فضای منطقه شبهجزیره و شرق آسیا همچنان متشنج است. بحران میان کرهشمالی با آمریکا و متحدانش روزبهروز شدیدتر میشود. چند اتفاق جدید باعث شده منطقه حالت آمادهباش به خود بگیرد. اتفاق اول در ژاپن رخ داد.
خبرگزاری رویترز دیروز سهشنبه (۷ آذرماه ۹۶) به نقل از یکی از منابع دولت ژاپن اعلام کرد که ژاپن سیگنالهای رادیویی را دریافت کرده که نشان از احتمال آماده شدن کرهشمالی برای پرتاب موشک بالستیک دارد. با این حال، سیگنالها و تصاویر ماهوارهای مشخص نمیکنند که آیا کرهشمالی احتمالا بهزودی آزمایش موشکی انجام میدهد یا خیر. خبرگزاریهای ژاپنی نیز اعلام کردند که دولت پس از دریافت چنین سیگنالهایی در حالت هشدار قرار گرفته است. برخی گزارشها هم میگویند که این سیگنالها ممکن است با آموزشهای زمستانی ارتش کرهشمالی مرتبط باشند. خبرگزاری یونهاپ کرهجنوبی نیز از قول یکی از منابع این کشور گزارش داد که مقامهای اطلاعاتی آمریکا، کرهجنوبی و ژاپن اخیرا نشانههایی را از احتمال آزمایش موشکی از سوی کرهشمالی دریافت کرده و در حالت هشدار بالا قرار گرفتهاند.
دومین اتفاق در کرهجنوبی به وقوع پیوست. به گزارش خبرگزاری آناتولی وزیر دفاع کرهجنوبی دیروز اعلام کرد که قرار است بهزودی کنترل مرزهای کرهجنوبی از سوی آمریکا به سئول واگذار شود. این مقام کرهای اعلام کرد حتی اگر سئول کنترل نظامی کامل مرزهایش را برعهده بگیرد، باز هم تلاش میکند حضور نیروهای آمریکایی در شبهجزیره کره را حفظ کند. قانونگذاران محافظهکار این کشور بر این باورند که کشور بدون حضور نیروهای آمریکایی در مقابل تهدیدهای کرهشمالی آسیبپذیر است. قریب به ۳۰ هزار نیروهای آمریکایی در کرهجنوبی هستند.
اتفاق سوم اما در هاوایی آمریکا رخ داد. ماجرا از این قرار است که مسوولان هاوایی اعلام کردند که از این پس هر ماه آژیر هشدار حمله هستهای بهطور آزمایشی در جهت آمادگی برای مقابله با هرگونه حمله موشکی احتمالی از سوی کرهشمالی در این منطقه به صدا در میآید. به گزارش رویترز، استفاده از آژیر هشدار حمله هستهای در دهه ۱۹۸۰ و پس از نزدیک شدن به پایان جنگ سرد کنار گذاشته شد. با این حال، آژیر حمله هستهای برای اولین بار بعد از گذشت بیش از ۳۰ سال به مدت ۶۰ ثانیه در بیش از ۴۵۰ منطقه در سراسر جزایر مرکزی اقیانوسیه در ۱۱:۴۵ ظهر روز جمعه بهطور آزمایشی به صدا در میآید. این آزمایش از این پس اولین روز کاری هر ماه تکرار خواهد شد.
سخنگوی آژانس مدیریت بحران هاوایی اعلام کرد: انفجار تنها یک سلاح هستهای ۱۵۰ کیلو تنی در پرل هابر در جزیره اوآهو باعث کشته شدن ۱۰ هزار نفر در محل انفجار و چند مایلی اطراف آن میشود. اوآهو یکی از جزایر هاوایی است که درحالحاضر یکی از مهمترین مراکز فرماندهی نظامی آمریکا در این منطقه قرار دارد و بهعنوان یکی از اهداف احتمالی هرگونه حمله هستهای کرهشمالی به آمریکا تلقی میشود. بهدنبال این اتفاقات چند سناریو در مورد بحران کرهشمالی مطرح شده است.
