جان بولتون رسما ديروز کار خود را بهعنوان مشاور امنيت ملي دونالد ترامپ شروع کرد تا سومين نفري باشد که از زمان بهقدرترسيدن او، اين سمت را عهدهدار ميشود. البته نشانههاي حضور او از شنبهشب و با عزل مايکل آنتون، سخنگوي شوراي امنيت ملي، آشکار شده بود. هرچند بولتون و دونالد ترامپ در برخي مسائل همنظر هستند و ترامپ روي حمايتهاي بولتون حساب باز کرده، اما اين دو در برخي مسائل کليدي با هم اختلافنظر دارند و همين مسئله ميتواند آينده بولتون در اين سمت را در هالهاي از ابهام قرار دهد. درحاليکه بولتون بهعنوان يک فرد جنگطلب و طرفدار گزينه نظامي در ذهنها نقش بسته است، ترامپ مخالف سرسخت حضور نظامي آمريکا در منازعات منطقهاي است. در هر صورت مسائلي مانند جنگ سوريه، حضور نظامي آمريکا در افغانستان، توافق هستهاي ايران و کره شمالي، از جمله مسائلي است که بولتون بايد در هفتهها و ماههاي آتي براي آنها چارهاي بينديشد.
مصائب بولتون
به نظر میرسد در روزهاي آتي، آنچه تمام توجه و توان بولتون را به خود معطوف ميکند، وقوع يک حمله شيميايي ديگر در سوريه باشد. همان اقدامي که ترامپ در توييتهايش شديدا به آن واکنش نشان داد و ولادیمير پوتين، رئيسجمهور سوريه و بشار اسد، رئيسجمهور سوريه را سرزنش کرد. بولتون بهدلیل نگرشهاي جنگطلبانه و اعتقاد راسخش به اين موضوع که ايالات متحده بايد از قدرت نظامي بهره گيرد، شناخته ميشود. از ديگر سو، رويکرد ترامپ درباره مسائلي مانند جنگ سوريه ناپايدار و حتي ضدونقيض بوده است. اظهارات هفته گذشته ترامپ مبني بر اينکه نيروهاي نظامي آمريکا بايد از سوريه خارج شوند، عملا در تضاد با ديدگاه وزارت دفاع اين کشور قرار ميگيرد.
حال آنکه در يکي از توييتهاي ديگرش گفته بود مداخله نظامي قويتر آمريکا در سوريه ميتوانست به سرنگوني اسد منجر شود؛ اما اين تازه شروع ماجراست. بولتون و ترامپ مشکلاتي مانند مواجهه با کره شمالي، چالشهاي ادامهدار جنگ افغانستان و سرنوشت توافق هستهاي ايران را پيشرو دارند و البته نبايد فراموش کرد که در تمامي اين مناقشات منطقهاي، دست آمريکا تا حدود زيادي بسته است. در واقع اين به بدين معنا نيست که ايالات متحده هيچ قدرتي ندارد، بلکه نيروهاي بينالمللي و منافع و سياست داخلي کشورها ميتوانند دامنه اختيارات آمريکا را بهویژه در منازعات منطقهاي محدود کنند.
بهتازگي، مذاکرات صلح در افغانستان از سر گرفته شده است؛ کشوري که نظاميان آمريکايي پرشماري در آن حضور دارند، اما سازوکارها و سياست داخلي در افغانستان در هر لحظه ميتواند روند صلح را متوقف کند و آمريکا نيز در اين زمينه اختيار و قدرت چنداني ندارد. در واقع آنطورکه مقامات نظامي آمريکا ميگويند، حفظ وضع موجود در افغانستان براي آمريکا يک پيروزي محسوب ميشود. همين قضيه درباره سوريه نيز صادق است. در شرايطي که اوضاع ميداني بر خلاف انتظارات آمريکا رقم خورده و متحدان اين کشور را نيروهاي دولتي عقب میزنند، عملا آمريکا از گزينه نظامي چنداني نيز برخوردار نيست. سال گذشته بعد از يک حمله شيميايي که گفته ميشد توسط دولت اسد انجام شده، آمريکا يک حمله موشکي را به سوريه ترتيب داد؛ اما آن حمله در عمل چيزي را تغيير نداد و اينبار نيز آمريکا در صورت حمله موشکي، به نظر میرسد نميتواند تغيير زيادي ايجاد کند.
نقش چين و آينده کره شمالي
يکی ديگر از مسائلي که بولتون بايد براي آن چارهاي بينديشد، قدرتگرفتن روزافزون چين است. بعد از موافقت ترامپ براي ديدار با کيم جونگ اون، رهبر کرهشمالي، نقش چين در اين قضيه پررنگتر شد زيرا کيم در يک سفر مخفيانه و براي رايزني با مقامات دولت چين، بلافاصله عازم پکن شد. به نظر میرسد چين ميخواهد حضور و نقش مهمي در مذاکرات پيشرو داشته باشد. بدون ترديد شي جينپينگ بههيچعنوان نميخواهد در قضيه کره شمالي به حاشيه رانده شود؛ بنابراين بولتون و ترامپ هر نقشهاي که براي کره شمالي در سر دارند، نبايد از نقش چين غافل شوند.
