به گزارش هم میهن، آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا، پروندههای متعددی روی میزش دارد و اخیراً هم چند سفر برای پیگیری آنها داشته است؛ از روسیه و اوکراین گرفته تا چین و البته ایران. او که همانند قریببهاتفاق وزرای خارجه چند دهه اخیر ایران، از اعضای اندیشکده شورای روابط خارجی است، اخیراً برای مصاحبهای مفصل در اندیشکده شورای روابط خارجی، در مقابل ریچارد هاس نشست. هاس، دیپلمات سابق و از تحلیلگران شناختهشده روابط بینالملل، رئیس این اندیشکده است و البته روزهای پایانی ریاستش را میگذراند.
در این گفتوگو هاس از بلینکن درباره روسیه، اوکراین، چین، اسرائیل، فلسطین، عربستان، ایران و هوش مصنوعی میپرسد و تحلیلهای او و نیز مواضعاش را بهعنوان نماینده دولت جو بایدن میشنود. گزیدهای از این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
بسیار خُب. برویم سراغ روسیه. برویم سراغ اخباری که داریم. شما یکشنبه گفتید که این اتفاقات اخیر نشان داد که «شکافهای واقعی» در روسیه وجود دارد. حالا چند روز گذشته. آیا فهم شما و همکارانتان این است که این شکافها دارند عمیقتر میشوند؟ اطلاعات کافی دارید؟ آیا موضوع برعکس است و این شکافها دارند کمتر میشوند؟ فهم ما از آنچه در چند روز اخیر رخ داده، چیست؟ روندها به کدام سمت است؟
خب اول بگویم که ماجرا هنوز در جریان است و فکر نمیکنم ما هنوز پرده آخر را دیده باشیم. فکر میکنم در هر پیشبینیای که درباره مسیر اتفاقات میکنیم، باید حدی از تواضع و احتیاط را داشته باشیم؛ اما فکر میکنم میتوانیم این را بگوییم. اگر به گذشته نگاه کنیم میبینیم که ما شانزده ماه پیش در نقطهای بودیم که در آن نیروهای روس در حوالی کییف بودند و از آنجا به اینجا رسیدهایم که واگنر به سمت مسکو میرود و این واقعاً غیرعادی است. فکر میکردند چندروزه کییف را خواهند گرفت. فکر میکردند اوکراین را بهعنوان کشوری مستقل از روی نقشه پاک خواهند کرد. حالا به جایی رسیدهایم که این اواخر نیروها به سمت مسکو، پایتخت روسیه در حرکت بودند؛ آنهم مزدورانی که محصول کار خود پوتین بودند.
این قضیه بهنوعی خلاصهای است از اینکه این تهاجم علیه اوکراین تا چه حد از همه لحاظ یک ناکامی بوده است. عملاً با همه معیارها این را میبینیم. روسیه به لحاظ اقتصادی در وضعیت بدتری است. به لحاظ نظامی در وضعیت بدتری است. جایگاهش در جهان سقوط کرده است. در فرصت کمی اروپا توانسته وابستگیاش به انرژی روسیه را از میان ببرد. توانسته به ناتو کمک کند تا قویتر، متحدتر و بزرگتر شود. روسیه هم توانسته عملاً همه اوکراینیها را هم نسبت به خودش بیگانه کند و اوکراین را هم متحدتر از همیشه کند. این قسمت آخر تا حدی ابعاد داخلی این ناکامی را نشان داد. اما نمیخواهم پیشبینی کنم که اوضاع به چه سمتی میرود و چه زمانی به نقطه پایانی میرسد. میدانم که پوتین مسائل جدید بسیاری دارد که باید پاسخگویشان باشد.
به نوعی شما دارید انتقادهای پریگوژین از این جنگ را تکرار میکنید.
خب، حالا اینطور هم نیست.(خنده) آقای پریگوژین، مثل آقای پوتین، کسی است که جنایتهای وحشتناکی در اوکراین، در آفریقا و در سوریه مرتکب شده است. واگنر هر جا میرود، مرگ، نابودی و سوءاستفاده به دنبالش میرود. اما ریچارد! این حقیقت که او مستقیماً پوتین را به چالش کشیده است، اینکه اساساً ایدهای را که پوتین برای جنگ پیش برد، زیر سوال برده است، این مهم است؛ اما باز، اینکه این ماجرا در روسیه چطور پیش میرود، مسئلهای داخلی برای آنهاست و آنها باید از آن عبور کنند.