۱- سناریوی تعلیق در برابر تعلیق
این سناریو بر این اعتقاد است که با جدی شدن بحران کرهشمالی، جهان دیگر طاقت انتظار برای یک «چانهزنی بزرگ» را ندارد. «تانگفی کیم»، استادیار روابط بینالملل در دانشگاه بلژیک، در تحلیلی در نشنال اینترست در ۱۲ اکتبر ۲۰۱۷، نوشت: «ما نیاز به مصالحهای داریم که به لحاظ سیاسی شدنی باشد. این مصالحه باید خیلی زود رخ دهد.» او معتقد است وقتی ترامپ در صحنسازمان ملل کرهشمالی را تهدید به نابودی کامل کرد، برای اولین بار رهبر کرهشمالی در نامهای مستقیم که نامش زیر آن درج شده بود رهبر یک کشور خارجی (ترامپ) را خطاب قرار داده و گفت: «این پیر خرفت و یاوهگو را با آتش ادب خواهیم کرد.»
رهبر کرهشمالی اندکی بعد اعلام کرد که حق ساقط کردن جنگندههای آمریکایی بر فراز شبهجزیره را بر خود قائل است. به دنبال او وزیر خارجه کرهشمالی سخن از احتمال آزمایش بمب هیدروژنی بر زبان آورد. تانگفی بر این باور است که آمریکا و کرهشمالی به دو دلیل دچار یک بیاعتمادی تاریخی هستند: اول، ناتوانی آمریکا در تعهد به بقای رژیم کیم و دوم، فقدان شفافیت از سوی رژیم کیم. به این دلیل، او معتقد است که برای رهبران کرهشمالی اعتماد به آمریکا و کنار گذاشتن تسلیحات هستهای خطرناک است.
به محض اینکه «اون» تسلیحات هستهای خود را کنار بگذارد، در برابر فشار خارجی آسیبپذیرتر خواهد شد. این تحلیلگر میافزاید:واشنگتن نیز نمیتواند به پیونگیانگ اعتماد کند چراکه توسعه تسلیحات هستهای فرآیندی پنهانی و رازآلود است و رصد فعالیتهای کرهشمالی برای آمریکا دشوار است. بهدلیل خطرات نظامی و هزینه سیاسی تسلیم به آمریکا، بعید است کرهشمالی با بازرسیهای محکم موافقت کند.
تانگفی معتقد است بهدلیل این مشکلات یک رویکرد «تعلیق در برابر تعلیق» بهترین گزینه برای آغاز طرح مصالحه میان دو کشور است. اگرچه پیشتر طرحهایی از سوی پکن و سئول مطرح شده بود اما از سوی دولت ترامپ رد شد. اکنون دولت ترامپ است که باید طرحی ارائه دهد که مشتمل بر واقعیات سیاسی موجود در روابط دو کشور باشد. بنابراین تانگفی میافزاید تا زمانی که کرهشمالی آزمایشات خود را تعلیق نکرده باشد میتواند تهدید تلافی هستهای علیه آمریکا را حفظ کند.
او میگوید آنچه نیاز داریم باید به شکلی باشد که فحوای سیاسی قابل پذیرشی برای دو کشور داشته باشد. تعلیق دوجانبه اگرچه برای دو کشور رضایتبخش نیست اما میتواند تنشها و خطرات یک درگیری هستهای تصادفی را کاهش دهد. یک «چانهزنی نه چندان بزرگ» بهتر از وضعیت فعلی است که در آن جنگ کلمات میان دو کشور آنها را به درگیری و برخورد نظامی نزدیک میکند.
۲- سناریوی مهار
اکنون یک چشمانداز در آمریکا در حال تبدیل شدن به راهبردی غالب و مسلط بر فضای گفتمانی در این کشور است: چشمانداز جنگ هستهای با کرهشمالی. با وجود دیپلماسی پشتپرده برای ارتباط با کرهشمالی اما هستند کسانی که بر طبل جنگ میکوبند. «هری. جی. کازیانیس»، مدیر مطالعات دفاعی نشنال اینترست و دبیر اجرایی این نشریه، در مقالهای در ۱۵ اکتبر ۲۰۱۷ مینویسد این ایده که دولت ترامپ باید از راهحل نظامی- و در صورت لزوم جنگ تمام عیار- پشتیبانی کند در حال به کرسی نشستن است.
حامیان جنگ میگویند اکنون وقت «زدن» کرهشمالی است. آنها بر این باورند که زمان درحال اتمام است و پیونگیانگ بهزودی توانایی خود برای حمله به آمریکا را کامل خواهد کرد. استدلال جنگطلبان این است که باید برنامه هستهای کرهشمالی را با «ضربهای شوکآور و مبهوتکننده» زمینگیر کرد؛ یک جور حمله غیرمنتظره و ناگهانی. آنها میگویند جنگ در «آنجا» بهتر است از کشته شدن آمریکاییهای بیگناه در «اینجا».
چنین تفکری یادآور جنگ عراق است. اگرچه گرفتن عراق برای آمریکایی «مثل آب خوردن» بود اما وضعیت کرهشمالی پیچیده تر است و جنگ با این کشور فاجعه بارتر.
او مینویسد نظرسنجیای که از سوی «واشنگتنپست / ایبیسی نیوز» در مورد میزان حمایت عمومی آمریکاییها برای یک جنگ پیشدستانه با کرهشمالی انجام گرفت این نتیجه را نشان داد: ۶۷ درصد آمریکاییها معتقدند واشنگتن زمانی باید دست به حمله بزند که کرهشمالی مبادرت به حمله به آمریکا یا متحدان این کشور کرده باشد. کازیانیس بر این باور است که امروزه قرار گرفتن در میان دو اقیانوس مانند دهههای گذشته دیگر مزیت به حساب نمیآید چرا که تکنولوژی مسافتها را از میان برداشته است.
اگرچه آمریکا قدرتمندترین ارتش را در جهان دارد اما چنین نیرویی تضمین نمیکند که واشنگتن تمام تهدیدها از جمله از سوی کرهشمالی را از میان ببرد. او معتقد است جنگ با کرهشمالی مانند جنگ اول و دوم خلیج فارس، کوزوو، یوگسلاوی و افغانستان نیست. چراکه وقوع چنین جنگی میتواند مناطقی به وسعت کرهجنوبی، ژاپن و آمریکا را ویران سازد. بنابراین، به باور کازیانیس بهترین سناریو توسل به سیاست مسالمتآمیز دوران جنگ سرد است: سیاست مهار.
کازیانیس سناریوی «مهار» را با این مختصات شرح میدهد: رهبر کرهشمالی مشتاق حمله تمام عیار نظامی نیست؛ چراکه از پیامد آن که تغییر رژیم است میترسد. «اون» برای ارزیابی ما به چند روش میتواند متوسل شود: الف) انتخاب حمله با استفاده از ابزارهای متعارف برای ایجاد ترس و وحشت و (ب) حمله نامتقارن. برای مثال، کیم میتواند دستور حمله به زیرساختهای هستهای غیرنظامی کرهجنوبی را بدهد. سئول دارای ۲۴نیروگاه هستهای است که میتواند مورد حمله پیونگیانگ قرار گیرد. با توجه به نزدیک بودن آنها، کرهشمالی میتواند با موشکهای خود این نیروگاههای نزدیک به هم را نابود و بحران انسانی گستردهای به وجود آورد. آنها همچنین میتوانند از نیروهای ویژه هم استفاده کنند.
آنها با استفاده از تونلهای حفرشده موجود میتوانند نیروهای خود را وارد سئول کرده و حملات تروریستی و وحشتآفرین به چنین مراکزی وارد آورند. چنین اقدامی میتواند تبعاتی فراتر از چرنوبیل داشته باشد و میلیونها تن را نابود و کرهجنوبی را به سرزمینی غیرقابل سکونت برای چند نسل تبدیل کند. کازیانیس مینویسد مدتی قبل در یک اندیشکده در واشنگتن سناریوهایی در مورد یک حمله هستهای صورت گرفت که این سناریوها از این قرار است: اول، حمله کرهشمالی با تسلیحات متعارف به آمریکا اگر این کشور اطمینان یابد که آمریکا به دنبال حمله و تغییر رژیم است. دوم، حمله سئول و همزمان پرتاب موشکهای کوتاه و میان برد به تمام مناطق دیگر آسیای شمال شرقی.
