نگاه ایران به کردها از روی همدلی است، زیرا کردهای ایرانی بخشی از تاریخ ایران هستند
بر اساس قواعد سنتی حقوق بینالملل، باید حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها محترم شناخته شود
استقلال اقلیم کردستان از کشور عراق مانعی برای همکاری سازنده اقلیتهای دینی با دولتهای مرکزی خواهد بود
پذيرفتني نیست سران اقلیم درحالیکه در آستانه استقلال قرار دارند بر اراضی دیگر کشورها ادعا داشته باشند
برخلاف حزب دموکرات، سران حزب اتحادیه میهنی، به ایران نگاهی مثبت دارند و مایل به برقراری تعامل با ایران هستند
در تلویزیون رسمی اقلیم، نقشه کردستان بزرگ که شامل بخشهایی از خاک ایران نیز میشود، به نمایش درآمد
بیل کلینتون سالها پیش گفته بود که اگر هر قومی بخواهد به کشوري مستقل تبدیل شود، با چندینهزار دولت مواجه خواهیم بود
همه پرسی اقلیم کردستان عراق گرچه در آرامش برگزار شد اما با گذشت چند روز از برگزاری آن، همچنان اظهارنظرها پیرامون قانونی بودن یا نبودن استقلال اقلیم کردستان از کشور عراق ادامه دارد. این موضوع درحالی به وقوع پیوست که پس از همه پرسی اقلیم، ایالت کاتالونیا نیز برای جدایی از کشور اسپانیا اقدام به برگزاری همه پرسی کرد. آنچه از پس رویدادهای اخیر باید مورد تحلیل و واکاوی قرار گیرد، بحث میزان وجاهت قانونی استقلال مناطق قومی از سرزمین مادر است. برخی با استناد به اصل «حق تعیین سرنوشت ملتها» و با تیکه بر ویژگیهای مشترکی چون زبان، فرهنگ و نژاد، جدایی قومیتها را منطبق بر قواعد بینالملل میدانند،
درحالیکه در مقابل این دیدگاه، نظریهای وجود دارد که با استناد به «حق حاکمیت دولتها»، تعرض به تمامیت ارضی را جز در موارد به شدت محدود، مجاز نمیدانند. در شرایطی میتوان درباره این موضوعات بحث كرد که شاید عدهاي از جداییطلبان داخلی به چنین کشمکشهایی دامن بزنند. از این رو، لازم است در تبیین وضعیت حقوقی و سیاسی جدایی مناطق قومی به بحث و تحلیل پرداخت. به همین منظور، ساعتی را با «محمدعلی بهمنی قاجار»، وکیل پایه یک دادگستری، به گفت و گو نشستیم.
مساله جدایی اقلیم کردستان عراق در روزهای پس از همهپرسی، با استدلال موافقان و مخالفان همراه شد. موافقان جدایی، با استناد به اصل حق تعیین سرنوشت، خواستار استقلال اقلیم از دولت مرکزی عراق هستند و مخالفان آن با تکیه بر اصل حق حاکمیت دولتها، چنین رخدادی را غیرقانونی میدانند. نظر شما در این خصوص چیست؟
نگاه ایران به کردها از روی همدلی است. زیرا کردهای ایرانی، بخشی از تاریخ ایران هستند و آنها در تشکیل کشور ایران و هویت ایرانی نقش بسیار پررنگی دارند. همانطور که میدانیم بنیانگذار نخستين سلسله پادشاهی ایران، یعنی پادشاهی «ماد»، کردها بودند. حتی «ایرج» که نیای همه ایرانیان است، کرد بوده است و برخی «کاوه آهنگر» را نیز کرد دانستهاند. پس تمدن، فرهنگ و آدابورسوم همه ایرانیان، اعم از کرد و غیرکرد یکی است. اما موضوع در خصوص کردهای دیگرکشورها متفاوت است به نحوی که پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی، بعضی از قومیتها، کشورهای مستقلی را برای خود ایجاد کردند.
