به گزارش ایران آنلاین، «خودم تنهایی میتونم انجامش بدم». این جمله ۵ کلمهای بازتابدهنده سال اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ در ذهن من است. او در جلسه نامزدی حزب جمهوریخواه در جولای ۲۰۱۶، این ادعا را اظهار کرد. در آن زمان تصور میکردم این جمله به خاطر بزرگبینی و غرور ترامپ مطرح شده است. اکنون که به عقب نگاه میکنم، چهره کودکی تنها و مصیبتدیده که باور دارد در دنیا خودش یکه و تنها است و باید از خودش مراقبت کند. این جمله ترامپ به این معنا است که «من باید تنهایی جلو بروم».
همواره دو شخصیت در ترامپ وجود دارد. آن شخصی که به جهان معرفی میکند، قلدر، خشن و مصمم است.شخصیت دیگر که بیانگر درون اوست، کودکی ترسیده در میان هجمه بیرحمانهای از انتقادات و پدر زورگو و مادری بیعاطفه که هرگز از او مراقبت نکرده، است.
ترامپ در سال ۲۰۰۷ در یکی از نادر لحظاتی که از گذشتهاش و احساسات شخصیاش اعتراف میکرد، گفت: «دلیل اینکه من بهم ریختهام، این است که پدرم خیلی بهم سخت میگرفت.»
طبیعت ترامپ و عادتهایش با افزایش سن او بدتر هم شده است. من همان کسی هستم که ۳۰ سال پیش برای او کتاب «هنر معامله» را نوشتم، به همین خاطر میتوانم بگویم امروز عصبانیتر است: تدافعیتر، دروغگوتر، حواسپرتتر، بدجنستر و بالاتر از همه خودخواهتر شده است.
اینها همان چیزهایی است که به مایکل وولف، نویسنده کتاب آتش و خشم هم گفتم. کتابی که به خوبی نشان میدهد حتی نزدیکان ترامپ هم او را مناسب پست ریاستجمهوری نمیدانند، اما آنقدر ترسو هستند که نمیتوانند هیچ کاری از این بابت بکنند.
ترس همیشه در زندگی ترامپ وجود داشته است، ترس از ضعف، ترس از کمبود و نقص، ترس از شکست، ترس از انتقاد و... . او تمام زندگیاش را صرف این کرده که با به دست آوردن پیروزی بر روی ترسهایش سرپوش بگذارد.
فرحناز دهقی
- 10
- 4