خُب، اینکه چطور پیشمیرود، با شما موافقم. یک جای ماجرا که میتوانیم بیشتر دربارهاش صحبت کنیم، جایی است که پای سیاست در خصوص اوکراین به میان میآید. بنابراین سوال این است: ما الان در ماه هفدهم جنگ هستیم. با توجه به اتفاقی که افتاده آیا ما در موضعگیریهایمان، در کارهایمان، فتیله را بالا بکشیم یا پایین بکشیم و یا اینکه به خاطر آنچه در این چند روز رخ داده چیزی را تغییر بدهیم؟
پاسخ کوتاهش این است که نه. فکر میکنم کاری که کردهایم؛ یعنی ساختن ائتلافی قابلتوجه که ۱۶ ماه است خودش را نگه داشته است. فکر میکنم از لحاظ حمایت از اوکراین، اعمال فشار بر روسیه، تقویت اتحاد دفاعیمان، الان از زمان شروع کار محکمتر هم شده است. ما همان برنامه را ادامه میدهیم. تنها چیزی که میخواهم بگویم این است: تلاشی فوقالعاده در جریان بوده که همیشه به اوکراین کمک شود تا تضمین شود که هر چیزی که برای ضدحمله لازم است را در اختیار دارد. ضدحملهای که در آن تلاش میکند بخش بیشتری از زمینی که روسیه تصرف کرده را پس بگیرد؛ اما در کنار این تلاش، ماجرا جنبه بلندمدتی هم دارد و از چند جهت مهم است.
جنبه بلندمدتترش این است: اول، تضمین کنیم که داریم به شکل مستمر تلاش میکنیم به اوکراین کمک کنیم، ظرفیت دفاعی و بازدارندگیاش را برای میانمدت و بلندمدت تقویت کند تا پوتین نتواند یک سال بعد، دو سال بعد، پنج سال بعد این کار را تکرار کند. روی دیگرش هم برنامهای است که همین الان از آنجا میآیم. در لندن یک نشست بازسازی برگزار شد که نهتنها کشورهایی که به اوکراین اهمیت میدهند، نهتنها نهادهای مالی بینالمللی، بلکه بخش خصوصی را هم دور هم جمع کرده بود. این نشست در نهایت تفاوت بین اوکراینی خواهد بود که باقی میماند با اوکراینی که شکوفا میشود.
این برنامهریزیهای بلندمدتتر از دو جهت بهشدت مهم هستند؛ اول، به این خاطر که تفاوت از همین جا حاصل میشود و میتواند حاصلش اوکراینی باشد که واقعاً موفق خواهد بود؛ اما دوم، الان بزرگترین مانع برای رسیدن به صلحی عادلانه و قابلدوام - که بعد میتوانیم دربارهاش بیشتر حرف بزنیم - رسیدن به نقطهای که میدانیم بالاخره باید آخر این مسیر باشد؛ یعنی مذاکره و دیپلماسی. بزرگترین مانع، این باور پوتین است که میتواند بیشتر از اوکراین و بیشتر از همه ما دوام بیاورد. هر چه بیشتر بتوانیم او را از این تصور اشتباه بیرون بیاوریم، محتملتر است که او زمانی پای میز مذاکره بیاید.
بیاید سراغ جای دیگری که شما اخیراً رفته بودید حرف بزنیم، یعنی چین. تعریف شما از موفقیت چیست؟ چه هدف واقعبینانهای برای سیاست خارجی آمریکا نسبت به چین در کار است؟
فکر نمیکنم حداقل در کوتاهمدت، شاید حتی در دوران حیات بیشتر آنهایی که اینجا هستند، خط پایان مشخصی در کار باشد. موضوع بیشتر رسیدن به نقطهای است که همزیستی مسالمتآمیز و حتی شاید مولدتری داشته باشیم، چون اصل موضوع این است که چین قرار نیست جایی برود. ما هم جایی نمیرویم. بنابراین قبل از هر چیز باید راهی پیدا کنیم که همزیستی کنیم. آنهم یک همزیستی مسالمتآمیز. میدانیم که در رقابت شدیدی هستیم. همزمان، مصمم هستیم که این رقابت به سمت درگیری نرود. این برای همه طرفهایی که در این ماجرا هستند خیلی بد خواهد شد. شروع حرکت در این جهت هم به مسائلی اساسی مربوط میشود؛ اینکه خطوط ماندگار ارتباطی را دوباره واقعاً برپا کنیم. این هدف سفری بود که من به خواست رئیسجمهور به چین رفتم تا برپایی دوباره این خطوط را کلید بزنم. فکر هم میکنم بهزودی تعامل بیشتری در دو جهت خواهید دید و مقامات ارشد چینی بیایند اینجا و آمریکاییها بروند آنجا.
