از بیست ژانویه تاکنون که ترامپ سمت ریاست جمهوری امریکا را بر عهده داشته، دولت این کشور و بویژه کاخ سفید با آشفتگیهایی بیسابقه مواجه بوده است. مشاور امنیت ملی ترامپ تنها ۲۴ روز در این سمت دوام آورد و پس از آن نوبت به اخراج یا کنارهگیری معاون شورای امنیت ملی، سخنگو، رئیس کارکنان و مدیر روابط عمومی کاخ سفید، چهار نفر از مقامات شورای امنیت ملی و در آخرین مورد سباستیان گورکا، معاون دستیار ترامپ، رسید.
اما در این میان تاکنون هیچ یک از این برکناریها یا کناره گیریها به اندازه برکناری استیو بنن، استراتژیست ارشد کاخ سفید و محور جریان راست افراطی، مستعد تأثیرگذاری بر خط مشی دولت ترامپ و نیز بخت او برای انتخاب مجدد در ۲۰۲۰ نبوده است. از آنجا که این برکناری میتواند سیاست خارجی ترامپ بهطور کلی و سرنوشت توافق هستهای با ایران بهطور اخص را نیز تحت تأثیر قرار دهد، پیگیری آن حائز اهمیت بسیار است.
در حالی که در ۷ ماه گذشته اختلافات بین دونالد ترامپ و استیو بنن بسرعت در حال افزایش بوده، در جریان مبارزات انتخاباتی تفاوتی بین نظرات این دو مشهود نبود. از بنن که تا قبل از پیوستن به ستاد انتخاباتی ترامپ در آگوست ۲۰۱۶، سردبیر سایت دست راستی بریتبارت بود، بهعنوان طراح سیاستهای پوپولیستی ترامپ در سیاست داخلی و خارجی یاد میشود. البته اگر چه پوپولیستهای دست راستی دیگری مانند نایجل فاراژ انگلیسی نیز در اطراف ترامپ بودند، اما بنن با توجه به موقعیتی که بعداً یافت، بیش از دیگران بهعنوان ایدئولوگ ترامپ مطرح شد.
مواضع جنجال برانگیزی مانند منع ورود مسلمانان به امریکا، ساخت دیوار در مرز مکزیک، اظهارات علیه ناتو، چین و اروپا، تمجید از روسیه و پوتین، خروج از مجموعهای از توافقها در زمینههایی مانند تجارت آزاد، محیط زیست، برنامه هستهای ایران و... که ترامپ در دوره مبارزات انتخاباتی مطرح کرد، همگی ریشه در آموزه های کسانی مانند بنن داشته است. او و همفکرانش خود را سخنگوی سفید پوستان بیکار یا کم درآمد امریکا میدانند که از تجارت خارجی و افزایش جمعیت غیر سفید پوست اروپایی الاصل نگران هستند.
ترامپ صرفنظر از اینکه خود تا چه حد با این نظریات قرابت داشت، عمدتاً تحت تأثیر بنن و امثال او عملاً به سخنگوی دیدگاهها و ایدههای پوپولیستی دست راستی نوع امریکایی تبدیل شد و بر همین مبنا توانست یک پایگاه رأی نیرومند را سازماندهی و بسیج کند و با استفاده از نظام کالج انتخاباتی به کاخ سفید راه یابد.
بلافاصله بعد از شروع به کار ترامپ، بنن موقعیت ممتازی در کاخ سفید یافت، بهعنوان استراتژیست ارشد انتخاب شد، به عضویت «کمیته اصلیها» (کمیته مسئول امنیت ملی مرکب از معاون رئیس جمهوری، وزیران خارجه، دفاع و انرژی، رئیس اطلاعات ملی، رئیس ستاد ارتش، رئیس سیا، سفیر امریکا در سازمان ملل و رئیس کارکنان کاخ سفید) درآمد و رد او در تصمیمات یکی دو ماه اول ترامپ کاملاً هویدا بود. در آن دوره از او بهعنوان تنها کسی که میتوانست بدون کت و کراوات به اتاق ترامپ برود و تنها به او گزارش بدهد، نام برده میشد.
در سراشیبی محبوبیت
سیر کاهش نفوذ بنن بر سیاست خارجی و داخلی امریکا از همان ابتدا شروع شد. نخستین عاملی که موجب تضعیف موقعیت بنن شد، فرمان اجرایی منع سفر از ۷ کشور اسلامی بود که پیشنویس آن توسط بنن و همفکر او استیو میلر، مشاور سیاستگذاری ترامپ، تهیه شده بود. این فرمان اجرایی که بدون مشورت با دوایر اجرایی مربوطه تهیه و امضا شد، موجب اغتشاشات و بینظمیهای بسیاری شد و اجرای آن توسط چند دادگاه متوقف شد.
اخراج بنن از «کمیته اصلیها» در اوایل آوریل که ظاهراً با محوریت ژنرال مک مستر، مشاور امنیت ملی جدید ترامپ، صورت گرفت، نخستین ضربه مهم به موقعیت او در کاخ سفید بود. در پی آن تأیید پایبندی ایران به تعهداتش در ذیل برجام در اواسط آوریل که بنن سخت با آن مخالف بود، نشانه دیگری بود که حکایت از تداوم کاهش نفوذ او داشت.
