زبیگنیو برژینسکی، روشنفکر اهل مجادله و آینده نگر در حوزه سیاست خارجی در سال ۱۹۷۶ به روی کار آمدن جیمی کارتر در کاخ سفید کمک کرد؛ کسی که در جریان یک رشته بحران های بین المللی کارتر را به گونه ای هدایت کرد که نقش چشمگیری در شکست وی در انتخابات ۴ سال بعد ایفا کرد، ۲۶ مه در بیمارستان فیرفکس کانتی در گذشت. وی ۸۹ سال داشت.
میکا برژینسکی، دختر وی مرگش را از طریق توئیتر اعلام کرد. علت مرگ روشن نیست. درباره این استراتژیست متولد لهستان انتقاداتی بر سر نقش او در جریان بحران گروگانگیری ایران، رویارویی های دیپلماتیک گسترده اما بدون عوض با اتحاد جماهیر شوروی و سیاست های نوآورانه اما کج دار و مریز حقوق بشری مطرح شده است.
دکتر برژینسکی به خاطر دستاوردهایی تحسین می شود: همچون عادی سازی کامل روابط با چین، گسترش نقش آمریکا در خاورمیانه که منجر به توافق صلح میان مصر و اسرائیل شد و حضور استادانه اش در پشت صحنه برای زنده و موثر نگه داشتن قیام "همبستگی" علیه حکومت لهستان.
دکتر برژینسکی، نویسنده ۳۰ کتاب که هر کدامشان بحث برانگیز است به تدریج از حمایت های پر سر و صدایش از قدرت نظامی و لزوم نشان دادن عزم و اراده که در دوران تصدی گری مشاور امنیت ملی کارتر به شهرت او منجر شده بود فاصله گرفت.
زمانی هوادار سرسخت شدت گیری حضور نظامی ایالات متحده در ویتنام بود، به تدریج تصمیم گرفت بر روی الزام حمایت دیپلماتیک و سیاسی از آرمان های ملی گرایانه در کشورهای در حال توسعه تمرکز کند.
به شدت مخالف اشغال نظامی عراق در سال ۲۰۰۳ بود. جنگ اعلان نشده میان روسیه و اوکراین در سال ۲۰۱۴ باعث شد به غرب هشدار دهد که اوکراین را وارد اتحاد نظامی با خود نکند. حرف او این بود که این امر پیچیدگی های گسترده و خطرناکتری با روسیه به همراه خواهد داشت.
اما دکتر برژینسکی نشان داد بیش از آنچه به نظر می آید تفکراتش را حفظ کرده است. در سال ۲۰۱۴ در مصاحبه ای در خصوص حرفه خود گفته بود:" من برای اصلاح سوءبرداشت ها و آشفتگی های نظریه های پیچیده وقت نداشتم. وقتی در کاح سفید بودم، در هر ماجرایی، این موضوع باعث می شد تا مواضع خودمان را به مخالفان واقعی در دولت تحمیل کنم. این باعث انتقادات زیادی شد که به هر حال به رئیس جمهور وارد می شد."
دکتر برژینسکی شوخ طبعی بداهه و کلام دلنشینی داشت که حاضر نبود در هیچ بعدی از جنگ کلامی عقب بنشیند، به استادی فریبنده در دانشگاه هاروارد و بعد کلمبیا بدل شد. وی در سال ۱۹۸۳ در کتاب خاطرات خود با عنوان " قدرت و اصول" روشن کرد که در تمام زندگی اش با این اراده پیش رفته است که رهبران و رویدادها را مقابل عزم آهنین خود تسلیم کند.
در آن زمان استروب تالبوت، که بعدها به معاون وزیر خارجه و بعد هم ریاست موسسه بروکینگز منصوب شد به عنوان روزنامه نگار مجله تایم در نقد و بررسی کتاب خاطرات برژینسکی نوشته بود:" به نطر نمی آید درکی از میزان رک گویی و صداقت خود داشته باشد، وقتی راجع به دیگران سخن می گوید به نظر کینه توز است، وقتی درباره خوش سخن می گوید ظاهرا درگیر خودپسندی بی شرمانه ای است."