دوم، موضوع مواجهه مستقیم، واضح و صریح با تفاوتهای عمیقی است که با هم داریم. باید تضمین کنیم که در چین درک بهتری از مواضع و نیات ما وجود دارد و امید این است که ما هم بیشتر بفهمیم منشأ مواضع آنها و نیاتشان چیست. در نهایت، حیطههایی هست که منافع مشترک ما است. باید راههایی برای همکاری پیدا کنیم. درباره این مسائل در چین حرف زدیم. اما این رقابتی بلندمدت است. چنان که گفتم، فکر نمیکنم خط پایانی در کار باشد، اما میخواهیم تضمین کنیم که در این رقابت، در موضع قدرت هستیم تا بتوانیم چنان که گفتم، به اتفاقات بعدی شکل دهیم. فکر هم میکنم، لااقل از نظر من، داریم از موضع قدرت به این سمت میرویم. سرمایهگذاریهای زیادی کردیم تا بتوانیم رقابت کنیم. همگراییهایی که با شرکای کلیدی در اروپا و شرکای کلیدی در آسیا ایجاد کردهایم درباره نحوه رسیدگی به چالشهایی که چین ایجاد میکند، رهیافت ارائه میکند.
بگذارید یک جغرافیای دیگر را پیش بکشم؛ یعنی خاورمیانه. چون شما اخیراً در پادشاهی سعودی هم بودید. گزارشهای زیادی از علاقه سعودیها به دریافت تضمینهای امنیتی منتشر شده است. حرفهای بسیاری درباره احتمال پیوستن عربستان سعودی به توافقات آبراهام و برقراری روابط با اسرائیل مطرح است. الان در چه وضعیتی هستیم؟ ممکن است بهرغم اختلافات تاریخی ما و اختلافات بایدن، ولیعهد عربستان را به واشنگتن دعوت کنید؟ چراکه این دعوت ابزار لازمی برای تحقق یک هدف است و آن هدف همان رابطه نزدیکتر ایالات متحده و عربستان سعودی و رابطه رسمی اسرائیل و عربستان سعودی است.
من فکر میکنم وقتی پای این رابطه [آمریکا با عربستان سعودی]، مسیرش و چگونگی جایگرفتن عادیسازی بالقوه روابط اسرائیل و عربستان در این تصویر در میان است، باید با این پیشزمینه شروع کنیم که ما دههها با عربستان رابطه داشتهایم و این رابطه بر پایه امنیت، بر پایه انرژی و بعد در سالهای اخیر بر پایه مقابله با تروریسم بوده است. اما حالا همه نوع پتانسیل را میبینیم که در داینامیک یکپارچگی منطقهای در خاورمیانه، عربستان سعودی هم به شکل بالقوه نقش ایفا کند. این داینامیک همان جریان کاهش تنشها و درگیریها و بحرانهاست. اما یک استثناء مهم در میان است و آن ایران است. مثالش شراکت با عربستان است، ما با عربستان در مورد همه چیز از توسعه و رفع عطش شدید در سراسر جهان برای زیرساختهای باکیفیت گرفته تا رسیدگی به شبکههای جدید ارتباطی در حال همکاری هستیم. معنی همه اینها این است که در کنار شراکت بنیادینی که داشتهایم، افقهای جدیدی در حال باز شدن هستند. البته، مسئله مهمی هم در این میان وجود دارد. ما زمانی کارمان را شروع کردیم که شاید بدترین بحران انسانی جهان در یمن در جریان بود و ما تلاش کردیم به این جنگ پایان دهیم.
