پیمان منع تولید و آزمایش موشکهای هستهای کوتاهبرد و میانبرد، در سال ۱۹۸۷، توسط رونالد ریگان، ريیسجمهوری وقت آمریکا و میخائیل گورباچف، دبیر کل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی امضا شد.پس از بحران موشکی کوبا که سبب شد یکی از عوامل پایان جنگ سرد باشد ، پیمان موشکی بین شوروی سابق و ایالات متحده خیال جوامع بین الملل را از خطر جنگ هسته ای راحت كرد.
با آنکه آمریکا و شوروی به مرز یکدیگر تجاوز نکرده بودند، تنش برآمده از جنگ سرد در نقاط مختلف دنیا به طور جدی خود را نمایان كرد: دیوار برلین ساخته شد، در کره و ویتنام جنگ درگرفت، بحران موشکی کوبا رخ داد و ارتش شوروی وارد افغانستان شداما سرانجام بهدلیل برخورداری دو کشور از جنگافزار هستهای بسیار نیرومند، از جنگ مستقیم اجتناب شد و دوره نامطلوب جنگ سرد به پایان رسیده بود.
اکنون ترامپ این میراث تاریخی بازمانده از جنگ سرد را در فضا و بحرانی فعلی جامعه جهانی می خواهد فسخ کند.
ريیس جمهوری آمریکا در حالی این مساله مهم را مطرح کرده است که رسانههای خبری همچنان درگیر پرونده یک قتل هستند و ظاهرا ترامپ در بهترین زمان ممکن این خروج از یک توافقنامه دیگر آن هم از نوع هسته ای را اعلام کرده است.
ترامپ اعلام کرده که با وجود تلاش روسیه و چین برای تولید و توسعه موشکهای هستهای کوتاه برد و میان برد، ادامه تعهد یک جانبه آمریکا به پیمان قدیمی این کشور با روسیه، منطقی نیست.لاوروف، وزیر خارجه روسیه چند روز پیش،درباره وقوع جنگ جهانی سوم هشدار داد.
در همین راستا با فریدون عباسی،رییس سابق انرژی اتمی ،گفت و گویی داشته ایم که در ادامه می خوانید:
پیامدهای خروج آمریکا از پیمان منع تولید و آزمایش موشکهای هسته ای میانبرد و کوتاه برد با روسیه چیست؟
موضوع آمریکا و چین،موضوعی است که در چند سال گذشته آشکار شده است. روند حاکم و شروع بحث اقتصادی با چین وپهلو گرفتن ناو هواپیمابر آمریکایی در تایوان به هم مرتبط هستند. به دلیل اینکه چین در چند سال اخیر غیر از قدرت هستهای یک قدرت نوظهور در ابعاد دیگر است و در حوزه اقتصاد هم دارای پیشرفت زیادی بوده است، آمریکا بودن روسیه در پیمان دوجانبه را کافی نمیداند و به بهانه عمل نکردن روس ها به این تعهد،خواهان خروج از این پیمان است تا مقدمات درگیری با چین را فراهم کند.
اگر بخواهیم اقدام آمریکا را ارزیابی کنیم به این نتیجه میرسیم که این موضوع فقط به دوران جنگ سرد میان آمریکا و روسیه بر نمی گردد و چون به انتخابات میان دورهای کنگره آمریکا نزدیک میشویم، ترامپ به جوسازی در داخل نیاز دارد که روس ها را به دخالت در انتخابات متهم کند یا کوتاهیها را به گردن دموکراتها بیندازد. همانطور که ترامپ اشاره کرد اوباما هیچ عکسالعملی را در مقابل این پیمان نشان نداد.ترامپ به دنبال بهرهبرداری های داخلی از این موضوع است اما اگر بخواهیم به این اقدام( خروج از معاهده) وزن دهیم، وزن تهاجم خارجی در مقابل چین و تحولات در شرق آسیا، بیشتر است.
با خروج آمریکا از این پیمان چقدر احتمال بروز یک جنگ سرد هستهای وجود دارد؟
رابطه چین و روسیه طولانی است و از نیمه قرن بیستم به بعد که انگلیسی ها مقداری از چین خارج شدند و انقلاب کمونیستی در اين كشور صورت گرفت،چین نزدیکی فکری بیشتری به جای انگلیس با روسیه پیدا کرد. رشد چین در زمان بسته بودن درهایش، تا حد زیادی مرهون کمکهای تکنولوژیک روسیه است. ممکن است ازدیاد جمعیت چین و قدرتمند شدن آن برای همسایگان خطر داشته باشد. ژاپن از قدرتمند شدن چین به دلیل درگیری های تاریخی و فرهنگی میان چین و ژاپن، احساس خطر می کند.
با نظر گرفتن این موضوعات میتوان گفت چین با روسیه مشکلی ندارد و اکنون چین به سمتی حرکت میکند که به عنوان یک قدرت نوظهور در زمینه غیرهستهای ،فضا و الکترونیک، برابری هایی با آمریکا داشته باشد و خواهان سهم بیشتری در معاملات جهانی باشد. اکنون چین دامنه نفوذ خود را به سمت آفریقا که منابع خام انگلیس،فرانسه و آمریکا را تامین میکرد و سالها توسط این کشورها استثمار شده بود، ميبرد. این کشورها نمیخواهند منابع بکر آفریقا به دست چینی ها بیفتد. در این نقطه ممکن است به سمت درگیری حتی محدود با چین بروند. پس خارج شدن آمریکا از پیمان هسته ای با روسیه به نظر میآید بیشتر رجزخوانی و عرض اندام در حوزه بینالمللی است واینکه ذهنیت داخلی خود را برای درگیری در منطقه دنیا که میتواند شرق آسیا باشد، آماده کند.
