«ما مجبوریم نیمی از قلب خود را از دست بدهیم تا سرمان را از دست ندهیم تا خاکمان را و آیندهمان را از دست ندهیم.» این را دکتر حوال ابوبکر معاون حزب گوران و رئیس انجمن استانداری سلیمانیه به نقل از مام جلال طالبانی میگوید. چند روز پس از همهپرسی استقلال کردستان عراق او را در سلیمانیه و در دفتر حزب گوران ملاقات میکنم.
او که خود را درسخوانده مکتب مام جلال میداند، در این روزهای آشفته اقلیم، حرفهای آتشینی دارد. از وی میپرسم اگر مام جلال زنده بود، آیا کردستان عراق چنین روزهایی را تجربه میکرد؟ میگوید: «تردید نکنید که به چنین وضعی دچار نمیشدیم. واقعیت این است که سرکردههای ما قبل از اینکه کرکوک را از دست بدهند، مام جلال را از دست دادند.
سرکردههای سیاسی کردستان مام جلال را در قلب خود کشتند. مام جلال کسی بود که میتوانست با پیوندی چندجانبه و فعال همه نیروهای عراق را به هم متصل کند. پیام کرکوک هم همین بود؛ اینکه ما نمیتوانیم با زور خود را تثبیت کنیم بلکه با سروری قانون و توافق میتوانیم.
ما همه آنچه را که در حضور او و در سایه صلح به دست آورده بودیم، در غیاب او با جنگ از دست دادیم. از این پس هم بهترین روش این است که راه و روش مام جلال را در پیش بگیریم. او دائم به ما میگفت شما اگر نتوانید به ترکمانها و عربها و کلدانیها و عاشوریها و مسیحیها ضمانت اخلاقی دهید، چطور آنها در مشکلات به داد شما میرسند؟ چطور آنها میتوانند خود را صاحب سرزمینشان بدانند؟ حالا که شما قدرت دارید، باید آینده را ببینید اما هرچه مام جلال بنا کرده بود، مسئولان ما خراب کردند. آنچه او پیش برده بود، عقب راندند.
حالا فقط زمین از دست ندادهاند بلکه کردستان را تضعیف کردهاند. مام جلال این موقعیت را داشت که همه قدرت را به تنهایی در دست بگیرد؛ از اقتصاد و سیاست و فرهنگ گرفته تا نیروهای امنیتی و پیشمرگ ها و... اما اعتقادی به یکه تازی نداشت. حالا هم که میبینید این یکهتازیها اقلیم را به چه وضعی دچار کرده.»
از او میپرسم برخی اعتقاد دارند مسعود بارزانی از کشور مستقل کردستان سخن میگفت اما در همین اقلیم کردستان هم جز اربیل و دهوک به مناطق دیگر اعتقادی نداشت و جزو اقلیم به حساب نمیآورد، آیا واقعاً چنین است؟ ابوبکر میگوید: «واقعیت این است که برای ما در سلیمانیه محدودیتهای زیادی ایجاد کرد.
از آن طرف با همه پرسی، عملاً کردستان عراق را رساند به ابتدای سقوط صدام. انگار کردها با از بین رفتن صدام تا حالا هیچ کاری نکردهاند. امیدوارم این ناامیدی ما را زمین نزند بلکه بشود مایه برخاستن دوباره. مسعود بارزانی این وجاهت را نداشت که اگر به کسی بگوید دشمن، همه او را دشمن بدانند و اگر به کسی بگوید دوست، همه او را دوست بدانند. دولت خوب دولتی نیست که خاک و سرزمین خودش را دارد اما دنیا دشمن اوست. دولت خوب دولتی است که مجبور نشود خود را قربانی نشان دهد.»
