"ولادیمیر پوتین" رئیس جمهوری روسیه روز دوشنبه (۱۳ نوامبر) در استراحتگاه خود در بندر سوچی (در جنوب روسیه) با رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه دیدار و مذاکره کرد. رئیس جمهوری ترکیه قبل از پرواز به سوچی هدف خود از این سفر را فاش کرده و گفته بود که روسیه و آمریکا باید نیروهای خود را از خاک سوریه خارج کرده و پایگاه های نظامی خود را نیز خالی کنند تا بتوان در سوریه انتخابات آزاد برگزار کرد.
مسئله این است که ترکیه آینده سوریه را بدون بشار اسد می بیند، درحالی که روسیه نظری کاملا متفاوت دارد.اختلاف دیدگاه مسکو و آنکارا در مورد شبه نظامیان کرد هم آشکار است. از همین رو نیز ما شاهد تلاش روسیه برای دعوت از نمایندگان کردهای سوری برای شرکت در کنگره گفتگوهای ملی سوریه در نشست چهارشنبه (فردا) سران ایران، روسیه و ترکیه پس از نشست سه جانبه آنتالیا با حضور وزاری امور خارجه سه کشور هستیم، در حالی که در آن سو ترکیه کردهای سوریه را تروریست می نامد.
این در حالی است که خود آنکارا از گروه های وابسته به القاعده که در استان ادلب مستقر بوده و در مقابل ارتش سوریه می جنگند، حمایت می کند. نتیجه دیدار ۱۳ نوامبر پوتین با اردوغان نشان می دهد که مقامات مسکو قصد ندارند در مورد برخورد با نیروهای کرد در سوریه، امتیازی به ترکیه بدهند و این مسئله را بارها اعلام کرده اند و تلاش های مقامات آنکارا در این خصوص هم تاکنون شکست خورده است.
در واقع روسیه، برخلاف ترکیه بر این عقیده است که هم نیروهای سیاسی کرد در سوریه، و هم دولت سوریه، حق دارند در تعیین سرنوشت آینده کشورشان سهمیم باشند. این مساله در آستانه نشست سران در سوچی می تواند آینده سوریه را آن هم در دورانی که سوریه پس از نزدیک به ۶ سال بحران با آزاد سازی شهر بوکمال طلیعه یک ثبات را برای خود متصور است تحت الشعاع قرار دهد.
از همین رو دیپلماسی ایرانی برای تحلیل دقیق تر این تضاد منافع بر سر مساله کردی و تاثیرات آن بر سوریه و مذاکرات صلح در این کشور گفت و گویی را با دکتر اسدالله اطهری کارشناس مسائل ترکیه، رئیس کارگروه ترکیه در مرکز مطالعات استرتژیک خاورمیانه و پژوهشگر خاورمیانه انجام داده است که در ادامه می خوانید:
با توجه به دیدار ۱۳ نوامبر اردوغان، رئیس جمهور ترکیه با پوتین در سوچی روسیه، آنکارا محور مذاکرات خود را به مساله کردهای سوریه و نقش آنان در آینده سیاسی این کشور اختصاص داد که نهایتا هم از سوچی نتایج لازمه را در خصوص این مساله کسب نکرد و اردوغان با دست خالی اکنون چشم به تحولات سوریه و آینده سیاسی این کشور در آستانه برگزاری نشست چهارشنبه سران روسیه، ایران و ترکیه در شهر سوچی دوخته است. شما چالش کردهای سوریه را برای آنکارا به خصوص سوریه ای که اکنون پس از آزاد سازی بوکمال به سمت پایان بحران پیش می رود چگونه ارزیابی می کنید؟
در ابتدا دولت حزب عدالت و توسعه و شخص اردوغان در لباس اخوان المسلمین در کشورهایی مانند مصر، لیبی، تونس و غیره در جریان بهار عربی تمایل داشتند که جایگاه رهبر گونه ای را برای خود داشته باشند اما در ادامه شرایط به گونه ای پیش رفت که نهایتا این پروژه به بن بست رسید.
در ادامه نیز تحرکات آمریکا و اتحادیه اروپا در شکست این جریانات در بستر تحولات عربی سال ۲۰۱۱ که بعدا به مساله کردها، حقوق بشر و عدم استرداد فتح الله گولن گره خورد، سبب شد تا ترکیه در سیاست خود نگاه به شرق را اولویت برنامه خود قرار دهد. به خصوص بعد از حضور پررنگ روسیه در سوریه این تغییر برنامه و سیاست ترکیه نمود بارزتری یافت. لذا در یک چرخش موضع البته هوشمندانه اکنون آنکارا با حفظ موضع قبلی خود اکنون در جبهه ایران و روسیه نیز قرار دارد.
