جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳
۱۰:۰۸ - ۰۱ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۰۰۷۷
خاورمیانه

همه‌پرسی تجزیه اقلیم کردستان عراق و روندهای مرتبط با آن

همه پرسی کردستان عراق,اخبار سیاسی,خبرهای سیاسی,خاورمیانه

مقوله همه‌پرسی تجزیه و تفکیک کردستان از عراق در میان بسیاری از صاحب‌نظران داخلی و خارجی تأمل‌برانگیز بوده و نظرات فراوانی درباره آن مطرح شده است. طبیعتا با توجه به اینکه رویداد فوق در همسایگی کشور ما صورت گرفته، بر اهمیت و جایگاه آن می‌افزاید. پیش از هر امری باید توجه داشت که پدیده «حق تعیین سرنوشت» با عنایت به مبانی حقوق بین‌الملل و با همین عنوان و در حالات زیر به ‌رسمیت شناخته می‌شود:

 

١) مردم سرزمینی که تحت استعمار دولتی بیگانه باشند.

٢) تبعیض شدید و واضح علیه یک قومیت به وجه کاملا بارز و عیان یا پاک‌سازی قومی.

٣) کشوری که تحت اشغال بیگانگان قرار گرفته باشد.

 

در موارد دیگر هرگونه تفکیک از پیکره ساختار کشور باید تحت قوانین درون‌سرزمینی حل‌وفصل شود.

 

برای هریک از موارد مطرح‌شده می‌توان مثال‌هایی زد؛ برای گزینه اول هندوستان تحت استعمار انگلیس، برای گزینه دوم حکومت آپارتاید و نژادپرستانه آفریقای جنوبی و درباره گزینه سوم اشغال نظامی افغانستان به‌وسیله حکومت شوروی که هریک از این موارد بر مبنای چارچوب و قواعد مطرح‌شده حق تعیین سرنوشت در بازه‌های زمانی خود قابل تفسیر بودند.

 

هیچ‌یک از گزینه‌های ارائه‌شده درحال‌حاضر شامل حال منطقه اقلیم کردستان عراق نمی‌شود. اگر از فاجعه انفال و کشته‌شدن‌ هزاران کُرد سخن بگوییم، پرواضح است که آن رویداد وحشیانه در زمان حکومت صدام حسین و در چارچوب حاکمیت حزب بعث انجام شد که البته آن سیستم پس از تهاجم ائتلاف به رهبری آمریکا در سال ٢٠٠٣ از قدرت ساقط شد و سیستمی جدید و کاملا متفاوت روی کار آمد.

 

برای اینکه همه‌پرسی جدایی کردستان مشروعیت و وجاهت قانونی داشته باشد باید این همه‌پرسی نخست در هماهنگی کامل با قانون اساسی عراق قرار می‌گرفت؛ بنابراین اربیل در هماهنگی با بغداد و دولت مرکزی باید دراین‌باره به اجماع می‌رسید نه اینکه خود رأسا دست به برگزاری این همه‌پرسی بزند، در غیر این صورت جدایی بخشی از عراق بدون صلاحدید دولت مرکزی فتح بابی خطرناک در روابط بین‌الملل خواهد بود و اقصانقاط جهان را با چالشی نوین مواجه خواهد کرد؛

 

برای نمونه تصور بفرمایید شهروندان یک قومیت در چارچوب دو کشور همسایه تصمیم بگیرند بدون توجه به خواست دولت‌های مرکزی خود اقدام به برگزاری همه‌پرسی، سپس جدایی و در نهایت ایجاد یک کشور جدید کنند، این وضعیت سبب بروز تغییرات بنیادین خواهد بود و صرفا مربوط به آن قومیت خاص نمی‌شود، بلکه ناحیه‌ای (در صورت اهمیت آن ناحیه جهان) را تحت ‌تأثیر قرار خواهد داد.