دکتر برژینسکی همچنین بیهوده تلاش کرد از زیر سایه سیاستگذاران آکادمیک زاده اروپا خارج شود. زمانی که وی کاندیدای رهبری کارکنان امنیت ملی دولت کارتر شد نیویورک تایمز برای پیشگویی مقاومتی نکرد و در گزارش خود تاکید کرد دکتر برژینسکی " با تمام قوا به کاخ سفید آمده است و تماما آماده است، درست به اندازه سلف خود هنری کیسینجر، کسی که همواره با او مقایسه خواهد شد."
به جز لهجه خارجی شان، این دو در میل به شهرت و کنترل سیاست خارجی که مشاوران قدیم امنیت ملی به شدت از آن حذر می کردند، به یکدیگر شباهت داشتند. در وهله اول هر دو این ها نیز شهرت خود در هاروارد را با بحث بر سر این موضوع به دست آوردند که محدود کردن استفاده از سلاح هسته ای شاید ابزار سیاسی قدرتمندتری نسبت به دکترین قالب آن زمان مبنی بر در اختیار داشتن "قدرت عظیم تلافی" باشد.
دکتر برژینسکی همواره آماده نبرد با مخالفان بوروکراتیک و ایدئولوژیک خود بود و از آن طرف علاقه بالایی برای گسترش روابط گرم شخصی با چهره های جهانی که برایشان احترام قائل بود داشت.
در سال ۲۰۱۴ گفته بود:" دو تن از عالی ترین رهبرانی که با آن ها مراوده داشتم دنگ شیائوپینگ (رئیس جمهور چین) و پاپ ژان پل دوم هستند." وی از سال ۱۹۷۶ زمانی که ژان پل سمت کاردینال کارول وژتیلا را بر عهده داشت با وی در ارتباط بود و از ارتباط خود با پاپ لهستانی برای بسیج اروپایی ها علیه اشغال لهستان توسط قوای شوروی در سال ۱۹۸۰ استفاده می کرد.
اشغال افغانستان توسط قوای شوروی در سال ۱۹۷۹ باعث شد تا کارتر به رویکرد "ارتباط" سخت روی بیاورد، از جمله اینکه حضور ایالات متحده در المپیک مسکو در سال ۱۹۸۰ را لغو کرد. با اینکه دو کشور در عمل به مفاد توافق سالت ۲ پایبند بودند اما کارتر از تصویب رسمی آن سر باز زد.
در مورد ایران، نظر مشاور امنیت ملی آمریکا این بود که محمدرضا پهلوی، شاه به لرزه در آمده ایران از تمام نیروی لازم برای سرکوب انقلاب اسلامی استفاده کند. اما خیزش مردم به سرعت شاه مریض که دچار بیماری لاعلاج بود را از تخت به زیر کشید... (سایروس) ونس خواستار آزادی های سیاسی برای آرام کردن شورش ها بود. این مشتی نمونه ای خروار است از مواردی که برژینسکی از اصل اساسی" تقدم ابعاد اخلاقی در سیاست خارجی" عدول می کرد، خیلی سریع تر از کارتر یا ونس، که علی الظاهر در تمام دوران دولت سعی می کردند آن را جدی بگیرند.
آوریل ۱۹۸۰ ونس پس از پشتیبانی کارتر از اقدام نظامی – مورد حمایت شدید دکتر برژینسکی – برای آزاد کردن ۵۲ تن از کارکنان سفارت ایالات متحده در تهران که گروگان رادیکال های اسلام گرای ایران بودند، استعفا داد.
