به گزارش عصرایران، تاریخ نگارانی که وقایع امروزین عربستان سعودی را ثبت می کنند، سرفصل جداگانه ای را برای روز چهارم نوامبر ۲۰۱۷ اختصاص خواهند داد. ده ها تن از شاهزادگان سعودی و سرمایه داران بزرگ عربستان، برای مشورت با ولیعهد، محمد بن سلمان به هتل ریتز کارلتون دعوت می شوند. خودروهای حامل این َ"بزرگان"، پس از ورود به پارکینگ هتل پنج ستاره ریاض، توسط ماموران امنیتی متوقف و سرنشینان دانه درشت آنها بازداشت می شوند.
دستگیری امرای سعودی، موج رسانه ای بزرگی در جهان به راه می اندازد و این موج بزرگ ثابت می کند که تحولات داخلی عربستان سعودی، کشوری که در بعد سیاسی، مهمترین کشور عربی است و در بعد اقتصادی، بزرگترین تولید کننده نفت جهان به شمار می رود، نتایج تاثیر گذاری در خاورمیانه و جهان خواهد داشت.
به گزارش الشرق الاوسط تا کنون بیش از دویست نفر دستگیر شده اند و هیئت رسیدگی به فساد اقتصادی که ملک سلمان، اداره آن را به ولیعهد یعنی پسرش محمد بن سلمان واگذار کرده است، بیش از نه هزار حساب به ارزش هشتصد میلیارد دلار را بلوکه کرده است. اما این افراد چه کسانی هستند؟
به غیر از ده ها تن از سرمایه داران بزرگ عربستانی و تعداد زیادی از وزرای کنونی مانند عبدالعزیز بن سعود، اسامی یازده تن از شاهزادگان معروف و با نفوذ سعودی در میان بازداشت شدگان دیده می شود. این شاهزادگان مانند متعب بن عبدالله، فرمانده سابق گارد ملی عربستان و ترکی بن عبدالله، امیر ریاض(فرزندان ملک عبدالله، پادشاه پیشین عربستان)، ولید بن طلال(چهارمین میلیاردر جهان)، بندر بن سلطان(رئیس سابق سازمان اطلاعات عربستان و فرزند ولیعهد اسبق عربستان)، عبدالعزیز بن ترکی(فرزند ترکی بن فیصل، رئیس اسبق سازمان اطلاعات خارجی عربستان) و تعداد دیگری از شاهزادگان، همگی عمو زاده های محمد بن سلمان هستند که اکنون تحت بازجویی قرار دارند.
اگر به این لیست، دو فرزند مقرن بن عبدالعزیز برادر ملک سلمان و ولیعهد سابق عربستان به نام های منصور بن مقرن، امیر منطقه عسیر ، ترکی بن مقرن و عبدالعزیز بن فهد فرزند ملک فهد را که در شش ماه گذشته کشته و مفقود شده اند را اضافه کنیم، متوجه عمق تحولاتی می شویم که در عربستان در حال رخدادن است.
با وجود اینکه ادعا شد که منصور بن مقرن در سانحه هوایی کشته شد، روزنامه یودیوت آهارونوت اسراییلی خبری منتشر کرد که مدعی بود، منصور پس از آغاز موج بازداشت ها قصد فرار داشت که هلی کوپتر حامل وی توسط جنگنده سعودی هدف قرار گرفت.
درباره سرنوشت ترکی بن مقرن که یک هفته پس از عید فطر امسال ناپدید شد نیز گزارش های ضد و نقیضی وجود دارد اما توئیتر نویس مشهور عربستانی به نام "مجتهد" که به افشای اطلاعات داخل خاندان پادشاهی معروف است، ادعا می کند ترکی پس از سوء قصد ناکام به ولیعهد محمد بن سلمان بازداشت شده و از آن زمان هیچ خبری از وی در دسترس نیست.
اگر همه این نام ها را در یک کفه ترازو قرار دهیم به سختی خواهد توانست با نام محمد بن نایف بن عبدالعزیز، ولیعهد معزول در کفه دیگر ترازو، برابری کند که در حال حاضر بسیاری از وابستگان وی بازداشت، حساب های بانکی اش مسدود و خود نیز در اقامت اجباری قرار گرفته است.
به گزارش منابع خبری، این افراد در حال حاضر در وضعیت وخیمی به سر می برند. میدل ایست آی، جمعه گذشته گزارش داد که متعب بن عبدالله به همراه پنج تن از شاهزادگان سعودی در حین بازجویی مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته و به بیمارستان منتقل شده اند. گفته می شود، شرایط جسمانی ولید بن طلال بسیار دشوار شده و وی وارد بخش مراقبت های ویژه شده است.
