در انتخابات درونحزبی محافظهکاران در بریتانیا که بر سر جانشینی ترزا می انجام شد، بوریس جانسون در رایگیری نهایی میان ۱۶۰ هزار عضو حزب محافظهکار، با کسب ۹۲ هزار رای در مقابل ۴۶ هزار رای هانت، پیروز انتخابات و نخستوزیر جدید بریتانیا و جانشین ترزا می شد که اساسیترین وعده وی در رقابتهای انتخاباتی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا است.این انتخاب به دلیل سابقه تندروی و مواضع جانسون که خاصه در مساله ایران، نزدیک به ریاست جمهوری آمریکاست، نگرانیهایی را در میان تحلیلگران سبب شده که در همین رابطه با علی بیگدلی، کارشناس مسائل بینالملل به گفتوگو نشستهایم:
نتایج اخیر انتخابات در بریتانیا و به قدرت رسیدن بوریس جانسون را با توجه به شرایط فعلی چگونه ارزیابی میفرمایید؟
خانم ترزا می شخصیت برجسته و قابل قبولی برای حزب محافظهکار انگلستان بود و در مقایسه با خانم تاچر، دارای شخصیتی مستقل و وطنپرست و کمتر وابسته به آمریکا داشت و هم اکنون نیز دارای مقبولیت نسبی و قابل قبولی در حزب مطبوع خود داراست و به واسطه اینکه نتوانست در مسئله برگزیت موفق باشد، این شهامت را بخرج داد تا داوطلبانه و پیش از موعد زمام امور را واگذار کرد.
آقای بوریس جانسون، جایگاه متزلزلی خواهد داشت زیرا اگرچه که با رای دو سومی به سمت نخستوزیری انتخاب شد اما این رای قطعاً کافی نخواهد بود برای اینکه بوریس جانسون را یاری کند تا به تمام وعدههای انتخاباتی خود عمل نماید، خصوصاً درمورد مسئله برگزیت و این ادعا که ما «اژدهای خفته را دوباره بیدار میکنیم» که به عقیده بنده، دیگراین اژدهای خفته بیدار نخواهد شد و ذهنیتی که آقای جانسون از گذشتههای انگلستان در ذهن دارد، امروز به رویایی دستنیافتنی بدل شده و انگلستان در حال حاضر با مشکلات شدید اقتصادی و هرج و مرج در حوزه سیاست داخلی و ناکامی در سیاست خارجی روبرو است و حتی این گفته آقای جانسون که من در صد روز آینده از برگزیت خارج میشوم، این اظهار نظر بلافاصله با واکنشهای شدید در حزب محافظه کار روبرو شد و خیلی جای امیدواری نیست که آنچه که وی در نطق پیروزی خود بیان کرد، تمام و کمال برآورده شود.
علیرغم آنچه رسانهها تصور میکنند که آقای جانسون و ترامپ روابط نزدیکی با هم خواهند داشت و آقای ترامپ اولین کسی بود که این انتخاب را تبریک گفت، اما به گمان من اساساً چشمانداز روشنی برای چنین نزدیکی وجود نخواهد داشت و باید توجه کرد که آمریکایی در ماجرای اختلاف میان ایران و انگلستان وبحران نفتکشها هیچ قول مساعدی در همکاری نظامی به انگلستان نداده و همین مساله به نوعی فاصله انداخت میان انگلستان و امریکا. از طرف دیگر این تفکر محافظهکاری که آقای جانسون آن را نمایندگی میکند، تفکری عمیق بوده و در بطن جامعه انگلستان ریشه دارد. مردم انگلستان اساساً تمایل به حفظ مناسبات محافظهکاری داشته و مردمانی خودمحور، خودخواه، بیگانهستیز و شدیدا ناسیونالیست بوده و این با تفکرات شخصی مثل ترامپ نزدیک بوده و باید منتظر بود و نمیتوان اظهار نظر قطعی کرد درباره موفقیت یا شکست آقای جانسون ولی به هرحال تحول عمدهای در وضعیت فعلی انگلستان رخ داده و باید منظر ماند و نتیجه را مشاهده کرد.