برایناساس، شاید در آن زمان کردهای عراق، سوریه و ترکیه، حق تشکیل یککشور مستقل را داشتند اما بههرروی، این اتفاق به وجود نیامد. ما منکر ظلم بسیاری که در طول تاریخ در حق کردها به قوع پیوست، نیستیم، چنانكه رژیم بعثی صدامحسین در طول سالیان متمادی، باعث رنجش کردهای عراق شد. اما اینها دلیل جدایی اقلیم کردستان از کشور عراق نیست. برگزاری همهپرسی برای استقلال، با حقوق مصرح بینالمللی در تضاد است، حتی با همان اصل حق تعیین سرنوشت که موافقان جداییطلبی به آن استناد میکنند، نیز تعارض دارد. حق تعیین سرنوشت دوجنبه داخلی و خارجی دارد؛ جنبه خارجی به این معناست که مردم ساکن یککشور حق دارند اقدام به رهایی از نیروهای اشغالگر کنند.
بهطور مثال مردم هند حق داشتند از استعمار بریتانیا رهایی یابند. در تفسیر موسع از حق تعیین سرنوشت، به رهایی مردم یککشور از دولت نژادپرست نیز اشاره شده ، اما این تفسیر هنوز به صورت رسمی به قاعده بینالمللی تبدیل نشده است. در خصوص اقلیم کردستان عراق هیچیک از دو موضوع فوق صادق نیست. اقلیم کردستان از سال۱۹۹۱ به بعد، به نوعی از خودمختاری دست پیدا کرد و پس از سقوط صدام در سال۲۰۰۳ به خودمختاری کامل رسید؛ یعنی بر مردم اقلیم، نهدولت نژادپرست حکومت کرده است و نه ایشان با مشکل اشغالگران خارجی مواجه بودهاند. اگر بنا باشد که براساس قومیت، کشورهای مختلف ایجاد شود، بعد از این دولتهای مرکزی تمایلی نخواهند داشت که اقلیتها را در امور سیاسی کشور دخالت دهد.
بنابراین اگر رابطه کردستان عراق در تعامل با دولت مرکزی مانند رابطه اسکاتلند با انگلستان بود، شاید مشکلی بهوجود نمیآمد اما وقتی اقلیم خواستار جدایی کامل است، شایبه مشکلات احتمالی برای کشورهای همسایه را نیز بهوجود میآورد. جنبه دوم حق تعیین سرنوشت در ماده۲۷ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی متبلور شده است. بر اساس آن، مردم هرکشور حق مشارکت سیاسی در سرنوشت و پاسداری از فرهنگ خود را دارند.
اینموضوع نیز بههیچوجه مجوزی برای استقلال نیست. در اسناد، رویه و تفاسیر بینالمللی تاکید بلیغ شده است که مشارکت سیاسی دلیل بر استقلال ارضی قومیتها نیست. بنابراین اگر بدعت جدایی را بپذیریم، دست کشورهای ابرقدرت باز خواهد شد که برای فروپاشی کشورهای مختلف افکار عمومی اقلیتها را تحریک کنند. در مقابل، دولتهای مرکزی نیز از ترس جداییطلبی قومیتها آنهارا از مشارکت سیاسی منع میکنند.
فارغ از آنکه استقلال یک منطقه قومی خلاف قواعد بینالمللی است، آیا صرف برگزاری همهپرسی برای استقلال ارضی غیرقانونی است؟
بر اساس قواعد سنتی حقوق بینالملل، باید حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها محترم شناخته شود. بنابراین اگر اقلیم کردستان عراق بخواهد تمایمت ارضی عراق را نقض کند، ناقض قواعد بینالمللی خواهد بود. شاید عدهاي درباره برگزاری همهپرسی، به رای دیوان بینالمللی دادگستری درخصوص «کوزوو» استناد کنند.
