به گزارش فارس، درخواست مهمترین حزب مسلمانان هند در سال ۱۹۴۰ برای ایجاد مناطق خودمختار مسلماننشین در داخل هند که از آن با عنوان «قطعنامه پاکستان» یاد میشود، بنایی شد برای تغییر چهره سیاسی شبهجزیره و آغازی شد بر داستانی خونین برای مسلمانانی که خواهان استقلال بودند.
با بیتوجهی هیئت حاکمه تحت تسلط هندوها به خواسته «مسلم لیگ»، حساسیتها بالا گرفت و حتی در تابستان داغ سال ۱۹۴۶، کلکته به میدان جنگ تبدیل شد و هزاران نفر در خون خود غلطیدند.
بالاخره در سال ۱۹۴۷ هند که بر تعصبات مذهب هندوها اصرار داشت، چندپاره شد و پاکستان و بنگلادش متولد شدند؛ این تولد البته با سیلی از مهاجرتها از داخل هند به سمت پاکستان و بالعکس همراه شد.
پس از این جدایی، ایالتها بر اساس ترکیب جمعیتی خود، بین هند و پاکستان، یکی را انتخاب کردند ولی پادشاهی هیمالیایی جامو و کشمیر که به رغم داشتن اکثریتی مسلمان، تحت حکومت هندویی به نام «مهاراجه هری سینگ» بود، مسکوت ماندن موضوع را برگزید. هری سینگ برای دادن شکلی حقوقی به این وضعیت، از قاعده سکون و مسکوت ماندن موضوع (standstill) استفاده کرد و بر همین اساس، دو توافق دوجانبه با هند و پاکستان امضاء کرد.
این وضعیت اما، ۲ ماه بیشتر به طول نینجامید. در پاییز، مهاراجه سینگ تسلیحات سربازان مسلمان را مصادره و در میان هندوهای ساکن روستاها پخش کرد؛ مسلمانان که راهی خونین برای بیرون آمدن از زیر یوغ هندوها پیموده بودند، حالا حیات خود را در خطر دیدند و اقدام تحریکآمیز هری سینگ، کار خودش را کرد.
مردان قبیلههای مسلمان پشتون که در شمال غرب پاکستان ساکن بودند، به یاری همکیشان خود آمدند؛ این اقدام البته بدون حمایت و حتی تأیید دولت تازه تأسیس پاکستان انجام شد.
هری سینگ برای سرکوب مسلمانان، تقاضای اعزام نیروی نظامی کرد. هندیها پاسخ جالبی دادند و گفتند که از نظر قانونی، اعزام نیرو به کشوری خارجی، صحیح نیست و تنها در صورتی میتوانند نیروهای سرکوبگر را به کمک مهاراجه بفرستند که کشمیر به خاک هند منضم شود.
حاکم هندوی کشمیر در ۲۶ اکتبر، توافقی موقت با هند امضاء و کشمیر را به هند ملحق کرد. تنها یک روز بعد، ارتش هند به کشمیر لشکرکشی کرد و کشتار مسلمانان را کلید زد.
با این رخداد، پاکستان دست به اعتراض زد و اعلام کرد که حاکم کشمیر بر خلاف توافق دوجانبه اقدام کرده است. پاکستانیها در برابر لشکرکشی هند البته به اعتراض مکتوب بسنده نکردند و نیروهای نظامی خود را به کشمیر اعزام کردند؛ اینجا بود که اولین جنگ هند و پاکستان آغاز شد.
در همان ساعاتی که سربازان هندی در کنار هندوهای افراطی عضو RSS مشغول کشتار مردم کشمیر بودند، «جواهر لعل نهرو» نخستوزیر وقت هند که فرمان این لشکرکشی را داده بود، بیانیهای داد و گفت که خشونتها باید سریعاً متوقف و همهپرسی برگزار شود.
نهرو گفت: «سرنوشت ایالت جامو و کشمیر نهایتاً به دست مردم این منطقه تعیین میشود؛ این قولی است که نه تنها به مردم کشمیر بلکه به مردم جهان داده شده است. ما نه میتوانیم زیر قول خود بزنیم و نه این کار را خواهیم کرد.»
دو ماه بعد، دیپلماتهای هندی، مسئله را به سازمان ملل کشاندند. به این ترتیب، در تابستان سال ۱۹۴۸، قطعنامهای تصویب و خروج نیروهای نظامی هر دو کشور از کشمیر مطالبه شد و بنا شد که پس از این خروج، قول جواهر لعل نهرو به مردم جهان یعنی برگزاری رفراندوم، عملی شود.
تا لحظه نگارش این گزارش، نه نیروهای دو طرف از کشمیر عقبنشینی کردهاند و نه رفراندمی برگزار شده است.
زمستان همان سال، دو طرف توافق آتشبسی امضاء کردند و عملاً کشمیر به دو ناحیه هندی و پاکستانی تقسیم شد.
پس از امضاء این توافق آتشبس، هند و پاکستان ۳ نوبت دیگر بر سر کشمیر وارد جنگ شدند و حالا این منطقه سرسبز، نظامیترین منطقه جهان است.
هند در کشمیر تحت کنترل خود، حدود ۶۰۰ هزار نیروی نظامی دارد؛ نظامیانی که به خاطر موارد متعدد و فاحش نقض حقوقبشر، بدنام شدهاند. تجاوز جنسی، شکنجه و ناپدید شدن مسلمانان، از اخبار معمول در کشمیر تحت کنترل هند هستند.
تخمین زده میشود که از ابتدای پرورده شدن رویای استقلال در ذهن کشمیریها تاکنون، بین ۵۰ تا ۱۰۰ هزار کشمیری کشته شدهاند؛ بخاطر عدم دسترسی نهادهای مستقل بینالمللی به کشمیر، ارائه عددی دقیق میسر نیست.
پاکستان هم حضور نظامی پررنگی در کشمیر تحت کنترل خود دارند. هند و نهادهای حقوقبشری غربی، پاکستان را به «محدود کردن آزادیهای سیاسی و مدنی» محکوم میکنند.
- 11
- 6