اما این روزها در آستانه پایان داستان مبارزه و جنگ سنگین مسلحانه میدانی با تروریسم در سوریه سوالی که پیش می آید این است که در شرایط کنونی با روشن بودن مواضع روسیه و ایران از ابتدا تا کنون به واقع ترکیه در سوریه در پی چسیت؟ در این راستا باید گفت که اکنون تحولات میدانی سوریه به گونه ای رقم می خورد که آنکارا بیش از هر زمان دیگری خطر از میان رفتن امنیت ملی خود را از جانب کردهای سوریه احساس می کند.
از سوی دیگر اگر ما ریشه ساختاری سیاسی - نظامی - امنیتی کردهای سوریه را ناشی از تفکرات کردهای ترکیه، نیروهای پ.ک.ک و شخص عبدالله اوجالان بدانیم، نگرانی ترکیه پیشتر نیز خواهد شد. در این راستا نباید این نکته را هم فراموش کرد که اساسا اوجالان تئوری دولت – ملت سازی شبیه به پروسه اخیر مسعود بارزانی را قابل قبول نمی داند.
او معتقد است که عصر دولت – ملت سازی به پایان خود رسیده که نشانه بارز آن شکست همه پرسی اقلیم کردستان عراق و حتی کاتالونیای اسپانیا در قلب اروپای متمدن است. فلذا اوجالان از همان ابتدا مدل هم زیستی سوسیالیستی بر پایه دموکراسیزاسیون را بنا کرد که بعدها تبلور تفکرات سیاسی – اجتماعی اوجالان در حزب دموکراتیک خلق های ترکیه شکل گرفت و برنامه این حزب در رفتار با اقوام و مذاهب، اقوام و نژادها و حتی همجنس گرایان بر پایه این تفکرات سبب شد تا این اندیشه در ساختار سیاسی ترکیه و پارلمان این کشور حضور یابد.
اما شرایط کنونی سبب شد تا تفکرات اوجالان نمود بیشتری را در سایر کشورها و کردهای دیگر نقاط داشته باشد.بنابراین ترکیه استراتژی امنیتی را نسبت به کردهای خود ترکیه و هم نسبت به کردهای سوریه پیدا کرده است و هر روز این نگاه امنیتی پررنگ تر از گذشته می شود.
چرا که آنکارا بر این باور است که موضوع کردها با این روند قطعا ابتدا از خاک سوریه در پروسه ای نیابتی عمل خواهد کرد و بعد به خاک ترکیه نفوذ می کند و نهایتا سبب می شود تا کردهای هر دو کشور به یک رفرم در سطح گسترده دست زنند. لذا ترکیه از همان ابتدا بحران سوریه سعی داشت از طریق معارضان سوری مانند ارتش آزاد سوریه، هم تفکرات اخوانی خود را با سقوط دولت بشار عملی کند و هم موجب از میان بردن تهدید کردهای سوریه شود.
در این میان ترکیه از ابتدا حمایت عربستان و قطر را در پشت سر خود داشت، با حفظ همین رویکرد در گامی رو به جلوتر ترکیه در قالب عملیات سپر فرات مستقیما به سوریه حمله کرد تا به مهار کردهای این کشور که شاخه ای از کردهای ترکیه به شمار می آیند، دست یابد.
اما پس از ناکامی در این برنامه ها و خصوصا سردی روابط با عربستان در پی محاصره قطر در کنار تنش با اتحادیه اروپا و فاصله از آمریکا اکنون برنامه ترکیه برای مهار کردها حضور مستقیم در پرونده سوریه است تا بتواند با نقش آفرینی در آینده سوریه مدیریت امنیت خود را از خاک سوریه داشته باشد و با حضور در نشست های آستانه، ژنو و یا برگزاری نشست آنتالیا و نیز حضور در سوچی سعی در پررنگ کردن نقش ترکیه در ترسیم آینده سوریه مطابق با اهداف خود است.