در باره آن رای باید گفت که اعلامیه مجمع ملی کوزوو مبنی بر جدایی این سرزمین از صربستان، به این دلیل بود که مجمع ملی کوزوو، عضو حقوق بینالملل شمرده نمیشد؛ به همینمنظور، در آن مورد نقض حقوق بینالملل شناسایی نشد. در آن رای نیز ذکر شده بود که این رای، رویه ایجاد نمیکند. حتی اگر آن رای نیز ملاک قرار گیرد، باید به چند نکته توجه کرد. نخست آنکه رای مذکور در خصوص دکترین جدایی چارهساز جبرانی بوده است؛ یعنی به دلیل نسلکشی صورتگرفته در میانمار آن رای صادر شده بود.
دوم آنکه آن رای فقط در خصوص همهپرسی و اعلامنظر آن مجمع است. به عبارتي ديگر، اگر اعلام نظر مجمع را به معنای اعلام استقلال برداشت کنیم، نقض حقوق بینالملل رخ داده است. پس به هیچوجه، چه با استناد به قواعد کلاسیک و چه با تکیه بر قواعد مدرن، اعلام استقلال قانونی نیست.
موضوع دیگر این است که برخی باور دارند که زبان و نژاد مشترک میتواند معیار تشکیل یک کشورمستقل باشد. در چنین حالتی باید قايل به دهها کشور مستقل در کشوری مثل ایران، عراق یا ترکیه بود. در تایید یا تکذیب این نظر چه دیدگاهی دارید؟
آقای کلینتون نیز سالها پیش گفته بود که اگر هرواحد قومی بخواهد به کشوري مستقل تبدیل شود، با چندینهزار دولت مواجه خواهیم بود. در آن صورت، برقراری نظم جهانی غیرممکن خواهد بود و هرجومرجهای گسترده باعث میشود که حتی جهان با جنگهای بسیار و خون ریزیهای فراوانی روبهرو شود که بههیچعنوان پذيرفتني نیست.
گرچه دولت ایران در به رسمیتنشناختن استقلال اقلیم کردستان عراق، موضعی مناسب اتخاذ کرده است، به نظر میرسد به دلیل مناسبات حسنه ایران با مردم اقلیم، شاید بهتر باشد طوری رفتار شود که در آینده روابط ایران با مردم این منطقه دچار مخاطره نشود. راهحل ایجاد چنین تعادلی چیست؟
بله، در هیچ زمانی مردم و دولت ایران با مردم اقلیم مشکلی نداشته اند اما نمی توان نادیده گرفت که همواره از جانب این منطقه تهدیدهای امنیتی متوجه ما بوده است؛ به طوری که دولت اقلیم به گروههای مسلح معارض ایران پناه داده است. متاسفانه اقدامات تنشآفرین دیگری نیز از سوی این دولت صورت گرفته است، براي مثال در تلویزیون رسمی اقلیم، نقشه کردستان بزرگ که شامل بخشهایی از خاک ایران نیز میشود، به نمایش درآمد. بنابراین باید از دولت اقلیم خواست که ملاحظات امنیتی ایران را بهطورکامل رعایت کند.
پذيرفتني نیست که سران اقلیم در حالی که در آستانه استقلال قرار دارند بر اراضی دیگر کشورها ادعا داشته باشند. مشاهده شد که یکی از نمایندگان حزب دموکرات کردستان، به رهبری آقای بارزانی، در گفتوگویی با شبکه «بی بی سی»، بر مناطق کردنشین کشورهای دیگر، از جمله ایران نیز ادعا داشت. موضوعات اختلافبرانگیز دیگری چون وجود احزاب مسلح معارض ایران در خاک اقلیم و مناقشات زیستمحیطی نیز بر دامنه تنشها افزوده است.
اگر دولت اقلیم به همه این موارد توجه کند و ملاحظات سیاسی و امنیتی ایران را درنظر داشته باشد، ایران میتواند گام مثبتی در راستاي تعامل بردارد و حتی با میانجی گری، مترصد ایجاد تفاهم نامه اي میان دولت عراق و دولت اقلیم کردستان باشد تا همه موضوعات براساس قوانین داخلی عراق و قواعد حقوق بینالملل حل شود. باید خاطرنشان کنم که تا حدی زمینه این موضوع فراهم است زیرا برخلاف حزب دموکرات، سران حزب اتحادیه میهنی نگاهی مثبت به ایران دارند و به برقراری تعامل سازنده با کشورهای منطقه، به خصوص ایران مایلند.