در این دو سناریو، آمریکا و متحدانش دست به یک ضد حمله – عمدتا به تسلیحات کشتار جمعی پیونگیانگ- خواهند زد. با این حال، «اون» ممکن است چند بمب هستهای را در عمق زمین پنهان سازد و با اخذ تصمیم نهایی مبادرت به حمله هستهای به سئول و توکیو کند. در زمانی که متحدان آمریکا در حال پیشروی هستند، پرتاب این بمبهای هستهای میتواند آنها را به عقبنشینی وادارد و یک «پرل هاربر هستهای» را سبب شود. در این صورت، نیروهای آمریکایی در منطقه آسیا- پاسیفیک با حمله به این کشور و تغییر رژیم به درخواست جامعه بینالمللی عمل میکنند.
کازیانیس بر این باور است که «اون» میداند که در چنین سناریوهایی، نیروهای آمریکایی تسلیحات کشتار جمعی او را از زمین و آسمان و دریا هدف خواهند گرفت و از مدار ۳۸ درجه خواهند گذشت. «اون» وقتی ببیند آب از سر او گذشته ممکن است به هر شهر یعنی سئول، پوسان، اینچئون، توکیو، سندای و ناگویا یک بمب پرتاب کند. پیش از شکست او، چند میلیون نفر کشته خواهند شد. احتمال دیگر این است که کرهشمالی به تعبیر رهبران این کشور «مرکز فساد» که آمریکاست را مستقیما با تسلیحات هستهای هدف بگیرد. در این سناریو، شهرهای لسآنجلس، سانفرانسیسکو، سیاتل و پورتلند در تیررس خواهند بود. حتی حملات بیولوژیکی و شیمیایی هم دور از دسترس نخواهند بود. تمام این سناریوها خطرناک است و مرگ و میر و تلفات انسانی و زیرساختی وحشتناکی به دنبال خواهد داشت. راه حل چیست؟
الف) باید استراتژی مهار مالی- پولی را دنبال کرد که بر اساس پولهایی که وارد کرهشمالی میشود و صرف تسلیحات و موشک هایش میشود محدود شود.
ب) قابلیتهای نظامی آمریکا و متحدانش در آسیای شمال شرقی باید به شدت تقویت شود از جمله دفاع موشکی متحدان در کرهجنوبی و ژاپن باید در وضعیت اطمینان بخش باشد.
ج) هر سیاستی که واشنگتن دنبال میکند باید منافع قدرتهای بزرگ – چین و روسیه- را در نظر بگیرد. این دو کشور از قدرت وتو یا مسدود کردن تلاشهای آمریکا برخوردارند. آمریکا باید برای این دو کشور روشن کند که به دنبال تغییر رژیم نیست اما مهار و مدیریت وضعیت بر منافع ملی حیاتی آنها تاثیرگذار است.
د) در شرایط فعلی احتمال برقراری مذاکرات مستقیم میان آمریکا و کرهشمالی اندک است. با این حال، حفظ برخی شکلهای مذاکره بد نیست حتی اگر به شکل کانال ارتباطی باشد. در اوج جنگ سرد، آمریکا و شوروی از طریق سفارتخانه هایشان ارتباطات مستقیمی داشتند.
با تمام این تفاصیل، دو مساله مهم دیگر هم هست: یکی توان هوایی کرهشمالی و دیگر واکنش سئول. نشنال اینترست در ۷ اکتبر ۲۰۱۷ در تحلیلی مینویسد نیروی هوایی کرهشمالی فقط در قالب موشکی است. این کشور فاقد توان هوایی چشمگیر است چرا که جنگندههای این کشور متعلق به دوران شوروی و بازمانده جنگ جهانی دوم است. این کشور دارای ۱۰۶ فروند جنگنده Shenyang J-۵ است که کپی شده جنگندههای چینی Mikoyan Gurevich MiG دهه ۱۹۵۰ است.