البته تحول دیگری نیز درجریان است و آن علاقه عربستان سعودی و اسرائیل به چشمانداز عادیسازی روابط است. این کار بسیار چالشبرانگیزی است. چیزی نیست که یکشبه بشود انجامش داد. اما چشماندازی واقعی در پیش است. چشماندازی که به این خاطر رویش کار میکنیم که چنان که اشاره کردید، هم سعودیها و هم اسرائیلیها چشم به ما دارند که در این تلاش نقشی ایفا کنیم. ما کاملاً درگیر این داستان هستیم. همانطور هم که گفتم، مسیری چالشبرانگیز است، اما قطعاً مسیر ممکنی است.
اما در این میان یک مشکل وجود دارد. در عین اینکه دارید تلاش میکنید این کار را بکنید تا سعودیها به اسرائیلیها نزدیکتر شوند، این اتفاق نمیتواند بدون پسزمینهاش رخ دهد. آن پسزمینه هم رابطه اسرائیل و فلسطین است؛ رابطهای که همانطور که میدانید من بیش از چهل سال است زیر نظرش دارم. به نظر هم میرسد که فاصله زیادی با انفجار ندارد. الان دارید گسترش قابلتوجه شهرکها را میبینید، گسترش قابلتوجه خشونت، فقدان واقعی حاکمیت مرکزی فلسطینی و بهقدرت رسیدن راستگراترین دولتی که در تاریخ اسرائیل دیدهایم. اگر میخواهیم بین عربستان سعودی و اسرائیل عادیسازی روابط داشته باشیم، به نظر میرسد که بخشی از این موضوع باید در برگیرنده سطحی از آرامش در اوضاع بین اسرائیلیها و فلسطینیها باشد. به نظر میرسد که ما در آستانه وضعیتی هستیم که همه چیز با آرامشدن فاصله دارد.آیا ما نباید برای رسیدگی به این موضوع بیشتر تلاش کنیم؟ آیا نمیتوانیم بیشتر تلاش کنیم؟ تا با آرامکردن اوضاع، احتمال راهحل دودولتی را زنده نگه داریم؟
بله. بهطور خلاصه من با تو موافقم. ما به دوستان و متحدانمان در اسرائیل گفتهایم که اگر در حیاط خلوتشان آتشی روشن باشد، هم تعمیق توافقات فعلی و هم گسترش آنها که احتمالا عربستان سعودی را هم شامل شود، خیلی سختتر خواهد شد. البته اگر غیرممکن نشود. در واقع همین دیروز هم این مکالمه را با همتای اسرائیلیام داشتم. مکالمهای است که چند بار با نخستوزیر هم داشتهام. ضمناً، لااقل به قضاوت ما بهعنوان نزدیکترین دوست و متحد اسرائیل، بههیچوجه به نفع اسرائیل هم نیست که اوضاع چنین شود. هم به این خاطر که این اتفاق در پیگیری توافقات عادیسازی یا تعمیق آنها، سطح مشکلات را بیشتر میکند و هم به خاطر پیامدهای عملیاش. بهعنوان یک مثال، اگر اسرائیل عمداً یا تصادفاً خود را مسئول وضعیت کرانه باختری با سه میلیون فلسطینی و بیش از ۵۰۰ هزار شهرکنشین قلمداد کند، سوال این است که از لحاظ تخصیص منابع برای اسرائیلیها چه معنایی خواهد داشت؟ اسرائیل به منابع امنیتی دیگری برای رسیدگی به اوضاع غزه، لبنان و ایران نیاز دارد. واقعاً جور درنمیآید. علاوه بر این مسئله دیگر آینده مردم فلسطین است. چیزی که عمیقاً برای ما مهم است. همچنان هم قویاً باور داریم که راهحل دوکشوری، تنها راه حرکت به جلو در این ماجراست. هرچند هم که دور از دسترس به نظر برسد باز هم از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، چون لااقل چشمانداز امید را برای مردمی که چیز زیادی ندارند، نگه میدارد.