شرایط داخلی اقلیم نیز به دلیل اختلافات حزبی و جناحی، آینده چندان روشنی ندارد. بهنظر شما با فوت آقای طالبانی مناسبات درونی اقلیم چگونه خواهد شد؟
آقای طالبانی به دلیل بیماریاش سالها بود که در فعالیتهای سیاسی حضور نداشت. تصور میکنم فوت ایشان تغییری بنیادین در مناسبات و تعاملات اقلیم ایجاد نخواهد کرد. آقای بارزانی با دامنزدن به بحث جدایی بر ناکارآمدیهای خود سرپوش میگذارد. ازسوی دیگر، اگر اختلافات دوحزب دموکرات کردستان و اتحادیه میهنی برطرف نشود، در منطقه اقلیم نمیتوان انتظار آرامش، امنیت و ثبات اقتصادی داشت. بنابراین کار سادهای پیش روی دولت اقلیم نخواهد بود.
شما به همراه ۶ نفردیگر، پيشگام در نگارشِ نامهای سرگشاده از سوی وکلای دادگستری در خصوص همهپرسی اقلیم کردستان عراق بودید. در پایان بفرمایید که هدف از نگارش این نامه چه بود و قرار بود که چهچیز در آن مورد اشاره قرارگیرد و نتیجهاش به کجا برسد؟
هیاتي هفت نفره متشکل از من و ۶ وکیل دیگر بیانهای را نگاشتهايم و با به اشتراکگذاشتن در فضای مجازی ۲۶۰نفر از وکلا آن را امضا کردند. این بیانیه دیدگاه وکلای ایرانی را نشان میدهد. در حقیقت این نامه میخواهد اعلام کند که حق تعیین سرنوشت به معنای جدایی نیست و تحریف این اصل میتواند صلح و امنیت بینالمللی را بهخطر اندازد.
این بیانیه، یکنامه سرگشاده است که برای مقام ریاستجمهوری ارسال شد تا مسئولان نظام از بهرسمیت شناختن کردستان مستقل خودداری کنند. مسئولان ایران باید بدانند که حتی اگر دولت عراق نیز چنین استقلالی را به رسمیت بشناسد، باید شرایطی را فراهم کند که منافع و حساسیتهای خاص دولت ایران لحاظ شود. وکلایی که این نامه را امضا کردهاند تجزیه عراق را خلاف اصول دموکراتیک، امنیت بینالمللی و صلح جهانی میدانند.
امضاکنندگان این نامه سرگشاده باور دارند که حق تعیین سرنوشت در خصوص استقلال عراق دستخوش تحریف قرار گرفته است. استقلال اقلیم کردستان از کشور عراق مانعی برای همکاری سازنده اقلیتهای دینی با دولتهای مرکزی خواهد بود. همچنین این موضوع، برای کشور ایران مشکلاتي امنیتی ایجاد خواهد کرد. کردهای ایران، ایرانیهای اصیلی هستند که بههیچوجه به کردهای دیگر کشورها ارتباطی ندارند. مردم ایران نیز آنها را همچون برادران و خواهران خود میدانند و احساس عمیق هموطنبودن میان ایشان و سایر مردم ایران وجود دارد. ایرانیها در طول تاریخ نگرش مثبتی به کردها داشتهاند. حتی ما امیدواریم که روزی با اصلاح قوانین، یکرییسجمهور کرد سنیمذهب داشته باشیم و همه برای احقاق این مهم تلاش کنیم و زمانی فرا رسد که کردهای عزیز ایران هیچکمبودی از لحاظ اقتصادی احساس نکنند اما همه این موارد مجوزی برای استقلال نیست و در خصوص مواجهه با مساله تمامیت ارضی باید به قوانین داخلی و بینالمللی احترام گذاشت.
- 13
- 2