ترامپ در خروج از این معاهده به دنبال از دست ندادن کنگره آمریکاست. در صورت از دست دادن کنگره، مانع از عملی شدن سیاستهای جمهوری خواهان (که در پشت پرده انجام میدهند)شود وباید اضافه کرد که علت این اقدام بهرهبرداری داخلی است. در بعد خارجی هم آمریکا میخواهد حرفی در دنیا داشته باشدو اروپایی ها از روسیه بترسند. بحث افزایش برد موشک ها را مطرح می کند تا اروپایی ها،برخی کشورهای عربی و آسیایی همراه با آمریکا،هزینه های ناتو را پرداخت کنند.از طرفی برنامههای فضایی خود را پیش ببرد چون نیاز به سرمایه دارد و این هزینه را از اقمار خود و کشورهای همسایه خود تامین کند. برای اینکه بتواند این چپاول را انجام دهد نیاز به نمایش جنگ ظاهری با روسیه در این مساله است.
پوتین چند روز پیش اعلام کرده بود که در یک جنگ هسته ای، مردم روسیه به بهشت خواهند رفت. این اظهار نظر با خروج ترامپ از پیمان هسته ای با روسیه ،آیا خبر از نبرد هسته ای بین مسکو و واشنگتن در آینده را خواهد داد؟
من این جمله را نشنیدم اما باید دید تعبیر به بهشت رفتن مردم روسیه بر چه مبنا و دیدگاه فلسفی مطرح شده است. شاید بخواهد مردم را به حمایت از سیاست پوتین و شورای سیاستگذاری روسیه ومقاومت اقتصادی ترغیب کند.من بعید میدانم در این قضیه بین کشورهای مختلف درگیری هسته ای رخ دهد.
واکنش احتمالی کشورهای دارای زرادخانه هسته ای به این موضوع چه خواهد بود؟
کشورهایی که احتمال واکنش در این قضیه را دارند، دو دسته اند:یک دسته غربی هستند که سیاست هایشان همسو است. دسته دیگر که به اصطلاح سیاسی شرق گفته میشود، یعنی چین و روسیه، هماهنگی هایی باهم دارند .بنابراین دو قطب شرق و غرب مقابل هم هستند. این دو قطب به دلیل داشتن حق وتو مشکلات خود را در شورای امنیت حل و فصل خواهند کرد. اینکه بخواهند واکنشی نشان دهند که جنگ هسته ای صورت گیرد، فعلا دور از ذهن است. باید دید این کشورها به سمت تنشهای دیگر خواهند رفت یا نه؟ مثلا آمریکا و چین مشکلات بیشتری خواهند داشت یا نه؟
نقش انگلیس در این رابطه این است که با سیاستهای روسیه بازی کند و اقدامات آمریکا را در مقابل چین به روسیه بکشاند تا اروپا را تضمین کند. این اقدامات منجر به برخورد هستهای نخواهد شد چون راههای دیگر( اقتصادی و سیاسی) وجود دارد که بخواهند در این زمینه با هم رقابت کنند.
خروج آمریکا از این پیمان چقدر به امنیت بین الملل آسیب خواهد زد و دنیا را ناامن تر خواهد کرد؟
خروج آمریکا از پیمان های قبلی به عنوان مثال مسائل آب و هوایی و نفتا در ناامن کردن کشورهای دیگر تاثیرگذارتر از خروج آمریکا از پیمان منع تولید موشک های هسته ای با روسیه است.پیمان منع تولید موشک های هسته ای، میان دو کشوری است که در صورت داشتن یا نداشتن پیمان کار خود را انجام دادند.
آمریکا و روسیه در گذشته بالانس قدرتی داشتند و با مذاکره،محدودیتهایی را نوشتند. اکنون تکنولوژی پیشرفت کرده ونرمافزارها توسعه پیدا کردند و با شبیه سازی اقدامات زیادی را میتوان انجام داد.این دوکشور آزمایشات بسیاری را انجام می دهند و نتایجی را به دست می آورند که در جهان علنی نمی شود.
خروج آمریکا از این پیمان در ناامنکردن دنیا تاثیر چندانی ندارد. یکجانبهگرایی آمریکا،بحث پولی و اقتصادی ،امنیت و ثبات اقتصادی جهان را به خطر انداخته است و لازمه آن حرکت کشورها به سمت پول واحد دیگری است و در مبادلات ارزی خود تنوع ایجاد کنند و پیمان های دیگری با یکدیگر انتقادکنند که این اقدام امنیت کشورها را تامین میکند. نگاه به شرق و کشورهای آسیایی یعنی چین، روسیه، هند و ایران سیاستهای خود (سیاست اقتصادی و نظامی) را با یکدیگر تنظیم کنندکه در این صورت می توان گفت یک قطب در شرق تشکیل می شود و در کنار آن قطبی در اروپا و قطبی دیگردر آمریکا تشکیل خواهد شد و این سه قطب می توانند دنیا را به تعادل برسانند.
فاطمه خسروی
- 16
- 1