ما افراد را دور هم جمع کردیم. عربها، اسرائیلیها، فلسطینیها را در عقبه و شرمالشیخ دور هم جمع کردیم. تا تلاش کنیم راهی برای جلورفتن پیدا کنیم. راهی که طبق آن ابتدا بعضی از این تنشها را کاهش دهیم و کاری کنیم که هر دو طرف از انجام اقداماتی که صرفاً بنزین روی آتش میریزد، پرهیز کنند. این فرایندی ادامهدار است. موفقیتهایی در این روند داشتهایم، بهخصوص در دوران تعطیلات سال نوی میلادی، در عید پاک، در عید فصح و در رمضان.
به ایران اشاره کردید. گزارشهای زیادی هست که توافقی غیررسمی به بحث گذاشته شده که قرار است ظرفیتهای هستهای ایران را تا حدی محدود کند و در مقابل تحریمها نیز حدی کاهش یابند. در این باره چه میتوانید بگویید؟
آنچه میتوانم بگویم این است که ما از روز اول به دو چیز باور داشتهایم. تعهدی داریم که رئیسجمهور بایدن با قدرت به آن پایبند است و آن اینکه ایران سلاح هستهای به دست نیاورد. این باور را هم داریم که دیپلماسی مؤثرترین و ماندگارترین روش برای رسیدن به این هدف است. بنابراین این مسیر را دنبال کردهایم. سعی کردهایم ببینیم آیا میتوانیم به پایبندی متقابل به توافق هستهای ایران برسیم یا نه، با حُسننیت کامل هم تلاش کردیم همکاری نزدیکی با شرکای اروپایی داشتهایم و در واقع، در این مسئله، با چین و روسیه کار کردهایم. در نقطهای که این کار به نظر ممکن میرسید، ایران یا نمیتوانست یا نمیخواست کاری را که لازم است بکند تا به پایبندی به برجام برگردد. این وضعیت هم از ماهها و ماهها پیش برقرار بوده است. بنابراین هیچ توافقی در دیدرس نیست. حتی با اینکه ما همچنان مایل به جستوجوی مسیرهای دیپلماتیک هستیم، همزمان در حال تقویت بازدارندگیمان بودهایم. همکاری نزدیکی هم با شرکایمان در منطقه داشتهایم که چنین کنیم. همزمان و همچنان گسترهای از ابزارها را هم به کار گرفتهایم که با رفتارهای بد ایران در حوزههای دیگر مقابله کنیم و عقبشان برانیم. اما هیچ توافقی در معرض دید نیست. فکر میکنم باید اقدامات ایران را مشاهده کنیم و ببینیم که آیا ایران خودش انتخاب میکند که کاری کند یا خیر یا شاید بهتر است بگویم کاری نکند که تنشها را بالاتر ببرد.
میتوانید کمی درباره سیاستتان نسبت به فناوریها در خارج بگویید، از این لحاظ که از نگاه شما، رویکرد ما به هوش مصنوعی باید چه باشد؟ آیا محدودکردن هوش مصنوعی عاقلانه و شدنی است؟ وقتی پای کشورهایی مثل چین به میان میآید، آیا هدف ما صرفاً این است که چیزهایی را که مستقیماً در حوزه امنیت ملی کاربرد دارند، از آنها دریغ کنیم؟ آیا واقعاً داریم تلاش میکنیم رشد چین را کُند کنیم؟
خب بگذار اول به بخش دوم سوال جواب بدهم. چون این در واقع بخشی طولانی از گفتوگویی بود که اخیراً در پکن داشتیم. از نظرگاه چین - که برای کسانی که اینجا هستند، غافلگیرکننده نخواهد بود - هدف ما مهار آنها، پایین نگهداشتن آنها و عقب نگهداشتن آنهاست. هم در عرصه جهانی و هم به لحاظ اقتصادی. حقیقت این است که هدف ما این نیست. به نفع ما هم نیست که چنین کنیم. چین معتقد است که ما در حال دور شدن از پکن هستیم. بحثی که من با همتایان چینیام کردم این بود که اگر واقعاً به آنچه در حال وقوع است و آنچه رخ داده نگاه کنید، حقایق، خلاف این ادعا را ثابت میکند. تجارت ما با چین در سال گذشته به بالاترین حد خود رسیده است. در فاصله سال ۲۰۱۴ تا امروز، ما سال گذشته بیشترین سرمایهگذاری خارجی را در چین داشتیم. البته ما کنترل صادرات را هم داریم. تحریمهایی علیه اشخاص حقیقی و حقوقی چینی داریم و روی هم رفته حدود هزار شرکت را تحریم کردهایم. ۴۸ میلیون شرکت در چین ثبت شدهاند. بنابراین، این وضعیت را بهسختی بتوان جداشدن ما از چین توصیف کرد. به نفع ما نیست که چینیها را عقب نگه داریم. فکر میکنیم ما در بهبود وضعیت خود بعد از کووید ۱۹ بسیار خوب عمل کردهایم. کشورهای دیگر بیشتر در تقلا هستند. ما نمیخواهیم تنها موتور رشد در جهان باشیم. میخواهیم چینی را ببینیم که واقعاً به لحاظ اقتصادی در حال موفقیت هستند. این به نفع ماست. اما به همان نسبت، اگر به آنها اجازه دهیم به فناوریهایی دست پیدا کنند که ممکن است برگردند و از آنها علیه خودمان به کارشان گیرند، اصلاً خوب نیست. این را هم با همتایان چینیام مطرح کردم.
