بحران و تنش از عراق رخت بر نمی بندد. این بازیگر مهم خاورمیانه نتوانسته است با آرامش دوران گذار را طی کند و مسائل مختلف از جمله حضور قومیتهای مختلف در این کشور باعث شده است فضای پیچیده ای در این کشور حکمفرما باشد.
در دوره ای که صدام در حکومت بود، دیکتاتوری حاکم بر این کشور نگذاشت صداهای مختلف شنیده شود اما پس از آن روند دولت ملت سازی و رسیدن به دموکراسی نسبی بین سه کانون قدرت این کشور یعنی شیعیان، اهل تسنن و اکراد اتفاق بیفتد. این روند در حال حاضر موضوع همه پرسی استقلال و بحران اقلیم را در این کشور بوجود آورده است. دلیل این موضوع با وجود ایجاد فضای باز سیاسی و تقسیم قدرت در بین آنها چیست؟
در این باره با سید جلال ساداتیان دیپلمات سابق وزارت خارجه و کارشناس مسائل خاورمیانه گفت و گو کرده ایم که از نظر می گذرانید.
یکی از دلایل اتفاقات عراق به نظر می رسد ریشه در عدم دولت- ملت سازی این کشور دارد. در زمان صدام یک حالت دیکتاتوری بود، ولی از ۲۰۰۳ به بعد عملا باید یک حالت دولت- ملت سازی شکل می گرفت که قومیتها و ادیان مختلف به تعریفی مشخص از سیاست ورزی می رسیدند. ولی این فضا هیچ وقت شکل نگرفت. دلیلش را چه می دانید؟
به نظر می رسد حرکتهای فردی در این ماجرا تاثیر داشت. حرکتهایی که آقای مالکی انجام داد باعث این شد که حتی در حضور داعش ما شاهد همکاری مقامات سنی مذهب اهل تسنن استان های غربی عراق با آنها باشیم و نهایتا هم دست در دست آقای عزت ابراهیم گذاشتند که به عنوان باقیمانده حزب بعث عملا توانستند حاکمیت داعش را تثبیت کنند.
داعش توانست به بخش های قابل توجهی از عراق دست یابد و می توان گفت که دروازه را برایش باز کردند. برخی از این رویکردها باعث دلخوری کردها شد و به نوعی مسائل استقلال طلبی را که فارغ از اینکه این استقلال به نفعشان است یا نه، شدت بخشید، ولی از آن طرف اهل تسنن چون مانند کردها دارای اقلیم مجزایی نبودند، دنبال این بودند که این حاکمیت را به دست بیاورند و فکر می کردند که از طریق داعش می توانند بدست بیاورند ولی بعد عملا دیدند که مسیر اشتباهی را رفته اند.
ولی آقای عزت ابراهیم با باقیمانده های افراد ذی نفوذ حزب بعث استان ها و فرمانداری ها و شهرداری ها را به گونه ای هماهنگ کرد که داعش که آمد اصلا جا خوردند و حتی نیروهای نظامی هم هیچ مقاومتی نتوانستند بکنند و ماجرا به این حالت پیش رفت.
روند دولت- ملت سازی به شکل طبیعی شکل نگرفت و قومیتها در حد روابط دوستانه نتوانستند به زیست مشترک بین همدیگر و اقلیت ها برسند. آنها هم به هر حال برای خودشان یک مدت در عراق حاکمیت داشتند ولو اینکه اقلیتی بودند که حاکمیت اکثریتی را اشغال کرده بودند یا در حقیقت به ناحق تصرف کرده بودند اما به هر حال یک مدت حکومت کرده بودند.
بعد هم با مواجه با این بودند که مورد بی اعتنایی واقع شده اند و در آینده تحقیر می شوند. می خواستند از این طریق انتقام خودشان را بگیرند غافل از اینکه این انتقام به زیان خودشان هم تمام شد و خودشان هم به این رسیدند که داعش به آنها هم محل نگذاشت و فشارهایی که آورد، چنان جدی بود که همه شان زیان کردند.