اما اردوغان بارها در خصوص قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت اظهار نظرهای متفاوتی را داشته است. او همواره اعلام داشته که اگر راه حل سیاسی چاره بحران سوریه ذیل این قطعنامه است، حضور نیروهای آمریکایی، روسی و یا هر کشور دیگری اساسا توجیهی ندارد. اما در سوی دیگر در سایه حضور نیروهای نظامی سایر کشورها ترکیه بهانه ای برای اعزام نیروهای نظامی و احداث پایگاه های نظامی خود در خاک سوریه یافته است. آیا با توجه به ثبات در آینده سوریه پس از تحولات میدانی باید شاهد بحران جدیدی با نقش آفرینی نیروهای نظامی ترکیه در جنگ با کردهای سوریه باشیم؟
ابتدا باید گفت که ترکیه ذیل قطعنامه ۲۲۵۴ مفاد آن را قبول کرده است. لذا این کشور خود را ملزم به رعایت آن در خصوص کمک به راه حل سیاسی بحران سوریه می داند. معنی این مساله این است که ترکیه یا هر کشور در راستای این قطعنامه باید در انتقال مسالمت آمیز قدرت سیاسی به دولت وحدت ملی، کمک به یکپارچگی ارضی سوریه و عدم تجزیه این کشور و همچنین حمایت از تدوین قاون اساسی جدید و برگزاری انتخابات در سوریه نقش خود را به عنوان همسایه سوریه ایفا کند.
بنابراین اگرچه ذیل این قطعنامه نباید به راه حل نظامی توسل کرد، اما بدین معنا نیست که در مبارزه با تروریسم نباید از روش جنگ مسلحانه و راهکار نظامی ذیل قطعنامه استفاد کرد. پس این دو مساله نباید با هم خلط شوند. اما نکته اینجا است که ترکیه از همان ابتدا با راه حل هایی مانند ایجاد منطقه پرواز ممنوع و یا حضور ناتو در سوریه به دنبال نظامی کردن پروسه سوریه برای سرنگون حکومت اسد و مهار کردهای سوریه بوده است تا بتواند نقش خود را با قدرت بیشتری در سوریه پیش ببرد.
اما در مقابل تحولات میدانی مطابق با برنامه های ترکیه پیش نرفته و این نشان از این دارد که تیم امنیتی و اطلاعاتی ترکیه در خصوص برآورد شرایط سوریه دچار خطای محاسباتی بودند. این مساله سبب شد تا در طی چند سال بحران سوریه، ترکیه مرتبا تاکتیک های خود را تغییر دهد، اما استراتژی این کشور کماکان ثابت است و همچنان به دنبال همان برنامه گسترش قدرت خود به خارج از مرزهای ترکیه و نیز از میان بردن تهدید کردها هستند.
لذا ترکیه به عنوان یکی از قدرت های خاورمیانه استراتژی خاصی را برای منطقه مدیترانه و خاورمیانه و همچنین برنامه گسترده ای را برای مباحث ژئوانرژی و لوله های نفتی سایر کشورها دارد. از این رو ترکیه اکنون برای حل مساله تهدید کردی در راستای استراتژی خود مدیریت دیپلماتیکی توام با حرکت نظامی را به واسطه اعزام نیرو به سوریه و احداث پایگاه نظامای در دستور کار دارد. اما این که این راه حل ترکیه به افزایش تنش و حتی جنگ دیگر در سوریه رو به ثبات منجر شود، بستگی به تحولات آینده و میزان دخالت وحمایت کشورها از کردها و دولت اسد دارد.
شما به نقش کشورهای منطقه ای و فرا منطقه ای در خصوص سوریه اشاره کردید. با توجه با کم رنگ شدن بحران گسترده جنگ نظامی با داعش اکنون واگذاری مناطق تحت سیطره کردهای مانند رقه بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. شما چه واکنشی را از جانب کردهای سوریه در این خصوص متصورید، آیا کردهای سوریه حاضر به واگذاری این مناطق به دولت دمشق هستند؟ آینده مناطق کردنشین کوبانی و کانتون عفرین چگونه خواهد بود، آیا این مناطق نیز در آینده زیر نظر مستقیم دولت دمشق اداره خواهد شد و یا این که خودمختاری این مناطق به کردهای سوریه خواهد رسید؟ واکنش ترکیه به این برنامه ها چه خواهد بود؟
آن چه مسلم است این است که تنها نیرویی که با دولت مرکزی مانند سوریه و عراق در طی نبر با داعش نجنگید و نقش پررنگی نیز در مبارزه با تروریسم داشت کردها بودند. ببینید در سوریه بسیاری از نیروهای سیاسی، نظامی و حتی سایر کشورهای منطقه ای تمایل داشتند تا میان دولت دمشق و کردهای سوریه درگیری و جنگ روی دهد. در حالی که هم دولت سوریه با سیستم سکولاری خود تمایلی به این تنش نداشت و هم برخی کردهای فعال که در مدیریت نقش پررنگ داشتند مانع از این اتفاق شدند.