 

بدیهی است که دیدگاه حقوق بین‌الملل درباره حق تعیین سرنوشت تا حدود بسیاری محتاطانه است، زیرا با بازبودن این مسیر با توجه به پررنگ‌ترشدن مباحث نژادی و قومی، جهان به‌مراتب ناامن‌تر و مخاطره‌آمیزتر خواهد شد؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت برگزاری همه‌پرسی فوق طبق ضوابط و قواعد بین‌الملل مردود و غیرقابل پذیرش است و واکنش جهانیان نیز مؤید این مدعاست.

 

مقوله ‏تمامیت ارضی هر کشور امر ملی است و نه قومی و یک قومیت قادر نخواهد بود برای ناحیه خود مستقلا همه‌پرسی برگزار کند، از این منظر کردستان هم ملک مشاع آحاد ملت عراق اعم از شیعه، سنی، کرد، ترکمن، مسیحی و ایزدی است و اگر مقرر باشد درباره جدایی بخشی از کشور همه‌پرسی انجام شود، باید همه‌پرسی در سراسر عراق انجام شود، بنابراین با عنایت به این موارد است که مشاهده می‌کنیم در ابعاد بین‌المللی با اعلام این همه‌پرسی و برگزاری آن مخالفت شده است.

 

نمونه بارز و غیرخاورمیانه‌ای این اتفاق هم منطقه کاتالونیا در اسپانیا است که مانند اقلیم کردستان عراق اقدام به برگزاری همه‌پرسی جدایی کرد که البته اسپانیا با واکنشی تند و با اعزام نیروهای قهریه به آن واکنش نشان داد، هرچند غرب نگرانی خود را از برخورد نیروهای نظامی اسپانیا با جدایی‌طلبان اعلام کرد، اما در نهایت اتحادیه اروپا مسئله را امری در چارچوب کشور اسپانیا قلمداد کرده و در پی درخواست رهبران بارسلون برای مداخله در این اتفاق اعلام کرد این رویداد کاملا داخلی است و در آن دخالتی نخواهد کرد. واکنش‌های بین‌المللی و یکسان‌بودن آن در قبال رویدادی مشابه در دو ناحیه جهان بر مبنای امری پذیرفته‌شده در حقوق بین‌الملل قابل تفسیر بوده و آن «اصل تثبیت مرزها» یا «اصل تغییرناپذیری مرزهای بین‌المللی» است.

 

پساصدام

در وضعیت پساصدام حسین، کردستان به‌عنوان اقلیمی خودمختار تحت قدرت خاندان بارزانی حیاتی مجدد یافت.آزادی و استقلال عمل کردها و حتی چالش‌های اربیل با بغداد در سالیان اخیر، هیچ‌یک نشان‌دهنده شاخص‌های مترتب‌شده حقوق بین‌الملل جهت حق تعیین سرنوشت برای کردهای عراق نیست.

 

مسعود بارزانی از طلاق از عراق به‌دلیل نبود تفاهم‌ها سخن می‌گوید، گویا هرازگاهی شخص بارزانی از آرزوهای دوران نوجوانی‌اش درباره تأسیس کشور کردستان می‌گوید و البته این امر تمامی شائبه‌ها درباره این را که صرفا عدم تفاهم اربیل و بغداد سبب درخواست جدایی شده، از بین می‌برد. در واقع بارزانی در سالیان اخیر نشان داده تجزیه کردستان از عراق برای او نه‌تنها آرزو، بلکه یک هدف غایی بوده و او می‌خواهد افتخار آن را به نام خود ثبت کند تا در تاریخ نامش به‌عنوان «پدر ملت کُرد» شناخته شود.

 

بارزانی پس از برگزاری همه‌پرسی اعلام كرد: «شما مردم کردستان اجازه ندادید اراده‌تان را درهم بشکنند و اکنون در همه‌پرسی اکثریت شما به استقلال آری گفته‌اید و به حمله شیمیایی و نسل‌کشی‌های دیگر پاسخ نه داده‌اید و حال ما وارد صحنه تازه‌ای شده‌ایم».