از او میپرسم در جریان همه پرسی و بویژه در ماجرای کرکوک، برخی رسانههای اقلیم تلاش کردند ایران را مقصر اصلی نشان دهند. تحلیل شما هم همین است؟ دکتر ابوبکر میگوید: «این سناریویی است که از سال ۱۹۹۶ برخی مسئولان کرد در پیش گرفتند. من خودم در رویدادهای ۹۶ شاهد بودم که این اتهام به ایران زده شد که نیروهای «اتحادیه میهنی» را تجهیز میکند تا با «پارتی» یا حزب دموکرات کردستان بجنگد.
همین شد که سپاه عراق وارد اربیل شد و نیروهای اتحادیه میهنی را تا سر مرز بیرون راند. حالا هم میخواهند نیروهای استقلال طلب را رو در روی ایران قرار دهند. به نظر من این فرافکنی و بزرگ کردن میدان جنگ است که پیش از همه، خود نیروهای کرد در آن مضمحل خواهند شد. کردها باید میدان جنگ را کوچک کنند و آن را ببرند داخل انجمنهای عراق و پارلمان کردستان و قوانین عراق. اگر میدان جنگ بزرگ شود، نه تنها خاکمان را و فرودگاهها و چاههای نفت را بلکه هست و نیستمان را هم از دست خواهیم داد. این هیچ کمکی به کشمکش ما نمیکند.
به همین دلیل به مسعود بارزانی میگفتند جنگ همه ما با داعش است، لطفاً جنگ دیگری برایمان دست و پا نکنید. همکاریها در جنگ داعش میتوانست به دوستی عمیق تبدیل شود ولی متأسفانه برعکس شد و همه همکاران ما در جنگ با داعش از ما رویگردان شدند.»
دکتر حوال ابوبکر نیز همچون بسیاری از چهرههای سیاسی و استادان دانشگاه اقلیم، اعتقاد دارد که در شهرهای محل مناقشه یا به قول کردها «ناکوک» خطای بزرگی از سوی مسئولان اقلیم رخ داد و به جای رجوع به قانون طرح جنگی قومی و مذهبی درانداخته شد که میتوانست منطقه را به آشوب بکشاند.
سالار اربیل رئیس شعبه شمال عراق حزب ترکمان نیز چنین اعتقادی دارد: «اتفاقاً خیلی از قوانین راجع به مناطق «ناکوک» و بویژه مرزهای کرکوک، توسط خود برادران کرد ما نوشته شده و امروز اگر کسی اعتراضی داشته باشد، آخرین نفر باید کردها باشند. برای اینکه حقوق ما نادیده گرفته شد. حقوق ما همان حقوق زمان صدام بود نه بیشتر.
ما چیزی بیشتر از قانون نمیخواهیم؛ رعایت قانون دولت عراق برای همه. بعد هم اگر گروهی یک ماده قانونی را نمیپسندد میتواند تلاش کند و قانون را عوض کند نه اینکه اسلحه به دست بگیرد.»
سالار اربیل را در خیابان «تهران» اربیل ملاقات میکنم، درست زمانی که شهر حالت امنیتی ویژهای دارد. اربیل درباره همه پرسی و وضعیت ترکمانان پس از این ماجرا میگوید: «خطای بزرگی رخ داد اما در این خطای بزرگ مردم ترکمان فرصتی پیدا کردند که نفس بکشند. چیزی تحقق پیدا نکرده اما موانع زیادی برداشته شده. نتیجه هم معلوم است که چیزی جز تقلب نبود. کسی که یکه و بیرقیب برای خودش انتخابات برگزار کند، معلوم است هرچه دلش بخواهد از صندوق بیرون میآید. صدام هم از این انتخابات برگزار میکرد و ۹۹ درصد موافق بیرون میآمد.
همه میدانستیم نتیجه ایجابی است و قرار نیست «نه» بیرون بیاید. نتیجه هم مهم نیست، مهم خود عمل است که اشتباه بود. چرا انجام شد؟ برای اینکه مشکلات داخلی زیادی وجود داشت و آینده سیاسی هم رو به پایان بود.
