به گزارش نامه نیوز، ترکیه در عفرین وارد بازی پیچیده ای شده است. ترکیه در حالی که در حال همکاری با ایران و روسیه برای شکل دادن یک صلح نسبی برای سوریه است و در این راستا به دنبال تضمین صلح در نقاط عدم تنش در سوریه بوده است، اما عملیات شاخه زیتون در عفرین هم می تواند این همکاری را دچار تنش کرده و هم صلح سوریه را با تشنج و تنش همراه کند. ترکیه می تواند این همراهی را ادامه دهد و سهم بزرگی از تقسیم نقشهای آینده برای سوریه داشته باشد و هم می تواند با قربانی کردن این صبر، نقش خود را متزلزل کند.
همچنین پیچیدگی بحران در عفرین به خاطر حضور امریکا و حمایت آنها از کردهای سوری است که محل مناقشه است. آیا ترکیه می تواند روابط خود را با امریکا از طرفی و با روسیه و ایران از طرف دیگر تنظیم کند؟ همه مسائل سوریه با احتمالات و ابهام هایی همراه است که چشم انداز آن را با عدم قطعیت همراه می کند.
در این باره با ابراهیم فراهانی کارشناس مسائل بین الملل گفت و گو کرده ایم که از نظر می گذرانید.
در رابطه با حضور ترکیه در شمال سوریه برخی میگویند این روند به نفع امریکا و با سیاستهای آن سازگار است و به نوعی امریکا هم تمایل دارد در فضای پساداعش قدرت کردها کاهش پیدا کند. برخی میگویند این روند به نفع امریکا نیست و به نوعی نادیده گرفتن حضور و قدرت آن در سوریه است. آیا این روند می تواند در آینده منجر به پیچیده شدن بحران شود؟ تحلیل شما چگونه است؟
در مورد آمریکا، باید بگوییم این بازیگر بین المللی صحنه سوریه، قبل از اینکه از کردها حمایت کند، از ارتش آزاد حمایت میکرد و در زمان دولت گذشته، اوباما اعلام کرد هزینه سنگینی برای انها کرده است، اما گفت در قبال این هزینه نتوانستیم دستاوردی در سوریه به دست بیاوریم. این تغییر سیاست که در ابتدا حمایت از ارتش آزاد و معارضان عرب نظامی بود (هر تروریست یا غیرتروریست از داخل سوریه یا از خارج سوریه آمده باشند) برای مبارزه با داعش و برای سرنگونی دولت اسد بود که به شکست انجامید.
با ورود روسیه در سال ۲۰۱۵، دولت اوباما راهی نداشت جز اینکه از نیرویی استفاده کند که این نیرو اولا در منطقه ساکن است، ثانیا نیروی مبارز دارد. تنها هزینه حمایت از این گروه این بود که امریکا میتوانست مستشارانی برای تعلیم و آماده سازی آنها وارد سوریه کند که هزینه جانی نداشته باشد. در زمان ترامپ که مستشاران امریکا در سوریه افزایش پیدا کرد ، این تعداد به دو هزار مستشار رسیده است.
یعنی کردها با کمترین تلفات نیروهای آمریکایی و تنها با کمک اطلاعاتی و تجهیز نظامی آنها توانستند نزدیک به ۳۰ درصد از خاک سوریه را تصاحب کنند. آمریکا در زمین سوریه دغدغهاش توازن قدرت با روسیه است. یعنی اصلا به دغدغههای امنیتی ترکیه فکر نمیکند و از منبج به سمت شرق سوریه در ید قدرت حمایت آمریکا و کردها است. این حمایت ادامه پیدا میکند و آمریکا به دغدغه امنیتی هیچ یک از همسایگان سوریه حتی متحد سنتیاش مثل ترکیه توجه نمیکند ، چون باید توازن قدرت در سوریه را با ورود روسیه حفظ کند.
در حال حاضر و به خاطر ملزومات دوره پسا داعش روند سیاسی سوریه را روسیه و امریکا تعیین خواهند کرد و بازیگران منطقه ای مانند ایران و ترکیه نیز باید از آنان پیروی کنند؟
در اینکه در دوران پساداعش چه فضایی میتواند متصور باشد؛ باید گفت که آمریکا نمیخواهد هزینه مالی زیادی در سوریه بهجز در پایگاه نظامی خود داشته باشد، اما اگر بتواند عربستان را وارد کند، با توجه به تنشهای شدیدی که بین عربستان و ترکیه وجود دارد، امکان دارد عربستان بر روی این کردها سرمایهگذاری کند و در همان شرق سوریه از آن دو کانتون جزیره و کوبانی به سمت دیرالزور و چاههای نفتی که وجود دارد تا فرات، آنها را تجهیز کند . از عربستان کمک مالی بگیرد ، خودمختاری تشکیل دهد و بخواهد در مقابل محور مقاومتی که ایران از تهران تا لبنان دارد، در آن سنگاندازی کند . این برای ایران خطرناک است و البته برای روسیه .