وقتی هواپیمایی که در این عملیات حاضر بود سقوط کرد این ماموریت شکست خورد، هشت سرباز ایالات متحده کشته شدند و شانس کارتر برای انتخاب دوباره کاهش یافت. ایرانی ها درست در روزی گروگان ها را آزاد کردند که رونالد ریگان به جای کارتر سوگند می خورد.
کارتر چند روز پیش از آنکه در سال ۱۹۸۱ کاخ سفید را ترک کند، مدال آزادی ریاست جمهوری، بالاترین افتخار ملی شهروندی را به دکتر برژینسکی تقدیم کرد.
حتی دستاوردهای سیاست خارجی که دکتر برژینسکی بیش از همه به آن افتخار می کرد – برقراری روابط کامل دیپلماتیک با چین – جنجال آفرین شد، چرا که در وزارت خارجه این سوءظن وجود داشت که برژینسکی می خواهد از این ابتکار عمل برای اقدامات ضد شوروی استفاده کند.
هر چند نقش برژینسکی در مذاکرات کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸ که منجر به توافق صلح میان اسرائیل و مصر شد ثانویه بود، اما دکتر برژینسکی و افراد وی با ایجاد دکترین کارتر به عنوان پاسخی به بحران ایران و اشغال افغانستان توسط شوروی، نقش بزرگی در گسترش نقش ایالات متحده در خاورمیانه ایفا کردند.
کارتر اعلام کرد ایالات متحده به هیچ قدرت خارجی اجازه استیلا بر خلیج فارس و منابع نفتی آن را نمی دهد و برای نخستین بار آمریکا را متعهد به نقشی فعال در خلیج فارس کرد.
انتقادات تند و تیزی که برژینسکی سال های متمادی علیه سیاست های اسرائیل مطرح می کرد به اتهاماتی در خصوص ضد یهودی بودن وی دامن زد، اتهاماتی که که او رد می کرد، وی به این نکته اشاره می کرد که پدرش از سوی اسرائیل به عنوان فردی شناخته می شود که در جریان جنگ جهانی دوم و اشغال اروپا توسط نازی ها به فرار یهودیان کمک کرده است.
دکتر برژینسکی پس از ترک کاخ سفید هم حضور سرزنده ای در عرصه عمومی سیاست داشت و به عنوان مشاور و متولی به مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی ملحق شد.
برژینسکی به طور ویژه منتقد تند و تیز پرزیدنت جورج دبلیو بوش بود و به شدت در کمپین انتخاباتی سال ۲۰۰۸ از باراک اوباما حمایت کرد. اما به تدریج اوباما را به خاطر فقدان " اراده استراتژیک" مورد سرزنش قرار داد و وی را به اغماض در خصوص سیاست های شهرک سازی بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل متهم کرد.
دکتر برژینسکی مکررا در کنفرانس های بین المللی سخنرانی می کرد. در سال ۲۰۱۳ در مصاحبه با چارلز گاتی، متفکر سیاسی خاطره ای نقل می کند، در یک گردهمایی بر سر راه میخاییل گورباچف رهبر سابق اتحاد جماهیر شوروی قرار می گیرد.
رهبر سابق شوروی با برژینسکی، کسی که همه عمر ضد کمونیست بود، احوال پرسی می کند و فریاد می زند:" زبیگ، زبیگ "، یکدیگر را در آغوش می گیرند. روز بعد، گورباچف در سخنرانی خود با لحنی نامحترمانه می گوید که برژینسکی "جنگجوی به روز نشده جنگ سرد" بود.
دکتر برژینسکی می گوید بعدها از او پرسیدم چرا این حرف ها را زده است و گورباچف به او می گوید:" زبیگ، زبیگ، (برگزارکنندگان کنفرانس) به ما پول می دهند که بحث راه بیندازیم." چارلز گاتی از برژینسکی می پرسد "واقعا پول خوبی دادند؟ " برژینسکی جواب می دهد:" نه واقعا، اما به نظر او پول خوبی می آمد."
- 14
- 2