من ترکمان را در نظر نگیرید از خود کردها بپرسید ببینید راضی هستند؟ آنها چه بهرهای بردند؟ ۶۰ سال است که تلاش کردهای و دوست پیدا کردهای و یک شبه همه را از دست دادهای. مردم کرد در این همه پرسی خیلی ضرر کردند. اگر تصمیم درستی بود الان مردم کرد برایش خون میریختند. چرا نریختند؟»
هوژین عمر روزنامه نگار و رئیس کمیته سیاسی مرکز مطالعات زهاوی سلیمانیه نیز اعتقاد دارد که در همه پرسی تقلب گستردهای صورت گرفت: «مشارکت در همه پرسی بیشتر از ۴۰ درصد نبود. رأی «آری» منظورم نیست، فقط مشارکت. برای اینکه مردم اولویتهای دیگری داشتند؛ اول معیشت و زندگی و دوم ترمیم وضعیت سیاسی و زمینهسازی برای انتخابات.
همه پرسی مثل انتخابات نبود که هرکسی نماینده خودش را داشته باشد و اجازه تقلب ندهد. ناظری هم وجود نداشت. این وسط عدهای هم راه افتاده بودند که عزیزم ما با اعراب مشکل داریم و میتوانیم با همه پرسی جلوی نفوذ آنها را بگیریم و به سعادت برسیم و اجازه بده همه این صندوقها را یکجا پر کنیم و خلاص. یکی از چهرههای سیاسی برای من تعریف میکرد که وقتی رفته بود پای صندوق، گفته بودند زحمت نکش برایت رأی انداختهایم.شخصاً کسی را میشناسم که ۲۷۷ رأی داده. شما یک فرم پر میکردید و رأی میدادید همین، عملاً چیزی چک نمیشد.»
از وی در مرکز زهاوی سلیمانیه میپرسم چرا مسئولان اقلیم دست به چنین کاری زدند؟ هوژین عمر میگوید: «طرفداران حزبی مسعود میدانستند پس از جنگ داعش، همپیمانی آنها با دیگر نیروها از هم گسسته خواهد شد، بنابراین برای طولانی کردن برتری سیاسی خود، موضوع همه پرسی را راه انداختند. آنها ابتدا دست به هر کاری زدند؛
از مشکل درست کردن برای وزیران حزب گوران تا محدود کردن دیگران و... تا اینکه هیچ راهکار دیگری برای اینکه بارزانی بتواند همچنان بر کرسیاش تکیه بزند، نماند. همه پرسی برای این بود که زمان حاکمیت، بیشتر شود و اگر هم در این قمار دولتی تشکیل شد، همه چیز به نقطه صفر برگردد و مسعود در کشوری جدید و در قواره رهبری جدید، دوباره کارش را شروع کند.»
در مرکز زهاوی سلیمانیه، گفتوگوی من با دکتر صباح برزنجی رئیس این مرکز و نیز استاد دانشگاه سلیمانیه به زبان فارسی برگزار میشود. از وی در مورد درخواست نخبگان جامعه اقلیم از مردم میپرسم. دکتر برزنجی میگوید: «ما از همه مردم میخواهیم آرامش خودشان را حفظ کنند و شتابزده عمل نکنند. اول مسائل را ریشهیابی کنند بعد طرفداری کنند.
ما از یک اوضاع سیاسی آرام و مطمئن طرفداری میکنیم که امنیت منطقه را حفظ کند و با دولت مرکزی هماهنگ باشد. مردم کردستان باید با عملکرد خود فضا را برای یک انتخابات آزاد آماده کنند تا چهرههای سیاسی که باعث این مشکلات شدهاند، عوض شوند. این حرف من نه مخالفت با یک حزب و نه طرفداری از یک حزب دیگر است. این حرف نخبگان سیاسی است که نظرخواهی ما هم در این مرکز آن را تأیید میکند؛ اینکه این وضعیت نباید همچنان ادامه داشته باشد.