 

درواقع بارزانی و خاندان وی روی یک امر حساب ویژه گشودند و آن هم این است که کشورهای منطقه و جهان در برابر عمل انجام‌شده مانده‌اند و نهایتا چاره‌ای جز پذیرش آن نخواهند داشت و در این راه وی روی برخی فرکانس‌های ارسال‌شده از غرب نیز حساب می‌کرد، اما واکنش جدی ایران و ترکیه در حمایت از بغداد و البته واکنش منفی قدرت‌های بین‌المللی و بروز بحران‌هایی از جمله حوادث اخیر در مناطق مورد مناقشه که همراه با ورود نیروهای نظامی عراق و همین‌طور حشدالشعبی به مناطق فوق‌الذکر بود، سردمداران اقلیم را با واقعیت جدیدی مواجه کرد که تغییرات در جغرافیای سیاسی به آن سهولت که ایشان متصور بودند، رخ نخواهد داد و در این رهگذر نقطه نظرات و ملاحظات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بر خواست ایشان رجحان خواهد داشت.

 

نکته حائز اهمیت اینجاست که تنها رژیمی که آشکار و پنهان از در حمایت از بارزانی درآمد، رژیم صهیونیستی است که به طرق گوناگون از اعلام پشتیبانی خود دریغ نکرده و طبعا این حمایت برای اقلیم بسیار حیاتی ارزیابی شده زیرا اسرائیل دارای ابزارهای سیاسی فراوان و نفوذ گسترده در اقصی نقاط جهان و دولت‌هاست. اما علت پشتیبانی اسرائیل از تأسیس یک دولت مستقل کردی از چه رویی بوده و کنه این حمایت به چه دلیلی رخ داده ‌است؟

 

علت حمایت اسرائیل

مسلما این پرسش چندان اهمیتی برای بارزانی و خاندان وی ندارد اما باید برای ما ایرانیان حائز اهمیت باشد و مورد بررسی قرار گیرد که چرا در سطحی گسترده استراتژیست‌های سیاست خارجه اسرائیلی تجزیه عراق را مثبت ارزیابی می‌کنند؟ حقیقت آن است که امروزه با عنایت به وضعیت فلسطینیان و مقوله اشغالگری رژیم اسرائیل، ملت یهود دیگر آن وجهه مظلومیت پساجنگ بین‌الملل دوم را ندارد و در میان افکار عمومی جهان بدل به ملتی شده که بر ملتی دیگر ستم روا داشته و علنا حق آنان را پایمال می‌کند.

 

در این رهگذر سه حامی قدرتمند ایشان یعنی آمریکا، اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد با وجود پشتیبانی‌های خود دولت مزبور را متهم به اشغالگری بخش‌هایی از سرزمین‌های فلسطینی و بلندی‌های جولان سوریه کرده، از شهرک‌سازی‌های بی‌امان آن انتقاد می‌کنند و درباره مقولاتی مانند توافق هسته‌ای ایران و بحران سوریه روندها آن‌طور که موردنظر اسرائیلی‌ها بود (به‌ویژه هیئت حاکمه آن) رخ نداده است.

 

با توجه به اقبال افکار عمومی جهانی نسبت به فلسطینیان و حضور پررنگ ایشان در مجامع بین‌المللی، استراتژیست‌های سیاست خارجه اسرائیل شرایط را بیش از پیش دشوار دیده‌اند و اگر منطقه خاورمیانه بحران‌های اخیر خود را پشت ‌سر بگذارد و آرامش به این منطقه بازگردد، افکار عمومی در منطقه اعم از عرب و غیرعرب و همین‌گونه فرامنطقه نیز کاملا به سمت بحران اسرائیل و فلسطین و لزوم حل آن پیش خواهد رفت و این از اساس با منافع این رژیم در تضاد است و به همین دلیل لزوم بحران‌سازی و تلاش در جهت تولید بحران‌های جدیدتر و پردامنه‌تر عیان می‌شود.

