشان را کنند. ایشان نیز همینطور است و وزرایش فقط کار خودشان را میکنند و صدای رئیسجمهوری را پژواک نمیدهند. حجاریان معتقد است تنها جایی که صدای روحانی منتشر میشود و پژواک دارد، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی است.
آیت وکیلیان
- 11
- 2