شیخالوزرا لقبی است که بیژن نامدار زنگنه به خاطر سه دهه حضور در منصب وزارت یدک میکشد. با پایان دوره احمدینژاد و بازگشت زنگنه به وزارت نفت، برای کسانی که این نهاد استراتژیک را بستری برای پرورش میکروبهایی چون بابک زنجانی یافته بودند، سخت نگرانکننده بود. عجیب نیست که این عده اغلب (اگر نه تماماً) همانهایی بودند که همزمان با مذاکرات هستهای به نام دلواپسی تاختوتاز میکردند و گاهوبیگاه محمدجواد ظریف و تیم مذاکرهکننده را هدف آتش توپخانههای تریبونی-رسانهایشان قرار میدادند.
دلواپسانی که نهان و آشکار، بارها وزرای مورد اعتماد نظام و مورد وثوق مردم را مورد هجمه قرار دادند. همانها که میخواستند علیاکبر صالحی را در سیمان دفن کنند، همانهایی که رفتهرفته زمینههای کنارهگیری حسن قاضیزاده هاشمی از وزارت بهداشت و عباس آخوندی از وزارت راه را فراهم کردند، آنان که شخصیت صبور و مقاومی چون ظریف را تا پای استعفای شبانه کشاندند، حالا همانها ادامه حضور زنگنه در وزارت نفت را برنمیتابند. چراکه زنگنه نیز چون ظریف و دیگران، عنصر دلواپسکننده و عامل اخلال در فساد است.
ویژگی های یک وزیر برای دلواپس کردن تندروها
از زمان آغاز به کار دولت روحانی در سال ۹۲ تاکنون، مناسبات میان وزرای دولت و اصولگرایان تندرو همواره از یک الگوی ساده پیروی کرده است. به عبارتی دلواپسان در قبال دولت جز اینکه هیچ فرصتی را برای آسیبرسانی و مانعتراشی فرونمیگذارند، بطور خاص در مواردی بصورت هماهنگ، هدفمند و با برنامه وارد عمل میشوند.
یک وزیر برای مجاب کردن افراطیون به طراحی سناریو و حملات هماهنگ، نیازمند چند ویژگی است.
نخست اینکه وزیر باید کارآمد بوده و کارش را درست انجام دهد. وجود برخی عناصر ناکارآمد در دولت روحانی برای تندروها ممدّ حیات است و تداوم حضورشان مفرّح ذات. چراکه حضور این افراد ناکارآمد در سطوح مختلف دولت خیلی بیشتر و گستردهتر از حملات مخالفان، دولت را به چالش و بنبست میکشاند. هم دولت را تضعیف میکنند و هم عملکردشان منجر به تقویت موضع افراطیون میشود. اما وزیر کارآمد برای دلواپسان معضل است. وزیری که بتواند گرهای از گرههای کشور که به دستان توانمند تندروها کور شده را باز کند، تحملش جایز نیست. چرا که وجود اینها زحمات چندسالهشان را درست در زمانی که باید به ثمر مینشسته، بر باد داده است.
دومین ویژگی یک وزیر دلواپسکننده، داشتن «قدرت و شجاعت نه گفتن» است. وزیری که حسابش پاک است، نه باج و خراج میدهد و نه تحفه میپذیرد، از نگاه دلواپس، یک عنصر نامطلوب است و مانعیست در مسیر راه دلواپسان. هرچقدر وجود عناصر ناکارآمد برای تندروها مزید نعمت است، وزرای توانمند و پاکدست عامل اخلالگر در مسیر افساد محسوب میشوند.
دو مورد فوق، شروط لازم برای دلواپسکننده بودن یک وزیر است. اما شرط کافی برای طراحی و اجرای عملیات، به شرایط زمانی مکانی بستگی دارد. یعنی باید شرایطی رقم بخورد که وزیر مورد نظر تحت بیشترین فشار ممکن و در ضعیفترین موضع خود قرار داشته باشد. در چنین شرایطی احتمال حصول نتیجه و امتیازگیری از دولت بیشتر میشود.