 

آنان به خوبی دریافتند که تبعات سر برآوردن یک دولت مستقل کردی (با هر وضعیت و با هر کیفیت) تنها محدود به عراق نشده و لاجرم تغییرات جغرافیای سیاسی به سایر نقاط و کشورهای منطقه سرایت خواهد کرد و در نتیجه، این امر می‌تواند شعله جنگ‌های خانمان‌سوز وسیعی را دامن بزند و منطقه به‌واسطه بحران به‌وجودآمده و اثرات آن، ده‌ها سال نتواند کمر راست کند و در این رهگذر این رژیم بتواند همچنان به حیات خود ادامه دهد.

 

چالش‌های درونی

تحقق دولت مستقل کردی در منطقه کردستان عراق به‌طور حتم هم چالش‌های درونی در پی خواهد داشت و هم چالش‌های بیرونی؛ مسئله ریاست بر اقلیم مدت‌هاست که به بهانه دلمشغولی‌های جنگ با داعش و شرایط اضطراری، حل‌نشده باقی مانده و مجلس آن نیز مدت‌ها معلق بود و در روزهای واپسین مانده به همه‌پرسی و برای مشروعیت‌بخشی به برگزاری آن تشکیل جلسه داد و طبعا در فضایی که تبلیغات حزب بارزانی در سراسر اقلیم کارساز و مخالفت با همه‌پرسی، خیانت تلقی می‌شد، سایر احزاب نیز توان مقاومت را از دست داده بودند.

 

شایان توجه است که پس از برگزاری همه‌پرسی، دولت اقلیم توسط دبیر پارلمان (فخرالدین قادر) به فساد و اختناق متهم می‌شود. همچنین هیرو احمد، همسر مرحوم جلال طالبانی، از شکل‌گیری تشکل موسوم به شورای سیاست‌گذاری کردستان که در پی همه‌پرسی ایجاد شد، به شدت انتقاد و در بیانیه‌ای اعلام کرد که پیش از برگزاری همه‌پرسی، کشورهای مهم جهان و البته منطقه پیشنهادهای مهمی به اقلیم ارائه کردند اما سردمداران سیاسی کرد با رد این پیشنهادات، جهان را به چالش کشیدند و به نظر می‌رسد مردم کرد باید هزینه این چالش را پرداخت کنند...

 

ضمن اینکه یوسف محمد، رئیس پارلمان اقلیم کردستان، پس از غائله چند روز گذشته و خروج نیروهای پیشمرگه از مناطق مورد مناقشه ازجمله کرکوک صراحتا اعلام كرد که بزرگ‌ترین خدمتی که اینک بارزانی می‌تواند انجام دهد، قبول مسئولیت رویدادهای اخیر و استعفاست.

 

در همین راستا اخبار فراوانی به گوش می‌رسد که بارزانی‌ها براي تداوم حضور خویش در رأس قدرت دست به برگزاری همه‌پرسی مزبور زده‌اند تا بتوانند در فضای احساسی ناسیونالیستی به‌وجودآمده قراردادهای نفتی و غیرنفتی خویش را به پیش ببرند و مجلس را همچنان آلت دست خود نگاه دارند.

 

محبوس در مرزها

اما چالش اصلی چنین دولتی در برون مرز رقم خواهد خورد که از آن جمله، راه پیدا‌نکردن به دریاهای آزاد و وجود مرزهای زمینی و هوایی با کشورهایی نظیر ایران، ترکیه، عراق و البته نواحی کردنشین سوریه است. شایان توجه است که حیات اقتصادی اقلیم کردستان از طریق مرزهای هوایی و زمینی با ترکیه و ایران صورت می‌گیرد و در صورت مسدودماندن این مرزها، اقلیم با بحران عظیمی مواجه خواهد شد.