این روند می تواند به رفع دغدغه های ترکیه بینجامد؟
ترکیه دغدغههای اخلی دارد، چون برای انتخابات باید یک سنتز ترکیه اسلامی را تقویت کند. در حال حاضر با ائتلافی که آک پارتی با مهپ (حزب حرکت ملی) انجام داده، یک فرد اسلامگرا همان سنتز را انجام میدهد، اما دغدغههایش فرق میکند، یعنی استراتژی نوعثمانیگرایی به نوعی در تفکر اردوغان وجود دارد، اما تاکتیکهایش تغییر کرده است. در تفکر نوعثمانیگرایی بالاخره تسلط بر مناطقی که عثمانی قبلا بر آن حاکم بوده، مخصوصا در دو همسایهای که ترکیه تنها همسایه دو کشور سوریه و عراق است مورد توجه است.
در واقع سوریه و عراق در این معادله عثمانی و نوعثمانیگرایی وجود دارند، اما تاکتیکش تغییر کرده است. در مراحل مختلف تغییر کرده و آخرین تغییرش بعد از کودتای ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۶ بود. به دلیل اینکه اردوغان متوجه شد، چون کودتا منشأ غربی داشته و با حمایت غرب بوده، باید خود دست به کار میشده و سیاست خارجی تهاجمی خود را جلو میبرد. میبینیم که هم عملیات الباب را انجام داد بعد از کودتا، هم وارد عراق شد که با تنش بسیار زیادی با دولت بغداد همراه بود؛ حتی حیدر العبادی نیروهای ترکیه را تهدید کرد. ترکیه تا حدودی به صورت نمایشی قدرتش را در عراق محدود کرد، اما همچنان آن را دارد.
چه چشم اندازی وجود دارد؟ آیا می تواند به روندی برای کاهش پیچیدگی ها بینجامد؟
در مورد سوریه اینکه این روند چگونه ادامه پیدا میکند، باید ببینیم که در عفرین چه نتیجهای پیش میآید. به نظر میرسد که عفرین می تواند وارد یک فاجعه انسانی و نسلکشی شود و دیگر اصلا یک چیز عادی نیست و شما نمیتوانید کردهایی را که ساکن هستند را بخواهید تغییر بافت دهید. شما نمیتوانید تغییرات بسیار بزرگی را انجام دهید، تغییر بافت را بدون جنوساید(نسل کشی) همانطوری که صدام نتوانست تعریب(عربی سازی) را بدون فاجعه انسانی انجام دهد، مخصوصا در منطقه کردنشین مثل کرکوک.
البته ترکیه با تهدید آمریکا قرار شد که سمت منبج که تحت سلطه آمریکا هست، نیاید و فکر نمیکنم جرئت کنند وارد نیروهای SDF کردی شوند که مورد حمایت امریکا هستند. همین الان هم ترکیه به دنبال سهمخواهی و حقش از جنگی است که از ۲۰۱۱ در سوریه شروع کرده و با سیاست خارجی اشتباه خودش این را پیش برده است.
بزرگترین مشکل بلوک ایران، روسیه و ترکیه این است که ترکیه درست است که در حال حاضر با ایران و روسیه با توجه به نظریه شکار گوزن همکاری میکند (توضیح اینکه که چگونه است که با اینکه منافعتان با دیگر بازیگران تضاد دارد، اما به دنبال یک دستاورد کوچک هستید، اما از آن دستاورد بزرگ میگذرید، در این نظریه ترکیه می تواند با دورنگری و صبر سهم و منفعت بیشتری(گوزن) از بحران سوریه داشته باشد اما اگر این صبر را نداشته باشد ممکن است حتی خرگوش هم به دستش نیاید و بخاطر عدم همکاری با روسیه و ایران متضرر شود)، اما همچنان مشکلی که بلوک ایران، روسیه و ترکیه دارد، این است که اردوغان، اسد را به رسمیت نمیشناسد و این مشکل تا حل نشود، این بلوک همچنان یک بلوک ناقص است، چون شما دولت مرکزی و رژیم اسد را به رسمیت نمیشناسید، اما با یک بلوکی دارید کار میکنید که به دنبال حفظ دولت اسد هستند و نتایجی که از عفرین به دست میرسد، به نظر من خیلی دندان گیر نیست و خیلی پیچیدهتر از این است که ترکیه فکر میکرد.
- 11
- 2