مردم بیش از این تحمل نمیکنند. ما اگر بخواهیم یک نهضت فرهنگی داشته باشیم، باید اول ضروریات زندگی مردم را تأمین کنیم. مردم باید امنیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داشته باشند. بنابراین بهترین راه برای بازگشت امنیت این است که این چهرهها عوض شوند و به نیروهای جدید فرصت بدهند تا طرف مذاکره با دولت مرکزی شوند.»
به وی میگویم این حقیقت را در مصاحبه با مردم بخوبی درک کردهام؛ آنها میگویند اعتماد خود را به مسئولان از دست دادهاند. آیا واقعاً نظر نخبگان سیاسی هم همین است؟ برزنجی میگوید: «بله بله این درست است. این بیاعتمادی از این جا ریشه میگیرد که ما نسبت به خودمان و نسبت به شرکایمان در مرکز، تعهداتی داریم که همه را زیر پا گذاشتیم. حقیقتاً قانون اساسی را نه ما اجرا کردیم و نه آنها. درحالی که قانون اساسی میتوانست بهترین داور بین ما باشد.»
از وی میپرسم آیا اسرائیل سران اقلیم را در این همه پرسی فریب اطلاعاتی نداد؟ برزنجی میگوید: «بله کسانی را داشت که اینجا کار میکردند مثل برنارد هنری لیوی که به شیطان شورشها معروف است، همچنین شیطان بهار عربی. یک فیلسوف فرانسوی که سران اقلیم را به همه پرسی ترغیب کرد و بعد هم گم شد.
تابعیت دهوک را هم دارد. یک روز لیبی است، یک روز قاهره، یک روز اربیل. لیوی تنها نیست، از این افراد زیاد بودند که حقیقتاً با تحلیلهای غلط و اطلاعات اشتباه، فریب دادند. رهبران کرد حتی تا روز همه پرسی تلقی غلطی داشتند و این طور تحلیل میکردند که کشورهای منطقه، به این وضع عادت میکنند و با ما وارد معامله میشوند.»
دکتر برزنجی حرفهای جالبی درباره ایده استقلال یا ایده کردستان بزرگ دارد. او معتقد است زمانی کردستان بزرگ با تکه پاره کردن چند کشور میتواند شکل بگیرد که نه نقشه خاورمیانه بلکه نقشه کره زمین تغییر کرده باشد.همچنین درباره ایده استقلال کردستان عراق اعتقاد دارد وقتی کردها از حقوق مدنی و اجتماعی و سیاسی برخوردارند اساساً چه نیازی به این کار هست.
به علاوه اگر زمانی عراق و حتی ایران و ترکیه نیز راضی به چنین اتفاقی شدند و اقلیم کردستان عراق توانست عضو سازمان ملل شود، درنهایت کشوری ضعیف خواهد بود: «ما حتی اگر عضو سازمان ملل هم باشیم باز یک دولت و یک کشور شکست خوردهایم. نمونههایی از این دولتها در دنیا داریم، مثل جنوب سودان. بنابراین در صورت استقلال دولتی نخواهیم بود که بتوانیم روی پای خودمان بایستیم.»
ماموستا سلیم کویه عضو جماعت اسلامی کردستان عراق نیز اعتقاد دارد که نه عراق و نه اقلیم کردستان نتوانستند به قانون اساسی پایبند بمانند وگرنه اقلیم به چنین وضع پریشانی دچار نمیشد. اقتصاد حال و روز خوبی ندارد، اعتماد سیاسی از بین رفته و یأس و ناامیدی همه جا حس میشود: «اقلیم حال و روز خوبی ندارد. اختلافات اقلیم و دولت مرکزی باید حل شود تا بتوانیم در آرامش انتخابات پیش رو را برگزار کنیم و سر و سامانی به اوضاع بدهیم.بنابراین روابط ما هم با دولت مرکزی و هم با همسایگان باید ترمیم شود. تنها چاره ما بازگشت به قانون است.»
ماموستا سلیم را در اربیل و در دفتر حزب جماعت اسلامی ملاقات میکنم. حزبی که هم در پارلمان عراق و هم در پارلمان اقلیم نمایندگان ذینفوذی دارد. از او میپرسم چرا مردم کردستان از اینکه نفت به دست دولت مرکزی افتاده خوشحال هستند؟ میگوید: «بله این حقیقت دارد. همه ما برای کرکوک ناراحتیم و از بزرگ شدن جنگ و تبدیل آن به جنگ قومی میترسیم. این نتیجه سیاستهای غلط مسئولان اقلیم بود ولی مردم آشکارا از افتادن نفت به دست دولت مرکزی خوشحال هستند چون چیزی از درآمد نفت به آنها نمیرسید.»
دکتر دیاری احمد عضو مرکز مطالعات زهاوی نیز عامل درگیریهای کرکوک را سیاستهای غلط سران اقلیم و اشتباه محض همه پرسی میداند: «در اینکه آن مناطق کردنشین هستند و در کنار کردها، ترکمانها و اعراب و مسیحیان هم زندگی میکنند، شکی نیست اما همه اقوام کرکوک با هم فامیل هستند و در فرهنگ و دین و آیین پیوندهای ناگسستنی دارند. بنابراین مشکل کرکوک مردم کرکوک نبود بلکه سیاستهای غلط دولت اقلیم بود.
اگر همه ما به قانون اساسی برگردیم، مشکلات از بین خواهد رفت. من هم اعتقاد دارم که نه ما و نه عراق قوانین را رعایت نکردیم.» دکتر اسماعیل استاد زبان و ادبیات عربی دانشگاه سلیمانیه اعتقاد عمومی جامعه علمی اقلیم را در زمینه همه پرسی این گونه توضیح میدهد: «برداشت عمومی جامعه علمی اقلیم این است که همه پرسی از اساس کار اشتباهی بود. هم برای ما بهعنوان مردم کردستان عراق پریشان احوالی درست کرد و هم برای منطقه و کشورهای دور و بر مایه ناراحتی شدیم.
این اشتباه بزرگی بود که نخبگان سیاسی ما پس از ۲۵ سال تجربه حکمرانی در اقلیم مرتکب شدند. راستش را بخواهید ما خودمختار نبودیم و خیلی بیش از یک ایالت خودمختار بودیم. حالا سؤال ما هم این است که براستی چطور یک نخبه سیاسی پس از ۲۵ سال نمیتواند متوجه این موضوع شده باشد و با خوانشی نادرست از واقعیت مردم را ناامید کند؟ مردم کردستان ۴ سال است که با مشکلات اقتصادی فراوانی دست و پنجه نرم میکنند و مسئولان ما توفیق کمی برای بهبود وضعیت داشتند.»
این بار سؤال تکراریام را از دکتر انور ابوبکر استاد حقوق دانشگاه سلیمانیه میپرسم؛ تبلیغ برخی تلویزیونهای اقلیم علیه سیاستهای ایران، تا چه اندازه روی مردم شما تأثیرگذار است؟ ابوبکر میگوید: «تلویزیونها عادت دارند جهان را دوپاره کنند. آنها از سالهای گذشته دارند کار میکنند و در ذهن برخی هم رسوب کردهاند اما رسانه یک شمشیر دو لبه است.
از این گذشته ما نباید یادمان برود که پشتیبان اصلی ما همیشه ایران بوده و بعد از این هم ایران خواهد بود. راستش را بخواهید من اصلاً خودم را ایرانی میدانم و الان هم آزادانه به شما میگویم که من ایرانیام.»
او اعتقاد دارد مردم اقلیم کردستان هم از سوی عراق و هم از سوی سران اقلیم ستم دیدهاند و نیاز دارند سیاستی نو دراندازند و در این راه نیز به ایران امید بستهاند.
محمد مطلق
- 18
- 3