نخستین باری که با یک شهروند از اتحاد جماهیر شوروی برخورد کردم – زمانی که از هم پاشید و به کشورهای متعدد تقسیم شد که بارزترین آنها روسیه بود – زمانی بود که برای دیدار از یونسکو به پاریس رفته بودم، اوایل دهه هشتاد از قرن گذشته میلادی بود. خبرنگاران رسانه های غربی مرتب از او سوال می کردند، بارزترین سوال درباره احتمال بروز گرسنگی در اتحاد جماهیر شوروی در پی کمبود مورد انتظار در تولید گندم در آن موقع بود.
شهروند اتحاد جماهیر شوروی جوانی قد بلند با هیکلی متوسط نسبتا چاق بود، او در پاسخ به این سوال گفت که گرسنه ای وجود نخواهد داشت و بعید دانست قحطی ای دامنگیر شوروی شود. وی گفت: «نمی شود در کشوری که افرادی با هیکل های گنده مثل من رشد می کنند، گرسنگی به وجود آید.» در آن موقع بود که دریافتم تبلیغات غربی سلاحی برای تشویش وجهه رقبا در عرصه جهانی است.
وقتی که اتحاد جماهیر شوروی در اواخر سال ۱۹۹۱ از هم پاشید، اعراب را سرزنش می کردم که کمک کافی نرساندند تا به ملت های متضرر از شورش و دست به گریبان با بحران اقتصادی کمک کرده باشد و وفاداری خود را نشان داده باشند. یاد نقش روسیه، این نام برای شهروندان اتحاد جماهیر شوروی رایج بود، در ساخت سد العالی و دیگر پروژه های بزرگ در مصر افتادم. وقتی به شبکه های فشار قوی برق نظر می انداختم به یاد آن چه روس ها به مصری ها دادند، می افتادم. اگر بخواهم به جوانب روابط مصر و روسیه بپردازم فهرستی طولانی خواهد شد.
با نزدیک شدن به زمان بازگشت گردشگران بسیار روسی به مصر، به یاد بعضی انتقادات افتادم، منتقدین می گویند که گردشگر روسی کم خرج می کند، در حالی که وقتی زیاد بیایند سودها بیشتر می شوند. در این جا لازم است به این توصیه توجه شود که باید با گردشگر روس متناسب با تاریخ بخشش این کشور و منافع متبادل گسترده ای که با مصری ها دارد، تعامل شود.
همان طور که در خلال سفر اخیرم به قزاقستان، دریافتم که آنها تقدیر ویژه ای از اعراب و مصری ها می کنند و به زبان عربی اهمیت ویژه می دهند با وجود این که از دخالت دادن دین در سیاست خودداری می کنند. برای همین لازم است ما هم به گردشگران کشورهایی که روابط ما با آنها خصمانه نیست، توجه بیشتری کنیم، برای این که دشمنی از اقبال گردشگران می کاهد.
عاطف صقر
- 13
- 5