به نظر میرسد انتخاب آقای جانسون بار دیگر هشداری است بر قدرت گرفتن روزافزون تفکر راست افراطی در اروپا، چنین نیست؟
یکی از دلایل قدرت گرفتن این روزهای راستهای افراطی، درواقع ناکامی چپهاست و دست کم در بیست یا سی سال گذشته، چپ نتوانست با آن قول و قرارهایی که با مردم داشت عمل کند. از طرف دیگر مهاجرتهای گستردهای که در سالهای اخیر اروپا را فرا گرفته است، موجب شده که روز به روز بر طرفداران تفکر افراطی و ضدمهاجر افزوده شود و راستگرایان معتقدند مهاجران به مثابه میهمانان ناخواسته هویت غرب را بر هم زدند و نظم اجتماعی و ترکیب جمعیتی برهم خورده و اینها از دلایل اصلی است که باعث قدرتگیری راستها، از جمله آقای جانسون شده است.
به عنوان مثال در هلند و فرانسه به احتمال زیاد افراطیها پیروز خواهند شد و این محرکها باعث شده که عملاً راستها مقبولیت یافته و آنها خود را به ترامپ نزدیک کنند و این مساله بسیار خطرناکی است. آقای مکرون در مراسم صدمین سال اتمام جنگ جهانی اول در سخنرانی خود بدون ذکر نام گفت: حمایت از راست افراطی یک بار دیگر اروپا را به جهنمی میرساند که همه ما را خاکستر خواهد کرد. به همین دلیل این تفکر بسیار خطرناک است و متاسفانه روبروز طرفداران بیشتر پیدا خواهند کرد.
بنابراین آیا میتوان گفت که این انتخاب به نوعی، «آغاز پایان اتحادیه اروپاست؟»
اتحادیه اروپا به رهبری فرانسه و البته با کمک آلمان تلاش میکند که به هر قیمتی اتحادیه اروپا را حفظ نمایند والبته بعید است که این تلاش در آینده چندان موفقیتآمیز باشد و ناکامیهای اخیر آقای مکرون در فرانسه احتمال دارد منجر به پیروزی خانم مارین لوپن در فرانسه شده و چنانچه خانم لوپن در فرانسه به قدرت برسد، با توجه به اینکه مهمترین وعده وی خروج از اتحادیه اروپاست و این یقیناً بیش از هرکس سبب خوشحالی آقای ترامپ خواهد شد.
با توجه به سطح تنشهای بالای اخیر میان ایران و انگلستان، انتخاب بوریس جانسون را در آینده مناسبات دیپلماتیک دو کشور چگونه ارزیابی میفرمایید؟
خوشبختانه آقای بوریس جانسون در نطق پس از انتخاب خود کوچکترین اشارهای به مساله ایران و بحران نفتکشها نکرد و محور سخنان وی درباره برگزیت بود و این جای امیدواری است و پیش از این هم جرمی هانت عنوان کرده بود که به دنبال دست یابی به مدارکی هستند که نشان دهند این نفتکش توقیف شده حامل نفت برای سوریه نبوده و شامل تحریمهای انگلستان نمیشود و این پیام مثبتی است که توسط هیئتهایی از عمان و عراق به ایران منتقل شده و به عقیده بنده، این مسئله بزودی حل خواهد شد.
ایران نیز در این مدت منتظر بود تا این تغییر و تحولات انجام شده و رویکرد نخست وزیر جدید انگلستان مشخص شود و وی نیز همانطور که شاهد بودیم از کنار تنشهای اخیر عبور کرد و آقای ظریف هم انتخاب ایشان را تبریک گفت و این خبر از آن دارد که تلاش دو کشور بر آن است که اختلافات به زودی حل شود. بنده بارها در همه مصاحبههای خود بیان کردم که ایران، نباید اروپا را از دست بدهد، به این دلیل که امروز، تنها روزنه ما نسبت به غرب و نسبت به جهان حتی اتحادیه اروپاست و ما اگر یک مثلث را در نظر بگیریم که قاعده آن اسرائیل و عربستان باشند، قطعاً ضلع سوم آن اتحادیه اروپاست که اگر این ضلع نیز به روی ما بسته شود، قطعاً کار برای ما مشکلتر نیز خواهد شد، به همین سبب تلاش ایران بر آن است که اتحادیه اروپا را از دست ندهد و حتی آقای جرمی هانت نیز در آخرین صحبتهای خود عنوان کرد ما هیچ وقت تصمیم نداریم که از برجام خارج شویم و البته باید توجه داشت که رویکرد آقای هانت با بوریس جانسون متفاوت است و آقای جانسون محافظهکار است و تمایل به راست افراطی دارد، اما آنچه پیام خوشایندی برای ما داشت این نکته بود که ایشان در نطق پس از پیروزی خود، اشارهای به تنشهای اخیر میان دو کشور و بحران نفتکشها نکرد.
نیما آویدنیا
- 13
- 3