اهداف بازداشت
ادعای مبارزه با فساد اقتصادی از سوی ولیعهدی که به گزارش نیویورک تایمز در تابستان گذشته یک کشتی تفریحی به ارزش ۵۰۰ میلیون یورو را از یوری شیفلر، میلیاردر روس خریداری کرده است بیشتر شبیه یک شعار برای سرپوش گذاشتن برای اهداف اصلی است.
از سوی دیگر برای حکومتی که برای دهها سال، سلطه سیاسی و اقتصادی را بر اساس وابستگی خونی به عبدالعزیز آل سعود، بنیانگذار عربستان سعودی توزیع شده است، دستگیری صاحبان قدرت سیاسی و اقتصادی، در قالب شعار مبارزه با فساد قابل توجیه نیست.
محمد بن سلمان ولیعهد کنونی عربستان در حال آماده سازی زمینه های لازم برای تحویل قدرت از پدرش، ملک سلمان است. فرآیندی که به ادعای روزنامه انگلیسی دیلی میل، در روزهای آینده نهایی خواهد شد و ملک سلمان صرفا عنوان"خادم حرمین شریفین" را حفظ خواهد کرد.
طبیعی است که سرکوب مخالفان برای پادشاهی ولیعهد ۳۲ ساله که قرار است دهه ها، زمام عربستان را برعهده بگیرد، یک مساله اساسی به شمار می رود. اما به نظر می رسد تصاحب قدرت سیاسی در نفت خیزترین کشور دنیا برای حکومت کردن به تنهایی کافی نیست.
اینکه ولیعهد به دنبال تغییر عربستان است تردیدی در آن نیست. مملکتی که محمد بن سلمان در آرزوی تحقق آن است را باید در چشم انداز ۲۰۳۰ جستجو کرد که اوایل بهار امسال از آن پرده برداری شد. اولین مانع در برابر این چشم انداز بیش از آنکه کشمکش های سیاسی باشد بحران اقتصادی است که اقتصاد عربستان از سال ۲۰۱۴ وارد آن شده است.
اخیرا محمد بن سلمان در مصاحبه با بلومبرگ اقتصادی اظهار داشت که تیم اقتصادی اش به وی هشدار داده بود که در صورت تداوم سیاست های اقتصادی کنونی، اقتصاد این کشور در سال ۲۰۱۷ به ورشکستگی کامل خواهد رسید!
محمد بن سلمان اظهار داشت که او توانسته است با کاهش بودجه به میزان ۲۵ درصد و همچنین با اعمال سیاست های اقتصادی ویژه مانند افزایش مالیات ها، بحران اقتصادی را تا حدودی کنترل کند. بلومبرگ به گزارش اخیر صندوق بین المللی پول اشاره می کند که در آن، رشد اقتصادی عربستان سعودی در سال اخیر به صفر رسیده است!
روزنامه آلمانی بیلد، در گزارشی که اخیرا درباره شرایط اقتصادی عربستان منتشر کرده است، کمبود منابع مالی را بزرگترین مانع اجرای اصلاحات اقتصادی محمد بن سلمان معرفی می کند. این نرخ در سال ۲۰۱۶، رقمی نزدیک به ۱۰۰ میلیارد دلار را ثبت کرد. به گزارش بیلد قیمت برق و آب در شش ماه اخیر ۳۰ درصد افزایش یافته است و علاوه بر اعمال ۲۰ درصد مالیات بر افزوده، درآمد ماهیانه کارمندان ارشد نیز ۲۰ درصد کاهش یافته و کارگران و کارمندان خارجی شرکت ها نیز می بایست مالیات ویژه ای را به دولت بپردازند.
اگر هزینه های سرسام آور جنگ یمن را که عربستان در آن بطور مستقیم وارد شده است را به بحران اقتصادی عربستان اضافه کنیم متوجه می شویم که محمد بن سلمان برای تحقق اهداف اقتصادی خود در چشم انداز ۲۰۳۰ دچار کمبود شدید منابع مالی است. بخش محوری این چشم انداز، خود کفایی بودجه عربستان از صادرات نفتی است.
برای کشوری که صادرات نفتی و صنایع نفتی تنها صنعت فعال آن به شمار می رود تحقق چنین رویایی نیازمند یک جهش بزرگ اقتصادی است. جهشی که محمد بن سلمان، تحقق آن را در طرح ۵۰۰ میلیارد دلاری "نیوم" می بیند.این پروژه که مشابه سازی طرح دره سیلیکون در آمریکا است قرار است در نه بخش اساسی مانند تولید برق از منابع خورشیدی و تکنولوژی اطلاعات در منطقه تبوک واقع در ساحل دریای سرخ اجرا شود.