این کشور همچنین نوع دیگری از جنگندههای Shenyang J-۶ دارد که کپی شده Mikoyan Gurevich MiG-۱۹ چین است. این جنگندهها ۹۷ فروند است. این جنگندهها به راحتی از سوی سئول و واشنگتن قابل ردیابی و هدفگیری بوده و فاقد قدرت عملیات و مانور هوایی هستند. این جنگندهها اگر بخواهند در صورت وقوع جنگ به کرهجنوبی حمله کنند، پیش از پرتاب موشک از سوی سئول ساقط خواهند شد. نشنال اینترست میافزاید بنابراین، توان مانور هوایی کرهشمالی تقریبا نزدیک به صفر بوده و تنها کارت برنده این کشور موشکهایش است. به نوشته این نشریه، جنگندههای منسوخ و از رده خارج که هم اکنون بهدلیل فقدان سوخت زمینگیر هستند همچون ژاپنیها شاید فقط به درد «کامیکازی» بخورد و بس.
«کیلی میزوکامی»، نویسنده و تحلیلگر و نویسنده در مجله the Diplomat، هم در تحلیلی مورخ ۲۳ نوامبر ۲۰۱۷ در نشنالاینترست مینویسد: کرهجنوبی دارای قابلیت دوگانه آبی- خاکی است و دارای نیروی دریایی قدرتمندی است. میزوکامی از این قابلیت کرهجنوبی با عنوان «سلاح مخفی قدرتمند» نام میبرد که در صورت وقوع هر نوع جنگی میتواند نتیجه جنگ را به نفع خود تمام کند. موقعیت جغرافیایی شبهجزیره کره به گونهای است که گریزی از دریا نیست بنابراین قابلیت دریایی بخش جداییناپذیری از توان نظامی- عملیاتی این کشور است. این دو کشور در مجموع ۳هزار مایل ساحل دریایی دارند. در هر جنگی در آینده، نیروهای دوزیست (آبی- خاکی) میتوانند مانع درگیری چهره به چهره شده و در عوض، پایتختهای یکدیگر را نشانه روند. میزوکامی معتقد است با نظارت آمریکا، کرهجنوبی یکی از بزرگترین قوای دریایی در جهان را دارد و بهدلیل همین قدرت از پتانسیل بالایی برای مهار کرهشمالی برخوردار است.
۳- سناریوی ترور
«دانیل آر. دو پتریس»، تحلیلگر مسائل دفاعی در نشنال اینترست در ۱۰ آوریل ۲۰۱۷ نوشت که سیاست ترور رهبران در دوران جنگ سرد سیاستی مطلوب بود اما اکنون موجب وهن سیاست خارجی آمریکاست. او بر این باور است که در کاخ سفید سناریوهای فراوانی مورد بحث قرار گرفته: از تجهیز کرهجنوبی به سلاح هستهای گرفته تا ترور رهبران این کشور. در گذشته، ترور رهبران خارجی که یا به قدر کافی مدافع آمریکا نبودند یا در اردوگاه شوروی بودند یک اصل در سیاست آمریکا بود. با این حال، در این مورد یک نظر وجود دارد که معتقد است ترور «اون» یا ژنرالهای عالیرتبه که مسوول تسلیحات هستهای و موشکی این کشور هستند گزینه خوبی است و میتواند موجب ترس در میان سایر مقامهای این کشور شود.
«دو پتریس» معتقد است، اگرچه این سیاست ممکن است به مذاق برخی خوش بیاید اما این سیاست میتواند پرهزینه باشد و در صورتی که اشتباهی در آن رخ دهد میتواند بیش از آنچه تصور میشود پرهزینه باشد. او معتقد است بهطور مثال، در عراق ترور صدام میتوانست پاسخگو باشد چراکه این کشور عملا خلع سلاح شده بود و «آه در بساط نداشت» اما کرهشمالی کشوری است مسلح به سلاح هستهای و موشکهای بالستیک. افزون بر این، این کشور همچون حفره سیاهی است که هیچ اطلاعاتی از آن به بیرون درز نمیکند. بنابراین، یافتن گزینه مناسب در میان سران این کشور را برای واشنگتن دشوار میسازد.
پتریس همچنین نوشت که کسی نمیداند فردی که جانشین «اون» خواهد شد زن است یا مرد؟ آیا به اندازه او خشن و بیرحم است؟ آیا به اندازه او غیرقابل پیشبینی است یا خیر؟ ترور رهبر یک کشور نوعی اعلان جنگ است. با این حال، تنها کارآیی این سیاست میتواند ترغیب چین به مشارکت بیشتر باشد و بس و نمیتواند جنبه عملیاتی بیابد.
محمدحسین باقی
- 13
- 6