 

مضاف بر آنکه ارتباط با کردهای سوریه (با عنایت به نزدیکی ایشان با افکار و جریان گروه پ‌ک‌ک)، خود نیز بدون چالش نخواهد بود و حتی در صورت رفع تنش‌ها و اختلافات نیز شرایط درخوری را نصیب اقلیم کردستان نخواهد کرد؛ زیرا کردهای سوریه که در روزهای اخیر با پشتیبانی کامل آمریکا موفق به تصرف شهر رقه، پایتخت خودخوانده دولت اسلامی (داعش) شده‌اند، به‌نظر می‌رسد با اوضاع نامشخصی از این پس از نظر مشروعیت اشغال مناطقی که عرب‌نشین هستند، مواجه خواهند شد و بالطبع به دلیل اینکه فاقد سازوکارهای حمایتی مناسب هستند، قادر نخواهند بود که همپا و مانند ایران و ترکیه نیازهای کردستان عراق را تأمین کنند.

 

کانون چالش

همان‌طور که پیش‌تر عنوان شد، ایران و ترکیه به‌عنوان دو همسایه مهم کردستان عراق بوده و نظرات ایشان در تعیین سرنوشت کردستان نقشی حیاتی را ایفا خواهد کرد. این ناحیه جنبه‌های پراهمیتی برای این دو کشور دارد و طبیعتا رهبرای جدایی‌طلب اقلیم باید به این موضوع عنایت داشته و آن‌ را لحاظ می‌کردند.

 

بسیاری از اعضای اپوزیسیون کردی، ازجمله حزب دموکرات کردستان و کومله کردستان ایران، اینک در اقلیم کردستان عراق حضور پررنگی دارند و بارها از همین طریق به مرزهای غربی ایران دست‌درازی‌هایی صورت گرفته است که این امر با ناخشنودی و بعضا واکنش‌های دولت ایران مواجه شده و با گذشت زمان، رهبران اقلیم برای رفع نگرانی‌های ایران، گام‌های در‌خور ‌ملاحظه‌ای برنداشته‌اند و با وجود هشدارهای مکرر دولت ایران، کماکان ناحیه یادشده، آشیانه امنی برای این قبیل گروهک‌هاست.

 

در ارتفاعات شمالی آن نیز اعضای پ‌ک‌ک حضور پررنگی دارند و تاکنون ارتش ترکیه در راستای مقابله با تحرکات گاه‌و‌بیگاه ایشان، حملات هوایی به مواضع آنها انجام داده است. درواقع ناحیه‌ای که تاکنون به‌عنوان بخشی از خاک عراق شناخته می‌شده، تا این حد باعث چالش همسایگانش و کانونی برای منازعات قومی بوده، بالطبع مستقل‌شدن آن (با توجه به اینکه مستقل‌شدن این ناحیه که کعبه آمال این گروه‌های شبه‌نظامی پنداشته می‌شود)، قادر خواهد بود زمینه‌ای را برای گسترش روزافزون تحرکات قوم‌گرایان فراهم آورد.

 

البته رهبران اقلیم در سالیان اخیر با ایجاد کریدورهای اقتصادی و روابط بازرگانی چشمگیری که مبنای آن اقتصاد نفتی و واردات‌محور است، تصور می‌کردند می‌توانند با این حربه ایران و ترکیه را با فرایند آتی تجزیه خود از عراق همراه کنند. جدا از اینکه نیاز اقتصادی اقلیم کردستان عراق به ایران و ترکیه بیش از نیاز ایشان به اقلیم است، این خطایی محاسباتی بوده و در فرمول مناسبات منطقه‌ای مانند غرب آسیا، کفه ترازو به‌ نفع امنیت در برابر اقتصاد سنگین‌تر است.