تامین هزینه چنین پروژه ای حتی برای بزرگ ترین اقتصاد های دنیا نظیر چین و امریکا نیز آسان نیست. فایننشیال تایمز، پنج شنبه گذشته، گزارشی منتشر ساخت که کمیته رسیدگی به فساد اقتصادی به متهمان پیشنهاد کرده که در ازای واگذاری ۷۰ درصد از اموال خود در داخل و خارج کشور به دولت، پرونده آنها را مختومه اعلام خواهد کرد، پیشنهادی که به گزارش رویترز، اقدامی در جهت جبران بحران منابع مالی دولت است. گفته می شود یکی از دلایل اصلی بازداشت ولید بن طلال عدم همراهی وی با پروژه نیوم است.
یکی دیگر از اهداف ولیعهد از بازداشت های اخیر، کنترل غول های رسانه ای روتانا و ام بی سی است که صاحبان آنها یعنی ولید بن طلال و ولید بن ابراهیم اکنون در بازداشت به سر می برند. به این ترتیب به نظر می رسد، محمد بن سلمان تلاش دارد با تسلط بر سه گانه قدرت، ثروت و رسانه، پایه های حکومت خود را تثبیت کرده و گام های نخست را برای ساختن "عربستان بن سلمان" بردارد.
اما آیا ولیعهد موفق خواهد شد؟
طبیعی است برای کشوری که بنا به گزارش روزنامه الیوم عربستانی بیش از ۸۰ درصد جمعیت آن را زیر چهل ساله ها تشکیل می دهند، آمدن پادشاهی مانند محمد بن سلمان یک فرصت برای نسل جدید به شمار می رود. چه اینکه با صدور دستوراتی مانند آزادی رانندگی زنان که مدت ها یکی از تابو های جامعه عربستان محسوب می شد و یا کاهش اختیارات پلیس امر به معروف و نهی از منکر، باعث افزایش محبوبیت ولیعهد در میان نسل جوان شده است. اما توسعه فقط منحصر به رانندگی زنان یا محدود کردن پلیس امر به معروف و نهی از منکر نیست.
۲۵ درصد جمعیت بیست میلیونی عربستان را خارجیانی تشکیل می دهند که بخش اصلی نیروی کار فعال این کشور را تشکیل می دهند. به غیر از بخش های مهندسی صنعت نفت، صنعت برق و اداره منابع آبی که عمدتا در اختیار مهندسین اروپایی و بویژه آلمانی است و بخش درمانی که عمدتا در اختیار پزشکان مصری است، مابقی خارجیان حاضرند با درآمد پایین تر از شهروندان عربستان کار کنند. از سوی دیگر عربستان، فاقد نیروی انسانی ماهر کافی در حوزه های صنعتی است.
از سوی دیگر مقاومت دستگاه دینی عربستان که برای بیش از یک قرن با ایدئولوژی وهابی در این کشور حاکم بوده را نباید نادیده گرفت. ایدوئولوژی که در طول دهه های گذشته، ملیاردها دلار در داخل و خارج عربستان برای آن خرج شده است و ریشه دیرینه ای در این کشور دارد. به گزارش ایندپندنت، اصلاحات اجنماعی ولیعهد محمد بن سلمان می تواند نتیجه ای معکوسی همانند ماجرای محاصره کعبه در سال ۱۹۷۹ در بر داشته باشد.
در آن زمان جهیمان العتیبی با عده ای از جوانان سعودی که برخی از آنها مانند اسامه بن لادن از خانواده های سرمایه دار سعودی بودند، وارد حریم کعبه شدند و با تصرف آن، اعلام کردند که این اقدام آنها پاسخی طبیعی به حکومتی است که احکام اسلامی را زیر پا گذاشته است! درنهایت با وجود اینکه جریان العتیبی سرکوب شد ولی قدرت روحانیون و دستگاه مذهبی این کشور افزایش یافت.
اگر به همه این عوامل، فقدان استراتژی روشن در یک سیاست خارجی تنش زا را اضافه کنیم که هر روز یک بحران برای عربستان سعودی و همسایگانش ایجاد می کند متوجه می شویم که نظام کنونی فاقد سازگاری لازم با محیط بیرونی است. سازگاری که خود می تواند یکی از عوامل تاثیر گذار در توسعه کشور باشد.
در نهایت باید گفت که هر چند که ولیعهد، به سرعت در حال ویران کردن دیوارهای معبد قدیمی است اما مطمئنا برای ساختن عربستان جدیدش با دشواری های زیادی مواجه خواهد شد، عربستانی که دیگر سعودی نیست و باید آن را عربستان بن سلمان نامید.
حمیدرضا مهاجر
- 11
- 5