در روزهای گذشته دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا برای بازدید از کشورهای ژاپن، کره جنوبی، چین، ویتنام و فیلیپین در قالب تور آسیایی به مدت حداقل ۱۱ روز عازم این منطقه شده است. سفر ترامپ به آسیا که طولانی ترین سفر خارجی یک رئیس جمهور آمریکا به این قاره در ربع قرن گذشته است، همزمان با اوج گیری بحران کره شمالی انجام شده و خط و نشان کشیدن های رئیس جمهور آمریکا برای این جزیره آشوب ساز به محور اصلی آن تبدیل شده است.
ترامپ در خلال دیدارش از ژاپن و کره جنوبی، بر حمایت آمریکا از این دو کشور در برابر تهدیدهای کره شمالی، تاکید کرد و بارها به کره شمالی هشدار داد که عزم واشنگتن در دفاع از ایالات متحده و متحدانش را دست کم نگیرد. با این وجود، لفاظی های سیاسی و بزرگ نمایی نقش و نفوذ آمریکا در جهان تنها هدف دونالد ترامپ از سفر به شرق آسیا نیست. بعد از آنکه رئیس جمهور تاجر پیشه آمریکا موفق شد کشورهای غرب آسیا به خصوص کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را از طریق طرح کاذب «تهدید جمهوری اسلامی ایران برای این کشورها»، وادار به خریدهای تسلیحاتی گسترده و ریختن پترودلارهایشان به جیب تراتس های تسلیحاتی آمریکا کند، حال نوبت به کشورهای شرق آسیا رسیده تا رسالت خود را در رونق بخشی به اقتصاد آمریکا و مثبت کردن تراز تجاری این کشور به انجام برسانند.
رئیس جمهور آمریکا که بزرگترین فضاسازی های بین المللی را علیه برنامه دفاع موشکی جمهوری اسلامی ایران به راه انداخته، حال برای ایجاد و تقویت شرایط بحرانی که زمینه ساز افزایش فروش تسلیحات آمریکایی است، حاضر است در سیاستی متناقض و دو سویه، محدودیت مربوط به وزن کلاهک را برای موشک های بالستیک کره جنوبی لغو کند.
ترامپ که تاجری با تجربه و سیاستمداری نوپا و تازه کار است نتوانست چانه زنی های خود برای فروش تسلیحات به کشورهای شرق آسیا را پنهان کند و در نشست خبری که در کره جنوبی داشت گفت: کره جنوبی «قبول کرده» تا از آمریکا «میلیاردها دلار» سلاح به منظور تقویت خودش در مواجهه با تهدیدهای کره شمالی بخرد.
سئول حجم بزرگی از تسلیحات آمریکا را «خواه هواپیما باشد، خواه موشک ها و خواه هر سلاح دیگری» خریداری می کند. وقتی ترامپ از عبارت «قبول کردن رئیس جمهور کره جنوبی» صحبت می کند؛ به خوبی می توان فهمید که مقامات کره جنوبی خود تمایل و تصمیمی به انجام خریدهای تسلیحاتی کلان از آمریکا نداشته و تنها پس از فشارها و البته وعده و وعیدهای احتمالی رئیس جمهور آمریکا بوده که حاضر شدند میلیاردها دلار از بودجه کشورشان را به رونق صنایع تسلیحاتی آمریکا و ایجاد شغل برای جوانان آمریکایی اختصاص دهند. توافقی که البته حمایت و رضایت مردم کره جنوبی را به همراه ندارد و این را می توان از تجمعات اعتراضی و شعارهای ضد آمریکایی مردم این کشور به خوبی درک کرد.
خریدهای تسلیحاتی کره جنوبی در حالی است که ژاپن نیز طی چند سال گذشته بزرگترین خریدار تسلیحات نظامی آمریکا در شرق آسیا بوده و بنا بر برخی آمار طی ۱۰ سال گذشته، این کشور بیش از ۴ میلیارد دلار سلاح وارد کرده که ۹۳ درصد آن از آمریکا تأمین شده است. بدین ترتیب هر چند رئیس جمهور آمریکا از سوی بسیاری از رسانه ها و تحلیلگران بین المللی به عنوان رئیس جمهوری ساده لوح و فاقد اهداف و استراتژی کلان در حوزه سیاست خارجی معرفی می شود؛ اما به نظر می رسد او در عین ساده لوحی، دارای یک برنامه کلان و طرح ریزی شده برای تحقق شعار اولیه اش؛ یعنی شعار «اول آمریکا» است.
استراتژی «بحران سازی» و «تنش آفرینی» در مناطق مختلف برای درگیر کردن بازیگران منطقه ای با یکدیگر و ایجاد فضای ترس و ناامنی برای راه انداختن مسابقات تسلیحاتی، سیاست دیرینه امریکاست که توسط دولت تازه کار آمریکا نیز مجدانه پیگیری می شود. تلاش رئیس جمهور آمریکا برای تأمین منافع ملی کشورش به قیمت ایجاد آشوب و تنش در سایر کشورها هر چند مایه تأسف و ناشی از افول بیش از پیش اخلاق در عرصه روابط بین الملل است؛ اما این سؤال اساسی را مطرح می کند که چرا مقامات سایر کشورها این گونه به منافع ملی خود پایبند نیستند و به راحتی به ابزاری برای سیاست ورزی قدرت های بزرگ تبدیل می شوند. چرا مقامات کشورهای غرب و شرق آسیا که تاریخ و تمدن برخی از آنها بسیار غنی تر و طولانی تر از ایالات متحده آمریکاست، حاضر می شوند با ورود به رقابت های منطقه ای و مسابقه تسلیحاتی، به جای رونق اقتصادی و تجاری، جنگ، ناامنی و فقر را برای ملتهایشان به ارمغان بیاورند؟!
پاسخ شاید در کمبود «اعتماد به نفس ملی» و تصویر کاذب «قدرت ناجی» باشد که کشورهای آسیایی از ایالات متحده برای خود ساخته اند. کشورهای شرق و غرب آسیا که سال هاست با مشکلاتی همچون اختلافات ارضی و مرزی و جنگ قدرت دست و پنجه نرم می کنند، به جای تدارک یک سیستم امنیتی منطقه ای، همواره به قدرتی فرامنطقه ای چشم دوخته اند تا از آن سوی اقیانوس بیاید و در سیستم موازنه قوای ایجاد شده، کفه ترازو را به سمت آنها سنگین تر کند. غافل از اینکه منافع این قدرت های فرا منطقه ای نه در حل و فصل نهایی درگیری و تنش؛ که بر عکس در طولانی شدن و ادامه آنها است.
بدین ترتیب به نظر می رسد «وادادگی در برابر آمریکا و وانهادن منافع ملی» مشکل مشترک کشورهای شرق و غرب آسیاست که نتیجه آن هم چیزی جر بهره برداری و سوء استفاده آمریکا و سایر قدرت های غربی نیست. تا زمانی که سران کشورهای آسیایی به این جمع بندی نرسند که اختلافات درون منطقه ای را باید خودشان با همت درونی و پشتوانه مردمی از طریق مذاکره و همکاری حل کنند، باید همچنان منتظر شنیدن ارقام نجومی فروش های تسلیحاتی باشیم که رؤسای جمهور آمریکا با خوشحالی و رضایت از رسانه ها اعلام می کنند.
اعظم ملایی، مدرس دانشگاه
- 10
- 4
اکبر ابراهیمی
۱۳۹۶/۹/۱۴ - ۲۳:۴۴
Permalink