همچنين نبايد فراموش کرد که چين و آمريکا بهتازگي وارد يک جنگ اقتصادي با هم شدهاند. بنا به گفته بسياري از کارشناسان اقتصادي و سياسي، چين بهواسطه حاکميت يکدستتر، تسلط بر رسانههاي داخلي و ذخيره ارزي بيشتر، از يک برتري نسبي نسبت به آمريکا برخوردار است.
با اين اوصاف، به نظر میرسد هم ترامپ و هم بولتون به اتحادها و بسياري از اشکال مختلف ديپلماسي پايبند خواهند بود؛ براي مثال بسياري بر اين باورند که تحريمها نقش مؤثري در کشاندن کره شمالي پاي ميز مذاکره داشته است، اما بدون همکاري چندجانبه بهویژه با چين بهعنوان شريک اصلي تجاري کره شمالي، ترديدهاي زيادي درباره اثربخشي اين تحريمها وجود دارد. به نظر نميرسد براي موفقيتآميزبودن مذاکرات صلح با کره شمالي، بولتون و ترامپ بايد صبر و حوصله ديپلماتيک را پيشه کنند که کمتر در اين دو ميتوان سراغ گرفت.
بههرحال اين مسئله ميتواند پيامي مهم را براي بولتون و رئيسش، دونالد ترامپ، در پي داشته باشد. ترامپ و بولتون براي پيشبرد اهداف خود در سياست خارجي آمريکا علاوه بر موانع داخلي، با بازيگران متعددي در عرصه جهاني مواجهند و همين مسئله دست آنها براي کنترل منازعات ديگر مناطق را تا حد زيادي ميبندد. اين درسي است که سياستمداران آمريکايي بايد از جنگهاي ويتنام، افغانستان و عراق آموخته باشند.
شباهتهاي بولتون و ترامپ
در واقع بولتون خود را يک آمريکاگرا تعريف ميکند که قسم خورده از منافع کشورش دفاع کند. يک نکته مهم در ديدگاههاي او که با ديدگاههاي ترامپ نيز نزديکي دارد اين است که از نظر بولتون آمريکا تماميت ارضي خود را قرباني اداره جهان کرده است.
اين مسئله خيلي به ايده «نخست آمريکا» ترامپ شباهت دارد. او همچنين با نظر بسياري از نخبگان آمريکايي بر سر اين مسئله جهانيشدن و اینکه چندجانبهگرايي بايد بر امنيت آمريکا اولويت داشته باشد، مخالف است. از نظر منتقدانش، او مردي است که براي هر مشکلي يک راهحل نظامي دارد. جالب اينکه بولتون همچنان از حمله به عراق دفاع ميکند و متعقد است که براي متوقفکردن برنامه هستهای کشورهايي چون کرهشمالي و ايران بايد به همين گزينه متوسل شد. اين در حالي است که ترامپ دستاورد مداخله نظامي آمريکا در منطقه با هزينه چندهزار ميليارد دلاري را «هيچ» دانسته است.
همچنان جنگطلب يا چرخش به ديپلماسي
نگاهي به عناوين کتابهايي که بولتون نوشته از قبيل «ادله قانوني براي حمله به کرهشمالي»، «چگونه بودجه سازمان ملل را قطع کنيم» و «براي عدم دستيابي ايران به بمب، ايران را بمباران کنيد»، بهخوبي گواه اين رويکرد جنگطلبانه است. البته نبايد فراموش کرد بولتون بيشتر به خاطر خدمت در دولت جورج دبليو بوش شناخته ميشود؛ يعني دوراني که آمريکا به لحاظ نظامي بيرقيب بود. در واقع، نگرش جنگطلبانه بولتون را ميتوان نشانه استيلاي آمريکا بر جهان بعد از جنگ سرد دانست، درحاليکه اوضاع امروز به کل تغيير کرده است. جالب اينکه خود بولتون اصرار دارد که علاقه چنداني به گزينه نظامي ندارد.
سارا تينزلي، مشاور ارشد او نيز اخيرا گفته که از نظر بولتون، ديپلماسي در بسياري از مواقع کارساز واقع ميشود. برخي از منتقدان سرسخت بولتون، افرادي هستند که قبلا با او کار کردهاند و او را فردي خودخواه، زيرآبزن و نمکنشناس ميدانند اما همزمان کم هم نيستند افرادي که با او همنظر نبوده ولي تواناييهاي او را ميستايند که از آن جمله ميتوان به جيمز اي بيکر، از وزراي سابق خارجه آمريکا اشاره کرد.
- 12
- 3