حالا این فناوریها میخواهد برنامه هستهای تسلیحاتی غیرشفاف و گسترش بسیار سریع آن باشد، یا توسعه موشکهای هایپرسونیک یا استفاده از هوش مصنوعی برای اهدافی که به شکل بالقوه سرکوبگرانهاند. به نفع ما نیست که چنین شود. اگر آنها جای ما بودند هم دقیقاً همین کار را میکردند. بنابراین، ابزارهای کنترلی بسیار هدفمند و با تعریف بسیار مشخص و دقیق و جزئی که ما برقرار کردهایم، برای این طراحی شدهاند که از اینها جلوگیری کنند.
درباره موضوع هوش مصنوعی به شکل گستردهتر، مشخص است که این یک موضوع روز است، بهخصوص وقتی پای هوش مصنوعی مولد در میان باشد. ما داریم بسیار حسابشده پیش میرویم. گفتوگویی بسیار سازنده در جریان بوده است، مکالماتی بین بخشهای دولت، با مرکزیت کاخ سفید و با چهار شرکتی که عملاً بستر بنیادین هوشمصنوعی مولد را شکل دادهاند. انتظار هم داریم که این روند منجر به رسیدن به نقطهای شود که در آن فهمی ایجاد شود.
چالش ماجرا میشود این: اول، حتی اگر متولیان بسترهای پیشگام یا بنیادین این کار، با این ایدهها موافق باشند، تا جایی که این فناوری فراتر از این شرکتها گسترش مییابد، باید راههایی پیدا کنید که پایبندی به این خطوط راهنما و هنجارها برقرار شود. این یک چالش است. این هم فقط مفهومی در درون ایالات متحده است. در بعد بینالمللی، چالشی کاملاً متفاوت در کار است. من فکر میکنم که دارید میبینید که کشورها یکییکی دارند متوجه موضوعی میشوند. متوجه پتانسیل خارقالعاده این فناوری برای کارهای خوب میشوند و میل دارند که این فناوری را به سمت کارهای خوب هدایت کنند. میتوانید کاربردش را در آموزش، در سلامت، در امنیتغذایی در خیلی چیزها ببینید. البته ریسک عمیقی هم در کار است.
بنابراین چیزی که ما بسیار درگیر آن هستیم، پیداکردن راههایی است که هم با همکاری و هم به صورت داوطلبانه، ریسکها را کاهش دهیم و برای مثال روی کارکردهای دارای ریسک بالا تمرکز کنیم و مشخص کنیم مرزهای کنترلی محدودکننده در این زمینهها چه خواهند بود. ما این گفتوگو را با اتحادیه اروپا شروع کردهایم. خود اتحادیه اروپا قانونگذاریهای اولیه را در این باره انجام داده است. اما از طریق نهادی که شورای تجارت و فناوری نام دارد، بسیار با آنها در تعاملیم تا ببینیم چکار میتوانیم بکنیم. اما فکر میکنیم این روند باید شامل گفتوگوی گستردهتری باشد. این چیزی است که چین به آن علاقهمند خواهد بود. چون چین هم چالشهای عمیقی را که هوش مصنوعی ممکن است برایش ایجاد کند، میبیند.
- 18
- 2