هفته گذشته، سازمان تحقیقاتی پیو، "نوع شناسی سیاسی" را منتشر کرد که شامل طرحی نوین از نه دسته از رای دهندگان، بر اساس نتایج نظرسنجی ملی از نگرش های سیاسی، با هدف به دست آوردن شمای ایدئولوژیک کشور بود. پیو هر چند سال یک بار این نظر سنجی را برگزار می کند و هر بار، تغییرات به وجود آمده را در دسته ها، اعمال می کند. این بار، نتیجه بزرگ به دست آمده آن بود که فضای دو قطبی سیاسی کشور ادامه دارد؛ جمهوریخواهان و دموکرات ها چه به لحاظ جغرافیایی، چه به لحاظ اجتماعی و چه به لحاظ ایدئولوژیکی، به طور مجزا از یکدیگر زندگی می کنند.
اما نتایج به دست آمده از تحقیقات پیو همچنین نشان داد که چرا دو طرف، در ائتلاف با یکدیگر دچار مشکل هستند. "محافظه کاران خط مقدم کشور" که دیدگاه هایی مانند دونالد ترامپ دارند ضد مهاجرت، و انزواطلب هستند، در حالی که "محافظه کاران سنتی" این طور نیستند. "دموکراتهای فرصت طلب" به اندازه "لیبرال های مستقل" بی علاقه به همکاری با جمهوری خواه ها نیستند. "دموکرات های ناراضی" به دولت بی اعتماد هستند و گروه "متفرقه و گوناگون" معمولا به لیبرال ها رای می دهند اما عمیقا مذهبی هستند.
اکثر افرادی که برای به دست آوردن یک منصب تلاش می کنند، از هر روش ممکن برای پیروزی استفاده می کنند، اما اگر قصد داشته باشیم به طور مشخص آنها را طبقه بندی کنیم، دو استراتژی عمده برای تبلیغات وجود دارد: انگیزه و متقاعد کردن. انگیزه به معنای هدف قراردادن اصل داستان و افزایش تعداد مشارکت کنندگانی است که هرگز به رقیب رأی نخواهند داد. متقاعد کردن یعنی کشیدن رأی دهندگان نامطمئن به سمت خود. یک کشور به شدت قطبی شده، بیشتر به استراتژی انگیزه گرایش دارد.اما داده های سازمان پیو، روش های زیادی برای دو طرف فراهم می کند تا به این طریق، از روش متقاعد کردن استفاده کنند و این کار را با پیدا کردن نقاط مشترک با رأی دهندگان گروه مخالف انجام دهند. کجا زندگی می کنند؟ کجا به فعالیت های مذهبی می پردازند؟ از لحاظ اقتصادی در چه گروهی قرار دارند؟ آینده برایشان به چه صورت است؟
در سال ۱۹۶۰، ون وودوارد، بزرگترین مورخ لیبرال اهل جنوب، مقاله ای در دفاع از پوپولیسم منتشر کرد. انگیزه وودوارد از نوشتن این مقاله، هشداری بود که در آن زمان میان لیبرال ها در خصوص اینکه انگیزه های ضروری و غیر قابل تغییر رای دهندگان محافظه کار چیست، رایج بود. وودوارد در جمله ای که برای در برگرفتن اوضاع امروز، نیاز به تغییر زیادی ندارد نوشت: "پوپولیست ها علاوه بر موارد دیگر، تا حدودی مسئول انگلوفوبیا، نگروفوبیا، انزواطلبی، امپریالیسم، جینگوئیسم، شکار توطئه پارانوئیدی، ضدیت با قانون اساسی، ضدیت با روشنفکری، و حمله به حق حریم خصوصی و غیره هستند."
وودوارد معتقد بود نویسندگانی که او با آنها مخالف بود، مانند ریچارد هوفستادتر، پیتر ویرک، ادوارد شیلز و تالکات پارسونز، تا زمانی که عنصر مورد نظر در ائتلاف های انتخاباتی به مفع رؤسای جمهور فرانکلین روزولت و هری ترومن بود، با احساسات پوپولیستی مشکلی نداشتند. اما اکنون که رئیس جمهور فردی جمهوریخواه بوده و بزرگترین پوپولیست کشور تا زمان زنده بودنش، جو مک کارتی بود، پوپولیسم از منظر آنان شکلی خطرناک به خود گرفته است.
وودوارد پوپولیست ها را وزنه کنترل نخبگان می دانست؛ آنها می توانستند "به کرسی های قدرت و امتیازات شوک وارد کنند و به منزله درمان گاه به گاهی باشند که برای سلامت جامعه نیاز است." بنابراین وی این طور نوشت: "روشنفکران نباید با منابع شورش بیگانه باشند... روشنفکران باید در مقابل میل شناخت تمام عوامل غیر منطقی و شیطانی دخیل در این جنبش ها، مقاومت کند چرا که تجربه نشان داده است که برخی از آنها یا آنچه از آن ها باقی می ماند خود، عامل دافعه هستند." این عوامل دخیل، از نظر او نفرت نژادی و قومیتی، تمایل به خشونت و تمایل به غوغاسالاری بود که معاصران وی، به پوپولیسم نسبت می دادند.
تخقیقات پیو نشان می دهد که در هر سوی احزاب، رأی دهندگان کم درآمد و با تحصیلات پایین قراردارند که منتظر مطالباتی هستند که به زندگی آنان دلالت کند. این امر در خصوص رای دهندگان شهرهای کوچک و روستایی و رای دهندگان مذهبی و غیر نیز صدق می کند. موفقیت اوباما در انتخابات آمریکا و رأی دهندگانی که بعدا همانها به ترامپ رأی دادند، این امر را اثبات می کند. در یک سیستم دو حزبی، هر حزب باید ائتلافی از مردم را تشکیل دهد که هر گروه، چیز کاملا متفاوتی از دولت می خواهند. این کار با نشان دادن بهترین ها به مردم شدنی است.
- 19
- 3