اما جالب اینجاست وقتی روحانی سخنی را میگوید به جای آنکه خود ابهامات احتمالی آن را برطرف کند، این وظیفه را به گردن دیگر شخصیتهای دولتش میسپارد. یک بار واعظی آنها را واشکافی میکند تا به اصطلاح برای مردم روشنگری کند، بار دیگر معاون ارتباطات دفتر رئیس جمهوری آنها را وصلهپینه میزند و منظور رئیس جمهور را شفافسازی میکند، گاهی هم آقای ربیعی سخنگوی دولت نشست تفسیری سخنان روحانی را راه میاندازد تا مردم از فحوای حرفهای آقای روحانی که ظاهرا به زبان فارسی سخن گفته بود، سر در بیاورند.
به نظر میرسد که مشکلات عدیده ماههای اخیر، بخصوص اعتراضات آبانماه، باعث شده است روحانی یا نتواند شفاف سخن بگوید و به اصطلاح منویات قلبیاش را بیان کند، یا آنکه همه آنچه را که میگوید منویات قلبی اوست که مردم و تحلیلگران به درستی آنها را در فضای متعدد رسانهای نقد میکنند.
از اینکه روحانی مدتهاست شفاف سخن نمیگوید و سعی دارد بسیاری از مسائل را با ایما و اشاره و تلمیح و استعاره شاعرانه بیان کند، شکی نیست. مهمترین سخنی را که وی در ماه گذشته شفاف نگفت همان موضوع گران کردن بنزین بود. در حالی که در استان کرمان از پرداخت پول به ۶۰میلیون نیازمند در کشور حرف زده بود، اما نگفته بود که منابع آن را میخواهد از کجا تامین کند تا آنکه ناگهان بنزین گران شد و آن اتفاقی که نباید میافتاد، افتاد و حالا یا او میگوید که من خبر نداشتم یا رئیس قوه قضاییه تلویحا و گاهی هم از سوی نزدیکانش صریحا تاکید میکند که من مخالف بودم و وزیر نفت که از زیر بار آن شانه خالی میکند و میگوید که ما فقط مجری هستیم.
اما این روزها سخنان روحانی خصوصا روی سه موضوع بسیار خبرساز و بحثبرانگیز شد. اولی در باره «توسعه شبکه ملی اطلاعات» بود که روحانی تاکید داشت میخواهیم کاری کنیم که مردم دیگر نیازی به شبکههای خارجی نداشته باشند.
حال سخن بر سر این است که کجای این سخن آقای روحانی به روتوش یا نازککاری نیاز دارد که «معاون ارتباطات دفتر رئیسجمهور در واکنش به برداشتهای صورت گرفته» به زعم ایشان، بگوید که منظور روحانی قطع اینترنت نیست. قطع اینترنت پس چیست. وقتی اینترنت ملی به گمان آقای روحانی شکل بگیرد، برای قطع اینترنت به راحتی دلیل میتراشند و ارتباط کاربران داخل با دنیای خارج را بدون هیچ حرف و حدیثی قطع میکنند.
آقای ربیعی هم دیروز مجبور شد سخنان روحانی را به صورتی تعدیل و تلطیف کند و بگوید:«دولت نه الآن و نه آینده برنامهای برای قطع اینترنت ندارد.» برداشتها از سخن روحانی همین است و کاربران هم حق دارند به حرف آقای روحانی در این زمینه شک کنند. وی که در شعار طرفدار حقوق شهروندی است، اما به نظر میرسد یا فرق کارکرد شبکه ملی با قطع اینترنت را نمیداند یا آنکه میداند و دوستتر میدارد اینگونه شود.
سخن دوم روحانی در باره پخش اعترافات تلویزیونی بود. این در حالی است که حتی یک ماه هم از طرح تعدادی از نمایندگان برای «ممنوعیت پخش اعترافات از صدا و سیما و سایر رسانههای گروهی» نگذشته بود که علاوه بر ایشان، وزیر کشور هم پیشتر بر این موضوع صحه گذاشته بود. حال آقای ربیعی روز گذشته این سخن را به تفسیر نشست و گفت:«منظور رئیس جمهور به هیچ وجه تایید اعترافات تلویزیونی به عنوان رایج آن نبوده و نیست.
رئیس جمهور گفت که قطعا این مسئله باید در چارچوب قانون با اجازه مقام قضایی و رعایت آیین دادرسی کیفری و پس از تایید حکم صورت بگیرد.» به اعتقاد سخنگوی دولت:«پخش اعتراف نه منش دولت است، مگر با اذن قضایی.»
سومین موضوع که رئیس جمهور روحانی چند روز بعد از گران شدن بنزین طرح کرده بود با واکنش مردم و کارشناسان روبهرو شد، آن هم بیاطلاعی او از زمان اعلام گرانی بنزین بود که واعظی، مسئول دفتر رئیس جمهور مجبور شد چند روز بعد آن را توجیه کند.
شکی نیست که آقای روحانی در همه موارد و بخصوص در این سه مورد هم به زبان فارسی سخن گفته است و همه نیز سخنان ایشان را شنیدند. انتظار این است که رئیس جمهور با توجه به جایگاه و شانی که دارد و همه حرفها و حتی لبخندهای او هم بار معنایی خاص خود را دارد، به صورتی سخن بگوید که مستلزم برگزاری نشستهای تفسیری یا مصاحبههای توجیهی نباشد. او در قبال آرایی که از مردم گرفته است مسئولیتهایی دارد که خود باید به مردم پاسخ بدهد نه آنکه دیگران در مقام پاسخ دیدگاهها او برآیند.
- 18
- 1