با اوجگیری مجدد بحران کره شمالی و نیز با محوریت چهرههای به نسبت عملگرا مانند مک مستر و نیز وزیران دفاع و خارجه، چین دیگر بهعنوان کشوری که نرخ ارز را دستکاری میکند، توصیف نمیشد و سیاست جنگ اقتصادی با چین که بنن مشوق آن بود، عملاً مسکوت ماند. مخالفت جدی بنن با حمله به یک پایگاه نظامی در سوریه در همین ماه نشانه دیگری از فاصله گرفتن ترامپ از سیاست عدم مداخله و انزواگرایانهای بود که بنن تبلیغ میکرد. بنن بر آن بود که حمله موشکی به سوریه با سیاست «امریکا اول» ترامپ مغایرت دارد.
این در حالی بود که جارد کوشنر، داماد ترامپ، که در رأس مخالفان بنن قرار گرفته بود، بر آن بود که امریکا باید بشار اسد را مجازات کند. در سطحی کلیتر، در حالی که کوشنر به دخالت امریکا در خاورمیانه معتقد است، بنن به عدم قبول تعهد در قبال تحولات آن منطقه اعتقاد دارد. البته کوشنر و بنن هر دو با سیاست حمایت از عربستان همسو بودند و از جمله در جریان بحران قطر و برخلاف تیلرسون ترامپ را برای حمایت از عربستان تحت فشار قرار دادند.
بنن همچنین مخالف افزایش و ادامه حضور نیروهای امریکایی در افغانستان بود و پیشنهاد میکرد که در عوض از مقاطعه کاران استفاده شود؛ پیشنهادی که ترامپ با اعلام استراتژی جدید خود در افغانستان در ۳۰ مرداد عملاً آن را رد کرد. سیاست حمایت از روسیه و پوتین بر مبنای فرهنگ ونژاد مشترک و همسویی در مبارزه با اسلام افراطی نیز عمدتاً ریشه در آموزههای بنن داشته است.
این نظرات در تعارض کامل با نظرات جریان اصلی جمهوریخواهان است که روسیه را دشمن امریکا میدانند.در جریان فراخوانی که در نیمه اول آگوست توسط طرفداران بنن در رسانهها و رسانههای اجتماعی علیه مک مستر بهراه افتاد، گفته شد که حدود ۶۰۰ حساب توئیتری که با «عملیات نفوذ روسیه در امریکا همراه بودند»، علیه مک مستر بسیج شد و شعار «مک مستر را اخراج کنید» سر میدادند.
بعد از اظهارات ترامپ در ارتباط با حوادث شارلوتزویل نیز که طی آن دو طرف مورد انتقاد قرار گرفتند، فشار زیادی از سوی مشاوران برای تصحیح این اظهارات به ترامپ وارد شد. در حالی که بنن در این رابطه با قدرت تمام از ترامپ حمایت میکرد و مخالف تصحیح آن بود؛ نظری که در یک مقطع نادیده گرفته شد.
همه راهها به سوریه ختم میشود
در جریان نشستهای کاخ سفید در ارتباط با تأیید پایبندی ایران نسبت به برجام و اینکه آیا تمدید تعلیق تحریمهای ایران به سود منافع ملی امریکا است یا خیر، بنن و سباستین گورکا، معاون دستیار ترامپ، مکرراً از تیلرسون میپرسیدند که چرا این دو کار به نفع امریکا است و منافع آن برای امنیت ملی امریکا چیست. ادعا شده که تیلرسون پاسخی برای این سؤال نداشته است.
همچنین گفته میشود، در تیمی که ترامپ مأمورکرده تا در کنار گزینه تأیید پایبندی ایران نسبت به برجام، گزینههای دیگری نیز برای نوبت بعدی در مهرماه تهیه کنند، بنا بود بنن و گورکا نیز حضور داشته باشند. علاوه بر این دو قرار بود که «دریک هاروی»، مسئول بخش خاورمیانه در شورای امنیت ملی، «جول ریبرن»، مسئول ایران، عراق، سوریه و لبنان در شورای امنیت ملی، «مایکل آنتون»، مسئول ارتباطات استراتژیک و «ویکتوریا کوتز»، معاون او در این شورا هم در کمیته حضور داشته باشند. از این جمع، علاوه بر بنن، هاروی و گورکا نیز تاکنون اخراج شدهاند.
اختلافات کوشنر و بنن عمدتاً با حمله به سوریه شروع شد. آنها در جریان مبارزات انتخاباتی با هم خیلی نزدیک بودند. در حالی که بنن همچنان به قولهای پوپولیستی ترامپ در زمان مبارزات انتخاباتی متعهد بود و فهرستی از آنها را همیشه با خود داشت، کوشنر تعهد چندانی به این قولها نشان نداده است. به این ترتیب و بر چنین محوری دو اردوگاه رقیب بسرعت در داخل کاخ سفید شکل گرفت.
