«فریدون مجلسی» تحلیلگر مسائل بینالملل در تشریح دلایل و ریشه اعتراضهای اخیر فرانسه در گفتوگو با ایلنا اظهار کرد: قبل از هر چیز باید به یک عرف نانوشته در فرانسه توجه کنیم که نشان میدهد مردم فرانسه از قدیم الایام تاکنون، افراطی بودهاند؛ این افراطی بودن مترادف با شورشی بودن آنها یا خشونتطلب بودن نیست بلکه به این معنی است که آنها خودشان یک دولت را بر سر کار میآورند و پس از مدتی در قبال همان دولت، موضع منفی اتخاذ میکنند.
شهروندان فرانسوی همانند شهروندان سایر کشورها با رای دادن به یک چهره و شنیدن برنامههایش، وی را برای مدت چهار سال یا نهایتاً هشت سال به عنوان رئیسجمهوری کشورشان انتخاب میکنند و پس از آنکه از او و عملکردش خسته میشوند، اقدام به کنار گذاشتن وی میکنند.
وی ادامه داد: این روش و روند در فرانسه را باید «ادامه حیات سیاسی برای بقای دموکراسی» بدانیم. از اینرو با اشاره به این پیشفرض، اگر ناآرامیها و اعتراضهای اخیر در پاریس را زیر ذرهبین ببریم بدون تردید به این خروجی میرسیم که عدهای به دلیل سرایت یک تصمیم پر خطر که از سوی دولت فرانسه اتخاذ شده و بر معیشتشان تاثیر میگذارد به خیابانها آمدهاند تا مطالبات خودشان را پیگیری کنند.
باید توجه داشته باشیم که «جلیقه زردها» نمادی از طیف رانندگان، کشاورزان و طبقه کارگر فرانسه به شمار میآیند و افزایش قیمت سوخت تاثیر مستقیم بر زندگی آنها داشته و همین موضوع موجب مطالبهگری آنها در عرصه عمومی شده است. اکثر رانندهها در فرانسه جلیقههای زرد بر تن دارند و به دلیل اینکه این جلیقهها با رنگ فسفری پوشش داده شدهاند باعث بهتر دیده شدن آنها در شب میشود؛ از این جهت است که معترضان این جلیقهها را بر تن میکنند تا به دولت بفهمانند که الیزه باید آنها را ببیند.
صدا و سیما علاوه بر خطای تحلیلی، موضع هزینهزا اتخاذ کرده است
این دیپلمات اسبق کشورمان با بیان اینکه رسانههای داخلی ایران به صورت کاملاً اشتباه این رویداد مهم را پوشش دادند، گفت: متاسفانه برخی از رسانهها و خصوصاً صدا و سیما این رویداد اجتماعی که محصول سیاستگذاری غلط دولت فرانسه در حوزه اقتصاد و انرژی بوده را به عنوان یک جنبش ضد سرمایهداری تحلیل کردند که کاملاً غلط است. درست است که این مدل از اعتراضها در فرانسه کاملاً طبیعی است و در گذشته هم شاهد چنین رویدادهایی بودهایم (مانند اعتراضهای گسترده در مورد تغییر قانون کار این کشور)، اما لحن رسانه ملی ما به گونهای بود که مطبوعات و رسانههای خارجی این برداشت را کردند که ایران از کسانی که اموال عمومی و نمادهای ملی فرانسه را تخریب میکنند حمایت کرده است.
وی افزود: در بسیاری از تیترها و تحلیلها اینگونه به مخاطبان القاء شده که این اعتراضها به نوعی یک حرکت ضد سرمایهداری است اما بحث اینجاست که قبل از هر چیز باید تعریف سرمایهداری مشخص شود. تا جایی که در برخی از گزارشها و برنامهها حمایت از «مارین لوپن» به چشم میخورد و سعی بر آن بوده تا رنگ واپسگرایی به این پرونده زده شود که متاسفانه بوی نژادپرستی میدهد. واقعیت این است که رانندگان و حتی کشاورزان فرانسه برای امرار معاش خود به سوخت نیاز دارند و افزایش قیمت انرژی که منتهی به افزایش هزینههای زندگی میشود محرک اصلی این دور از اعتراضهای فرانسه به حساب میآید. مولفهای به نام سوخت، زندگی و امرار معاش رانندگان را تهدید کرده و از سوی دیگر کشاورزان هم با این مشکل روبهرو هستند، لذا در اینجاست که موضوع انرژی باعث پیوند این دو قشر در خیزشهای اخیر شده است.
جنبش وال استریت یک چیز بود، جلیقه زردها چیز دیگر
مجلسی با بیان اینکه خیزشهای اخیر فرانسه شباهتهایی با جنبش والاستریت دارد، عنوان کرد: برخی معتقدند که اعتراضهای اخیر در فرانسه همانند جنبش والاستریت است که البته من با این حرف کاملاً موافق نیستم. درست است که جنبش وال استریت بر ضد سرمایهداری بود اما باید توجه داشته باشیم که در میان کسانی که در جنبش وال استریت حضور داشتند، آنارشیستها هم حاضر بودند.
بسیاری از کسانی که در والاستریت حاضر شدند، از تخریب اموال و هیجانهای زود گذر لذت میبردند و این طیف به علاوه آنارشیستها و گروههای دست راستی وارد میدان شدند و آن تصاویر را خلق کردند. این روند در فرانسه کاملاً متفاوت است؛ از نظر عده و حتی از حیث طیفهایی که در پاریس حضور داشتند، به هیچ وجه نمیتوانیم میان آنها شباهتهای اساسی قائل شویم. چراکه این خیزشهای در فرانسه جزئی از آزادی بیان است و حتی عدهای از معترضان از خارج پاریس وارد این شهر شدند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: باید به این درک برسیم که تحولات در نظام بینالملل یا به لفظ دیگری، دهکده جهانی، موجب شده تا تغییرهای اجتماعی صورت بگیرد. به موازات همین موضوع باید بفهمیم که انحصار صادرات و اجناس درجه یک از دست اروپا خارج شده و کشورهایی مانند چین، کرهجنوبی و ژاپن وارد رقابت بسیار عجیب و غریبی با اروپا و آمریکا شدهاند.
این بدان معناست که غربیها نمیتوانند به واسطه لوکس فروشی یا تحمیل اجناس خود، رفاه شهروندانشان را تامین کنند. آنچه مشخص خواهد بود این است که «امانوئل مکرون» به عنوان هدایتکننده فرانسه در جریان مذاکره با مخالفان، با تزریق یک مُسَکن تدریجی اوضاع را آرام میکند و حتی احتمال دارد نرخ بلیط مترو را افزایش ندهد اما به هر ترتیب محبوبیتش را از دست خواهد داد و نهایتا نفر دیگری وارد الیزه میشود. بنابراین مشکلات آرام خواهد شد اما پرسش اصلی این است که رئیسجمهور بعدی چگونه میخواهد رفاه مردم را با ارزشهای افزوده برابر کند.
- 9
- 1