همه پرسی استقلال کردستان در این شرایط چه فضایی می تواند پیش بیاورد؟
در حال حاضر ماجرای کردها به نظر می آید که با یک چنین حالت و سبقه ای پیش می رود. اقلیم پس از همه پرسی تلاش می کند منویات خود را پیش ببرد و بدون در نظر گرفتن ملاحظات منطقه ای و بین المللی و همچنین ملاحظات همسایگان از جمله ایران و ترکیه و خود عراق یک حاکمیت دیگری را شکل دهد. اما همه مسائل به سادگی و بدون در نظر گرفتن این ملاحظات پیش نمی رود و در نتیجه چون محل درگیری و چالش وجود دارد این محل درگیری و چالش به زیان همه می تواند تمام شود.
به زیان خود آن کردها هم تمام خواهد شد، یعنی آنها هم ضرر می کنند. در سالهای اخیر به هر حال با کمک های دیگر کشورها از جمله آمریکا اربیل ساخته شده است. یک بخشی از اقلیم ساخته شده و توسعه ای نسبی بوجود امده است؛ ولی وقتی جنگ شود همه اینها از بین می رود. در حال حاضر اقلیم خود مختاری نسبی را داراست و زندگی و رفاه حاکم است، ولی در جنگ همه اینها از دست خواهد رفت. این نیست که در جنگ همه سود ببرند ولی وقتی که دیگر در دایره و مسیر جنگ افتاد همه زیان می کنند.
طرفین چه رویکردی باید در پیش بگیرند تا هزینه این موضوع کاهش پیدا کند؟
روش عقلایی این است که اینها برای چند سالی بپذیرند که به نتایج همه پرسی استناد نکنند و به سمت آن نروند بلکه به همین وضعی که الان هست بخواهند با دولت مرکزی روابط خود را بهتر تنظیم کنند. به نظر می رسد که جمهوری اسلامی هم از نظر منافع خودش ضروری است که این دست بالا را در رابطه خودش با هر دو بخش قضیه داشته باشد.
یعنی هم عراق را داشته باشد و هم خود کردها. این مناسبات باعث این نشود که بازی های پشت پرده روسیه و ترکیه و دیگران هم در این منطقه به شکلی پیش برود که ما رودست بخوریم. باید همه اینها را لحاظ کنیم که در این مسیر باید عقلانیت و ملاحظات قضیه به کار بیاید.
این روش هم کردها و هم خود ما و هم موقعیت اقتصادی منطقه را حفظ می کند و هم آینده روابط اقتصادی خود ما را که باید جذب سرمایه گذاری و تعامل با دیگران را داشته باشیم، حفظ خواهد کرد. ولی اگر جنگ شود دیگر در مسیری حرکت خواهیم کرد که حالا ممکن است عده ای بگویند این جنگ دفاع از عزت است، دفاع از کیان است و جلوگیری از تخریب هایی است که در همسایگی ها اتفاق می افتد.
اتفاقا من می خواهم بگویم که به این شکل حتی می شود با حاکمیت اقلیم وارد گفت و گو شد و از آنها تعهد جدی گرفته شود که ملاحظات طرفین در نظر گرفته شود و نگرانی های طرفین احترام گذاشته شود. این منطقه نباید حیاط خلوت اسرائیل شود. تعامل گذشته برای کاهش هزینه ها باید ادامه پیدا کند.
همه اینها در شرایط گفتگو و دیپلماسی و صلح اتفاق می افتد ولی در حالت جنگ با دعوا و لجبازی و لجاجت قاعدتا همه زیان خواهند کرد. ما هم زیان می کنیم و دیگران هم زیان می کنند، ولی اینها را می شود مثل حالت برجام در گفتگوها و مذاکرات و عقلانیت بدست آورد.
- 12
- 6