در یک سو، بنن، استیو میلر، جولیا کهان، مشاور ویژه ترامپ و شماری از مقامات شورای امنیت ملی و در سوی دیگر کوشنر، ایوانکا همسر او و دختر ترامپ، گری کوهن، مشاور اقتصاد ملی ترامپ، دینا پاول، معاون مک مستر و البته خود مک مستر صف آرایی کردند و با حذف پریباس، جان کلی بهعنوان رئیس کارکنان جدید کاخ سفید نیز به آنها پیوست. در چنین شرایطی، در حالی که نفوذ بنن از اوایل آوریل رو به افول گذاشته بود، اما به نوشته نیویورکر به یکی از نزدیکان خود گفته بود که هرگز استعفا نمیکند و ترامپ اگر میخواهد میتواند او را اخراج کند.
نقش جاهطلبی
اختلافات بین دو گروه هم منشأ شخصی داشت؛ هم ریشه در جاه طلبیها داشت، هم از اختلافات ایدئولوژیک سر چشمه میگرفت. البته گرایشهای یهودی ستیزانهای که به بنن نسبت داده میشود و ریشه در اعتقادات راست افراطی دارد نیز احتمالاً در این رابطه بیتأثیر نبودهاست.
این در حالی است که کوشنر در یک خانواده یهودی ارتدوکس پرورش یافته و همسرش نیز به دین یهود درآمده و سه فرزندشان نیز بهعنوان یهودی پرورش مییابند. با توجه به رویه معمول در امریکا، انتصاب کوشنر بهعنوان رابط بین فلسطین و اسرائیل جهت برقراری صلح نیز میتواند گویای گرایشهای او باشد.
البته شک نیست که اختلاف اصلی دو اردوگاه به دیدگاههای متفاوت آنها در مورد خط مشی و سیاستهای دولت برمیگردد: در حالی که یک طرف پیگیر سیاستهای پوپولیستی ترامپ است، طرف دیگر که بنن آنها را به طعنه «دموکراتها» مینامد، معتقد به لزوم تعدیل یا مسکوت گذاشتن این سیاستها با هدف افزایش تعداد مخاطبان او در جامعه و بهبود موقعیت او در نظر سنجیها است.
از طرفی، رسانهها نیز با دمیدن به این ادعا که بنن دستور کار ترامپ را تعیین میکند و تعبیراتی مانند «پرزیدنت بنن» که در برنامههای طنز تلویزیون و کاریکاتورها مطرح میشد، موجب آزردگی ترامپ شدند. مجله تایم در شماره دوم فوریه خود ضمن چاپ عکس بنن روی جلد از او بهعنوان «متقلب بزرگ» و نیز «دومین مرد پر قدرت جهان» یاد کرد که گفته شد موجب ناخشنودی ترامپ شده است.
اختلاف بین این دو کمپ بزودی از محدوده کاخ سفید خارج و وارد عرصه عمومی شد؛ چرا که دو طرف تلاش داشتند متحدانی در بین رسانهها و چهرههای مشهور در افکار عمومی بیابند. اوج این روند را میتوان در تماس تلفنی بنن با رابرت کاتنر، یکی از سردبیران فصلنامه «امریکن پراسپکت» دید.
قصد بنن این بود که از این نشریه پوپولیست چپگرا که از جمله خواستار مقابله با سیاستهای تهاجمی اقتصادی چین است، متحدی برای خود بسازد. وی در این گفتوگو مدعی شده بود که ما درگیر یک جنگ اقتصادی با چین هستیم. یکی از ما در ۲۵ تا ۳۰ سال آینده هژمون خواهیم بود؛ یا ما یا چین و اگر کار بر همین منوال پیش رود آنها هژمون خواهند بود. وی اظهار عقیده کرده بود که دلیلی ندارد که تحریمهای شدید علیه چین وضع نکنیم.
انتشار اظهارات او توسط این نشریه که از جمله مغایر با اظهارات تند ترامپ در مورد حمله به کره شمالی و ونزوئلا بود، ظاهراً آخرین خسی بود که کمر شتر را شکست و اخراج او را قطعی کرد. طی چند ماه اخیر، همواره گفته میشد که کوشنر مطالب و ایدههایی را به رسانهها علیه بنن میدهد و در این رابطه از جمله به مطالب مطرح شده علیه بنن در برنامه «مورنینگ جو» در شبکه «اماسانبیسی» اشاره شده است. کتابی به اسم «معامله شیطان» نوشته جاشوا گرین نیز منتشر شد که بنن را بهعنوان سیاستمداری درخشان که بر ترامپ مسلط است،
توصیف میکند.بنن قهرمان بخش قابل توجهی از پایگاه رأی اصلی ترامپ است که دارای گرایشهای ناسیونالیستی در معنای انزواگرایانه، پوپولیستی، نژادپرستانه و ضد خارجی آن است. اکنون سؤال این است که حذف او چه تأثیری بر این پایگاه رأی خواهد داشت و اینکه آیا سیاستهای دولت ترامپ، از جمله در مورد برجام، از این رهگذر دچار تحولی عمده خواهد شد یا خیر؟
کوروش احمدی
- 16
- 1