لذا در بستر پختگی کردهای سوریه عملا تنش و درگیری با دولت دمشق صورت نگرفت و در موازات با این سیاست به مبارزه با داعش پرداختند. بنابراین ما شاهدیم که در جریان بحران سوریه و حتی بحران تروریسم در عراق کردها با دولت مرکزی به جنگ نپرداختند. اما هوشمندی صالح مسلم با ریشه های فکری اوجالان نقطه تمایز کردهای سوریه با اقلیم کردستان عراق است، چرا که کردهای سوریه با تز هم زیستی مسالمت آمیز سوسیالیستی در قالب دموکراسیزاسیون قطعا به فکر تنش با دولت مرکزی نبوده و در همین راستا حتی در خصوص مناطق کردی، هم دولت سوریه و هم خود کردها مدل خودمختاری را قبول دارند.
چرا که دولت دمشق با اعطای خود مختاری بخشی از انبوه مشکلات کنونی را از دوش خود بر می دارد و از سوی دیگر هم کردهای سوریه با این خود مختاری همچنان در موزات دولت مرکزی عمل خواهند کرد و این نکته مانع از ایجاد زاویه میان دو طرف خواهد شد. نشانه بارز این نوع بینش در رفتار هر دو سور کاملا هویدا است. ما در طول بحران سوریه هیچ گاه اعمال خشونت باز دولت آنکارا ضد کردها را درباره دولت دمشق شاهد نبودیم. پس کردهای سوریه و دولت این کشور می توانند در پای میز مذاکره به نتایج مثبتی دست یابند.
چرا که کردهای سوریه به دنبال استقلال و تشکیل کشور نیستند، بلکه به دنبال شکل دادن جامعه مدنی نیمه مستقل خود در هم زیستی با دولت مرکزی هستند. در نتیجه من بر این باورم که علوی ها، کردها و جریان میانه رو اهل سنت می توانند آینده روشنی را برای سوریه رقم بزنند. اما قطعا ترکیه در هر کدام از این برنامه ها سنگ اندازی خود را خواهد داشت، چرا که احساس می کند در هر صورت امنیت ترکیه به خطر خواهد افتاد. اما میزان واکنش ها و تاثیرات آنکارا در این مناسبات را باید در بستر تحولات سنجید.
اما زاویه نگاه آنکارا با روسیه و واشنگتن بر سر مساله کردی تا کجا ادامه خواهد داشت؟
علی رغم تضمین های امنیتی ترکیه نگران این مساله است که سلاح ها و ادوات نظامی روسیه و آمریکا که در اختیار کردهای سوریه قرار دارد یقینا در زمان مقتضی در خود ترکیه نیز استفاد خواهد شد، به خصوص که سوریه در حال پایان دادن به بحران چندین ساله خود است.
لذا اگر چه مسکو و واشنگتن از کردهای سوریه و عراق به عنوان اهرم مبارزه نیابتی با برخی از عناصر استقاده می کنند اما آنکارا پس از چالش دیپلماتیک در خصوص عدم استرداد گولن، اساسا نگاه سابق خود را حتی با روی کار آمدن ترامپ به ایالات متحده ندارد. در این راستا دیدار هفته گذشته اردوغان و پوتین در سوچی روسیه نیز نشان از عدم اطمینان ترکیه به روسیه در خصوص کردها دارد که با عدم دستیابی به نتایج ملموس در دیدار دو رئیس جمهور نگرانی آنکارا بیشتر هم شده است.
لذا ترکیه بنا دارد تا زمان پاکسازی کامل پ. ک. ک در مرزهای خود، کردهای سوریه را از رسیدن به هر خودمختاری دور کرده تا مانع از تاثیرات دو جبهه کردی بر هم شوند. اما در این میان برگ برنده ای را هم برای خود دارد. آنکارا بر خلاف تهران، هم با آمریکا و اروپا علی رغم برخی اختلافات روابط خود را دارد و هم با روسیه و چین و جبهه شرق.
بنابراین نباید گفت که ترکیه یک نگاه کامل به شرق دارد و یا یک نگاه کامل به غرب، بلکه بسته به شرایط می تواند با هر محوری برای رسیدن به اهداف خود همکاری داشته باشد. لذا ترکیه بر اساس منافع ملی و امنیت خود با هر جبهه ای کار می کند. اما این که تضاد منافع ترکیه با روسیه و آمریکا بر سر کردها تا کجا می تواند ادامه یابد باید گفت که ترکیه با سیاسی پراگماتیک می تواند سیاست خود را جلود ببرد اما کردها برای روسیه و آمریکا اهرمی هستند که به راحتی از آن نمی گذرند. لذا چالش بر سر مساله کردی در آینده جدی تر نمود خواهد یافت.
عبدالرحمن فتح الهی
- 19
- 6