 

مضاف بر اینکه روابط اقتصادی و حتی نظامی اقلیم با ترکیه، این دو را به‌مثابه دو متحد منطقه‌ای نشان می‌دهد و همین روابط ویژه از جانب عوامل رسانه‌ای وابسته به دستگاه بارزانی، به‌عنوان یک اهرم مناسب برای فرایند مستقل‌شدن پنداشته می‌شد؛ غافل از اینکه ایشان از نیات دولت کنونی ترکیه و نگاه رؤیاپردازانه ترک‌ها نسبت به شمال عراق آگاه نبودند.

 

درواقع ترک‌ها همواره از تقسیمات جغرافیای سیاسی غرب آسیا در دوران پس از فروپاشی عثمانی ناراضی بوده و نسبت به شمال عراق و مناطقی مانند موصل و کرکوک، حساسیت‌هایی را به‌ویژه در دوران زمامداری اردوغان نشان داده‌اند. درواقع با توجه به روشن‌شدن گرایش‌های نوعثمانی‌گرایانه آنکارا در سال‌های اخیر و در خلال بحران‌های منطقه‌ای، در الگوی مدنظر ایشان قاعدتا تشکیل یک دولت مستقل کردی در مرزهای جنوبی، جایی نمی‌توانست داشته باشد؛ بلکه غایت ایشان از روندهای منطقه‌ای، تحقق این آرمان بود که در صورتی با جدایی اقلیم از عراق موافقت کنند که این ناحیه پس از جدایی به پیکره خاک ترکیه متصل شود.

 

هرچند این آرمان تا حد بسیاری توهم‌آمیز به نظر می‌رسد؛ اما با بررسی‌های صورت‌گرفته از رسانه‌ها و اظهارات شخصیت‌های سیاسی ترکیه در سال‌های اخیر، می‌توان به‌روشنی به شواهد و قراین بسیاری در این زمینه دسترسی یافت و البته از آنجایی که اینک حداقل ابزارها و شرایط برای تحقق این تصورات فراهم نشده، طبیعی است که ترکیه در ابعاد گسترده‌ای به مقوله جدایی کردستان از عراق واکنش نشان دهد.

 

گذشته از واکنش‌های منطقه‌ای، ایده همه‌پرسی و جدایی اقلیم کردستان از عراق در ابعاد فرامنطقه‌ای هم دارای هواداران قابل ملاحظه‌ای نیست و غالب کشورهای متنفذ دراین‌باره نظر منفی خویش را رسما اعلام کردند و حتی دبیرکل سازمان ملل نیز آن را به ضرر ثبات منطقه تلقی کرده است.

 

هرچند نظریه‌پردازی پیرامون تغییر مرزهای سیاسی منطقه خاورمیانه، در نهادهای مطالعاتی غرب در دهه‌های اخیر طرح‌ریزی شده و پیرامون آن دیدگاه‌های فراوانی ابراز شده؛ اما به نظر می‌رسید با توجه به نامساعدبودن شرایط برای این اتفاق و اختلافات فراوان درون اقلیم (که اینک شاهد علنی‌شدن این اختلافات بین حزب دموکرات کردستان و حزب اتحادیه میهنی به‌عنوان دو حزب اصلی کردهای شمال عراق هستیم)، روشن‌نبودن حدود و ثغور اقلیم کردستان نسبت به سایر نواحی و مناطق مناقشه‌برانگیز، به‌ویژه منطقه راهبردی و نفت‌خیز کرکوک، تصور جهان غرب در این برهه زمانی این باشد که در صورت تفکیک کردستان از عراق، وضعیت میدانی موجود و مجموعه‌ شرایط سبب فروپاشی آن از درون شده و این ناحیه خود به چند اقلیم کوچک‌تر تقسیم خواهد شد.

 

مسعود رضایی

 

 

sharghdaily.ir
  • 18
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش