نفر اول، یکی از پرسابقهترین دیپلماتهای امریکایی در حوزه مسائل خاورمیانه بوده و محتاطانه نسبت به تحولات اخیر در عربستان سعودی بخصوص اصلاحات در حوزه زنان خوشبین است و دیگری کارشناس سابق سیا و افشا کننده برنامه غرق مصنوعی زندانیان القاعده و همچنین نقش داشتن عربستان در حمله یازده سپتامبر بوده و بدبینانه معتقد است، این اصلاحات ظاهرسازی و مانور سیاسی هستند.
«چاس فریمن» که از سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۲ میلادی سفیر ایالات متحده در عربستان سعودی در زمان وقوع جنگ خلیج فارس بوده و سوابق زیادی چون ریاست پیشین شورای سیاستگذاری خاورمیانه و ریاست شورای آتلانتیک را داشته و «جان کریاکو»، کارشناس و تحلیلگر سابق سیا و مشاور ضد تروریسم در گفت گوهایی مجزا اما با یک محور با «ایران» از ریشه، پیامدها و تأثیرات اقدامات اخیر سران حکومت عربستان سعودی گفتند. بدیهی است، مواضع این دو کارشناس برجسته، روایتی امریکایی از تحولات اخیر است و هدف از انتشار آن نه تأیید این روایت بلکه برای آشنایی افکار عمومی با خوانشی امریکایی از رخدادهای اخیر عربستان است.
به نظرتان آیا فرمانهای صادر شده اخیر درباره حقوق زنان از جمله حق رانندگی و حق ورود به استادیوم و تماشای مسابقات ورزشی صرفاً مانورهایی سیاسی از جانب حاکمان عربستان سعودی هستند یا سرآغاز اصلاحات واقعی؟
چاس فریمن: برداشتن قانون ممنوعیت رانندگی زنان بخشی از تلاش گسترده برای ایجاد جامعهای است که در آن از نظر مذهبی میانه روی بیشتری حاکم باشد. این حرکتی برای ایجاد اطمینان از این موضوع است که زنان نقش فعالتر و سازندهتری در اقتصاد عربستان سعودی ایفا میکنند. این موضوع همچنین میتواند به بهبود وجهه و تصویر عربستان سعودی که سالها در عرصه بینالمللی به دلیل محدودیت زنان مورد تمسخر قرار داشت، کمک کند.
جان کریاکو: من معتقدم این حرکات مانورهای سیاسی با هدف جدا و متمایز ساختن شاهزاده محمد بن سلمان از سایر شاهزادگان محافظهکار هستند. بر این باورم که محمد بن سلمان این اقدامات را انجام داده تا خود را فردی لیبرال نشان دهد، اقداماتی که هزینههای سیاسی بالایی برای او نداشته باشند.
چرا حکومت عربستان سعودی در این برهه تصمیم به این اصلاحات گرفته است؟
چاس فریمن: در جامعهای که مبتنی بر دانش و اقتصاد صنعتی است نمیتوان نیمی از جامعه را که زنان هستند، نادیده گرفت. عربستان سعودی درک کرده که دیگر نفت نمیتواند منبع قابل اعتمادی برای کسب درآمد در آینده باشد و باید تغییر مسیر دهد. در نتیجه، باید پیش شرطهای آن را نیز فراهم کرد که یکی از آنها ایجاد فضای بازتر برای زنان است.
جان کریاکو: همیشه هر گونه اصلاحاتی مخاطراتی به همراه دارد. محمد بن سلمان به دلیل احساس قدرت داشتن، قادر به انجام حرکات جسورانه است. او نه تنها اجازه میدهد، زنان رانندگی کنند بلکه دستور بازداشت ۵۱ شاهزاده و مقام سعودی را که مخالف چشمانداز ترسیمی او هستند، صادر میکند. در حال حاضر هیچ کسی نمیتواند در برابر آرمانها و آرزوهای سیاسی محمد بن سلمان ایستادگی و مقاومت کند. اگر محمد بن سلمان پس از سال جدید میلادی پادشاه شود من تعجب نخواهم کرد.
به نظرتان اقتصاد تا چه اندازه عامل تعیین کننده در فرامین اخیر درباره زنان بوده است؟
چاس فریمن: همان گونه که پیشتر گفتم نیازی اقتصادی برای ادغام زنان در نیروی کار وجود دارد. اما این تنها یکی از دلایلی است که اصلاحات صورت گرفته. این تغییرات همچنین نشان دهنده نفوذ و تأثیر جهان خارج بر روی پادشاهی سعودی است.
جان کریاکو: احتمالاً موضوع درستی است. دولت عربستان سعودی درباره سعودیزه کردن اقتصاد از دهه ۸۰میلادی به این سو صحبت کرده است. عربستان سعودی مدعی شده است، سیاستی برای اخراج کارگران خارجی و به کارگیری سعودیها اجرایی میکند. این سیاست اما همراه با شکست بودهاست. آزادسازی اقتصادی نیز چیزی را تغییر نخواهد داد مگر آن که سعودیها اصل انتخاب براساس شایستگی را در تمامی کارها بهرسمیت بشناسند.
علیرغم اعطای حق رانندگی به زنان محدودیتها در موارد حقوقی دیگر باقی هستند. آیا دولت عربستان انگیزه لازم برای برداشتن گامهای بلندتر درباره حقوق زنان و لغو قوانین مردسالار را دارد؟
چاس فریمن: محدودیتها درباره زنان ریشه در جامعه عربستان سعودی دارد. با این حال واضح و آشکار است، این تغییر تدریجی خواهد بود.
جان کریاکو: فکر نمیکنم، در کوتاه مدت شاهد تغییراتی باشیم. به نظر من محمد بن سلمان میخواهد جامعه این ایده را بپذیرد که زنان حق رانندگی دارند پیش از آن که هرگونه اصلاحات بیشتری را عملی سازد. عربستان سعودی هنوز هم جامعهای بشدت محافظهکار است. تغییرات احتمالاً بسیار زمانبر خواهند بود.
در مقابل اصلاحات اجتماعی در حوزه زنان بازداشت فعالان مدنی و سیاسی در عربستان ادامه دارد. آیا این تناقض نیست و برای حکومت آن کشور دردسرساز نخواهد شد؟
چاس فریمن: دولت عربستان سعودی تلاش میکند توازنی میان اصلاحات اجتماعی و ثبات ایجاد کند. عربستان سعودی ارزشهای الگوی لیبرال غربی برای حکمرانی را نمیپذیرد و درصدد پیمودن این مسیر نیز نیست. از سوی دیگر ریاض متوجه مخاطرات سیاسی است و در حال انجام اقداماتی برای محدود کردن این مخاطرات است.
جان کریاکو: تا زمانی که بازداشتها از میان شاهزادگان و مقامهای ارشد حکومتی باشد مشکلی ایجاد نخواهد شد اما اگر حکومت شروع به بازداشت شهروندان معمولی سعودی کند به نظرم مشکلات بیشتری ایجاد خواهند شد.
اخیراً ۲۰ روحانی در عربستان سعودی در اعتراض به تصمیمات تازه دولت بازداشت شدند. به نظرتان آیا روحانیون در نهایت با اصلاحات موافقت خواهند کرد؟
چاس فریمن: تغییرات در عربستان سعودی همواره از بالا به پایین و نه از پایین به بالا بودهاند. اکثریت جمعیت عربستان سعودی محافظهکارتر (اگر نگوییم مرتجعتر) از حاکمان خود هستند. این موضوع تازهای نیست. تاریخ عربستان سعودی سرشار از مواجهه میان آل سعود و افراطیهای مذهبی بودهاست. آل سعود سابقه موفقیت ممتازی در این منازعه دارد. احساس میکنم این شاهزاده جوان و هوادارانش آنقدر قدرتمند هستند که علیه مخالفت مذهبیها با اصلاحات موضعگیری کنند.
جان کریاکو: من نمیدانم آیا روحانیون متقاعد میشوند یا خیر اما معتقدم، آنان را میتوان مجبور به پذیرش خواستههای حکومت کرد. این چیزی است که اکنون شاهد آن هستیم.
روحانیون تا چه اندازهای در جامعه عربستان نفوذ دارند؟
چاس فریمن: علمای مذهبی که بسیاری از آنان با نسلهای محمد بن عبدالوهاب که خاندانش با عنوان آل الشیخ شناخته میشوند در ارتباط بودهاند، بخشی از نظام سعودی را تشکیل میدهند. آنان پیش از این، قیامهای مذهبی تهدید کنندهای را انجام دادهاند. به نظرم حکومت عربستان سعودی آمادگی لازم برای انجام هر کاری برای حفظ حاکمیت آل سعود را دارد.
جان کریاکو: معتقدم که نفوذ روحانیون در جامعه عربستان روز به روز کمتر میشود بخصوص تحت زمامداری محمد بن سلمان. او میتواند هر روحانیای را که میخواهد بازداشت کند و به کسی نیز پاسخگو نباشد.
برخی معتقدند اصلاحات اخیر پروژهای با هماهنگی امریکا است تا اعراب در منطقه با شعار اسلام میانهرو علیه ایران متحد شوند. نظر شما در این باره چیست؟
چاس فریمن: عربستان سعودی نیازی به هدایت از جانب ایالات متحده ندارد و فرموله شدن سیاستها و دستوری کردن آن از جانب امریکا از جمله در قبال نوع سیاست و رویکرد درباره ایران به عنوان یک رقیب و دشمن ژئوپولیتیک و ایدئولوژیک را نمیپذیرد. در رابطه با ایران، اتفاقاً این ایالات متحده است که بیشتر از مواضع اسرائیل، عربستان سعودی و امارات پیروی میکند و نه بالعکس.
جان کریاکو: این قطعاً امکانپذیر است. رهبری سعودی دونالد ترامپ را دوست دارد و به او احترام میگذارد و به طور متقابل این موضوع درباره ترامپ نیز صادق است. آنان دشمن مشترکی به نام ایران دارند و در عین حال سعودیها میلیاردها دلار تجهیزات نظامی از امریکا خریداری میکنند.
آیا عربستان سعودی با اصلاحات اخیر میتواند در مقابل الگوی ایران و ترکیه، الگویی تازه ارائه دهد؟
چاس فریمن: یکی از انگیزههای اصلاحات اخیر در عربستان سعودی این است که برای دیگر جوامع مسلمان جذابتر شود. در حال حاضر الهیات یا تئولوژی و یا نظام اجتماعیای در عربستان وجود ندارد که بتواند با برداشت نرمی از اسلام گرایی سنی که ترکیه ارائه داده و نمونه و الگوی آن است، رقابت کند. از آنجایی که سیاست خارجی عربستان سعودی فرقه گرایانه است، تنها بخشی از جهان مسلمان را در بر میگیرد و برای اعراب شیعه و مسلمانان غیر عرب جذابیت ندارد.
جان کریاکو: فکر نمیکنم چنین موضوعی بویژه در کوتاه مدت امکانپذیر باشد. سعودیها میخواهند مردم باور کنند، آنان لیبرالتر و بازتر میشوند. اما هنوز هم یک حکومت وهابی هستند که از ایدئولوژی سلفی حمایت میکند و الهام بخش گروههایی مانند القاعده و داعش است.
آیا به نظرتان تناقضی میان ادعای محمد بن سلمان درباره بازگشت عربستان به اسلام میانهرو و سابقه حمایت آن کشور از سلفیگری و وهابیگرایی و شواهدی درباره نقش داشتن در حادثه یازدهم سپتامبر وجود ندارد؟
چاس فریمن: تعداد انگشت شماری هستند که عربستان سعودی معاصر را به عنوان مدلی از اسلام میانه رو قلمداد میکنند. پادشاهی این کشور به همین دلیل دست به اصلاحات زده است. عربستان سعودی سلفی بوده و خواهد ماند. با این حال، طرح این اتهام که جوانان حاشیه نشین و محروم جامعه به دلیل سیاستهای موجود به اعمال تروریستی روی آورده و از مذهب سوءاستفاده کردهاند، غیر قابل قبول است.
درست است اکثر کسانی که واقعه ۱۱ سپتامبر را پیریزی کرده و مرتکب آن شدند، شهروندان سعودی بودند اما آنان به عنوان نمایندگان القاعده عمل میکردند که جنبشی فراملیتی است که در افغانستان مستقر بودند و ایدئولوگ اصلی آن (که هم چنان ایده پردازی میکند) مصری است و اعضای آن از بسیاری از جوامع مسلمان جذب آن گروه میشوند از جمله از مسلمانانی که در اروپا زندگی میکنند. جهادگرایی تکفیری بیماری جهان مسلمان معاصر است و صرفاً مختص عربستان سعودی نیست.
جان کریاکو: فکر میکنم این یک تناقض آشکار است. برای اینکه عربستان سعودی بخواهد به دولتی میانه رو تبدیل شود، نخست باید واقعاً مشی میانهرو را اتخاذ کند. این در حالی است که هرگز میانه رو نبوده است.
آیا محمد بن سلمان خواهد توانست، صنعت توریسم در عربستان را با توجه به کاهش درآمدهای نفتی رونق دهد؟
چاس فریمن: سعودیها چندین دهه است متوجه شدهاند، به دلیل در نوسان بودن قیمتها وابستگی نامحدود به درآمد حاصل از فروش نفت نمیتواند مبنای مالی امنی برای اقتصاد آن کشور باشد. از همین رو ایده انتقال به یک اقتصاد دانش بنیان ایده تازهای نیست. آنچه جدید است، تلاش برای تحقق آن است. تلاش برای تحقق این ایده از دوران ملک عبدالله آغاز شد. او قصد احیای اسلام به عنوان عامل و نیرویی میانه رو، دانش محور و باز را داشت.
این ایده بود که الهام بخش تأسیس دانشگاه علوم فناوری ملک عبدالله شد. تلاشهای محمد بن سلمان در ادامه همان سیاستها صورت گرفتهاست. اکنون ریاض دیگر یک شهر کوچک و بسته به روی بازدیدکنندگان غیر مسلمان نیست و تبدیل به شهری بزرگ و گرانقیمت با حضور قوی شرکتهای بینالمللی شده است. با این حال تبدیل به یک دوبی دوم نخواهد شد. اگر چنین پدیدهای در عربستان سعودی روی دهد در مناطقی چون شهر جدید نئوم برای گسترش فناوری یا در دانشگاه فناوری که به آن اشاره کردم روی خواهد داد که هر دو در حاشیه دریای سرخ واقع شدهاند که لیبرالتر از دیگر نواحی عربستان سعودی است.
جان کریاکو: با شما موافق هستم که این هدف نهایی برای محمد بن سلمان است. نفت ابدی نیست و کشورهای پیشرفته در حال توسعه فناوریهایی هستند که آنان را از وابستگی به نفت نجات دهد. در طی یک دهه، تولیدکنندگان اصلی خودرو، خودروهای الکتریکی تولید خواهند کرد و جهان دیگر نیازی به مقدار زیادی نفت نخواهد داشت. در نتیجه، عربستان سعودی باید برای آینده برنامهریزی کند. اما آزادی اقتصادی در جامعهای محافظهکار چون عربستانسعودی امکانپذیر نیست.
آیا سیاستهای ریاضت اقتصادی دولت عربستان در بلند مدت سبب افزایش نارضایتی و ناآرامی نخواهد شد؟
چاس فریمن: جای تردیدی نیست که اصلاحات پیشنهاد شده در برنامه چشم انداز ۲۰۳۰ باعث ایجاد نگرانیهایی برای شهروندان عادی عربستان شده است. برای کارآمدی این برنامه باید تغییری در هنجارهای فرهنگی ایجاد شوند همانند آنچه در جهان مسیحیت در دوره اصلاحات پروتستانی رخ داده بود. این گذار در اروپا خونین بود.
جان کریاکو: در کوتاه مدت امکانی برای انقلاب در عربستان سعودی نمیبینم اما در بلند مدت ممکن است این اتفاق بیفتد. دولت عربستان سعودی هرگز ثروت نفت را با تمام مردمانش به اشتراک نگذاشته است. عربستان سعودی افراد بسیار ثروتمند و افراد بسیار فقیر دارد. پول نفت بایستی بین تمام مردم آن جامعه توزیع شود. تنها پس از آن است که سعودیها احساس خواهند کرد بخشی از جامعهای برابر هستند.
آیا ایده محمد بن سلمان و اجرای سند ۲۰۳۰ مبتنی بر اصلاحات اقتصادی و عدم اتکا بر درآمدهای نفتی تحقق پذیر است؟
چاس فریمن: آرزوی محمد بن سلمان در این باره معقول است. اما بعید به نظر میرسد در زمانبندی تعیین شده تحقق پذیر باشد.
جان کریاکو: فکر نمیکنم این ایده امکانپذیر باشد. دولت عربستان سعودی طی سالها میلیاردها دلار پول هدر داده است. عربستان برخلاف دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس سرمایهگذاری زیادی نداشته و در عوض، بسیاری از پولها صرف شاهزادگان شده نه خیر عمومی جامعه. عربستان سعودی به اندازه کویت و امارات سرمایهگذاری نکرده است. سعودیها مجبور خواهند بود بیش از مدت زمان تعیین شده از سوی محمد بن سلمان به درآمدهای نفتی خود متکی باشند.
آیا محمد بن سلمان میتواند به جای هویت طایفهای وقومیتی یک هویت واحد ملی را ایجاد کند؟
چاس فریمن: در حال حاضر عربستان به طرق مختلف در حال بازنگری در این خصوص است که نشاندهنده عدم اطمینان در میانه تغییرات است. با این حال، همزمان احساس ملیگرایانه تقویت میشود. همان گونه که شهروندان زیادی در عربستان سعودی امسال روز ملی آن کشور را جشن گرفتند.
جان کریاکو: تردید دارم چرا که ساختارعربستان سعودی عمیقاً قبیلهای است. نمیتوانم تصور کنم کشوری که تشکیل آن از طریق کنار هم جمع شدن قبایل بوده است، بتواند در کوتاه مدت هویت خود را از طریق خاندان آل سعود تغییر دهد.
آیا تلاش برای منحرف کردن افکار عمومی از بحران یمن در اقدامات اخیر حکومت عربستان سعودی مؤثر بوده است؟
چاس فریمن: من هنوز مطمئن نیستم که عربستان سعودی در جنگ یمن به اهداف خود رسیده است یا استراتژی کارآمدی برای پایان دادن به جنگ در اختیار دارد. با این حال، گمان نمیکنم که اصلاحات اجتماعی در داخل منجر به انحراف افکار عمومی از جنگ شود.
جان کریاکو: این کاملاً ممکن است. جنگ یمن یک اشتباه بزرگ بود. هیچ چیز خوبی در آن وجود نداشته و به ویرانی و مرگ انسانها انجامیده و به اقتصاد عربستان نیز لطمه وارد ساخته است. یک راه خوب برای منحرف کردن توجه افکار عمومی از موضوع یمن همین اقدامات اخیر است. اما این شیوهها موقت هستند و در دراز مدت جوابگو نیستند.
آیا محمد بن سلمان قدرت کامل را برای اجرای تمامی طرحهایش در اختیار دارد؟
چاس فریمن: سیاستمداران در همه جا با به اشتراک گذاشتن قدرت با هوادارانشان موفق شدهاند. عربستان سعودی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
جان کریاکو: فکر میکنم آنچه در هفتههای گذشته در عربستان سعودی شاهد بودهایم یک کودتای نرم است. محمد بن سلمان کنترل کامل اوضاع را در دست دارد. معتقدم که سال آینده پادشاه خواهد شد و قدرت مطلقهای خواهد داشت.
در نهایت آیا به آینده عربستان سعودی و اصلاحات در آن کشور خوشبین هستید؟
چاس فریمن: دیپلماتها همواره با شجاعت و با خوشبینی پیش میروند. من محتاطانه به این روند خوشبین هستم.
جان کریاکو: خوشبین نیستم. ما در گذشته نیز درباره اصلاحات بسیار شنیدهایم که هرگز عملی نشدهاند. نمیدانم چرا باید فکر کنیم که زمان کنونی متفاوت از گذشته است؟
مسأله اقتصاد است نه اصلاحات
یادداشت اختصاصی تام لیپمن_ رئیس پیشین کارکنان واشنگتن پست و خبرنگار باسابقه در حوزه مسائل عربستان
بسیاری از رسانهها از «اصلاحات به نفع زنان» در عربستان سعودی سخن میگویند. اشاره آنان به فرمانهای صادر شده درباره حق رانندگی زنان در آن کشور است. من اما از واژه «اصلاحات» در مورد عربستان سعودی استفاده نمیکنم. در زبان انگلیسی اصلاحات یا «رفرم» به معنای بهبود است. ما چگونه میتوانیم بگوییم که سعودیها در مسیر بهبود وضعیت حرکت میکنند؟ با چه اطمینانی؟ برخی از شهروندان سعودی اصلاً به رفرم فکر نمیکنند.
در هر حال، دلیل اصلی برای چنین تصمیمی انگیزهها و ضرورتهای اقتصادی است. اکثر زنان سعودی در حال ورود به بازار کار هستند. چرا که نیاز دارند شغلی داشته باشند. در نتیجه، مسأله اصلی احساس خطر زمامداران عربستان سعودی نیست. بلکه موضوع اصلی آن است که نسل تازهای در عربستان در حال قدرتگیری است و کارها را در مسیرهای متفاوتی انجام میدهد.
برخی معتقدند، سعودیها موبهمو دستورات امریکا را انجام میدهند و بر آن اساس دست به اقدامات اخیر زدهاند. اما واقعیت آن است که عربستان سعودی تصمیماتاش را به صورت مستقل اتخاذ میکند همان گونه که قطر این کار را انجام میدهد. اگر غیر از این بود تنش در روابط قطر و عربستان سعودی خیلی زود حل میشد چرا که امریکا خواستار رفع سریع این بحران بود. اما میبینیم که دو کشور بر اساس مصالح و منافع ملی خود تصمیمگیری کردند. یکی دیگر از انگیزههای عربستان سعودی جلب سرمایه گذار خارجی و جهانگرد از دیگر کشورها است.
برادر محمد بن سلمان چندین سال است مسئول بخش گردشگری این کشور است و به موفقیتهایی نیز دست یافته اما این بدان معنا نیست که شاهد شرایط مشابه وضعیت تونس یا دوبی در عربستان سعودی باشیم و برای مثال سواحل آزاد در آن کشور برای شنای زنان و مردان برقرار شوند. عربستان سعودی بیشتر به دنبال توریسم آموزشی و فرهنگی است.
اما باید از خود پرسید آیا اقدامات اخیر عربستان تهدیدی جدی علیه نظام سیاسی آن کشور است؟ من چنین باوری ندارم. برخی از مردم ناراضی خواهند بود اما هیچ شواهدی وجود ندارد که نشان دهد حکومت سعودی سرنگون شود. اگر سعودیها برنامهریزی دقیقی داشتهباشند، مشکلی وجود نخواهدداشت. چرا که مردم عربستان سعودی نمیخواهند شاهد همان خشونتهایی باشند که در خاورمیانه وجود دارد.
برخی رژیم پهلوی در دوره پیش از انقلاب ۱۹۷۹ در ایران را با وضعیت کنونی رژیم آل سعود مقایسه میکنند اما من هیچ شباهتی میان این دو نمیبینم. من در زمان انقلاب ۱۹۷۹ در ایران بودم. مردم شاه را زمامداری غیر قانونی و لامذهب میدیدند که بعد از کودتای ۲۸ مرداد توسط سیا به تخت سلطنت بازگشته بود. اما در عربستان سعودی روحانیون و امامان جماعت، کارکنان دولت هستند. آنان کاری را انجام میدهند که به آنها دستور داده شده است. بنابراین مخالفت گستردهای با اصلاحات نخواهند داشت. باید دانست در اسلام سنی طبقه روحانیتی وجود ندارد.
هیچ کس تعیین نشده است و هیچ کس بر باورهای دیگر افراد اقتدار و اختیار تصمیمگیری ندارد. علما تأثیرگذار هستند اما تعیین کننده وتصمیم گیرنده نیستند. این علمای مذهبی مخالف تلویزیون بودند. آنان مخالف مدارس برای دختران بودند. اما این پادشاهان بودند که هر آنچه میخواستند و اراده میکردند عملی میشد. مخالفت علما تاکنون باعث توقف اقدامات پادشاهان سعودی نشده است.
تغییرات در عربستان سعودی به طور تدریجی پیش خواهند رفت اما نباید انتظار تغییر و تحول سراسری و سریع را داشت. واقعیت آن است که عربستان سعودی در ۸۵ سال گذشته در منطقه پایدارترین کشور بوده است چرا این وضعیت نتواند ادامه پیدا کند؟
نوژن اعتضادالسلطنه
- 11
- 2