دستگاه دروغ پردازی دلواپسان شمارنده ای ندارد
در شرایط کنونی که دولت روحانی با انواع فشار خارجی و داخلی روبهروست، هر اقدام پیشپاافتادهای از سوی دلواپسان میتواند فشار مضاعف بر دولت اعمال کند و امتیازهایی برایشان به همراه آورد. آنها با خود می گویند اگر تهدید به دفن صالحی در سیمان پیامدی برای تهدیدکننده نداشت، اگر چندین نوبت ادعای عجیب جاسوسی علیه دولتمردان بدون هیچ برخورد جدی و ملموس با مدعی بوده، چرا نامدارزنگنه که در مسیر ترویج فساد و تکثیر زنجانیها مانع ایجاد کرده بینصیب بماند؟
اینکه از چه دری برای هجمه به زنگنه وارد شوند، چندان فرقی نمیکند، چراکه تجربه به دلواپسان ثابت کرده هیچ مرزی برای برخورد با اتهامزنیهای کذب و طرح ادعاهای بیاساسشان وجود ندارد. در وضعیتی که هرچه دروغ بزرگتر باشد، بهتر دیده میشود، سناریوسازیهای دروغین تنها اندکی خلاقیت میخواهد که گویی دلواپسان چندان بهرهای از آن نبردهاند و دست آخر به یک دستگاه پوز با تراکنشهای میلیاردی رسیدند.
حال اینکه چرا زنگنه بعد از چند دهه حضور در بالاترین منصبها تازه به فکر بهرهبرداری مالی، آن هم از طریق دستگاه پوز در داخل دفترش و با تراکنش میلیاردی که به سرعت چراغ سنسورهای سیستم مالی کشور را روشن میکند، افتاده است، سوالی است که طبعاً میبایست سناریو سازان پیش از انتشار داستانشان در سطح رسانهها به ذهنشان میرسید، که گویا نرسیده است. یا اگر هم رسید نادیده گرفتند چرا که همانگونه که گفته شد، شمارندهای برای دروغپردازی دلواپسین وجود ندارد.
پشت پرده حملات به وزارتخانه های اقتصادی دولت روحانی
نکته قابل تامل این است که اجرای سناریوهای طراحی شده برای اعمال فشار به وزیران دلواپسکننده و مشخصا زنگنه در مقطع فعلی به عهده چند فرد نشان دار است. ابوالفضل ابوترابی، هدایتالله خادمی و حسینعلی حاجی دلیگانی به شکل بیشتر و برخی دیگر چون زاکانی و جلیلی افرادی هستند که طی ماههای اخیر علیه وزیر نفت فعال شده و خبرهایی را بدون ارائه سند به چند خبرگزاری میدهند و با تیترهای گلدرشت به سرعت در رسانهها پخش میشود. پس از ماجرای دستگاه پوز، بحثی درباره اختلاف ظریف و زنگنه مطرح شد و پیش از اعزام ژنرال نفت ایران به اجلاس اوپک گفتند استعفا داده است.
مجید انصاری به تازگی به روزنامه اعتماد گفته است: «انتخابات مجلس را هم در پیش داریم و هر چه به این انتخابات نزدیک میشویم فرضیه تخریب با انگیزههای سیاسی و انتخاباتی نیز دور از ذهن نیست ولی با توجه به اینکه در این مدت عمدتا وزارتخانههای اقتصادی مورد هجمه قرار گرفتند، نه وزارتخانههای سیاسی و فرهنگی میتوان حدس زد که انگیزههای مالی و رانتی موثرتر بوده است.»
خنجر را از دست خودی ها بگیریم
آخرین و عجیبترین پرده از صحنهآرایی دلواپسان علیه زنگنه از سوی صدا و سیما برداشته شد. درحالیکه زنگنه در حاشیه اجلاس اوپک به سوال خبرنگاری درباره اینکه «به اروپا و دیگر کشورها چقدر نفت میفروشید؟» پاسخ داد: «به طور رسمی؟ هیچ»، شبکه سه با پخش یک مستند ضدامنیتی هرچه وزیر و وزارت نفت رشته بود را پنبه کردد.
فارغ از اینکه چنین اقدامی از سوی رسمیترین رسانه کشور پخش شده، لو دادن عملیاتهای جنگ اقتصادی را چه میتوان نامید؟ عملیاتی که تمام هدفش تزریق خون به رگهای اقتصاد ایران و پر کردن سفرههای نیمهخالی ایرانیانیست که معیشتشان هدف قلدرمآبی دولتمردان امروز آمریکا قرار گرفته است و بس عجب از اینکه عناصری در داخل نیز با هدف مطامع فردی و گروهیشان حاضرند روزنه تنفس اقتصاد ایران را ببندند و پا روی گلوی ایرانیان تحت فشار بگذارند.
ایران در جنگ اقتصادی است و ایرانیان دوباره قامتِ مقاومت را مقابل جنگ تحمیلی جدید برافراشتهاند. در چنین شرایطی عقل ایجاب میکند خنجر را از دست خودیهایی که ژنرالهای نبرد را حین عملیات زخمی میکنند، بگیریم.
- 13
- 6